381 . صفحه 381
یازدهم دی :
نفیسه :
(آیه 45)- صالح در برابر قوم ثمود: بعد از ذکر قسمتى از سرگذشت «موسى» و «داود» و «سلیمان»- در آیاتى که گذشت- چهارمین پیامبرى که بخشى از زندگى او و قومش در این سوره مطرح مىگردد حضرت «صالح» و قوم ثمود است.
نخست مىفرماید: «و ما به سوى ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم که خداى یگانه را بپرستید» (وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ).
تعبیر به «أَخاهُمْ» (برادرشان) که در داستان بسیارى از انبیا آمده اشاره به نهایت محبت و دلسوزى آنان نسبت به اقوامشان مىباشد.
به هر حال تمام رسالت و دعوت این پیامبر بزرگ در جمله «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ» خلاصه شده است، آرى بندگى خدا، که عصاره همه تعلیمات فرستادگان پروردگار است.
سپس مىافزاید «آنها در برابر دعوت صالح به دو گروه مختلف تقسیم شدند و به مخاصمه برخاستند» مؤمنان از یک سو و منکران لجوج از سوى دیگر (فَإِذا هُمْ فَرِیقانِ یَخْتَصِمُونَ).
(آیه 46)- صالح براى بیدار ساختن آنها به انذارشان پرداخت و از عذابهاى دردناک الهى آنها را برحذر داشت، اما آنها نه تنها پند نگرفتند و بیدار نشدند، بلکه همین مطلب را وسیله ای براى لجاجت خویش ساخته و با اصرار از او خواستند که اگر راست مىگویى چرا مجازات الهى دامان ما را فرو نمىگیرد- این مطلب در آیه 77 سوره اعراف صریحا آمده است.
ولى صالح به آنها «گفت: اى قوم من! چرا پیش از تلاش و کوشش براى جلب نیکیها، براى عذاب و بدیها عجله دارید»؟ (قالَ یا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّیِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ).
چرا تمام فکر خود را روى فرا رسیدن عذاب الهى متمرکز مىکنید، اگر عذاب الهى شما را فرو گیرد، به حیاتتان خاتمه مىدهد و مجالى براى ایمان باقى نخواهد ماند، بیایید صدق گفتار مرا در برکات و رحمت الهى که در سایه ایمان به شما نوید مىدهد بیازمایید «چرا از پیشگاه خدا تقاضاى آمرزش گناهان خویش نمىکنید تا مشمول رحمت او واقع شوید» (لَوْ لا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ).
(آیه 47)- به هرحال این قوم سرکش به جاى این که اندرز دلسوزانه این پیامبر بزرگ را به گوش جان بشنوند و به کار بندند با یک سلسله سخنان واهى و نتیجهگیریهاى بىپایه به مبارزه با او برخاستند، از جمله این که «گفتند: ما هم خودت و هم کسانى را که با تو هستند به فال بد گرفتهایم» (قالُوا اطَّیَّرْنا بِکَ وَ بِمَنْ مَعَکَ).
گویا آن سال خشکسالى و کمبود محصول و مواد غذایى بود، آنها گفتند: این گرفتاریها و مشکلات ما همه از قدوم نامیمون تو و یاران توست.
اما او در پاسخ «گفت: فال بد (و بخت و طالع شما) در نزد خداست» (قالَ طائِرُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ).اوست که شما را به خاطر اعمالتان گرفتار این مصائب ساخته و اعمال شماست که در پیشگاه او چنین مجازاتى را سبب شده.
این در حقیقت یک آزمایش بزرگ الهى براى شماست «آرى شما گروهى هستید که آزمایش مىشوید» (بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ).
اینها آزمایشهاى الهى است، تا کسانى که شایستگى و قابلیت دارند، از خواب غفلت بیدار شوند، و خود را اصلاح کنند.
(آیه 48)- توطئه نه گروهک مفسد در وادى القرى: در اینجا بخش دیگرى از داستان صالح و قومش را مىخوانیم که بخش گذشته را تکمیل کرده و پایان مىدهد، و آن مربوط به توطئه قتل صالح از ناحیه نه گروهک کافر و منافق و خنثى شدن توطئه آنهاست.
مىگوید: «در آن شهر (وادى القرى) نه گروهک بودند که (همیشه) فساد در زمین مىکردند و اصلاح نمىکردند» (وَ کانَ فِی الْمَدِینَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ وَ لا یُصْلِحُونَ).
(آیه 49)- مسلما با ظهور صالح و آیین پاک و مصلح او، عرصه بر این گروهکها تنگ شد، اینجا بود که طبق این آیه «گفتند: بیایید قسم یاد کنید به خدا که بر او [صالح] و خانوادهاش شبیخون مىزنیم (و آنها را به قتل مىرسانیم) سپس به ولىّ دم او مىگوییم: ما هرگز از هلاکت خانواده او خبر نداشتیم و در این گفتار خود صادق هستیم»! (قالُوا تَقاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَیِّتَنَّهُ وَ أَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِیِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِکَ أَهْلِهِ وَ إِنَّا لَصادِقُونَ).
(آیه 50)- هنگامى که آنها در گوشهاى از کوه بر سر راه صالح به معبدش کمین کرده بودند کوه ریزش کرد و صخره عظیمى از بالاى کوه سرازیر شد و آنها را در لحظهاى کوتاه در هم کوبید و نابود کرد! لذا قرآن مىگوید: «آنها نقشه مهمى کشیدند و ما هم نقشه مهمى کشیدیم،در حالى که آنها خبر نداشتند»! (وَ مَکَرُوا مَکْراً وَ مَکَرْنا مَکْراً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ).
(آیه 51)- سپس مىافزاید: «پس بنگر که عاقبت توطئه و مکر آنها چگونه بود که ما همه آنها و تمام قوم و طرفداران آنها را نابود کردیم»؟! (فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ مَکْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْناهُمْ وَ قَوْمَهُمْ أَجْمَعِینَ).
(آیه 52)- سپس قرآن در مورد چگونگى هلاکت و سرانجام آنها چنین مىگوید: «پس ببین این خانههاى آنهاست که به خاطر ظلم و ستمشان (ساقط شده و) خالى مانده»! (فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خاوِیَةً بِما ظَلَمُوا).
آرى! آتش ظلم و ستم در آنها افتاد و همه را سوزاند و ویران کرد.
«در این ماجرا درس عبرت و نشانه روشنى است (از پایان کار ظالمان و قدرت پروردگار) براى کسانى که مىدانند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ).
(آیه 53)- اما در این میان خشک و تر با هم نسوختند و بىگناه به آتش گنهکار نسوخت «ما کسانى را که ایمان آورده، و تقوا پیشه کرده بودند نجات دادیم» و آنها هرگز به سرنوشت شوم بدکاران گرفتار نشدند. (وَ أَنْجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَ کانُوا یَتَّقُونَ).
(آیه 54)- انحراف قوم لوط: پنجمین پیامبرى که در این سوره به زندگى او اشاره شده است، پیامبر بزرگ خدا حضرت لوط است.
نخست مىگوید: «و لوط را به یاد آور هنگامى که به قومش گفت: آیا شما به سراغ کار بسیار زشت و قبیح مىروید در حالى که (زشتى و نتایج شوم آن را) مىبینید» (وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ).
منظور از «فاحشه» در اینجا همجنس گرایى و عمل ننگین «لواط» است.
(آیه 55)- سپس مىافزاید: «آیا شما به جاى زنان به سراغ مردان از روى شهوت مىروید» (أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ).
و براى این که روشن سازد انگیزه این عمل جهالت و نادانى است مىافزاید:
«بلکه شما قومى جاهل و نادان هستید» (بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ).
جهل به خداوند، جهل به هدف آفرینش و نوامیس خلقت و جهل به آثار شوم این گناه ننگین!