464 . صفحه 464
پنجم فروردین :
نفیسه :
(آیه 48)- این آیه توضیح یا تکمیل براى مطلبى است که در آیه 47 گذشت مىفرماید: در آن روز «اعمال بدى را که انجام دادهاند براى آنها آشکار مىشود» (وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا).
«و آنچه را استهزا کردند بر آنها واقع مىگردد» (وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
(آیه 49)- در سختیها به یاد خدا هستند، اما ...! باز در اینجا موضوع سخن،افراد بىایمان و ظالمانند، و چهره دیگرى از چهرههاى زشت آنها را منعکس مىکند.
نخست مىفرماید: «هنگامى که انسان را زیانى (و درد و رنج و فقرى) رسد، ما را (براى حل مشکلش) مىخواند» (فَإِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعانا).
اما آن هم موقتى است «سپس هنگامى که از جانب خود به او نعمتى دهیم (و درد و رنجش را برطرف سازیم لطف و عطاى ما را به دست فراموشى مىسپارد، و) مىگوید: این نعمت را به خاطر کاردانى خودم به من دادهاند» (ثُمَّ إِذا خَوَّلْناهُ نِعْمَةً مِنَّا قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلى عِلْمٍ).
این غافلان بىخبر هیچ فکر نمىکنند که آن علم و دانش نیز موهبتى از سوى خداست.
سپس قرآن در پاسخ این افراد خودبین و کم ظرفیت که چون به نعمتى رسند به زودى خود را گم مىکنند چنین مىگوید: «ولى این (نعمت) وسیله آزمایش (آنها) است ولى بیشترشان نمىدانند» (بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ).
هدف این است که با بروز حوادث سخت، و به دنبال آن رسیدن به نعمتهاى بزرگ، آنچه را در درون دارند آشکار کنند.
(آیه 50)- در این آیه مىافزاید: «این سخن را کسانى که قبل از آنها بودند گفتند (آنها نیز ادعا مىکردند که نعمتهاى ما زائیده علم و لیاقت ماست) ولى آنچه را به دست مىآوردند براى آنها سودى نداشت» (قَدْ قالَهَا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ).
آرى! قارونهاى مغرور اموالشان را مولود لیاقت خودشان مىپنداشتند و مواهب الهى را بر خویش فراموش کرده، و تنها چشم به اسباب ظاهرى دوخته بودند.
(آیه 51)- «سپس بدیهاى اعمالشان به آنها رسید» (فَأَصابَهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا). و هر کدام به نوعى از عذابهاى الهى، طوفان، سیلاب، زمین لرزه، و صیحههاى آسمانى، گرفتار شدند، و از میان رفتند.بعد مىافزاید: این سرنوشت منحصر به آنها نبود «و ظالمان این گروه [اهل مکّه] نیز به زودى گرفتار بدیهاى اعمالى که انجام دادهاند خواهند شد، و هرگز نمىتوانند از چنگال عذاب الهى بگریزند» (وَ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْ هؤُلاءِ سَیُصِیبُهُمْ سَیِّئاتُ ما کَسَبُوا وَ ما هُمْ بِمُعْجِزِینَ).
بلکه از آنها نیز فراتر مىرود و همه ستمگران مغرور و بىخبر از خدا را در تمام اعصار و قرون شامل مىشود.
(آیه 52)- قرآن در پاسخ این سخن که مىگفتند: نعمتهاى ما مولود آگاهى و توانائى خود ماست به آنها گوشزد کرد که سرى به تاریخ گذشتگان بزنید و ببینید همین سخن را دیگران گفتند و به چه مصائب و عذابهائى گرفتار شدند- این یک جواب تاریخى است.
سپس در این آیه به یک جواب عقلى پرداخته، مىگوید: «آیا آنها ندانستند که خداوند روزى را براى هرکس بخواهد گسترده یا تنگ مىسازد»؟! (أَ وَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ).
چه بسیارند افراد شایستهاى که در زندگى محروم و منزوى هستند، و چه بسیار افراد ضعیف و ناتوانى که از هر نظر متنعمند، اگر پیروزیهاى مادى همگى در سایه تلاش و کوشش خود افراد و لیاقتهاى آنها به دست مىآمد نباشید شاهد چنین صحنههائى باشیم.
لذا در پایان آیه مىافزاید: «در این، آیات و نشانههایى است براى گروهى که ایمان مىآورند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).
نشانههائى براى ذات پاک خدا همان گونه که امیرمؤمنان على علیه السّلام فرمود:
«عرفت اللّه بفسخ العزائم و حلّ العقود و نقض الهمم من خدا را بوسیله بر هم خوردن تصمیمها، گشوده شدن گرهها و درهم شکستن ارادهها شناختم».
اینها نشانههایى است از ضعف و ناتوانى انسان تا خود را گم نکند و گرفتار غرور و خودبینى نگردد.
(آیه 53)- خداوند همه گناهان را مىآمرزد: به دنبال تهدیدهاى مکررى که در آیات گذشته در مورد مشرکان و ظالمان آمده بود در اینجا راه بازگشت را توأم با امیدوارى به روى همه گنهکاران مىگشاید زیرا هدف اصلى از همه این امور تربیت و هدایت است نه انتقامجوئى و خشونت، با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، مىفرماید: «به آنها بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد زیرا که او آمرزنده و مهربان است» (قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً).
دقت در تعبیرات این آیه نشان مىدهد که از امید بخشترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، و گستردگى آن به حدى است که طبق روایتى امیر مؤمنان على علیه السّلام فرمود: «در تمام قرآن آیهاى وسیعتر از این آیه نیست».
این وعده غفران مشروط بر این است که: بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسلیم باشند و با عمل، صداقت خود را در این توبه و انابه نشان دهند.
(آیه 54)- در این آیه راه ورود در این دریاى بىکران رحمت الهى را به همه مجرمان و گنهکاران نشان مىدهد، مىفرماید: «و به درگاه پروردگارتان باز گردید» و مسیر زندگى خود را اصلاح کنید (وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ).
«و در برابر او تسلیم شوید (و فرمانش را به گوش جان بشنوید و پذیرا گردید) پیش از آن که عذاب (الهى) به سراغ شما آید، سپس از سوى هیچ کس یارى نشوید»! (وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ).
(آیه 55)- بعد از پیمودن مرحله انابه و اسلام سخن از مرحله سوم که مرحله «عمل» است به میان آورده، مىافزاید: «و از بهترین دستوراتى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید، پیش از آن که عذاب (الهى) ناگهان به سراغ شما آید در حالى که از آن خبر ندارید» (وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ بَغْتَةً وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ).و به این ترتیب مسیر وصول به رحمت خدا سه گام بیشتر نیست:
گام اول توبه و پشیمانى از گناه و روى آوردن به سوى خداست.
گام دوم ایمان و تسلیم در برابر فرمان او، و گام سوم عمل صالح است.
(آیه 56)- آن روز پشیمانى بیهوده است: در آیات گذشته دستور مؤکدى براى توبه و اصلاح و جبران اعمال گذشته آمده بود، در اینجا در تعقیب آن مىگوید: این دستورها براى آن است «مبادا کسى (روز قیامت) بگوید: افسوس بر من از کوتاهیهائى که در اطاعت فرمان خدا کردم! و از مسخره کنندگان (آیات او) بودم»! (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِینَ).
آرى! هنگامى که انسان وارد عرصه محشر مىشود و نتیجه تفریطها، و مسامحه کاریها و خلافکاریها، و شوخى گرفتن جدیها را در برابر چشم خود مىبیند، اندوهى سنگین توأم با ندامتى عمیق بر قلب او سایه مىافکند، و این حالت درونى خود را بر زبان آورده و به صورت جملههاى فوق بیان مىدارد.