قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
سه شنبه, ۲۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۲۰ ب.ظ

427 . صفحه 427


بیست و هفتم بهمن :


نفیسه :


(آیه 63)- مى‏پرسند: قیامت کى بر پا مى‏شود؟ آیات گذشته سخن از توطئه‏هاى منافقان و اشرار مى‏گفت، در اینجا به یکى دیگر از برنامه‏هاى مخرب آنها اشاره شده است که گاه به عنوان استهزاء و یا به منظور ایجاد شک و تردید در قلوب ساده دلان این سؤال را مطرح مى‏کردند که قیامت با آن همه اوصافى که محمّد از آن خبر مى‏دهد کى بر پا مى‏شود؟
مى‏فرماید: «مردم از تو پیرامون زمان قیام قیامت سؤال مى‏کنند» (یَسْئَلُکَ النَّاسُ عَنِ السَّاعَةِ).
سپس به آنها چنین پاسخ مى‏گوید: «بگو: (اى پیامبر!) آگاهى بر این موضوع تنها نزد خداست» و هیچ کس جز او از این موضوع آگاه نیست (قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللَّهِ). حتى پیامبران مرسل و فرشتگان مقرب نیز از آن بى‏خبرند.
و به دنبال آن مى‏افزاید: «چه مى‏دانى؟ شاید قیام قیامت نزدیک باشد» (وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَکُونُ قَرِیباً).


(آیه 64)- سپس به تهدید کافران و گوشه‏اى از مجازات دردناک آنها پرداخته، مى‏فرماید: «خداوند کافران را از رحمت خود دور ساخته و براى آنان آتش سوزاننده‏اى فراهم کرده است» (إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْکافِرِینَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِیراً).


(آیه 65)- «آنها جاودانه در این آتش سوزان خواهند ماند و سرپرست و یاورى نخواهند یافت» (خالِدِینَ فِیها أَبَداً لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصِیراً).
تفاوت میان «ولىّ» و «نصیر» در اینجاست که «ولىّ» انجام تمام کار را بر عهده مى‏گیرد ولى «نصیر» کسى است که انسان را کمک مى‏دهد تا به مقصود خود برسد، اما این کافران در قیامت نه ولیى دارند و نه نصیرى.


(آیه 66)- سپس قسمت دیگرى از عذاب دردناک آنها را در قیامت بیان کرده، مى‏فرماید: «روزى را به خاطر بیاور که صورتهاى آنها در آتش دوزخ دگرگون مى‏شود» (یَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِی النَّارِ).
این دگرگونى یا از نظر رنگ چهره‏هاست که گاه سرخ و کبود مى‏شود و گاه زرد و پژمرده، و یا از نظر قرار گرفتن بر شعله‏هاى آتش است که گاه این سمت صورت آنها بر آتش قرار مى‏گیرد، و گاه سمت دیگر (نعوذ باللّه).
اینجاست که فریادهاى حسرت بارشان بلند مى‏شود و «مى‏گویند: اى کاش ما خدا و پیامبرش را اطاعت کرده بودیم» (یَقُولُونَ یا لَیْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولَا).که اگر اطاعت مى‏کردیم چنین سرنوشت دردناکى در انتظار ما نبود.


(آیه 67)- «و مى‏گویند: پروردگارا! ما از رؤسا و بزرگترهاى خود اطاعت کردیم پس آنها ما را گمراه ساختند» (وَ قالُوا رَبَّنا إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ کُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِیلَا).


(آیه 68)- در اینجا این دوزخیان گمراه به هیجان مى‏آیند و مجازات شدید گمراه کنندگان خود را از خدا مى‏خواهند و مى‏گویند: «پروردگارا! آنها را دو چندان عذاب کن» عذابى بر گمراهیشان و عذابى بر گمراه کردن ما! (رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ).
«و آنها را لعن کن لعن بزرگى»! (وَ الْعَنْهُمْ لَعْناً کَبِیراً).
مسلما آنها مستحق عذاب و لعن هستند ولى «عذاب مضاعف» و «لعن کبیر» به خاطر تلاش و کوششى است که براى گمراه کردن دیگران داشته‏اند.


(آیه 69)- چه نسبتهاى ناروا به موسى (ع) دادند؟ به دنبال بحثهایى که پیرامون احترام مقام پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و ترک هرگونه ایذاء نسبت به آن حضرت در آیات گذشته آمد، در اینجا روى سخن را به مؤمنان کرده، مى‏گوید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! مانند کسانى نباشید که موسى را اذیت و آزار کردند، اما خدا او را از همه نسبتهاى ناروا مبرّا و پاک نمود، و او در پیشگاه خدا آبرومند و بزرگ منزلت بود» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ آذَوْا مُوسى‏ فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قالُوا وَ کانَ عِنْدَ اللَّهِ وَجِیهاً).
انتخاب موسى از میان تمام پیامبرانى که مورد ایذاء قرار گرفتند به خاطر آن است که موذیان بنى اسرائیل بیش از هر پیامبرى او را آزار دادند.
منظور از ایذاء موسى (ع) در اینجا یک حکم کلى و جامع است زیرا بنى اسرائیل از جنبه‏هاى مختلف موسى (ع) را ایذاء کردند، ایذاءهائى که بى‏شباهت به آزار بعضى از مردم مدینه نسبت به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله نبود مانند پخش شایعات و نقل اکاذیب و نسبت ناروایى که به همسر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دادند که شرح آن در تفسیر سوره نور ذیل آیات 11 تا 20 گذشت. از این آیه مى‏توان استفاده کرد که هرگاه کسى در پیشگاه خدا وجیه و صاحب قدر و منزلت باشد خدا به دفاع از او در برابر افراد موذى که نسبتهاى ناروا به او مى‏دهند مى‏پردازد.


(آیه 70)- سخن حق بگویید تا اعمالتان اصلاح شود: این آیه به دنبال بحثهایى که درباره شایعه پراکنان و موذیان بد زبان گذشت دستورى صادر مى‏کند که در حقیقت درمان این درد بزرگ اجتماعى است، مى‏گوید: «اى کسانى که ایمان آورده‏اید! تقواى الهى پیشه کنید، و سخن حق بگویید ...» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِیداً).
«قول سدید» سخنى است که همچون یک سد محکم جلو امواج فساد و باطل را مى‏گیرد.


(آیه 71)- این آیه نتیجه «قول سدید» و سخن حق را چنین بیان مى‏فرماید:
«تا کارهاى شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد» (یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ).
در حقیقت تقوا پایه اصلاح زبان و سرچشمه گفتار حق است، و گفتار حق یکى از عوامل مؤثر اصلاح اعمال، و اصلاح اعمال سبب آمرزش گناهان است، چرا که «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ اعمال نیک گناهان را از بین مى‏برند». (هود/ 114).
در پایان آیه مى‏افزاید: «و هرکس اطاعت خدا و رسولش کند به رستگارى (و پیروزى) عظیمى دست یافته است» (وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً).
چه رستگارى و پیروزى از این برتر و بالاتر که اعمال انسان پاک گردد، و گناهانش بخشوده شود و در پیشگاه خدا رو سفید گردد؟!


(آیه 72)- حمل امانت الهى بزرگترین افتخار بشر: این آیه و آیه بعد که آخرین آیات سوره احزاب است مسائل مهمى را که در این سوره در زمینه ایمان، عمل صالح، جهاد، ایثار، عفت، ادب، و اخلاق آمده است تکمیل مى‏کند، و نشان مى‏دهد که انسان چگونه داراى موقعیت بسیار ممتازى است که مى‏تواند حامل رسالت عظیم الهى باشد.
نخست بزرگترین و مهمترین امتیاز انسان را بر تمام جهان خلقت بیان فرموده، مى‏گوید: «ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهیه) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم» (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ).
«اما آنها (موجودات عظیم و بزرگ عالم خلقت) از حمل آن سر بر تافتند و از آن هراسیدند» (فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها).
بدیهى است ابا کردن آنان از سر استکبار نبود بلکه ابا کردن آنها توأم با اشفاق یعنى ترس و هراس آمیخته با توجه و خضوع بود.
«اما انسان (این اعجوبه عالم آفرینش جلو آمد و) آن را بر دوش کشید»! (وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ).
ولى افسوس که «او بسیار ظالم و جاهل بود» چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد! (إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولًا).
«امانت الهى» همان قابلیت تکامل به صورت نامحدود، آمیخته با اراده و اختیار، و رسیدن به مقام انسان کامل و بنده خاص خدا و پذیرش ولایت الهیه است.
اما منظور از «عرضه داشتن» این امانت به آسمانها و زمین و کوهها همان مقایسه نمودن است یعنى هنگامى که این امانت، با استعداد آنها مقایسه شد آنها به زبان حال و استعداد عدم شایستگى خویش را براى پذیرش این امانت بزرگ اعلام کردند. به این ترتیب آسمانها و زمین و کوهها همه با زبان حال فریاد کشیدند که حمل این امانت از عهده ما خارج است.
ولى انسان آن چنان آفریده شده بود که مى‏توانست تعهد و مسؤولیت را بر دوش کشد، و ولایت الهیه را پذیرا گردد، و در جاده عبودیت و کمال به سوى معبود لایزال سیر کند، و این راه را با پاى خود و با استمداد از پروردگارش بسپرد. البته این پذیرش یک پذیرش قراردادى و تشریفاتى نبوده، بلکه پذیرشى است تکوینى بر حسب عالم استعداد.
اما توصیف انسان به «ظلوم» و «جهول» به خاطر فراموش کارى غالب انسانها و ظلم کردن بر خودشان و عدم آگاهى از قدر و منزلت آدمى است، همان کارى که از آغاز در نسل آدم به وسیله «قابیل» و خط قابلیان شروع شد و هم اکنون نیز ادامه دارد.



(آیه 73)- این آیه در حقیقت بیان علت عرضه این امانت به انسان است، بیان این واقعیت است که افراد انسان بعد از حمل این امانت بزرگ الهى به سه گروه تقسیم شدند: منافقان، مشرکان و مؤمنان، مى‏فرماید: «هدف این بوده که خداوند، مردان منافق و زنان منافق، و مردان مشرک و زنان مشرک را عذاب کند و کیفر دهد، و نیز خداوند بر مردان با ایمان و زنان با ایمان رحمت فرستد و خداوند آمرزنده و مهربان است» (لِیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکِینَ وَ الْمُشْرِکاتِ وَ یَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).


درسهایی از سوره شریفه ی احزاب

الحمدالله رب العالمین علی کل حال
3-بر خدا توکل کن همین بس که خداوند وکیل و نگهبان (تو) است.
4-رابطه ی پدر و مادر با فرزند یک رابطه حقیقی و طبیعی است،نه تشریفاتی و قراردادی.نه همسر مثل مادر میشود و نه فرزند خوانده،فرزند.
6-اولویت خویشاوندان در ارث،بعد عمل به وصیت است.اگر فردی وصیت کند بخشی از مال او صرف دوستانش شود،اول باید به وصیتش عمل شود و سپس ارث تقسیم گردد.
15-پیمان بستن مهم نیست،وفاداری مهم است.
21-الگو بودن پیامبر دایمی است.
23-انتظار شهادت نیز ارزش است و آمادگی برای لقای خداوند از صفات مومنان است.
25-هدف جنگهای دشمنان رسیدن به پیروزی یا کسب غنایم ،کشور گشایی و یا حفظ منافع خود است.ولی هدف جنگهای اسلامی انجام وظیفه ی دینی و ارشاد نا آگاهان و رفع موانع گسترش حق و یا رسیدن به شهادت و لقای حق می‌باشد.
30-کسانی که چهره ی دینی و اجتماعی دارند و کارشان برای دیگران سرمشق است اگر گناه کنند ،کیفرشان بیش از دیگران است.
32-با کرشمه سخن گفتن از بی تقوایی است.
33-خودنمایی نشانه تمدن نیست بلکه نشانه جاهلیت میباشد.
36-پیامبر (ص)فرمودند:ای بندگان خدا! شما همچون بیمار و خدا مانند طبیب است،مصلحت مریض در نسخه طبیب است،نه آنچه بیمار تمایل دارد،پس تسلیم امر خدا باشید تا رستگار شوید.
41-رسول اکرم (ص)فرمودند:هرکس زبان ذاکر داشته باشد خیر دنیا و آخرت به او عطا شده است و امام صادق (ع) فرمودند:هرچیزی حدی دارد جز ذکر خداوند.
56-در حدیثی میخوانیم:هرکس بر حضرت محمد (ص) یک صلوات فرستد،خداوند ده صلوات بر او میفرستد و ده لغزش او را میپوشاند.(اللهم صل علی محمد و آل محمد).
59-سرچشمه ی بسیاری از مزاحمتهای هوسبازان نسبت به زنان و دختران،نوع لباس خود آنهاست.
66-اطاعت از خدا و رسولش آرزوی دوزخیان خواهد بود.
72-نعمتهای الهی به انسان (عقل،اراده،فطرت،هدایت پیامبران و...)امانت الهی هستند و خیانت در امانت از بزرگترین ظلمهاست.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی