قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۲۱ ق.ظ

396 . صفحه396


بیست و ششم دی :


نفیسه :


(آیه 85)- شأن نزول: هنگامى که پیامبر(ص)به قصد هجرت از «مکّه» به سوى مدینه مى‏آمد به سرزمین «جحفه» که رسید،به یاد موطنش «مکّه» افتاد، آثار این شوق که با تأثر و اندوه آمیخته بود در چهره مبارکش نمایان گشت.
در اینجا پیک وحى خدا جبرئیل نازل شد و پرسید آیا به راستى به شهر و زادگاهت اشتیاق دارى؟
پیامبر فرمود: آرى! جبرئیل عرض کرد: خداوند این پیام را براى تو فرستاده:«إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى‏ مَعادٍ)."آن کس که این قرآن را بر تو فرض کرده است تو را به سرزمین اصلیت باز مى‏گرداند".و مى‏دانیم این وعده بزرگ سرانجام تحقق یافت.
بنابراین آیه فوق یکى از پیشگوئیهاى اعجازآمیز قرآن است که چنین خبرى را بطور قطع و بدون هیچ قید و شرط بیان کرده و بعد از مدت کوتاهى تحقق یافت.
تفسیر: وعده بازگشت به حرم امن خدا- در شأن نزول آمد که این آیه طبق مشهور در سرزمین «جحفه» در مسیر پیامبر(ص)به سوى مدینه نازل شد،او مى‏خواهد به «یثرب» برود و آن را «مدینة الرسول» کند، اما با این حال عشق و دلبستگى او به مکه سخت او را آزار مى‏دهد.
اینجاست که نور وحى به قلب پاکش مى‏تابد و بشارت بازگشت به سرزمین مألوف را به او مى‏دهد،و مى‏گوید: «همان کسى که قرآن را بر تو فرض کرد تو را به جایگاه و زادگاهت باز مى‏گرداند» (إِنَّ الَّذِی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّکَ إِلى‏ مَعادٍ).
غم مخور همان خدایى که موسى را در طفولیت به مادرش بازگرداند، همان خدایى که او را بعد از یک غیبت ده ساله از مصر به زادگاه اصلیش باز گردانید،همان خدا تو را با قدرت و قوت تمام به مکه باز مى‏گرداند،و چراغ توحید را با دست تو در این سرزمین مقدس برمى‏افروزد. سپس مى‏افزاید در برابر خیره سرى مخالفان سرسخت «بگو: پروردگار من از همه بهتر مى‏داند چه کسى هدایت را (از سوى او) آورده، و چه کسى در ضلال مبین است» (قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‏ وَ مَنْ هُوَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ).
راه هدایت روشن است و گمراهى آنها آشکار، آنها بیهوده خود را خسته مى‏کنند، خدا به خوبى مى‏داند و دلهاى حق طلب نیز از این واقعیت آگاه است.


(آیه 86)- این آیه به یکى دیگر از بزرگترین نعمتهاى پروردگار به پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله پرداخته، و مى‏گوید: «تو هرگز این امید را نداشتى که این کتاب (بزرگ آسمانى) به تو القاء گردد، لکن رحمت پروردگار تو چنین ایجاب کرد» (وَ ما کُنْتَ تَرْجُوا أَنْ یُلْقى‏ إِلَیْکَ الْکِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ).
سپس مى‏افزاید: اکنون به شکرانه این نعمت بزرگ «هرگز از کافران پشتیبانى مکن» (فَلا تَکُونَنَّ ظَهِیراً لِلْکافِرِینَ).


(آیه 87)- دو آیه پایان این سوره تأکیدى است بر مسأله توحید با تعبیرها و استدلالات گوناگون، توحیدى که خمیرمایه تمام مسائل دینى است.
در این دو آیه چهار دستور به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داده شده و چهار توصیف از پروردگار به عمل آمده است، و مجموع بحثهایى را که در آیات این سوره آمده تکمیل مى‏کند.
نخست مى‏گوید: «نباید (کفار) تو را از آیات خداوند بعد از آن که بر تو نازل شد باز دارند» (وَ لا یَصُدُّنَّکَ عَنْ آیاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَیْکَ).
گرچه نهى متوجه کفار است، اما مفهومش عدم تسلیم پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در برابر کارشکنیها و توطئه‏هاى آنهاست.
و به این ترتیب به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد هنگامى که آیات الهى نازل شد باید با قاطعیت روى آن بایستى و به سوى مقصد با قدمهاى محکم پیش بروى که خدا همراه تو و پشتیبان تو است.
به دنبال این دستور که جنبه نفى داشت، دستور دوم را که جنبه اثبات دارد صادر کرده، و مى‏گوید «و به سوى پروردگارت دعوت کن» (وَ ادْعُ إِلى‏ رَبِّکَ).
خداوندى که مالک تو و صاحب اختیار توست، و مربى و پرورش دهنده تو مى‏باشد.
سومین دستور بعد از دعوت به سوى اللّه، نفى هرگونه شرک و بت پرستى است، مى‏گوید: «و قطعا از مشرکان مباش» (وَ لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ).
که راه توحید آشکار است و نورانى، و رهروان آن بر صراط مستقیمند.


(آیه 88)- بالاخره چهارمین دستور، تأکید مجددى است بر نفى هرگونه شرک، مى‏فرماید: «و هیچ معبود دیگرى را با خدا مخوان» (وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ).
این دستورهاى پى در پى که هر کدام دیگرى را تأکید مى‏کند، اهمیت مسأله توحید را در برنامه‏هاى اسلامى روشن مى‏سازد.
به دنبال این دستورات چهارگانه، توصیفهاى چهارگانه‏اى از خدا مى‏کند، که آنها نیز تأکید پى در پى در مسأله توحید است.
نخست مى‏گوید: «هیچ معبودى جز او نیست» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
«همه چیز جز ذات پاک او فانى و نابود مى‏شود» (کُلُّ شَیْ‏ءٍ هالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ).
و هنگامى که دانستیم تنها چیزى که در این عالم باقى مى‏ماند ذات پاک خداست روشن مى‏شود هر چیز به نحوى با ذات پاک او پیوند و ارتباط داشته باشد از آن نظر فنا و هلاک براى او نیست.
«حکم و حاکمیت (در جهان تکوین و تشریع) مخصوص ذات پاک اوست» (لَهُ الْحُکْمُ).
«و همه به سوى او باز گردانده مى‏شوید» (وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).
توصیفهاى سه گانه اخیر مى‏تواند دلیلى بر اثبات توحید و ترک هرگونه بت پرستى باشد که در توصیف اول آمده است.


درسهایی از سوره شریفه قصص


70-و هو الله لا اله الا هو له الحمد فی الاولی و الاخره
5- سرانجام مستضعفان،پیشوایان و وارثان زمین خواهند بود.
8-وقتی خواست خداوند بر چیزی مقدر شود،حتی اگر فرعونیان با تمام قدرت خود در پی رفع آن برآیند،بازهم ناتوان میمانند.نمونه بارز آن داستان موسی(ع) است.آنجا که فرعون هزاران نوزاد را سر برید تا به گمان خود دشمن وعده داده شده اش را نابود کند.اما موسی را زیر چتر حمایت خود میگیرد و بدین ترتیب دشمنش را پرورش میدهد.
12-باز خواست و اراده خداوند در این آیه خودنمایی میکند که مادر را از بین آنهمه دایه به کودک میرساند.
14-نیکی به دیگران و نیکوکار بودن،زمینه دریافت الطاف ویژه الهی را فراهم میکند.
17-شکرانه بازوی توانا،یاری مظلومان و پرهیز از همکاری با ظالمان و مجرمان است.
26-دو عنصر توانایی و امانت داری و به عبارت دیگرتخصص و تعهد،دو ویژگی لازم برای سپردن مسوولیت ها به افراد است.
47،48-برخی افراد برای توجیه اعمال نادرست خود،تحت هر شرایطی بهانه جویی میکنند تا خود را به اصطلاح تبرئه نمایند.مثلا در این دو آیه آمده وقتی زمان مجازات گنهکاران فرارسید،گفتند چرارسولی نفرستادی تا از او پیروی کنیم و وقتی پیامبر(ص) فرستاده شد گفتند چرا معجزاتی همچون موسی(ع)ندارد.درحالیکه اشخاصی همچون اینها معجزات موسی را سحر و جادو خوانده و آنها را انکار کردند.در واقع نمیخواستند از هوی نفس خود دست برداشته و ایمان آورند.منطق افراد بهانه جو در تمام اعصار اینگونه است.
49-بارها خداوند برای اثبات حقانیت قرآن،مشرکان را به تحدی خوانده است.جالب اینکه آنها بدون پاسخگویی به این تحدی یا بی آنکه حتی بتوانند در این مبارزه پیروز شوند،قرآن را انکار میکنند.
59-بعد از اینکه اتمام حجت شد و پیامبران فرستاده شدند، ظلم و ستم کردن بندگان زمینه را برای نزول عذاب فراهم میکند.
60-متاع زندگی دنیا زودگذر و فانی است.اما نعمتهای بی پایان جهان دیگر و مواهب معنویش در این دنیا پایدارتر میباشد، پس نباید آنها را فدای زرق وبرق و زینت دنیا کرد.
71،72-نعمت روز برای تلاش و کار و از پی روزی رفتن است و نعمت شب برای کسب آرامش آفریده شده است.هرگونه اختلال در آنها میتواند منجر به مشکلات بسیار بزرگ گردد.اینکه همه چیز مرتب است از فضل خداست که باید شکرگزارش باشیم.
76-غرور ثروت میتواند مومن را به آغوش کفر بکشد و تمام سابقه نیکش به باد فنا دهد.
77-حضرت علی(ع)میفرمایند:"ای فرزند آدم! هرچه بیش از مقدار خوراکت به دست میاوری خزانه دار دیگران در مورد آن خواهی بود".این فرمایش حضرت بسیار جای تامل و تفکر دارد. باور این سخن و عمل به آن میتواند بسیاری از گرسنگان را سیر ،برهنگان را پوشانده و بی خانمانان را سرپناه دهد و....
83-برتری جویی یا استکبار و فساد در زمین که منظور انجام گناهان است، دو عاملی هستند که سبب محرومیت انسان از مواهب سرای  آخرت میشود و تنها پرهیزکاران به این مواهب دست میابند.
84-فضل خداوند ایجاب میکند که هرگاه بنده ای کار نیک انجام داد بیش از آن را به وی پاداش دهد و عدلش میطلبد که هرگاه کسی مرتکب گناهی گردید جز به همان مقدار کیفر ننماید.این اخلاق الهی میتواند برای ما هم الگو باشد.
16-رب انی ظلمت نفسی فاغفرلی






سوره عنکبوت بیست ونهمین سوره قرآن کریم است.این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 69 آیه میباشد.‏
محتواى سوره:
بطور کلى مى‏توان گفت بحثهاى این سوره در چهار بخش خلاصه مى‏شود:
1- بخش آغاز این سوره که پیرامون مسأله «امتحان» و «وضع منافقان» است و این دو پیوند ناگسستنى با هم دارند.
2- بخش دیگرى که در حقیقت براى دلدارى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان اندک نخستین از طریق بیان گوشه‏هایى از سرنوشت پیامبران بزرگى همچون نوح و ابراهیم و لوط و شعیب است.
3- بخش دیگرى از توحید، نشانه‏هاى خدا در عالم آفرینش، و مبارزه با شرک، سخن مى‏گوید.
4- قسمت دیگرى از این سوره بر محور ضعف و ناتوانى معبودهاى ساختگى، و عابدان «عنکبوت صفت» آنها و همچنین عظمت قرآن و دلائل حقانیت پیامبر اسلام و لجاجت مخالفان و نیز یک سلسله مسائل تربیتى همچون نماز، نیکى به پدر و مادر، و اعمال صالح دور مى‏زند.
نامگذارى این سوره به «سوره عنکبوت» از آیه 41 آن گرفته شده که بت پرستان را که تکیه بر غیر خدا مى‏کنند تشبیه به عنکبوت مى‏کند که تکیه‏گاهش، تارهاى سست و بى‏بنیاد است.
فضیلت تلاوت سوره: از پیامبر گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله چنین آمده است: «هر کس سوره عنکبوت را بخواند به تعداد تمام مؤمنان و منافقان، ده حسنه براى او نوشته مى‏شود».
مخصوصا درباره تلاوت سوره عنکبوت و روم در ماه رمضان در شب بیست و سوم، فضیلت فوق‏العاده‏اى وارد شده است تا آنجا که در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «هر کس سوره عنکبوت و روم را در ماه رمضان شب بیست و سوم تلاوت کند به خدا سوگند اهل بهشت است، و من هیچ کس را از این مسأله استثنا نمى‏کنم، و نمى‏ترسم که خداوند در این سوگند قاطع من گناهى بر من بنویسد، و مسلما این دو سوره در پیشگاه خدا بسیار ارج دارد».
بدون شک محتواى پربار این دو سوره و درسهاى مهم توحیدى آن، و برنامه‏هاى سازنده عملى که در این سوره ارائه شده است کافى است که هر انسانى را که اهل اندیشه و الهام و عمل باشد به بهشت جاویدان سوق دهد.


(آیه 1)- باز در آغاز این سوره به حروف مقطّعه «الف- لام- میم» (الم).
برخورد مى‏کنیم که تاکنون بارها تفسیر آن را بیان کرده‏ایم.


(آیه 2)- آزمایش الهى یک سنت جاویدان: بعد از ذکر حروف مقطعه به یکى از مهمترین مسائل زندگى بشر که مسأله شداید و فشارها و آزمونهاى الهى است اشاره کرده، مى‏گوید: «آیا مردم گمان کردند همین اندازه که اظهار ایمان کنند (و شهادت به توحید و رسالت پیامبر دهند) به حال خود واگذارده خواهند شد و آنها امتحان نمى‏شوند»؟! (أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ).


(آیه 3)- بعد بلافاصله به ذکر این حقیقت مى‏پردازد که امتحان یک سنّت همیشگى و جاودانى الهى است، امتحان مخصوص شما جمعیت مسلمانان نیست، سنتى است که در تمام امتهاى پیشین جارى بوده است، مى‏فرماید: «ما کسانى را که قبل از آنها بودند آزمایش کردیم» (وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ).آنها را نیز در کوره‏هاى سخت امتحان افکندیم، آنها نیز همچون شما در فشار دشمنان بى‏رحم و جاهل و بى‏خبر و متعصب و لجوج قرار داشتند.
باید هم چنین باشد چرا که در مقام ادعا هرکس مى‏تواند خود را برترین مؤمن، بالاترین مجاهد، و فداکارترین انسان معرفى کند، باید وزن و قیمت و ارزش این ادعاها از طریق آزمون روشن شود.
آرى «باید خدا بداند چه کسانى راست مى‏گویند، و چه کسانى دروغگو هستند» (فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ).
بدیهى است خدا همه اینها را مى‏داند، منظور از «علم» در اینجا ظهور آثار و شواهد عملى است، یعنى باید علم خدا درباره مردم عملا در خارج پیاده شود، و تحقق عینى یابد، و هرکس آنچه را در درون دارد بیرون ریزد، تا ثواب و جزا و کیفر مفهوم داشته باشد.


(آیه 4)- فرار از حوزه قدرت خدا ممکن نیست! در آیات گذشته سخن از آزمایش عمومى مؤمنان بود، و این آیه تهدید شدیدى براى کفار و گنهکاران است، تا گمان نکنند اگر مؤمنان را تحت فشار قرار دادند و مجازاتهاى الهى فورا دامان آنها را فرو نگرفت خدا از آنها غافل است.
مى‏فرماید: «آیا کسانى که سیئات را انجام مى‏دهند گمان کردند بر ما پیشى خواهند گرفت (و از چنگال کیفر ما رهایى خواهند یافت؟) چه بد قضاوتى کردند»! (أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُونَ).
مهلت الهى آنها را مغرور نکند که این نیز براى آنها آزمونى است و فرصتى براى توبه و بازگشت.


(آیه 5)- سپس بار دیگر به سراغ برنامه‏هاى مؤمنان و اندرز به آنها مى‏رود مى‏گوید: «هرکس امید لقاء پروردگار دارد (باید آنچه در توان دارد از اطاعت فرمان او مضایقه نکند) زیرا زمانى را که خداوند تعیین کرده (سرانجام) فرا مى‏رسد» (مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ). آرى! این وعده الهى تخلف‏ناپذیر است.
و از این گذشته خداوند سخنان شما را مى‏شنود و از اعمال و نیات شما آگاه است که «او شنوا و داناست» (وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).
لقاى پروردگار در قیامت، نه یک ملاقات حسى است که یک لقاى روحانى و یک نوع شهود باطنى است، چرا که در آنجا پرده‏هاى ضخیم عالم ماده از مقابل چشم جان انسان کنار مى‏رود، و حالت شهود به انسان دست مى‏دهد.


(آیه 6)- این آیه در حقیقت تعلیلى است براى آنچه در آیه قبل گذشت، مى‏گوید: این که دستور داده شده مؤمنان به «لقاء اللّه» آنچه در توان دارند فرو گذار نکنند به خاطر این است که «هرکسى جهاد و تلاش و کوششى کند (و تحمل مصائب و مشکلاتى نماید) در حقیقت براى خود جهاد کرده است، چرا که خدا از همه جهانیان بى‏نیاز است» (وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ).
برنامه آزمون الهى، جهاد با هواى نفس، و مبارزه با دشمنان سرسخت براى حفظ ایمان و پاکى و تقوا، به سود خود انسان است.


..................................................................................................

 

مباحثه آیات سوال برانگیز :

 


آیه 86سوره قصص :


مریم :


از این مدل آیات توی قران هست... اینکه مخاطبش پیغمبره! از مشرکان طرفداری نکن!  کفار تورا از ابات خدا بازندارند... مشرک نباش.... نمیفهمم... چرا خدا توی قران این مدلی با رسولش حرف میزنه!! خداوند با علم بی نهایتش میدونه که این آیات دستاویزی میشن برای ایراد گرفتن بر پیغمبر... اصلا چرا باید با این لحن شدید رف بزنه و اینجوری به پیغمبر تذکر بده! پیغمبر که مبرای از هر نوع لغو و گناه و اشتباهه... پس این تذکرای تند ... من رو خیلی آزار میدن!


اعظم :


ان شاءاله چیزایی می نویسم


مریم : 


یه چیزایی خوندم در مورد اینکه خدا اینا رو میگه به در تا دیوار بشنوه! مخاطبش رو پیامبرشقرار میده تا بقیه حساب کار دستشون بیاد... ولی میدونی اعظم جون... میگم اینکه خدا علم محضه... خب باید بدونه که این ایات میشه دستاویزی برای اینکه پیامبرش رو کم بشمارن! نمیفهمم! راستش انتطار میره که توی ایاتش خیلی بیشتر هوای رسولش رو داشته باشه! ولی بیشتر از اینکه هواش رو داشته باشه به نطرم تندهنسبت بهش!


اعظم :

http://library.tebyan.net/fa/Viewer/Text/62903/1

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی