قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
يكشنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۲۷ ب.ظ

572 . صفحه 572


بیستم تیر : 


نفیسه : 





سوره جنّ ،هفتاد و دومین سوره قرآن است.

این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 28 آیه می‌باشد. ‏

محتواى سوره:

این سوره، چنانکه از نامش پیداست، عمدتا درباره خلق ناپیدائى به نام «جنّ» سخن مى‏گوید، سخن از ایمان آنها به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله، و خضوع در برابر قرآن مجید، و ایمان و اعتقاد آنها به معاد، و وجود گروهى مؤمن و کافر در میان آنان و مسائلى از این قبیل است.

این بخش از سوره،نوزده آیه از بیست و هشت آیه سوره را در برمى‏گیرد، و بسیارى از عقائد خرافى را در زمینه «جنّ» اصلاح مى‏کند و بر آنها خط بطلان مى‏کشد.

در بخش دیگرى از این سوره اشاره‏اى به مسأله توحید و معاد آمده است.

و در آخرین بخش این سوره، سخن از مسأله علم غیب است که هیچ کس از آن آگاهى ندارد جز آنچه خداوند اراده کرده است.

فضیلت تلاوت سوره:

در حدیثى از امام صادق (ع) آمده است: «هرکس بسیار سوره جنّ را بخواند هرگز در زندگى دنیا چشم زخم جنّ و جادو و سحر و مکر آنها به او نمى‏رسد، و با محمّد (ص) همراه خواهد بود، و مى‏گوید: پروردگارا! من کسى را به جاى او نمى‏خواهم، و هرگز از او به دیگرى متمایل نمى‏شود».

البته این تلاوت مقدمه‏اى است بر آگاهى از محتواى سوره، و سپس به کار بستن آن.


(آیه 1)-

شأن نزول:

در تفسیر آیات 29 تا 32 سوره احقاف شأن نزولهائى آمده بود که با مطالب این سوره کاملا هماهنگ است، و نشان مى‏دهد که هر دو مربوط به یک حادثه است، دو مورد از آنها را بطور فشرده نقل مى‏کنیم.

1- پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از مکّه به سوى بازار «عکاظ» در «طائف» آمد، تا مردم را در آن مرکز اجتماع بزرگ به سوى اسلام دعوت کند، اما کسى به دعوت او پاسخ مثبت نگفت، در بازگشت به محلى رسید که آن را وادى «جنّ» مى‏گفتند شب را در آنجا ماند و تلاوت آیات قرآن مى‏فرمود، گروهى از جن شنیدند و ایمان آوردند، و براى تبلیغ به سوى قوم خود بازگشتند.

2- «ابن عباس» مى‏گوید: پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مشغول نماز صبح بود، و در آن تلاوت قرآن مى‏کرد، گروهى از جن در صدد تحقیق از علّت قطع اخبار آسمانها از خود بودند صداى تلاوت قرآن محمد صلّى اللّه علیه و آله را شنیدند.

گفتند: علت قطع اخبار آسمان از ما همین است، به سوى قوم خود بازگشتند و آنها را به سوى اسلام دعوت کردند.

ولى شأن نزول دیگرى در اینجا آمده که با آنها متفاوت است و آن این که از «عبد اللّه بن مسعود» پرسیدند: آیا کسى از شما یاران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در حوادث شب جنّ خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بود؟

گفت: احدى از ما نبود، ما شبى در مکّه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را نیافتیم، و هر چه جستجو کردیم اثرى از او ندیدیم، از این ترسیدیم که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را کشته باشند، به جستجوى حضرت در درّه‏هاى مکّه رفتیم، ناگهان دیدیم از سوى کوه «حرا» مى‏آید، عرض کردیم کجا بودى اى رسول خدا؟ ما سخت نگران شدیم، و دیشب بدترین شب زندگى ما بود.

فرمود: دعوت کننده جنّ به سراغ من آمد، و من رفتم قرآن براى آنها بخوانم.

تفسیر:ما قرآن عجیبى شنیده‏ایم! در این آیه مى‏فرماید: «بگو: به من وحى شده که جمعى از جنّ به سخنانم گوش فرا داده‏اند، سپس گفته‏اند، ما قرآن عجیبى شنیده‏ایم ...» (قل اوحى الى انه استمع نفر من الجن فقالوا انا سمعنا قرآنا عجبا).

این آیه به خوبى نشان مى‏دهد که طایفه «جنّ» داراى عقل و شعور و فهم و درک، و تکلیف و مسؤولیت، و آشنائى به لغت، و توجه به فرق بین کلام اعجاز و غیر آن دارند، همچنین خود را موظّف به تبلیغ حق مى‏دانند، و مخاطب خطابهاى قرآن نیز هستند.

آنها حق داشتند که قرآن را سخنى عجیب بشمرند، زیرا هم لحن و آهنگ آن عجیب است، و هم نفوذ و جاذبه‏اش، هم محتوا و تأثیرش عجیب است و هم آورنده آن که درس نخوانده بود و از امیین برخاست.


(آیه 2)- آنها به دنبال این جمله، سخنان دیگرى به قوم خود گفتند که قرآن در آیات بعد در دوازده جمله، آنها را بیان کرده که هرکدام با «انّ» شروع شده که نشانه تأکید است.

نخست مى‏فرماید: آنها گفتند: «که (این قرآن همگان را) به راه راست هدایت مى‏کند، و لذا ما به آن ایمان آورده‏ایم و هرگز کسى را شریک پروردگارمان قرار نمى‏دهیم» (یهدى الى الرشد فآمنا به و لن نشرک بربنا احدا).


(آیه 3)- بعد از ابراز ایمان و نفى هرگونه شرک سخنان خود را در باره صفات خدا چنین ادامه دادند: «و بلند است مقام با عظمت پروردگار ما (از شباهت به مخلوقین، و از هرگونه عیب و نقص) و او هرگز براى خود همسر و فرزندى انتخاب نکرده است» (و انه تعالى جد ربنا ما اتخذ صاحبة و لا ولدا).


(آیه 4)- سپس افزودند: ما اکنون اعتراف مى‏کنیم «که سفیه ما (ابلیس) درباره خدا سخنان ناروا مى‏گفت» (و انه کان یقول سفیهنا على الله شططا).

یعنى، سفهاى ما براى خدا همسر و فرزندان قائل بودند، و شبیه و شریکى انتخاب کرده بودند، و از راه حق منحرف شده و سخنى به گزاف مى‏گفتند. و احتمال دارد که: «سفیه» در اینجا اشاره به «ابلیس» باشد که بعد از مخالفت فرمان خدا نسبتهاى ناروائى به ساحت مقدس او داد و از آنجا که «ابلیس» از جن بوده مؤمنان جن به این وسیله از او ابراز تنفر مى‏کنند، و سخن او را گزافه و شطط مى‏نامند.


(آیه 5)- سپس افزودند: «و ما گمان مى‏کردیم که انس و جنّ هرگز، بر خدا دروغ نمى‏بندند» (و انا ظننا ان لن تقول الانس و الجن على الله کذبا).

این سخن ممکن است اشاره به تقلید کورکورانه‏اى باشد که این گروه قبلا از دیگران داشتند، و براى خدا شریک و شبیه و همسر و فرزند قائل بودند مى‏گویند:

اگر ما این مسائل را از دیگران بدون دلیل پذیرفتیم به خاطر خوش باورى بود، هرگز خیال نمى‏کردیم که انس و جن به خود جرأت دهند که چنین دروغهاى بزرگى به خدا ببندند، ولى اکنون به غلط بودن این تقلید ناروا پى‏بردیم و به این ترتیب به اشتباه خود و انحراف مشرکان جن اعتراف مى‏کنیم.


(آیه 6)- سپس افزودند: یکى دیگر از انحرافات جن و انس این بود که:

«مردانى از بشر به مردانى از جن پناه مى‏بردند، و آنها سبب افزایش گمراهى و طغیانشان مى‏شدند» (و انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا).

مفهوم آیه، مفهوم وسیعى است که شامل هرگونه پناه بردن افرادى از انسانها به جن را شامل مى‏شود چه این که مى‏دانیم در میان عرب کاهنان زیادى وجود داشتند که معتقد بودند به وسیله طایفه «جنّ» بسیارى از مشکلات را حل مى‏کنند و از آینده خبر مى‏دهند.


(آیه 7)- این آیه همچنان ادامه سخنان مؤمنان جن است که به هنگام تبلیغ قوم خود بیان داشتند و از طرق مختلف آنها را به سوى اسلام و قرآن دعوت نمودند.

نخست مى‏گویند: «و این که آنها گمان کردند- همان گونه که شما گمان کردید- که خداوند هرگز کسى را (به نبوت) مبعوث نمى‏کند» (و انهم ظنوا کما ظننتم ان لن یبعث الله احدا).

لذا به انکار قرآن، و تکذیب نبوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله برخاستند، ولى ما هنگامى که با دقت به آیات این کتاب آسمانى گوش فرا دادیم حقانیت آن را به روشنى درک کردیم، مبادا شما هم مانند مشرکان انسانها، راه کفر پیش گیرید و به سرنوشت آنها گرفتار شوید.

این تعبیر هشدارى است به مشرکان که بدانند وقتى جن، منطقش این است و داوریش چنین، بیدار شوند و به دامن قرآن و پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله چنگ زنند.


(آیه 8)- سپس مؤمنان جن، به یکى از نشانه‏هاى صدق گفتار خود که در جهان طبیعت براى همه جنیان قابل درک است اشاره کرده، مى‏گویند: «ما آسمان را جستجو کردیم و همه را پر از محافظان قوى و تیرهاى شهاب یافتیم» (و انا لمسنا السماء فوجدناها ملئت حرسا شدیدا و شهبا).


(آیه 9)- «ما پیش از این به استراق سمع در آسمانها مى‏نشستیم (و اخبارى از آن را دریافت مى‏داشتیم و به اطلاع دوستان خود مى‏رساندیم) اما اکنون هرکس بخواهد استراق سمع کند، شهابى را در کمین خود مى‏یابد) که او را هدف قرار مى‏دهد»! (و انا کنا نقعد منها مقاعد للسمع فمن یستمع الآن یجد له شهابا رصدا).

آیا این وضع تازه، دلیل بر این حقیقت نیست که با ظهور این پیامبر و نزول کتاب آسمانى او دگرگونى عظیمى در جهان رخ داده است؟ چرا شما قبلا قدرت بر استراق سمع داشتید، و الآن احدى توانائى بر این کار ندارد؟!


(آیه 10)- سپس افزودند: با این اوضاع و احوال «ما نمى‏دانیم آیا (این ممنوعیت از استراق سمع دلیل بر این است که) اراده شرّى در باره اهل زمین شده، یا خداوند مى‏خواهد از این طریق آنها را هدایت فرماید»؟ (و انا لا ندرى ا شر ارید بمن فى الارض ام اراد بهم ربهم رشدا).

و به تعبیر دیگر ما نمى‏دانیم آیا این امر مقدمه نزول عذاب و بلا از سوى خداست یا مقدمه هدایت آنها؟

مؤمنان جن قاعدتا باید فهمیده باشند که ممنوعیت از استراق سمع که با ظهور پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مقارن بوده، مقدمه هدایت انسانها، و برچیده شدن دستگاه کهانت و خرافات دیگرى مانند آن است.

اما از آنجا که «جنّ» به مسأله استراق سمع دلبستگى خاصى داشت هنوز نمى‏توانست باور کند که این محرومیت یک نوع خیر و برکت است، و گر نه روشن است که کاهنان در عصر جاهلیت با اتکا به همین مسأله استراق سمع سهم بزرگى در گمراه ساختن مردم داشتند.


(آیه 11)- این آیه همچنان ادامه گفتار مؤمنان جن به هنگام تبلیغ قوم گمراه خویش است، نخست از زبان آنها مى‏گوید: «و در میان ما افراد صالح و افرادى غیر صالحند و ما گروههاى متفاوتى هستیم» (و انا منا الصالحون و منا دون ذلک کنا طرائق قددا).

این جمله را احتمالا به این منظور گفتند که مبادا وجود «ابلیس» در میان طایفه جن، این توهّم را براى عده‏اى از آنها به وجود آورد که طبیعت جنّ بر شر و فساد و شیطنت است، و هرگز نور هدایت به قلب او نمى‏تابد.

مؤمنان جن با این سخن روشن مى‏سازند که اصل اختیار و آزادى اراده بر آنها نیز حاکم است. و افرادى صالح و غیر صالح هر دو وجود دارند، بنابر این زمینه‏هاى هدایت در وجود آنها فراهم مى‏باشد.

این آیه در ضمن ذهنیات ما انسانها را در باره جن نیز اصلاح مى‏کند، زیرا در تصور بسیارى از مردم واژه «جنّ» با نوعى «شیطنت» و فساد و گمراهى و انحراف، همراه است، این آیه مى‏گوید آنها نیز گروههاى مختلفى دارند، صالح و غیر صالح.


(آیه 12)- مؤمنان جن در ادامه سخنان خود به دیگران هشدار مى‏دهند و مى‏گویند: «و ما یقین داریم هرگز نمى‏توانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم و نمى‏توانیم از (پنجه قدرت) او بگریزیم» (و انا ظننا ان لن نعجز الله فى الارض و لن نعجزه هربا).

بنابراین، اگر تصور کنید مى‏توانید از کیفر و مجازات خدا با فرار کردن به گوشه‏اى از زمین یا نقطه‏اى از آسمانها نجات یابید، سخت در اشتباهید.


(آیه 13)- مؤمنان جن در ادامه کلام خود مى‏افزایند: «ما هنگامى که هدایت قرآن را شنیدیم به آن ایمان آوردیم» (و انا لما سمعنا الهدى آمنا به).

و اگر شما را به هدایت قرآن فرا مى‏خوانیم، قبلا خودمان به این برنامه عمل کرده‏ایم، بنابراین دیگران را به چیزى دعوت نمى‏کنیم که خود آن را ترک گفته باشیم.

سپس نتیجه ایمان را در یک جمله کوتاه بیان کرده، مى‏گوید: «هر کس به پروردگارش ایمان بیاورد، نه از نقصان مى‏ترسد و نه از ظلم» (فمن یؤمن بربه فلا یخاف بخسا و لا رهقا).

و هر کار کوچک و بزرگى را انجام دهد، اجر و پاداش آن را بى‏کم و کاست دریافت مى‏نماید.



نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی