574 . صفحه 574
بیست و دوم تیر :
نفیسه :
vv
سوره مزّمّل هفتاد و سومین سوره قرآن است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 20 آیه مىباشد.
محتواى سوره:
محتواى این سوره را مىتوان در پنج بخش خلاصه کرد:
بخش اول آیات آغاز سوره است که پیامبر را به قیام شبانه براى عبادت و تلاوت قرآن دعوت مىکند، و براى آمادگى پذیرش یک برنامه سنگین آماده مىسازد.
بخش دوم سوره او را به صبر و شکیبائى و مقاومت و مدارا با مخالفان در این مقطع خاص دعوت مىکند.
در بخش سوم بحثهائى پیرامون معاد، و ارسال موسى بن عمران به سوى فرعون و سرکشى و سپس عذاب دردناک او را بیان مىدارد.
بخش چهارم دستورات شدیدى را که در آغاز سوره پیرامون قیام شبانه آمده است به خاطر گرفتاریهاى مسلمانان تخفیف مىدهد.
و در بخش پنجم بار دیگر دعوت به تلاوت قرآن، و خواندن نماز و دادن زکات و انفاق فى سبیل اللّه و استغفار مىنماید.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله آمده است:
«هر کس سوره مزّمّل را بخواند سختیها در دنیا و آخرت از او برداشته مىشود».
و در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: «هر کس سوره مزّمّل را در نماز عشاء دوم (منظور همان نماز عشاء است زیرا گاه به مغرب عشاء اول گفته مىشود) یا در آخر شب بخواند، شب و روز، و همچنین خود این سوره، گواه او در روز قیامت خواهد بود، و خداوند او را حیات پاکیزه و مرگ پاکیزهاى خواهد داد»! مسلما این فضائل بزرگ در صورتى است که محتواى سوره دائر به قیام شبانه و تلاوت قرآن و صبر و استقامت و ایثار و انفاق عملى گردد، نه تلاوتى خالى از عمل.
مىفرماید: «اى جامه به خود پیچیده»! (یا ایها المزمل).
(آیه 2)- «شب را جز کمى به پا خیز»! (قم اللیل الا قلیلا).
(آیه 3)- «نیمى از شب را، یا کمى از آن کم کن» (نصفه او انقص منه قلیلا).
(آیه 4)- «یا بر نصف آن بیفزا» (او زد علیه).
«و قرآن را با دقت و تأمل بخوان» (و رتل القرآن ترتیلا).
به پا خیز که دوران «جامه به خود پیچیدن» و در گوشه انزوا نشستن نیست.
تعبیر به «ترتیل» که در اصل به معنى «تنظیم» و «ترتیب موزون» است، در اینجا به معنى خواندن آیات قرآن با تأنى و نظم لازم، و اداء صحیح حروف، و تبیین کلمات، و دقت و تأمل در مفاهیم آیات، و اندیشه در نتایج آن است.
همچنین روایاتى که در تفسیر «ترتیل» وارد شده همگى گواه بر این حقیقت است که نباید آیات قرآن را به عنوان الفاظى خالى از محتوا و پیام، تلاوت کرد، بلکه باید به تمام امورى که تأثیر آن را در خواننده و شنونده عمیق مىسازد توجه داشت، و فراموش نکرد که این پیام الهى است، و هدف تحقق بخشیدن به محتواى آن است.
ولى متأسفانه امروز بسیارى از مسلمانان از این واقعیت فاصله گرفته، و از قرآن تنها به الفاظى اکتفا نمودهاند، بىآنکه بدانند این آیات براى چه نازل شده؟
درست است که الفاظ قرآن نیز محترم، است ولى نباید فراموش کرد که این الفاظ و تلاوت مقدمه بیان محتواست.
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام در تفسیر «ترتیل» مىخوانیم: «وقتى از کنار آیهاى مىگذرى که در آن نامى از بهشت است توقف کن و از خدا بهشت را بطلب (و خود را براى آن بساز) و هنگامى که از آیهاى مىگذرى که در آن نام دوزخ است از آن به خدا پناه بر». و خویشتن را از آن دور دار.
(آیه 5)- سپس هدف نهایى این دستور سخت و مهم را چنین بیان مىکند:
«ما به زودى سخنى سنگین را به تو القا خواهیم کرد» (انا سنلقى علیک قولا ثقیلا).
سنگین از نظر محتوا، و مفهوم آیات! و بیان مسؤولیتها.
سنگین از نظر تحمل آن بر قلوب و دلها، تا آنجا که قرآن در آیه 21 سوره حشر مىگوید: «اگر این قرآن را بر کوهها نازل مىکردیم آن را خاشع و از هم شکافته مىدیدى»! سنگین از نظر تبلیغ، و مشکلات راه دعوت! و برنامهریزى و اجراى کامل آن! سنگین در ترازوى عمل و در عرصه قیامت.
ولى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و یاران اندکش با استمداد از تربیت قرآن مجید، و استعانت به نماز شب و استفاده از تقرب به ذات پاک پروردگار، توانستند بر تمام این مشکلات فائق آیند، و بار این «قول ثقیل» را بر دوش کشند و به منزل مقصود برسانند!
فضیلت نماز شب:
این آیات بار دیگر اهمیت شب زندهدارى، و نماز شب، و تلاوت قرآن را در آن هنگام که غافلان در خوابند گوشزد مىکند، عبادت در شب، مخصوصا در سحرگاهان و نزدیک طلوع فجر، اثر فوق العادهاى در صفاى روح، و تهذیب نفوس، و تربیت معنوى انسان، و پاکى قلب و بیدارى دل و تقویت ایمان و اراده، و تحکیم پایههاى تقوا در دل و جان انسان دارد.به همین دلیل علاوه بر آیات قرآن در روایات اسلامى نیز تأکید فراوان روى آن شده است.
از جمله در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: «سه چیز از عنایات مخصوص الهى است: عبادت شبانه (نماز شب) و افطار دادن به روزه داران، و ملاقات برادران مسلمان».
(آیه 6)- تأثیر نیایش در دل شب: این آیه ادامه بحث پیرامون عبادت شبانه، و آموزشهاى معنوى در پرتو تلاوت قرآن در دل شب است و در حقیقت به منزله بیان دلیلى است براى آنچه در آیات قبل آمده است، مىفرماید: «مسلما نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است» (ان ناشئة اللیل هى اشد وطئا و اقوم قیلا).
آیه فوق از آیاتى است که با تعبیرات پرمحتوایش رساترین سخن را در باره «عبادت شبانه» و نیایش سحرگاهان، و راز و نیاز با محبوب، در ساعاتى که اسباب فراغت خاطر از هر زمان فراهمتر است، و همچنین تأثیر آن در تهذیب نفس، و پرورش روح و جان انسانى، بیان کرده است، و نشان مىدهد که روح آدمى در آن ساعات آمادگى خاصى براى نیایش و مناجات و ذکر و فکر دارد.
(آیه 7)- در این آیه مىافزاید: این به خاطر آن است که «در روز تلاش و کوشش مستمر و طولانى خواهى داشت» (ان لک فى النهار سبحا طویلا).
دائما مشغول هدایت خلق و ابلاغ رسالت پروردگار، و حل مشکلات زندگى جمعى و فردى هستى، و مجال کافى براى عبادت و نیایش حاصل نمىشود، بنابراین عبادت شبانه را جانشین آن کن و آمادگى لازم براى این فعالیتهاى بزرگ و گسترده را از آن قیام شب به دست آور.
(آیه 8)- بعد از دستور قیام عبادت شبانه و اشاره اجمالى به آثار عمیق آن به ذکر پنج دستور که مکمّل آن است پرداخته، مىفرماید: «و نام پروردگارت را یاد کن» (و اذکر اسم ربک).
مسلم است منظور تنها ذکر نام نیست، بلکه توجه به معنى است چرا که یاد لفظى مقدمه یاد قلبى است، و ذکر قلبى روح و جان را صفا مىبخشد، و نهال معرفت و تقوا را در دل آبیارى مىکند.
در دستور دوم مىفرماید: «تنها به او دل ببند» و از غیر او قطع امید کن و خالصانه به عبادتش برخیز (و تبتل الیه تبتیلا).
«تبتل» آن است که انسان با تمام قلبش متوجه خدا گردد، و از ما سوى اللّه منقطع شود، و اعمالش را فقط به خاطر او به جا آورد و غرق در اخلاص گردد.
(آیه 9)- سپس به سومین دستور پرداخته مىافزاید: «همان پروردگار شرق و غرب که معبودى جز او نیست، او را نگاهبان و و کیل خود انتخاب کن» (رب المشرق و المغرب لا اله الا هو فاتخذه وکیلا).
در اینجا بعد از مرحله «ذکر اللّه» و «اخلاص» مرحله توکل و واگذارى همه کارها به خدا فرا مىرسد، خداوندى که مشرق و مغرب عالم، یعنى، مجموعه جهان هستى در زیر سیطره حکومت و ربوبیت او قرار دارد، و تنها معبود شایسته پرستش، اوست.
این تعبیر در حقیقت به منزله دلیلى است براى موضوع توکل بر خدا، چگونه انسان بر او توکل نکند، و کار خویش را به او نسپارد، در حالى که در پهنه جهان هستى غیر از او حاکم و فرمانروا و منعم و مربّى و معبود نیست.
(آیه 10)- و بالاخره در چهارمین و پنجمین دستور مىفرماید: «و در برابر آنچه (دشمنان) مىگویند صابر و شکیبا باش، و بطرزى شایسته از آنان دورى گزین»! (و اصبر على ما یقولون و اهجرهم هجرا جمیلا).
و به این ترتیب در اینجا مقام «صبر» و «هجران» فرا مىرسد، چرا که در مسیر دعوت به سوى حق، بدگوئى دشمنان، و ایذاء و آزار آنان، فراوان است، و اگر باغبان بخواهد گلى را بچیند باید در برابر زبان خار صبر و تحمل داشته باشد.
به علاوه گاهى در اینجا بىاعتنائى و دورى لازم است، تا هم از شرشان در امان بماند و هم درسى از این طریق به آنان بدهد، ولى این هجران و دورى نباید به معنى قطع برنامههاى تربیتى، و تبلیغ و دعوت به سوى خدا باشد. مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» در ذیل آیه مىگوید: «این آیه دلالت مىکند که مبلغین اسلام، و دعوت کنندگان به سوى قرآن، باید در مقابل ناملائمات شکیبائى پیشه کنند، و با حسن خلق، و مدارا، با مردم معاشرت نمایند، تا سخنان آنها زودتر پذیرفته شود».
(آیه 11)- در آیه قبل اشارهاى به کار شکنیها و سخنان ناروا و اذیت و آزار دشمنان اسلام بود در اینجا آنها را زیر رگبارى از تهدیدات شدید، دائر به عذابهاى دنیا و آخرت از سوى خداوند، قرار داده، و آنها را دعوت به تجدید نظر در برنامههاى شوم خود مىکند، و هم به مسلمانان صدر اول در برابر هجوم سخت این دشمنان دلدارى مىدهد، و پایمردى مىبخشد.
نخست مىفرماید: «مرا با تکذیب کنندگان صاحب نعمت واگذار، و آنها را کمى مهلت ده»! (و ذرنى و المکذبین اولى النعمة و مهلهم قلیلا).
یعنى، طرف آنها تو نیستى، مجازات و کیفر آنها را به خود من واگذار، و کمى به آنها مهلت ده، تا هم اتمام حجت گردد، و هم ماهیت خود را آشکار سازند، و مىدانیم مدت کمى گذشت که مسلمانان نیرومند شدند، و ضربات سنگین و شکننده خود را در جنگهاى «بدر» و «حنین» و «احزاب» و مانند آن بر پیکر دشمن وارد آوردند و نیز مدت کمى بیشتر نگذشت که این گردنکشان از دنیا رفتند، و گرفتار عذاب الهى در برزخ شدند و عذاب قیامت نیز از آنها چندان دور نیست.
(آیه 12)- سپس در ادامه همین تهدید به صورت صریحتر مىگوید: «نزد ما غل و زنجیرها و (آتش) دوزخ است»! (ان لدینا انکالا و جحیما).
آرى! در برابر آزادى بىقید و شرط و تنعمى که در این دنیا داشتند بهره آنها در آنجا اسارت است و آتش!
(آیه 13)- و باز مىافزاید: «و غذائى گلوگیر و عذابى دردناک» (و طعاما ذا غصة و عذابا الیما).
غذائى بر عکس غذاهاى چرب و شیرین دنیاى آنها که به راحتى از گلو فرو مىرفت و گوارا بود، و زندگى دردناک در برابر آسایش بىحساب این مغروران خودخواه و مستکبر در این جهان.
با این که غذاى خشن و گلوگیر خود عذابى است الیم، بعد از آن عذاب الیم را جداگانه ذکر مىکند، و این نشان مىدهد ابعاد عذاب الیم آخرت از نظر شدت و عظمت بر هیچ کس جز خدا معلوم نیست، و لذا در حدیثى مىخوانیم که: روزى یکى از مسلمانان این آیه را تلاوت مىکرد، و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله استماع مىفرمود: ناگهان شخص مزبور صیحهاى زد و مدهوش شد.
(آیه 14)- در این آیه به شرح روزى مىپردازد که این عذابها در آن ظاهر مىشوند، مىفرماید: «در آن روز که زمین و کوهها سخت به لرزه در مىآید و کوهها (چنان در هم کوبیده مىشود که) به شکل تودههائى از شن نرم در مىآید» (یوم ترجف الارض و الجبال و کانت الجبال کثیبا مهیلا).
(آیه 15)- سپس به مقایسهاى در میان بعثت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مخالفت زورمندان عرب، و قیام موسى بن عمران در مقابل فرعونیان پرداخته، مىفرماید: «ما پیامبرى به سوى شما فرستادیم که گواه بر شماست، همان گونه که به سوى فرعون رسولى فرستادیم» (انا ارسلنا الیکم رسولا شاهدا علیکم کما ارسلنا الى فرعون رسولا).
هدف او، هدایت شما و نظارت بر اعمال شماست، همان گونه که هدف موسى بن عمران، هدایت فرعون و فرعونیان و نظارت بر اعمال آنها بود.
(آیه 16)- ولى «فرعون به مخالفت و نافرمانى آن رسول، برخاست و ما او را سخت مجازات کردیم»! (فعصى فرعون الرسول فاخذناه اخذا وبیلا).
نه لشکر عظیم او مانع از عذاب الهى شد، و نه وسعت مملکت و قدرت حکومت و اموال و ثروتشان جلو این کار را گرفت و سرانجام همگى در امواج خروشان نیل که به آن مباهات مىکردند غرق شدند، شما که در سطحى بسیار پائینتر از آنها قرار دارید درباره خود چه مىاندیشید؟
(آیه 17)- سپس روى سخن را به کفار زمان پیامبر اسلام کرده، به آنها چنین هشدار مىدهد: «شما (نیز) اگر کافر شوید چگونه خود را (از عذاب الهى) بر کنار مىدارید در آن روز که کودکان را پیر مىکند»! (فکیف تتقون ان کفرتم یوما یجعل الولدان شیبا).
(آیه 18)- در این آیه توصیف بیشترى درباره آن روز وحشتناک بیان کرده، مىافزاید: در آن روز «آسمان از هم شکافته مىشود، و وعده او شدنى و حتمى است» (السماء منفطر به کان وعده مفعولا).
وقتى آسمان و کرات آسمانى با آن همه عظمت نتوانند در برابر حوادث عظیم آن روز مقاومت کنند از این انسان ضعیف و ناتوان و آسیب پذیر چه کارى ساخته است؟
(آیه 19)- در پایان این بحث اشارهاى به تمام هشدارها و انذارهاى گذشته کرده، مىفرماید: «این هشدار و تذکرى است» (ان هذه تذکرة).
شما در انتخاب راه آزاد هستید، «پس هر کس بخواهد (هدایت شود و طالب سعادت ابدى باشد) راهى به سوى پروردگارش برمىگزیند» (فمن شاء اتخذ الى ربه سبیلا).
اگر پیمودن این راه از طریق اجبار و اکراه صورت گیرد، نه افتخارى است، نه فضیلتى، فضیلت آن است که انسان با اراده و اختیار خود این راه را انتخاب کرده، و بپوید.
..................................................................................................
مباحثه آیات سوال برانگیز :
این مسیله خیلی ذهن من رو درگیر کرده،
ایات ابتدایی مکالمه نسبتا خصوصی و دستورات شخصی خدا ب پیامبر است, نه حکم و قانون شرعی ست و نه حتی توصیه ب مابقی مسلمانان(ک مثلا برخیز و بیشتر شب را عبادت کن, قرار است مسیولیت سنگینی را بپذیری و قول سنگینی بر تو خواهد امد) .
یک دستور از خدا ب رسولش.
اما چرا باید این دستورات اشکار شود و بصورت عبارات قران ثبت شود؟؟
هیچ بشر دیگری بعد از پیامبر قول سنگین(قولا ثقیلا) را درک نخواهد کرد .
حتما باید نکته ای باشد,
غیر از فهم این اصل کلی ک برای مسیولیت های بزرگ باید ظرفیت روحی بزرگ هم داشت
فکر میکنم همون جمله اخرتت جوابت باشه
یادم هست خاطره ای از دکتر چمران میگفتن که چرا اینقدر روی نماز شب و عبادات و تهجدهای شبانه حساسی و انجام میدی
میگفت ادم زرنگ اونه که مدام به سرمایه اش اضافه کنه
نه هی از سرمایه اش خرج کنه
کسی میتونه تو روزاونجور بدرخشه و کار انجام بده که ذخیره معنویش رو تو شب جور کرده باشه
شاید شناختی هم از مسوولیت عظیم پیامبر بده
و اینکه قرآن کلامی هستش که رسیدن به حد بالای معنای اون خیلی پیش زمینه ها میخواد
آیه 10 سوره مزمل :
معصومه :
مفهوم هجرا جمیلا رو نفهمیدم.
اگر معنی هجر را دوری بگیریم(ایا ترجمه دقیقی است؟)
شاید معنی این باشد ک دور باشید(تا مانند انها نشوید) اما قطع ارتباط نکنید.
صفت جمیلا چه چیزی را میخواهد اضافه کند؟
این دوری گزیدن چگونه زیبا (جمیلا) می شود؟
اینجا رو نمی دونم ولی جمیل رو در جایی که در مورد طلاق بود
(چند روزی با نت گوشی هستم و نمی تونم جستجو کنم تو گوگل و ... )
این جدایی زیبا برای من خیلی معنا داشت چون هر چی طلاق میدیم با داد و بیداد و ابرو ریزی بود
اینجا هم شاید دوری کردن زیبا چنین تعبیری داشته باشه
نوعی دوری گزیدن که ازار و اذیتی هم نرسه از طرف اونها
مثل اون حدیث که میگه مدا را کردن با مردم نیمی از عقله
مردم کاملا عام هستش
نفیسه :
جایی در تفاسیر خوندم:
هجرجمیل مخالفت قلبی و ترک هواهای نفسانی دشمنان ولی در ظاهر ملایمت در معاشرت و مدارات در دعوه الی الحق که بالاترین چیزی که کلمه اسلام را بلند کرد همین اخلاق پیغمبر بود که حتی در فتح مکه تمام آنها را عفو فرمود و انتقام نکشید و گذشت نمود حتی خانه ابی سفیان را محل امن قرار داد.