558 . صفحه 558
ششم تیر :
نفیسه :
سوره طلاق شصت و پنجمین سوره قران میباشد.
این سوره در «مدینه» نازل شده و داراى 12 آیه است.
محتواى سوره:
محتواى این سوره به دو بخش عمده تقسیم مىشود.
بخش اول هفت آیه نخستین سوره است که پیرامون طلاق و مسائل مربوط به آن سخن مىگوید.
بخش دوم که در حقیقت انگیزه اجراى بخش اول است از عظمت خداوند، و عظمت مقام رسول او، و پاداش صالحان، و مجازات بدکاران، بحث مىکند، و مجموعه منسجمى را براى ضمانت اجراى این مسأله مهم اجتماعى ارائه مىدهد، ضمنا این سوره نام دیگرى نیز دارد و آن سوره «نساء قصرى» (بر وزن و معنى صغرى) در مقابل سوره معروف نساء است که «نساء کبرى» مىباشد.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله آمده است: «هرکس سوره طلاق را بخواند (و آن را در برنامههاى زندگى خود به کار بندد) بر سنت پیامبر از دنیا مىرود».
(آیه 1)- شرایط طلاق و جدائى: در نخستین آیه روى سخن را به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله به عنوان پیشواى بزرگ مسلمانان کرده سپس یک حکم عمومى را با صیغه جمع بیان مىکند، مىفرماید: «اى پیامبر! هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید در زمان عدّه آنها را طلاق گویید» (یا ایها النبى اذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن).
یعنى، صیغه طلاق در زمانى اجرا شود که زن از عادت ماهیانه پاک شده، و با همسرش نزدیکى نکرده باشد.
و این نخستین شرط طلاق است.
سپس به دومین حکم که مسأله نگهداشتن حساب عدّه است پرداخته، مىفرماید: «و حساب عدّه را نگه دارید» (و احصوا العدة).
دقیقا ملاحظه کنید که سه بار زن، ایّام پاکى خود را به پایان رساند و عادت ماهیانه ببیند، هنگامى که سومین دوران پاکى پایان یافت، و وارد عادت ماهیانه سوّم شد، ایّام عدّه سر آمده و پایان یافته است.
قابل توجه این که: مخاطب به نگهدارى حساب عدّه، مردان هستند، این به خاطر آن است که مسأله «حقّ نفقه و مسکن» بر عهده آنهاست، و همچنین «حق رجوع» نیز از آن آنان است، و گرنه زنان نیز موظفند که براى روشن شدن تکلیفشان حساب عدّه را دقیقا نگه دارند.
بعد از این دستور، همه مردم را به تقوا و پرهیزکارى دعوت کرده، مىفرماید:
«و از خدائى که پروردگار شماست بپرهیزید» (و اتقوا الله ربکم).
او پروردگار و مربى شماست، و دستوراتش، ضامن سعادت شما مىباشد، بنابراین فرمانهاى او را به کار بندید و از عصیان و نافرمانیش بپرهیزید.
بعد به «سومین» و «چهارمین» حکم- که یکى مربوط به شوهران و دیگرى مربوط به زنان است- پرداخته، مىفرماید: «نه شما آنها را از خانههایشان، بیرون کنید و نه آنها (در دوران عدّه) بیرون روند» (لا تخرجوهن من بیوتهن و لا یخرجن).
گرچه بسیارى از بىخبران، این حکم اسلامى را به هنگام طلاق اصلا اجرا نمىکنند، و به محض جارى شدن صیغه طلاق، هم مرد به خود اجازه مىدهد که زن را بیرون کند، و هم زن خود را آزاد مىپندارد که از خانه شوهر خارج شود و به خانه بستگان بازگردد، ولى این حکم اسلامى فلسفه بسیار مهمى دارد، زیرا علاوه بر حفظ احترام زن، غالبا زمینه را براى بازگشت شوهر از طلاق، و تحکیم پیوند زناشوئى، فراهم مىسازد.
پشت پا زدن به این حکم مهم اسلامى که در متن قرآن مجید آمده است سبب مىشود بسیارى از طلاقها به جدائى دائم منتهى شود، در حالى که اگر این حکم اجرا مىشد، غالبا به آشتى و بازگشت مجدّد منتهى مىگشت.
ولى از آنجا که گاهى شرائطى فراهم مىشود که نگهدارى زن بعد از طلاق در خانه طاقتفرساست، به دنبال آن پنجمین حکم را به صورت استثناء اضافه کرده، مىگوید: «مگر این که کار زشت آشکارى انجام دهند» (الا ان یأتین بفاحشة مبینة).
مثلا آنقدر ناسازگارى، بدخلقى، و بد زبانى با همسر و کسان او کند که ادامه حضور او در منزل، باعث مشکلات بیشتر گردد.
به دنبال بیان این احکام به عنوان تأکید مىافزاید: «اینها حدود و مرزهاى الهى است و هرکس از حدود الهى تجاوز کند به خویشتن ستم کرده» (و تلک حدود الله و من یتعد حدود الله فقد ظلم نفسه).
چرا که این قوانین و مقررات الهى ضامن مصالح خود مکلفین است.
در پایان آیه ضمن اشاره لطیفى به فلسفه عدّه، و عدم خروج زنان از خانه و اقامتگاه اصلى، مىفرماید: «تو نمىدانى شاید خداوند بعد از این، وضع تازه (و وسیله اصلاحى) فراهم کند» (لا تدرى لعل الله یحدث بعد ذلک امرا).
با گذشتن زمان، طوفان خشم و غضب که غالبا موجب تصمیمهاى ناگهانى در امر طلاق و جدائى مىشود فرو مىنشیند، و حضور دائمى زن در خانه در کنار مرد در مدّت عدّه، و یادآورى عواقب شوم طلاق، مخصوصا در آنجا که پاى فرزندانى در کار است، و اظهار محبت هر یک نسبت به دیگرى، زمینهساز رجوع مىگردد.
در حدیثى از امام باقر علیه السّلام مىخوانیم: «زن مطلّقه در دوران عدّهاش مىتواند آرایش کند، سرمه در چشم نماید، و موهاى خود را رنگین، و خود را معطر،و هر لباسى که مورد علاقه اوست بپوشد، زیرا خداوند مىفرماید: شاید خدا بعد از این ماجرا وضع تازهاى فراهم سازد، و ممکن است از همین راه زن بار دیگر قلب مرد را تسخیر کرده و مرد رجوع کند».
طلاق منفورترین حلالها
اصل مسأله طلاق یک ضرورت است، اما ضرورتى که باید به حد اقل ممکن تقلیل یابد، و تا آنجا که راهى براى ادامه زوجیت است کسى سراغ آن نرود.
به همین دلیل در روایات اسلامى، شدیدا از طلاق مذمت گردیده، در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: «چیزى از امور حلال، در پیشگاه خدا مبغوضتر از طلاق نیست».
چرا که طلاق مشکلات زیادى براى خانوادهها، زنان و مردان و مخصوصا فرزندان به وجود مىآورد.
(آیه 2)- یا سازش یا جدائى خدا پسندانه! در ادامه بحثهاى مربوط به «طلاق» در این آیه به چند حکم دیگر اشاره مىکند، نخست مىفرماید: «و چون عدّه آنها سر آمد، آنها را بطرز شایستهاى نگه دارید یا بطرز شایستهاى از آنان جدا شوید» (فاذا بلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف او فارقوهن بمعروف).
منظور از «بلغن اجلهنّ» (رسیدن به پایان مدت) رسیدن به اواخر مدت است. و گرنه رجوع کردن بعد از پایان عده جایز نیست مگر این که نگهدارى آنها از طریق عقد جدید صورت گیرد.
همان گونه که زندگى مشترک باید روى اصول صحیح و طرز انسانى و شایسته باشد، جدائى نیز باید خالى از هرگونه جار و جنجال و دعوى و نزاع و بدگوئى و ناسزا و اجحاف و تضییع حقوق بوده باشد، چرا که ممکن است در آینده این زن و مرد بار دیگر به فکر تجدید زندگى مشترک بیفتند، ولى بدرفتاریهاى هنگام جدائى چنان جوّ فکرى آنها را تیره و تار ساخته که راه بازگشت را به روى آنها مىبندد، از سوى دیگر بالاخره هر دو مسلمانند و متعلق به یک جامعه، و جدائى توأم با مخاصمه و امور ناشایست نه تنها در خود آنها اثر مىگذارد که در فامیل دو طرف هم اثرات زیانبارى دارد، و گاه زمینه همکاریهاى آنها را در آینده بکلى بر باد مىدهد.
سپس به دومین حکم اشاره کرده، مىافزاید: «و (هنگام طلاق و جدائى) دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید» (و اشهدوا ذوى عدل منکم). تا اگر در آینده اختلافى روى دهد، هیچ یک از طرفین، نتوانند واقعیتها را انکار کنند.
و در سومین دستور، وظیفه شهود را چنین بیان مىکند: «و شهادت را براى خدا برپا دارید» (و اقیموا الشهادة لله).
مبادا تمایلى قلبى شما به یکى از دو طرف، مانع شهادت به حق باشد.
سپس به عنوان تأکید درباره تمام احکام گذشته مىافزاید: «این چیزى است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده مىشوند»! (ذلکم یوعظ به من کان یؤمن بالله و الیوم الآخر).
و از آنجا که گاهى مسائل مربوط به معیشت و زندگى آینده و یا گرفتاریهاى دیگر خانوادگى سبب مىشود که دو همسر به هنگام طلاق یا رجوع، و یا دو شاهد به هنگام شهادت دادن از جادّه حق و عدالت منحرف شوند در پایان آیه مىفرماید:
«و هرکس از خدا بپرهیزد و ترک گناه کند خداوند براى او راه نجاتى قرار مىدهد» و مشکلات زندگى او را حل مىکند (و من یتق الله یجعل له مخرجا).
(آیه 3)- «و او را از جائى که گمان ندارد روزى مىدهد» (و یرزقه من حیث لا یحتسب).
«و هرکس بر خداوند توکل کند (و کار خود را به او واگذارد خدا) کفایت امرش را مىکند» (و من یتوکل على الله فهو حسبه).
«خداوند فرمان خود را به انجام مىرساند و خدا براى هر چیزى اندازهاى قرار دادهاست» (ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شىء قدرا).
به این ترتیب به زنان و مردان و شهود هشدار مىدهد که از مشکلات حق نهراسند، و مجرى عدالت باشند، و گشایش کارهاى بسته را از خدا بخواهند چرا که خداوند تضمین کرده که مشکل پرهیزکاران را بگشاید.
آیات فوق از امید بخشترین آیات قرآن مجید است که تلاوت آن دل را صفا و جان را نور و ضیا مىبخشد، پردههاى یأس و نومید را مىدرد، و به تمام افراد پرهیزکار با تقوا وعده نجات و حل مشکلات مىدهد.
در حدیثى از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود: «خداوند پرهیزکاران را از شبهات دنیا و حالات سخت مرگ و شدائد روز قیامت رهائى مىبخشد».
(آیه 4)- احکام زنان مطلّقه و حقوق آنها از جمله احکامى که از آیات گذشته استفاده شد لزوم نگهداشتن عده بعد از طلاق است، و از آنجا که در آیه 228 سوره بقره حکم زنانى که عادت ماهیانه مىبینند در مسأله عده روشن شده است که باید سه بار پاکى را پشت سر گذاشته عادت ماهانه ببینند هنگامى که براى بار سوم وارد عادت ماهانه شدند عدّه آنها پایان یافته، ولى در این میان افراد دیگرى هستند که به عللى عادت ماهانه نمىبینند و یا باردارند، آیه مورد بحث حکم این افراد را روشن ساخته و بحث عدّه را تکمیل مىکند.
نخست مىفرماید: «و از زنانتان آنان که از عادت ماهانه مأیوسند اگر در وضع آنها (از نظر باردارى) شک کنید عدّه آنان سه ماه است» (و اللائى یئسن من المحیض من نسائکم ان ارتبتم فعدتهن ثلاثة اشهر).
«و همچنین آنها که عادت ماهانه ندیدهاند» آنها نیز باید سه ماه تمام عدّه نگهدارند (و اللائى لم یحضن).
سپس به سومین گروه اشاره کرده، مىافزاید: «و عدّه زنان باردار این است که بار خود را بر زمین بگذارند» (و اولات الاحمال اجلهن ان یضعن حملهن).
به این ترتیب حکم سه گروه دیگر از زنان در آیه فوق مشخص شده است، دو گروه باید سه ماه عدّه نگهدارند، و گروه سوم یعنى، زنان باردار با وضع حمل عدّه آنان پایان مىگیرد، خواه یک ساعت بعد از طلاق وضع حمل کنند یا مثلا هشت ماه.
منظور از جمله «ان ارتبتم» (هرگاه شک و تردید کنید) احتمال و شکّ در وجود «حمل» است، به این معنى که اگر بعد از سن یأس (سن پنجاه سالگى در زنان عادى و شصت سالگى در زنان قرشى) احتمال وجود حمل در زنى برود باید عدّه نگهدارد، این معنى هر چند کمتر اتفاق مىافتد ولى گاه اتفاق افتاده است.
و بالاخره در پایان آیه مجددا روى مسأله تقوا تکیه کرده، مىفرماید:
«و هرکس تقواى الهى پیشه کند خداوند کار را بر او آسان مىسازد» (و من یتق الله یجعل له من امره یسرا).
هم در این جهان و هم در جهان دیگر مشکلات او را- چه در رابطه با مسأله جدایى و طلاق و احکام آن و چه در رابطه با مسائل دیگر- به لطفش حل مىکند.
(آیه 5)- در این آیه باز براى تأکید بیشتر روى احکامى که در زمینه طلاق و عدّه در آیات قبل آمده، مىافزاید: «این فرمان خداست که بر شما نازل کرده است» (ذلک امر الله انزله الیکم).
«و هرکس تقواى الهى پیشه کند (و از مخالفت فرمان او بپرهیزد) خداوند گناهانش را مىبخشد، و پاداش او را بزرگ مىدارد» (و من یتق الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا).