499 . صفحه 499
نهم اردیبهشت :
نفیسه :
سوره جاثیه،چهل و پنجمین سوره قران کریم است.
این سوره در «مکّه» نازل شده، و داراى 37 آیه میباشد.
محتواى سوره:
محتواى این سوره را مىتوان در هفت بخش خلاصه کرد:
1- عظمت قرآن مجید و اهمیت آن.
2- بیان گوشهاى از دلائل توحید در برابر مشرکان.
3- ذکر پارهاى از ادعاهاى «طبیعى مسلکان» و پاسخ قاطع به آن.
4- اشاره کوتاهى به سرنوشت بعضى از اقوام پیشین همچون بنى اسرائیل.
5- تهدید شدید نسبت به گمراهانى که اصرار و پافشارى بر عقائد انحرافى خود دارند.
6- دعوت به عفو و گذشت در عین قاطعیت و عدم انحراف از مسیر حق.
7- اشارات گویایى به حوادث تکان دهنده قیامت.
نام این سوره «جاثیه» است به تناسب آیه 28 این سوره- جاثیه یعنى کسى که به زانو در آمده- و اشاره به وضع بسیارى از مردم در صحنه قیامت در دادگاه عدل الهى است.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیامبر صلّى اللّه علیه و اله مىخوانیم: «کسى که سوره جاثیه را بخواند (و البته در آن اندیشه کند و در زندگى خود به کار بندد) خداوند عیوب او را روز قیامت مىپوشاند و ترس و وحشت او را به آرامش مبدل مىسازد».
(آیه 1)- همه جا نشانههاى اوست: این سوره ششمین سورهاى است که با حروف مقطعه «حا- میم» (حم). آغاز شده است.
مفسّر معروف «طبرسى» در آغاز این سوره مىگوید: بهترین سخن این است که گفته شود «حم» نام این سوره است و نامگذارى این سوره به «حم» اشاره به این است که این قرآن که سراپا اعجاز است از حروف الفبا تشکیل شده.
(آیه 2)- و شاید به همین دلیل بلافاصله از عظمت قرآن یاد کرده، مىگوید: «این کتاب از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است» (تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ).
«عزیز» به معنى قدرتمند و شکست ناپذیر، و «حکیم» به معنى کسى است که از اسرار همه چیز آگاه است و تمام افعالش روى حساب و حکمت مىباشد.
(آیه 3)- سپس به بیان آیات و نشانههاى عظمت خدا در آفاق و انفس پرداخته، مىگوید: «در آسمانها و زمین نشانههاى فراوانى است براى آنها که اهل ایمانند و طالب حقند» (إِنَّ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِلْمُؤْمِنِینَ).
عظمت آسمانها از یک سو، و نظام شگفت انگیز آنها- که میلیونها سال مىگذرد و برنامههاى آنها بدون کمترین انحراف و دگرگونى ادامه مىیابد- از سوى دیگر، و ساختمان زمین و عجائب آن از سوى سوم هر یک آیتى از آیات خداست.
(آیه 4)- پس از این آیات آفاقى به آیات انفسى پرداخته، مىگوید: «و در آفرینش شما و جنبندگانى که در سراسر زمین پراکنده ساخته نیز نشانههایى است براى جمعیتى که اهل یقینند» (وَ فِی خَلْقِکُمْ وَ ما یَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آیاتٌ لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ).
آرى! هر یک به نوبه خود آیت و نشانهاى از علم و حکمت و قدرت بىپایان مبدأ آفرینش است.
(آیه 5)- در این آیه از سه موهبت بزرگ که هر یک نقش مهمى در حیات انسان و موجودات زنده دیگر دارد، و هر یک آیتى از آیات خداست، نام مىبرد:
مسأله «نور» و «آب» و «هوا».
مىفرماید: «در آمد و شد شب و روز، و رزقى را که خداوند از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را بعد از مرگش حیات بخشیده، و همچنین در وزش بادها، نشانههایى است براى جمعیتى که تعقل و اندیشه مىکنند» (وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ رِزْقٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ تَصْرِیفِ الرِّیاحِ آیاتٌ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ).
مسأله نظام «نور و ظلمت» و آمد و شد شب و روز که هر یک با نظام خاصى جانشین و خلیفه دیگرى مىشود بسیار حساب شده و شگفت انگیز است.
در مرحله دوم از رزق حیاتبخش آسمانى، یعنى باران، سخن به میان آمده که نه در لطافت طبعش کلامى است، و نه در قدرت احیا گریش سخنى، و همه جا نشانه زندگى و طراوت و زیبائى است.
و در مورد سوم سخن از وزش بادها است بادهایى که هواى پر اکسیژن زنده را جابهجا مىکنند، و در اختیار جانداران مىگذارند، هواى آلوده به کربن را براى تصفیه به دشتها و جنگلها و صحراها مىفرستند، و پس از تصفیه به شهرها و آبادیها مىبرند، و عجب این که این دو دسته از موجودات زنده یعنى «حیوانات» و «گیاهان» درست بر ضد هم عمل مىکنند، اولى اکسیژن را مىگیرد و گاز کربن مىدهد، و دومى کربن را مىگیرد و اکسیژن مىدهد تا تعادل در نظام حیات برقرار گردد، و با گذشت زمان ذخیره هواى مفید زمین نابود نشود.
وزش بادهایى که علاوه بر این، تلقیح گر گیاهان، و بارور کننده آنها، و افشاننده انواع بذرها در سرزمینهاى مختلف، و پرورش دهنده
مراتع طبیعى و جنگلها، و موج آفرین در دل اقیانوسهاست، موجى که به دریا حیات و حرکت مىبخشد، و آب را از عفونت و فساد حفظ مىکند، و نیز همین بادها کشتیها را بر صفحه اقیانوسها به حرکت در مىآورند.
(آیه 6)- سپس در این آیه به عنوان یک جمع بندى نسبت به بحثهای گذشته، و بیان عظمت و اهمیت آیات قرآن، مىفرماید: «اینها آیات الهى است که ما آن را به حق بر تو تلاوت مىکنیم» (تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ).
به راستى اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند به چه چیز ایمان خواهند آورد؟
و لذا در پایان آیه مىافزاید: «پس این گروه کافر به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان مىآورند»؟! (فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَ اللَّهِ وَ آیاتِهِ یُؤْمِنُونَ).
آرى! به راستى قرآن مجید آن چنان محتوائى از نظر استدلال و براهین توحیدى و همچنین از نظر پند و اندرز دارد که هر دلى کمترین آمادگى در آن باشد، او را به سوى خدا و پاکى و تقوا دعوت مىکند، هرگاه این آیات بینات در کسى اثر نبخشد هرگز امیدى به هدایت او نیست.
(آیه 7)- واى بر دروغگوى گنهکار! آیات گذشته نشان مىداد که گروهى هستند که سخنان الهى با انواع دلائل توحیدى و مواعظ و اندرزها را مىشنوند ولى در آنها اثر نمىکند، در اینجا از این گروه و عواقب اعمال آنها بطور مشروح سخن مىگوید.
نخست مىفرماید: «واى بر هر دروغگوى گنهکار»! (وَیْلٌ لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ).
«افّاک» به معنى کسى است که بسیار دروغ مىگوید، و گاه به کسى که دروغ بزرگ مىگوید هر چند زیاد هم نباشد گفته شده.
از این آیه به خوبى روشن مىشود که موضع گیرى خصمانه در برابر آیات الهى کار کسانى است که سر تا پا آلوده گناه و کذب و دروغند، نه پاک نهادان راستگو.
(آیه 8)- سپس به چگونگى موضع گیریهاى آنها اشاره کرده، مىافزاید:
«پیوسته آیات الهى را که بر او تلاوت مىشود مىشنود اما بر اثر تکبر همواره اصرار بر مخالفت دارد گوئى اصلا آن را نشنیده» (یَسْمَعُ آیاتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَیْهِ ثُمَّ یُصِرُّ مُسْتَکْبِراً کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْها).
و در پایان آیه آنها را شدیدا به کیفر سختى تهدید کرده، مىگوید: «چنین کسى را به عذاب دردناک بشارت ده»! (فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِیمٍ).
همان گونه که او دل پیامبر و مؤمنان را به درد آورده ما نیز او را به عذاب دردناکى مبتلا مىسازیم.
(آیه 9)- سپس مىافزاید: «و هرگاه (این مستکبر لجوج) چیزى از آیات ما را بداند و از آن آگاه شود آن را به باد استهزا مىگیرد» (وَ إِذا عَلِمَ مِنْ آیاتِنا شَیْئاً اتَّخَذَها هُزُواً).
او همه آیات ما را- چه آنها را که دانسته و چه آنها را که ندانسته- به استهزا و سخریه مىگیرد! و این نهایت جهل و بىخبرى است که انسان چیزى را انکار یا مسخره کند که اصلا نفهمیده است، و این بهترین دلیل لجاج و عناد آنهاست.
و در پایان آیه مجازات این گروه را چنین بیان مىکند: «براى آنها عذاب خوار کنندهاى است» (أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).
(آیه 10)- این آیه «عذاب مهین» را چنین شرح مىدهد: «پشت سرشان دوزخ است» (مِنْ وَرائِهِمْ جَهَنَّمُ).
تعبیر به پشت سر، با این که دوزخ جلو آنها قرار دارد، و در آینده به آن مىرسند، ممکن است از این نظر باشد که آنها اقبال به دنیا کرده، و آخرت و عذاب الهى را نادیده گرفته و پشت سر انداختهاند.
و به هر حال در دنباله آیه مىافزاید: اگر آنها گمان مىکنند اموال سرشار، و بتها و خدایان ساختگیشان، گرهى از کار آنها مىگشاید سخت در اشتباهند، چرا که «هرگز آنچه را به دست آوردند آنها را (از عذاب الهى) نجات نمىبخشد و نه اولیائى که غیر از خدا براى خود برگزیدند» مایه نجاتشان خواهند بود (وَ لا یُغْنِی عَنْهُمْ ما کَسَبُوا شَیْئاً وَ لا مَا اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْلِیاءَ).
و چون هیچ راه فرار و نجاتى نیست باید در آتش قهر و غضب الهى بمانند «و عذاب بزرگى براى آنهاست» (وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ).
آنها آیات الهى را کوچک شمردند، خداوند عذاب آنها را بزرگ مىکند، آنها بزرگى فروختند خدا نیز عذاب عظیم به آنها مىدهد.
(آیه 11)- به دنبال بحثهائى که در باره عظمت آیات الهى در آیههاى گذشته آمده در اینجا همین معنى را تعقیب کرده، مىگوید: «این (قرآن) مایه هدایت است» (هذا هُدىً).
حق را از باطل جدا مىسازد، صحنه زندگى انسان را روشن مىکند، و دست رهروان راه حق را گرفته به سر منزل مقصود مىرساند.
«و کسانى که به آیات پروردگارشان کافر شدند عذابى سخت و دردناک دارند» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَهُمْ عَذابٌ مِنْ رِجْزٍ أَلِیمٌ).
(آیه 12)- همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار! سپس رشته سخن را به بحث توحید که در آیات نخستین این سوره مطرح شده مىکشاند و درسهاى مؤثرى از توحید و خداشناسى به مشرکان مىدهد.
گاه در عواطف آنها چنگ زده، مىگوید: «خداوند همان کسى است که دریا را براى شما مسخّر کرد تا کشتیها به فرمانش در آن حرکت کنند، و بتوانید از فضل او بهره گیرید و شاید شکر نعمتهایش را به جا آورید» (اللَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
(آیه 13)- بعد از بیان نعمت کشتیها که تماس نزدیکى با زندگى روز مره انسانها دارد به مسأله تسخیر سایر موجودات بطور کلى پرداخته، مىگوید: «و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است همه را از ناحیه خودش مسخّر شما ساخت» (وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً مِنْهُ).
با توجه به این که همه مواهب از ناحیه اوست و خالق و مدبر و پروردگار همه، ذات پاک او مىباشد پس چرا انسان به سراغ غیر او رود؟ و سر بر آستان مخلوقات ضعیف بگذارد؟ و از معرفت منعم حقیقى غافل بماند؟
لذا در پایان آیه مىافزاید: «در این، نشانههاى مهمى است براى کسانى که تفکر و اندیشه مىکنند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ).
در آیه قبل از عواطف انسانها استفاده مىشد، و در اینجا از عقول و اندیشههاى آنها، چه خداى مهربانى که با هر زبان ممکن با بندگانش سخن مىگوید، گاه با زبان دل، و گاه با زبان فکر، و هدف در همه اینها یک چیز بیش نیست، و آن بیدارى انسانهاى غافل و به حرکت در آوردن آنها در سیر الى اللّه است.