قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
جمعه, ۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۸:۴۰ ب.ظ

311 . صفحه 311


اول آبان :


نفیسه :

(آیه 77)- یک تفکر خرافى و انحرافى! بعضى از مردم معتقدند که ایمان و پاکى و تقوا با آنها سازگار نیست! و سبب مى‏شود که دنیا به آنها پشت کند، در حالى که با بیرون رفتن از محیط ایمان و تقوا، دنیا به آنها رو خواهد کرد، و مال و ثروت آنها زیاد مى‏شود! در عصر و زمان پیامبر- همچون عصر ما- افراد نادانى بودند که چنین پندار خطرناکى داشتند و یا لااقل تظاهر به آن مى‏کردند.

قرآن در اینجا- به تناسب بحثى که قبلا پیرامون سرنوشت کفار و ظالمان بیان شد- از این طرز فکر و عاقبت آن سخن مى‏گوید.
نخست مى‏فرماید: «آیا دیدى کسى را که به آیات ما کافر شد، و گفت: مسلما اموال و فرزندان فراوانى نصیبم خواهد شد»! (أَ فَرَأَیْتَ الَّذِی کَفَرَ بِآیاتِنا وَ قالَ لَأُوتَیَنَّ مالًا وَ وَلَداً).


(آیه 78)- سپس قرآن به آنها چنین پاسخ مى‏گوید: «آیا او از اسرار غیب آگاه شده یا از خدا عهد و پیمانى در این زمینه گرفته است»؟! (أَطَّلَعَ الْغَیْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً).
کسى مى‏تواند چنین پیشگویى کند و رابطه‏اى میان کفر و دارا شدن مال و فرزندان قائل شود که آگاه بر غیب باشد، زیرا ما هیچ رابطه‏اى میان این دو نمى‏بینیم، و یا عهد و پیمانى از خدا گرفته باشد، چنین سخنى نیز بى‏معنى است.



(آیه 79)- بعد با لحن قاطع اضافه مى‏کند: «این چنین نیست (هرگز کفر و بى‏ایمانى مایه فزونى مال و فرزند کسى نخواهد شد) ما به زودى آنچه را مى‏گوید، مى‏نویسیم» (کَلَّا سَنَکْتُبُ ما یَقُولُ).
آرى! این سخنان بى‏پایه که ممکن است مایه انحراف بعضى از ساده لوحان گردد همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.
«و ما عذاب خود را بر او مستمر خواهیم داشت» عذابهایى پى در پى و یکى بالاى دیگر (وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا). این مال و فرزندان که مایه غرور و گمراهى است، خود عذابى است مستمر براى آنها!


(آیه 80)- «و آنچه را او مى‏گوید (از اموال و فرزندان) از او به ارث مى‏بریم، و روز قیامت تک و تنها نزد ما خواهد آمد» (وَ نَرِثُهُ ما یَقُولُ وَ یَأْتِینا فَرْداً).
آرى! سرانجام همه این امکانات مادى را مى‏گذارد و مى‏رود و با دست تهى در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر مى‏شود، در حالى که نامه اعمالش از گناهان سیاه و از حسنات خالى است.


(آیه 81)- این آیه به یکى دیگر از انگیزه‏هاى این افراد در پرستش بتها اشاره کرده، مى‏گوید: «و آنها غیر از خدا معبودانى براى خود انتخاب کرده‏اند تا مایه عزّتشان باشد» (وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا). و براى آنها در پیشگاه خدا شفاعت کنند، و در مشکلات یاریشان دهند، اما چه پندار نادرست و خیال خامى؟


(آیه 82)- «هرگز چنین نیست (که آنها پنداشتند، نه تنها بتها مایه عزّتشان نخواهند بود، بلکه سرچشمه ذلت و عذابند، و به همین جهت) به زودى (یعنى در روز رستاخیز معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد (و از آنها بیزارى مى‏جویند بلکه) بر ضدّشان قیام مى‏کنند» (کَلَّا سَیَکْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ یَکُونُونَ عَلَیْهِمْ ضِدًّا).
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام نقل شده که: «روز قیامت معبودهایى را که جز خدا انتخاب کردند بر ضدّشان خواهند بود و از آنها و از عبادت کردنشان بیزارى مى‏جویند».


(آیه 83)- در اینجا از این حقیقت بحث مى‏شود که معبودها نه تنها مایه عزتشان نبودند بلکه مایه بدبختى و ذلتشان گشتند آیه مى‏گوید: «آیا ندیدى که ما شیاطین را به سوى کافران فرستادیم که آنها را در راه غلطشان تحریک، بلکه زیر و رو مى‏کند» (أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَى الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا).
تسلط شیاطین بر انسانها یک تسلط اجبارى و ناآگاه نیست، بلکه این انسان است که به شیاطین اجازه ورود به درون قلب و جان خود مى‏دهد.


(آیه 84)- در این آیه روى سخن را به پیامبر (ص) کرده، مى‏گوید: «پس درباره آنها عجله مکن ما تمام اعمال آنها را دقیقا شماره و احصا مى‏کنیم» (فَلا تَعْجَلْ عَلَیْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا). و همه را براى آن روز که دادگاه عدل الهى تشکیل مى‏شود، ثبت و ضبط خواهیم کرد.
این احتمال نیز در تفسیر آیه وجود دارد که منظور شمردن ایام عمر، بلکه نفسهاى آنهاست، یعنى مدت بقاء عمر آنها کوتاه است و تحت شماره و عدد مى‏باشد.


(آیه 85)- سپس مسیر نهایى «متقین» و «مجرمین» را در عباراتى کوتاه و گویا چنین بیان مى‏کند همه این اعمال را براى روزى ذخیره کرده‏ایم که: «در آن روز پرهیزکاران را دسته جمعى (با عزت و احترام) بسوى خداوند رحمان، (و پاداشهاى او) محشور مى‏کنیم ...» (یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً).
امام صادق علیه السّلام مى‏فرماید: على علیه السّلام تفسیر این آیه را از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله جویا شد حضرتش فرمود: «اى على! وفد حتما به کسانى مى‏گویند که سوار بر مرکبند آنها افرادى هستند که تقوا و پرهیزکارى را پیشه ساختند، خدا آنها را دوست داشت و آنان را مخصوص خود گردانید، و از اعمالشان خشنود شد، و نام متقین بر آنها گذارد».


(آیه 86)- سپس مى‏گوید: در مقابل، «مجرمان را در حالى که تشنه کامند به سوى جهنم مى‏رانیم» (وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِینَ إِلى‏ جَهَنَّمَ وِرْداً). همان گونه که شتران تشنه را به سوى آبگاه مى‏رانند، منتها در اینجا آبى نیست بلکه آتش است.


(آیه 87)- و اگر تصور کنند که در آنجا از طریق شفاعت مى‏توانند به جایى برسند، باید بدانند که «آنها هرگز مالک شفاعت (در آنجا) نیستند» (لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ). نه کسى از آنها شفاعت مى‏کند، و به طریق اولى قادر بر آن نیستند که از کسى شفاعت کنند.
«مگر کسى که نزد خداوند رحمان عهد و پیمانى دارد» (إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً).
تنها این دسته‏اند که مشمول شفاعت شافعان مى‏شوند و یا مقامشان از این هم برتر است و توانایى دارند از گنهکارانى که لایق شفاعتند شفاعت کنند.منظور از عهد هرگونه رابطه با پروردگار و معرفت و اطاعت او، و همچنین ارتباط و پیوند با مکتب اولیاى حق، و هر گونه عمل صالح مى‏باشد.


(آیه 88)- خدا و فرزند داشتن! از آنجا که در آیات پیشین سخن از شرک و پایان کار مشرکان بود، در پایان بحث به یکى از شاخه‏هاى شرک یعنى، اعتقاد به وجود فرزند براى خدا اشاره کرده، و زشتى این سخن را با قاطعترین بیان بازگو مى‏کند «و آنها گفتند: خداوند رحمان فرزندى براى خود انتخاب کرده»! (وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً).
نه تنها مسیحیان عقیده داشتند حضرت «مسیح»، فرزند حقیقى خداست که یهودیان نیز درباره «عزیر» و بت پرستان درباره «فرشتگان» چنین اعتقادى داشتند و آنها را دختران خدا مى‏پنداشتند.


(آیه 89)- آنگاه با لحنى کوبنده مى‏گوید: «راستى مطلب زشت و زننده‏اى گفتید»! (لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدًّا).


(آیه 90)- از آنجا که چنین نسبت ناروایى مخالف اصل توحید است،گویى تمام عالم هستى که بر پایه توحید بنا شده است از این نسبت ناروا در وحشت و اضطراب فرو مى‏روند.
لذا اضافه مى‏کند: «نزدیک است آسمانها به خاطر این سخن از هم متلاشى گردد و زمین شکافته شود و کوهها به شدت فرو ریزد»! (تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا).


(آیه 91)- باز براى تأکید و بیان اهمیت موضوع مى‏گوید: «به خاطر این که براى خداوند رحمان فرزندى ادعا کردند» (أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً).


(آیه 92)- اینها در حقیقت خدا را به هیچ وجه نشناخته‏اند و گرنه مى‏دانستند «هرگز براى خداوند رحمان، سزاوار نیست که فرزندى برگزیند» (وَ ما یَنْبَغِی لِلرَّحْمنِ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً).
انسان فرزند را براى یکى از چند چیز مى‏خواهد:
یا به خاطر این است که براى بقاء نسل خود نیاز به تولید مثل دارد. یا کمک و یار و یاورى مى‏طلبد یا از تنهایى وحشت دارد. اما هیچ یک از این مفاهیم درباره خدا معنى ندارد، نه قدرتش محدود است، نه حیات او پایان مى‏گیرد، نه ضعف و سستى در وجود او راه دارد و نه احساس تنهایى و نه نیاز.

(آیه 93)- به همین دلیل در این آیه مى‏گوید: «تمام کسانى که در آسمانها و زمین هستند بنده اویند» و سر بر فرمانش (إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً).
و با این که همه بندگان جان و دل بر کف او هستند، نیازى به اطاعت و فرمانبردارى آنها ندارد بلکه آنها هستند که نیازمندند.


(آیه 94)- «او همه آنها را شماره کرده و دقیقا تعداد آنها را مى‏داند»(لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا). یعنى هرگز تصور نکنید که با وجود این همه بندگان چگونه ممکن است حساب آنها را داشته باشد.


(آیه 95)- «و همه آنها روز رستاخیز تک و تنها در محضر او حاضر مى‏شوند» (وَ کُلُّهُمْ آتِیهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً).
بنابراین هم مسیح، هم عزیر، هم فرشتگان و هم تمامى انسانها مشمول این حکم عمومى او هستند با این حال چه نازیباست که فرزندى براى او قائل شویم و چه اندازه ذات پاک او را از اوج عظمت به پایین مى‏آوریم.



اعظم :



تو این صفحه دو مورد توجه من رو جلب کردیکی ایات ابتدایی که میگه بعضیا فکر میکنن هر چی بدبختی ادم داره از نقصان در مال و فرزند به خاطر ایمان به خداست و اگه مشرک بود وفور مال و فرزند داشت
انگار یه نحسیی در ایمات هست و یه مبارکی در شرک
که خداوند در این ایات به شدت این مورد رو رد میکنه و میگه همین سخن خودش مایه عذابه

یادمون باشه حتی به شوخی هم ایتو نگیم
یااگه کسی گفت هیچ رقمه تایید نکنیم
حتی با سر و اشاره

یکی هم ایه 80
یاتینا فردا

یادمون باشه تنها در مقابل خداوند حاضر میشیم

نه دوست و رفیق و فامیل و همسر و پدر ومادر و فرزند که این دنیا رو کمکشون حساب میکنیم هستن که هوامونو داشته باشن

نه اونایی که باهاشون کینه و دشمنی داریم

ماییم و اعمالمون و حرفایی که زدیم

نمیشه هم بگیم به فلانی بد کردیم چون فلان بود
ما وظیفه مون خوب بودن و بندگیه
طرف حساب ما در همه اعمالمون خداست
ما فکر میکنیم چیزی بین ما و یه بنده دیگه از خوبی وبدی رد و بدل میشه
ماییم و خداوند
دوست داشتن برای او
و دشمن داشتن برای او
و لاغیر


تنها حاضر خواهیم بود در قیامت در مقابل خداوند
حواسمون رو جمع کنیم

نظرات  (۲)

از زحمات شما متشکریم .

مطالب بسیار مفید بود 🙏🏻 

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی