قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۰۹ ق.ظ

467 . صفحه 467



هشتم فروردین : 


نفیسه : 



(آیه 75)- سرانجام در آخرین آیه سوره زمر، پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و اله را مخاطب ساخته، مى‏گوید: در آن روز «فرشتگان را مى‏بینى که بر گرد عرش خدا حلقه زده‏اند (و طواف مى‏کنند) و با ستایش پروردگارشان تسبیح مى‏گویند» (وَ تَرَى الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ).

اشاره به وضع فرشتگان در اطراف عرش خداوند به خاطر این است که آمادگى آنها را براى اجراى اوامر الهى بیان کند.

لذا به دنبال آن مى‏گوید: «و در میان بندگان به حق داورى مى‏شود» (وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْحَقِّ).

و از آنجا که این امور نشانه‏هاى ربوبیت پروردگار، و دلائل شایستگى ذات پاکش براى هرگونه حمد و سپاس است در آخرین جمله مى‏افزاید: در آن روز «گفته خواهد شد حمد مخصوص خدا پروردگار جهانیان است» (وَ قِیلَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ).

گوینده این سخن فرشتگان و بهشتیان و پرهیزکارانند چرا که حمد و سپاس الهى برنامه همه صاحبان عقل و فکر و همه خاصان و مقربان است.



درسهایی از سوره زمر


75-الحمدلله رب العالمین

6-گرچه مرد و زن از نظر جسمی تفاوتهایی دارند اما روح آنها یکی است.

7-شکر کلید رضایت خداست.

8-مشکلات عامل بیداری و بازگشت به فطرت است و انسان را به توبه و دعا وا میدارد.

18-انسان باید تحمل شنیدن سخنان دیگران را داشته باشد و دارای سعه صدر باشد.

19-برخی انسانها با عناد و لجاجت خود روزنه های عفو الهی را می بندند.

21-یکی از راههای خداشناسی دقت در پدیده هاست.

22-قساوت قلب مانع تابش نور الهی بر قلب است.

27-انسان دارای فطرت پاک و باورهای درونی است ولی از آنها غافل می شود و غفلت زدایی،ضروری است.

35-از لطف الهی همین بس که بدترین گناهان را میپوشاند و به نحو احسن پاداش میدهد.

37-از کمی تعداد و امکانات نباید ترسید، ترس ما باید از این باشد که از مدار بندگی خدا بیرون رویم که اگر بنده او باشیم هیچ قدرتی ما را نمیشکند.

48-روز قیامت روز کشف و ظهور است و تمام اسرار آشکار میشود. 

49-بیشتر مردم نمیدانند که نعمتها و تلخیها وسیله ی  آزمایشند تا سپاسگزار و ناسپاس از هم شناخته شوند.

52-گرچه سعی و تلاش و دانش بشری،شرط لازم برای کسب رزق است ولی شرط کافی و علت نهایی نیست.

53-امید به مغفرت زمینه ی آمرزش است.

59-تکذیب فوری و بدون تامل،حاکی از روحیه ی تکبر و لجاجت است.

64-جهل سرچشمه ی انحرافات میباشد.

46-بهترین راه شکر از خداوند، عبادت است.

74-گفتن الحمدلله پس از دریافت نعمت شیوه ی بهشتیان است.





سوره مؤمن ،«غافر» ،چهلمین سوره قرآن کریم است.

این سوره در «مکّه» نازل شده و 85 آیه دارد‏.

محتواى سوره:

سوره مؤمن نخستین سوره از «حوامیم» است(هفت سوره ای که با حم شروع شده و پشت سرهم قرار گرفته اند). و محتواى آن را مى‏توان در شش بخش خلاصه کرد:

بخش اول: توجهى است به خداوند و قسمتى از اسماء حسناى او، مخصوصا آنچه خوف و رجاء را در دلها بر مى‏انگیزد.

بخش دوم: تهدیدهایى است نسبت به کافران جبار پیرامون عذابهاى این جهان، و عذابهاى قیامت با ذکر خصوصیات و جزئیات آن.

بخش سوم: پس از مطرح کردن داستان موسى (ع) و فرعون سخن را به مؤمن آل فرعون سوق مى‏دهد و بخش وسیعى از سوره را به شرح گفتگوهاى این مرد هوشمند شجاع با فرعونیان اختصاص مى‏دهد.

بخش چهارم: مسأله توحید و شرک را که مهمترین مسأله زندگى انسان است به میان آورده، و قسمتى از نشانه‏هاى توحید و دلائل بطلان شرک را مطرح مى‏کند.

بخش پنجم: ضمن دعوت پیامبر به صبر و شکیبایى خلاصه‏اى از آنچه در بخشهاى دیگر این سوره گذشت و ذکر گوشه‏اى از نعمتهاى الهى، سوره را پایان مى‏دهد.نامگذارى سوره به «مؤمن» به خاطر بخشى است که درباره مؤمن آل فرعون بیان مى‏کند، همان طور که نامگذارى آن به «غافر» به خاطر آغاز سومین آیه آن است.

فضیلت تلاوت سوره:

از پیامبر صلّى اللّه علیه و اله نقل شده که فرمود: «الحوامیم تاج القرآن: سوره‏هاى (هفتگانه) حم تاج قرآن است»! و در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «سوره‏هاى حامیم گلهاى قرآن است، خدا را سپاس گوئید و با حفظ و تلاوت این سوره‏ها او را شکر گذارید، هر بنده‏اى که از خواب برخیزد و سوره ى حامیم بخواند از دهانش (در قیامت) بوى عطر دل انگیزى بهتر از مشک و عنبر خارج مى‏شود، و خداوند خواننده این سوره‏ها را رحمت مى‏کند و نیز همسایگان و دوستان و آشنایان و تمام یاران نزدیک و دور او را مشمول رحمت خویش قرار مى‏دهد، و در قیامت عرش و کرسى و فرشتگان مقرب خدا براى او استغفار مى‏کنند».

روشن است این فضائل بزرگ پیوندى با آن محتواى برجسته دارد، محتوایى که هرگاه در زندگى انسان در بعد «اعتقادى» و «عملى» او پیاده شود بدون شک مستحق این فضائل عظیم است، و اگر در این روایات سخن از تلاوت به میان آمده، منظور تلاوتى است که مقدمه‏اى براى ایمان و عمل باشد.



(آیه 1)- در آغاز این سوره نیز به «حروف مقطعه» برخورد مى‏کنیم که در اینجا از نوع تازه‏اى از آن است: «حا- میم» (حم).

در بعضى از روایات دو حرف آغاز این سوره به نامهاى خدا که با این دو حرف آغاز مى‏شود تفسیر شده است، چنانکه در حدیثى از امام صادق علیه السّلام به «حمید» و «مجید» تفسیر گردیده است.

بعضى نیز «ح» را به نامهایى مانند «حمید» و «حلیم» و «حنان» و «م» را به نامهایى مانند «ملک» و «مالک» و «مجید» تفسیر کرده‏اند.

این احتمال نیز وجود دارد که «ح» اشاره به «حاکمیت» و «م» اشاره به «مالکیت خداوند» بوده باشد.

روشن است که این تفسیرها با هم منافاتى ندارد و ممکن است همه در معنى آیه جمع باشد.




(آیه 2)- اوصافى امید بخش! در این آیه- همان گونه که روش قرآن است- بعد از ذکر «حروف مقطعه» سخن از عظمت مقام «قرآن» به میان مى‏آورد، اشاره به این که این کتاب با این همه عظمت از حروف ساده الفبا ترکیب یافته، بنائى چنان عظیم از مصالحى چنین کوچک، و این خود دلیل بر اعجاز آن است.

مى‏فرماید: «این کتابى است که از سوى خداوند قادر و دانا نازل شده است» (تَنْزِیلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ).

عزت و قدرتش موجب شده که احدى نتواند با آن برابرى کند، و علمش سبب گردیده که محتواى آن در اعلى درجه کمال، و فراگیر همه نیازهاى انسانها در طریق تکامل باشد.




(آیه 3)- این آیه خدا را به پنج وصف دیگر از صفات بزرگش که بعضى امید آفرین و بعضى خوف آفرین است توصیف کرده، مى‏گوید: «خداوندى که آمرزنده گناه» است (غافِرِ الذَّنْبِ).

«و پذیرنده توبه» (وَ قابِلِ التَّوْبِ).

«داراى مجازات سخت» (شَدِیدِ الْعِقابِ).

«و صاحب نعمت فراوان» است (ذِی الطَّوْلِ).

«هیچ معبودى جز او نیست» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

«و بازگشت (همه شما) به سوى اوست» (إِلَیْهِ الْمَصِیرُ).

آرى! کسى که واجد این اوصاف است فقط او شایسته عبودیت و مالک پاداش و کیفر است.



(آیه 4)- بعد از ذکر نزول قرآن از سوى خداوند و توصیف او به صفاتى که انگیزه خوف و رجا است سخن از گروهى به میان مى‏آورد که در برابر این آیات الهى به مجادله و پرخاشگرى برمى‏خیزند، و سرنوشت این گروه را ضمن جمله‏هایى کوتاه و کوبنده روشن ساخته، مى‏فرماید: «تنها کسانى در آیات الهى مجادله مى‏کنند که (از روى عناد) کافر شده‏اند» (ما یُجادِلُ فِی آیاتِ اللَّهِ إِلَّا الَّذِینَ کَفَرُوا).

درست است که این گروه احیانا نیرو و جمعیت و قدرتى دارند، ولى «مبادا رفت و آمدهاى آنان در شهرها (و قدرت نمائیهایشان) تو را بفریبد»! (فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ).

هدف آیه فوق این است که به پیامبر صلّى اللّه علیه و اله و مؤمنان آغاز اسلام که غالبا از قشر محروم بودند گوشزد کند مبادا امکانات مالى، و قدرت سیاسى و اجتماعى کافران جبار را دلیلى بر حقانیت، و یا قدرت واقعى آنها بدانند، دنیا این گونه اشخاص را زیاد به خاطر دارد، و تاریخ نشان مى‏دهد که تا چه اندازه در برابر مجازاتهاى الهى ضعیف و ناتوان بودند، همانند برگهاى پژمرده پائیزى در برابر تندباد خزان.




(آیه 5)- لذا در این آیه سرنوشت بعضى از اقوام گمراه و سرکش پیشین را در عباراتى کوتاه و کوبنده به این گونه بیان مى‏کند: «پیش از آنها قوم نوح و اقوامى که بعد از ایشان بودند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند» (کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ).

آرى! آنها احزابى بودند که دست به دست هم دادند و به تکذیب پیامبران الهى که دعوتشان با منافع نامشروع و هوى و هوسهاى آنها هماهنگ نبود برخاستند.

سپس مى‏افزاید: به این مقدار نیز قناعت نکردند «و هر امتى در پى آن بود که توطئه کند و پیامبرش را بگیرد» و آزار دهد (وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ).

باز به این هم اکتفا نکردند «و براى محو حق به مجادله باطل دست زدند» و براى گمراه ساختن مردم اصرار ورزیدند (وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ).

اما این امور براى همیشه ادامه نیافت و به موقع «من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم) ببین که مجازات من چگونه بود»؟! (فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ).

ویرانه‏هاى شهرهاى آنها در مسیر مسافرتهاى شما به چشم مى‏خورد، و سرنوشت شوم و عاقبت سیاه و تاریکشان بر صفحات تاریخ و سینه‏های صاحب دلان ثبت است، بنگرید و عبرت گیرید.




(آیه 6)- این آیه علاوه بر مجازات دنیوى، به مجازات آنها در سراى دیگر اشاره کرده، مى‏گوید: «و این گونه فرمان پروردگارت درباره کسانى که کافر شدند مسلّم شده که آنها همه اهل آتشند» (وَ کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ).

ظاهر معنى آیه وسیع و گسترده است و کافران لجوج را از همه اقوام شامل مى‏شود، و بدیهى است مسلم شدن فرمان پروردگار در باره این قوم به دنبال گناهان مستمر و اعمال خلافى است که با اراده خود انجام دادند.




(آیه 7)- حاملان عرش الهى پیوسته به اهل ایمان دعا مى‏کنند لحن آیات پیشین نشان مى‏داد که این آیات هنگامى نازل شده که مسلمانان در اقلیت و محرومیت بودند، و دشمنان در اوج قدرت.

و به دنبال آن آیات بعد در حقیقت براى این نازل شده که به مؤمنان راستین بشارت دهد که شما هرگز تنها نیستید.

مى‏فرماید: «فرشتگانى که حاملان عرشند و آنها که در گرداگرد آن (طواف مى‏کنند) تسبیح و حمد پروردگارشان را مى‏گویند و به او ایمان دارند و براى مؤمنان استغفار مى‏کنند» (الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا).

گفتار آنها این است که مى‏گویند: «پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته (تو از گناهان بندگانت با خبرى و نسبت به آنها رحیمى خداوندا!) آنها را که توبه کرده‏اند و راه تو را پیروى مى‏کنند بیامرز و آنها را از عذاب دوزخ نگاه دار» (رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِیمِ).

این آیه از یک سو به مؤمنان مى‏گوید تنها شما نیستید که عبادت خداوند مى‏کنید، و تسبیح و حمد او را مى‏گویید، قبل از شما مقربترین فرشتگان خداوند و حاملان و طواف کنندگان عرش خدا حمد و تسبیحش مى‏گویند. از سوى دیگر به کفار هشدار مى‏دهد که ایمان آوردن یا نیاوردن شما مهم نیست، خدا نیازى به ایمان کسى ندارد.

و از سوى سوم به مؤمنان آگاهى مى‏دهد که شما در این جهان تنها نیستید- هر چند در محیط زندگى خود در اقلیت باشید- نیرومندترین قدرتهاى غیبى عالم پشتیبان شما و دعاگوى شما هستند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی