579 . صفحه 579
بیست و هفتم تیر:
نفیسه :
(آیه 6)-این آیه به سرچشمهاى که جام شراب طهور (ذکر شده در آیه قبل) از آن پر مىشود اشاره کرده، مىافزاید: «از چشمهاى که بندگان خاص خدا از آن مىنوشند، و از هر جا بخواهند آن را جارى مىسازند»! (عینا یشرب بها عباد الله یفجرونها تفجیرا).
آرى! این چشمه شراب طهور چنان در اختیار ابرار و عباد اللّه است که هر جا اراده کنند از همانجا سر بر مىآورد، و جالب این که در حدیثى از امام باقر علیه السّلام نقل شده که در توصیف آن فرمود: «این چشمهاى است در خانه پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله که از آنجا به خانه سایر پیامبران و مؤمنان جارى مىشود».
آرى! همان گونه که در دنیا چشمههاى علم و رحمت از خانه پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله به سوى بندگان خدا و نیکان سرازیر مىشود، در آخرت که تجسم بزرگى از این برنامه است چشمه شراب طهور الهى از همین بیت وحى مىجوشد، و شاخههاى آن به خانههاى مؤمنان سرازیر مىگردد! و با نوشیدن از این شراب هرگونه اندوه و ناراحتى و ناخالصى را از درون جان خود مىشویند.
(آیه 7)- در آیات بعد به ذکر اعمال و اوصافى که «ابرار» و «عباد اللّه» دارند، پرداخته، با ذکر پنج وصف دلیل استحقاق آنها را نسبت به این همه نعمتهاى بىمانند توضیح داده، مىفرماید: «آنها به نذر خود وفا مىکنند» (یوفون بالنذر).
«و از روزى که شر و عذابش گسترده است بیمناکند» (و یخافون یوما کان شره مستطیرا). ترس آنها از شرّ آن روز بزرگ اشاره به ایمانشان به مسأله معاد، و احساس مسؤولیت شدید در برابر فرمان الهى است.
(آیه 8)- سپس به ذکر سومین عمل شایسته آنها پرداخته، مىگوید:
«و غذاى (خود) را با این که به آن علاقه (و نیاز) دارند به مسکین و یتیم و اسیر مىدهند» (و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا).
اطعام کردن آنها ساده نیست، بلکه توأم با ایثار در هنگام نیاز شدید است، و از سوى دیگر اطعامى است گسترده که انواع نیازمندان را از «مسکین» و «یتیم» و «اسیر» شامل مىشود، و به این ترتیب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است.
ضمنا از آیه فوق به خوبى استفاده مىشود که یکى از بهترین اعمال، اطعام محرومین و نیازمندان است، نه تنها نیازمندان مسلمان که اسیران بلاد شرک نیز تحت پوشش این دستور اسلامى قرار گرفته، تا آنجا که اطعام آنها یکى از کارهاى برجسته «ابرار» شمرده شده است.
(آیه 9)- این آیه چهارمین عمل برجسته ابرار را اخلاص مىشمرد، و مىفرماید: آنها مىگویند: «ما شما را تنها به خاطر خدا اطعام مىکنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمىخواهیم» (انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء و لا شکورا).
این برنامه منحصر به مسأله اطعام نیست که تمام اعمالشان مخلصانه و براى ذات پاک خداوند است و هیچ چشمداشتى به پاداش مردم و حتى تقدیر و تشکر آنها نیست و اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نیّت است، و گر نه اعمالى که انگیزههاى غیر الهى داشته باشد، هیچ گونه ارزش معنوى و الهى ندارد.
(آیه 10)- و در آخرین توصیف «ابرار» مىفرماید: آنها مىگویند: «ما از پروردگارمان خائفیم از آن روز که عبوس و سخت است» (انا نخاف من ربنا یوما عبوسا قمطریرا).
تعبیر از روز قیامت به روز «عبوس» (سخت) با این که عبوس از صفات انسان است و به کسى مىگویند که قیافهاش را در هم کشیده، به خاطر تأکید بر وضع وحشتناک آن روز است، یعنى آنقدر حوادث آن روز سخت و ناراحت کننده است که نه تنها انسانها در آن روز عبوسند بلکه گوئى خود آن روز نیز عبوس است.
(آیه 11)- در این آیه، به نتیجه اجمالى اعمال نیک و نیات پاکى که «ابرار» دارند اشاره کرده، مىفرماید: به خاطر این عقیده و عمل «خداوند آنان را از شرّ آن روز نگه مىدارد و آنها را مىپذیرد در حالى که غرق شادى و سرورند» (فوقاهم الله شر ذلک الیوم و لقاهم نضرة و سرورا).
بنابراین، اگر در دنیا به خاطر احساس مسؤولیت از آن روز بیمناک بودند، خداوند در عوض آنها را در آن روز غرق شادمانى و سرور مىکند.
(آیه 12)- پاداشهاى عظیم بهشتى! بعد از اشاره اجمالى در آیات گذشته به نجات «ابرار و نیکان» از عذابهاى دردناک روز قیامت، و رسیدن آنها به لقاى محبوب، در اینجا به شرح این نعمتهاى بهشتى پرداخته، حداقل پانزده نعمت را در طى این آیات برمىشمرد:
نخست از مسکن و لباس این بهشتیان سخن مىگوید، مىفرماید: خداوند «در برابر صبرشان بهشت و لباسهاى حریر بهشتى را به آنها پاداش مىدهد» (و جزاهم بما صبروا جنة و حریرا).
نه تنها در این آیه، که در آیات دیگر قرآن نیز به این حقیقت تصریح شده که پاداشهاى قیامت در مقابل صبر و شکیبائى انسان است- صبر در طریق اطاعت، صبر در برابر معصیت، و صبر و استقامت در برابر مشکلات و مصائب.
در آیه 24 سوره رعد مىخوانیم، فرشتگان به بهشتیان چنین خوشامد مىگویند:
سلام علیکم بما صبرتم درود بر شما به خاطر صبر و استقامتى که داشتید».
(آیه 13)- سپس مىافزاید: «این در حالى است که در بهشت بر تختهاى زیبا تکیه کردهاند نه آفتاب را در آنجا مىبینند، و نه سرما را» (متکئین فیها على الارائک لا یرون فیها شمسا و لا زمهریرا).
نه این که خورشید و ماه در آنجا وجود نداشته باشد، بلکه تابش ناراحت کننده خورشید وجود ندارد، با وجود سایههاى درختان بهشتى.
«آلوسى» مفسر معروف اهل سنت در «روح المعانى» در حدیثى از ابن عباس چنین نقل مىکند: «هنگامى که بهشتیان در بهشت هستند ناگهان نورى همچون نور آفتاب مشاهده مىکنند که صحنه بهشت را روشن ساخته، بهشتیان به رضوان (فرشته مأمور بهشت) مىگویند: این نور چیست با این که پروردگار ما فرموده: «در بهشت نه آفتاب را مىبینند و نه سرما را»؟
او در پاسخ مىگوید: «این نور خورشید و ماه نیست، ولى على علیه السّلام و فاطمه علیها السّلام خندان شدهاند و بهشت از نور دندانشان روشن گشته است»!
(آیه 14)- در ادامه این نعمتها مىافزاید: «و در حالى است که سایههاى درختان بهشتى بر آنها فرو افتاده، و چیدن میوههایش بسیار آسان است» (و دانیة علیهم ظلالها و ذللت قطوفها تذلیلا).
نه مشکلى وجود دارد، نه خارى در دست مىرود، و نه احتیاج به تلاش و حرکتى براى چیدن میوههاست!
(آیه 15)- در این آیه به توضیح قسمتى از چگونگى پذیرائى از این میهمانان بهشتى خدا و وسائل پذیرائى آنها، و پذیرائى کنندگان پرداخته، مىفرماید: «و در گرداگرد آنها ظرفهائى سیمین و قدحهائى بلورین مىگردانند» پر از بهترین غذاها و نوشیدنیها (و یطاف علیهم بآنیة من فضة و اکواب کانت قواریرا).
(آیه 16)- «ظرفهاى بلورینى از نقره! که آنها را به اندازه مناسب آماده کردهاند» (قواریرا من فضة قدروها تقدیرا).
در این ظرفها انواع غذاهاى بهشتى، و در آن قدحهاى بلورین انواع نوشیدنیهاى لذت بخش و نشاط آفرین، به مقدارى که مىخواهند و علاقه دارند موجود است، و خدمتکاران بهشتى پیوسته گرد آنها دور مىزنند و به آنها عرضه مىکنند.
(آیه 17)- سپس مىافزاید: «و در آنجا از جامهائى سیراب مىشوند که لبریز از شراب طهورى آمیخته با زنجبیل است» (و یسقون فیها کأسا کان مزاجها زنجبیلا).
بسیارى از مفسران تصریح کردهاند که عرب جاهلى از شرابهائى که آمیخته با زنجیل بود لذت مىبرد زیرا که تندى مخصوصى به شراب مىداد، و قرآن در اینجا از جامهائى سخن مىگوید که شراب طهورش با زنجبیل آمیخته است، ولى بدیهى است میان این شراب و آن شراب تفاوت از دنیا تا آخرت است!
(آیه 18)- سپس مىافزاید: این جامها «از چشمهاى در بهشت که نامش سلسبیل است» پر مىشود (عینا فیها تسمى سلسبیلا).
«سلسبیل» نوشیدنى بسیار لذیذى را مىگویند که به راحتى در دهان و گلو جارى مىشود و کاملا گواراست.
(آیه 19)- سپس از پذیرائى کنندگان این بزم پر سرور که در جوار رحمت حق در بهشت برین برپا مىشود سخن به میان آورده، مىگوید: «و برگردشان (براى پذیرائى) نوجوانانى جاودانى مىگردند که هر گاه آنها را ببینى گمان مىکنى مروارید پراکندهاند»! (و یطوف علیهم ولدان مخلدون اذا رأیتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا).
هم خودشان در بهشت جاودانى هستند، و هم طراوت و زیبائى و نشاط جوانى آنها جاودانى است، و هم پذیرائى کردن آنان.
تعبیر به «لؤلؤا منثورا» (مرواریدهاى پراکنده) اشارهاى است به زیبائى و صفا و درخشندگى و جذابیت آنها، و هم حضورشان در همه جاى این بزم الهى و روحانى.
(آیه 20)- و از آنجا که نعمتهاى جهان دیگر به وصف نمىآید- هر قدر الفاظ گویا و رسا باشد- در این آیه به صورت سربسته مىافزاید: «و هنگامى که آنجا را ببینى نعمتها و ملک عظیمى را مىبینى»! (و اذا رأیت ثم رأیت نعیما و ملکا کبیرا).
(آیه 21)- تا اینجا به قسمتى از نعمتهاى بهشتى از قبیل «مساکن» و «تختها» و «سایهها» و «میوهها» و «نوشیدنیها» و «ظرفها» و «گروه پذیرائى کنندگان» اشاره شد، اکنون نوبت وسائل تزیینى بهشتیان است.
مىفرماید: «بر اندام آنها لباسهائى است از حریر نازک سبز رنگ، و از دیباى ضخیم» (عالیهم ثیاب سندس خضر و استبرق).
سپس مىافزاید: «و با دستبندهائى از نقره آراستهاند» (و حلوا اساور من فضة).
نقرههائى شفاف که همچون بلور مىدرخشد، و از یاقوت و درّ و مروارید زیباتر است.
و سرانجام در پایان آیه به عنوان آخرین و مهمترین نعمت از این سلسله نعمتها مىفرماید: «و پروردگارشان شراب طهور به آنان مىنوشاند» (و سقاهم ربهم شرابا طهورا).
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که: این شراب «قلب و جان آنها را از همه چیز جز خداوند پاک مىکند».
و از حدیثى که از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل شده استفاده مىشود که چشمه شراب طهور بر در بهشت قرار دارد: «جرعهاى از این شراب طهور به آنها داده مىشود و خدا به وسیله آن قلوب آنها را از حسد (و هرگونه صفات رذیله) پاک مىسازد».
(آیه 22)- و در این آیه، آخرین سخن را در این زمینه بیان کرده، مىفرماید:
از سوى خدا به آنها گفته مىشود: «این پاداش شماست، و سعى و تلاش شما (در طریق اطاعت فرمان حق) مورد قدردانى است» (ان هذا کان لکم جزاء و کان سعیکم مشکورا).
مبادا کسى تصور کند که این مواهب و پاداشهاى عظیم را بىحساب مىدهند، اینها همه جزاى سعى و عمل و پاداش مجاهدتها و خودسازیها و چشم پوشى از گناه است.
(آیه 23)- پنج دستور مهم براى موفقیت در اجراى حکم خدا آیات این سوره از آغاز تاکنون درباره خلقت انسان و سپس معاد و رستاخیز او سخن مىگفت، در اینجا روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، دستورات مؤکدى براى هدایت انسانها و صبر و مقاومت در این راه به او مىدهد، در واقع این آیات راه وصول به آن همه نعمتهاى بىمانند را نشان داده است که تنها از طریق تمسک به قرآن و پیروى از رهبرى چون پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و الهام گرفتن از دستورات او امکان پذیر است.
نخست مىفرماید: «مسلما ما قرآن را بر تو نازل کردیم» (انا نحن نزلنا علیک القرآن تنزیلا).
(آیه 24)- سپس پنج دستور مهم به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مىدهد که نخستین آن دعوت به صبر و استقامت است، مىفرماید: «سپس در (تبلیغ و اجراى) حکم پروردگارت شکیبا (و با استقامت) باش» (فاصبر لحکم ربک). از مشکلات و موانع راه و کثرت دشمنان و سرسختى آنها ترس و هراسى به خود راه مده، و همچنان به پیش حرکت کن.
و در دومین دستور، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را از هرگونه سازش با منحرفان بر حذر داشته، مىگوید: «و از هیچ گنهکار یا کافرى از آنان اطاعت مکن» (و لا تطع منهم آثما او کفورا).
در حقیقت این حکم دوم تأکیدى است بر حکم اول چرا که جمعیت دشمنان تلاش مىکردند که از طرق مختلف پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را در مسیر باطل به سازش بکشانند، چنانکه نقل شده که «عتبة بن ربیعه» و «ولید بن مغیره» به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مىگفتند: از دعوت خود بازگرد، ما آنقدر ثروت در اختیار تو مىگذاریم که راضى شوى، و زیباترین دختران عرب را به همسرى تو در مىآوریم، و پیشنهادهاى دیگرى از این قبیل، و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به عنوان یک رهبر بزرگ راستین باید در برابر این وسوسههاى شیطانى، یا تهدیداتى که بعد از بىاثر ماندن این تطمیعات عنوان مىشود، صبر و استقامت به خرج دهد، نه تسلیم تطمیع گردد، و نه تهدید.
(آیه 25)- ولى از آنجا که صبر و استقامت در برابر هجوم این مشکلات عظیم کار آسانى نیست و پیمودن این راه دو توشه خاصى لازم دارد، در این آیه مىافزاید:
«و نام پروردگارت را هر صبح و شام به یادآور» (و اذکر اسم ربک بکرة و اصیلا).