قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
دوشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۵:۳۵ ق.ظ

293 . صفحه 293


سیزدهم مهر :


نفیسه :



(آیه 105)- بار دیگر قرآن به سراغ اهمیت و عظمت این کتاب آسمانى مى‏رود و به پاسخ بعضى از ایرادات و یا بهانه جوئیهاى مخالفان مى‏پردازد.

نخست مى‏گوید: «و ما قرآن را بحق نازل کردیم» (وَ بِالْحَقِّ أَنْزَلْناهُ).
بلافاصله اضافه مى‏کند: «و بحق نازل شد» (وَ بِالْحَقِّ نَزَلَ).
گاهى انسان شروع به کارى مى‏کند اما چون قدرتش محدود است نمى‏تواند آن را تا به آخر بطور صحیح پیاده کند، اما کسى که از همه چیز آگاه است، و بر همه چیز تواناست، هم آغاز را بطور صحیح شروع مى‏کند و هم انجام را بطور کامل تحقق مى‏بخشد، فى المثل گاهى انسان آب زلالى را از سرچشمه رها مى‏کند، اما چون نمى‏تواند در مسیر راه آن را از آلودگیها حفظ کند پاک و زلال به دست مصرف کننده نمى‏رسد، ولى آن کس که از هر نظر بر کار خود مسلط است، هم آن را پاک و زلال از چشمه بیرون مى‏آورد، و هم آن را پاک و زلال در ظرفهاى تشنگان و نوشندگان وارد مى‏سازد.
قرآن نیز درست چنین کتابى است که به حق از ناحیه خداوند نازل شده است و در تمام مسیر ابلاغ چه در آن مرحله که واسطه جبرئیل بوده، و چه در آن مرحله که گیرنده پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بود، در همه حال آن را از هر نظر حفظ و حراست فرمود و حتّى با گذشت زمان دست هیچ گونه تحریف به دامانش دراز نشده و نخواهد شد، چرا که خدا پاسداریش را بر عهده گرفته است.
بنابراین، این آب زلال وحى الهى از عصر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله تا پایان جهان دست نخورده به همه دلها راه مى‏یابد.
و در پایان مى‏فرماید: «و ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده نفرستادیم» و حق هیچ گونه تغییر در محتواى قرآن ندارى (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِیراً).



(آیه 106)- در این آیه به پاسخ یکى از بهانه گیریهاى مخالفان که مى‏گفتند:

چرا قرآن یکجا بر پیامبر نازل نشده، و روش نزول آن حتما تدریجى است پرداخته، مى‏گوید: «و قرآنى که آیاتش را از هم جدا کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانى و آن را بتدریج نازل کردیم» (وَ قُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى‏ مُکْثٍ وَ نَزَّلْناهُ تَنْزِیلًا).
قرآن کتابى است که با حوادث عصر خود یعنى با بیست و سه سال دوران نبوت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و رویدادهایش پیوند و ارتباط ناگسستنى دارد.
مگر ممکن است همه حوادث 23 سال را در یک روز جمع آورى کرد، تا مسائل مربوط به آن یک جا در قرآن نازل شود؟! در ضمن نزول تدریجى مفهومش ارتباط دائمى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با مبدأ وحى بود ولى نزول دفعى ارتباط پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را بیش از یک بار تضمین نمى‏کرد.



(آیه 107)- این آیه براى درهم شکستن غرور مخالفان نادان مى‏گوید: «بگو:

خواه به آن ایمان بیاورید، و خواه ایمان نیاورید، کسانى که پیش از آن به آنها دانش داده شده، هنگامى که (این آیات) بر آنان خوانده مى‏شود، سجده کنان به خاک مى‏افتند»(قُلْ آمِنُوا بِهِ أَوْ لا تُؤْمِنُوا إِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ إِذا یُتْلى‏ عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً).



(آیه 108)- در این آیه گفتارشان را به هنگامى که به سجده مى‏افتند بازگو کرده، مى‏فرماید: «آنها مى‏گویند: پاک و منزه است پروردگار ما، وعده‏هاى پروردگارمان انجام شدنى است» (وَ یَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولًا).

آنها با این سخن نهایت ایمان و اعتقاد خود را به ربوبیت پروردگار و صفات پاک او و هم به وعده‏هایى که داده است، اظهار مى‏دارند.



(آیه 109)- باز براى تأکید بیشتر و تأثیر آن آیات الهى و این سجده عاشقانه مى‏گوید: «آنها (بى‏اختیار) به زمین مى‏افتند و گریه مى‏کنند و (تلاوت این آیات همواره) بر خشوعشان مى‏افزاید» (وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْکُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعاً).

«خشوع» آن حالت تواضع و ادب جسمى و روحى است که انسان در مقابل شخص و یا حقیقتى داشته باشد.



(آیه 110)-

شأن نزول:
چنین نقل شده که پیامبر یک شب در مکه در حال سجده بود و خدا را به نام یا رحمان و یا رحیم مى‏خواند، مشرکان بهانه‏جو از فرصت استفاده کرده و گفتند: ببینید این مرد (ما را سرزنش مى‏کند که چرا چند خدایى هستیم اما) خودش دو خدا را پرستش مى‏کند. آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
تفسیر:
آخرین بهانه‏ها! به دنبال ایرادهاى سست و بى‏اساس مشرکان، در این آیه به آخرین بهانه‏هاى آنها مى‏رسیم، و آن این که: آنها مى‏گفتند چرا پیامبر، خدا را به نامهاى متعددى مى‏خواند با این که مدعى توحید است قرآن در پاسخ آنها مى‏گوید: «بگو: شما او را به نام «اللّه» بخوانید و یا به نام رحمان هر کدام را بخوانید فرق نمى‏کند براى او نامهاى متعدد نیک است» (قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏).
این کوردلان گاه براى یک شخص، یا یک مکان و مانند آن اسمهاى مختلفى مى‏گذارند که هر کدام معرّف گوشه‏اى از زوایاى وجود او بود.
آیا با این حال تعجب دارد خدایى که وجودش از هر نظر بى‏نهایت است و منبع و سر چشمه همه کمالات، نعمتها و تمام نیکیهاست و به تناسب هر کارى که انجام مى‏دهد و هر کمالى که ذات مقدسش دارد نام مخصوص داشته باشد؟! در پایان آیه نظر به گفتگوى مشرکان در مکّه در رابطه با نماز پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و این که مى‏گفتند: او نماز خود را بلند مى‏خواند و ما را ناراحت مى‏کند، این چه عبادتى است؟ این چه برنامه‏اى است؟ به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد: «نمازت را زیاد بلند مخوان، زیاد هم آهسته مخوان، بلکه میان این دو راه اعتدال را انتخاب کن» (وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا). آیه مى‏گوید: نه بیش از حد بلند بخوان و فریاد بزن، و نه بیش از حد آهسته که تنها حرکت لبها مشخص شود و صدایى به گوش نرسد.



(آیه 111)- سرانجام به آخرین آیه این سوره مى‏رسیم آیه‏اى که با حمد خداوند سوره را پایان مى‏دهد همان گونه که با تسبیح ذات پاک او سوره آغاز شده بود، و در حقیقت این آیه نتیجه‏اى است بر کل بحثهاى توحیدى این سوره و محتواى همه آن مفاهیم توحیدى.

روى سخن را به پیامبر کرده، چنین مى‏گوید: «بگو: حمد و سپاس مخصوص خداوندى است که نه فرزندى براى خود انتخاب کرده و نه شریکى در حکومت و مالکیت جهان دارد، و نه سرپرستى براى حمایت در برابر ذلت و ناتوانى» (وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ).
و چنین خدایى با چنان صفات از هر چه فکر کنى برتر و بالاتر است بنابراین «او را بزرگ‏دار و به عظمت بى‏انتهایش آشنا شو» (وَ کَبِّرْهُ تَکْبِیراً).
آیه فوق هرگونه کمک کار و شبیه را از خداوند نفى مى‏کند، چه آن کس که پایین‏تر باشد (همچون فرزند) و آن کس که همسان باشد (همچون شریک) و آن کس که برتر باشد (همچون ولىّ).
مرحوم «طبرسى» در «مجمع البیان» از بعضى مفسران نقل مى‏کند که این آیه ناظر به نفى اعتقاد انحرافى سه گروه است: نخست مسیحیان و یهود که براى خدا فرزند قائل بودند، و دیگر مشرکان عرب که براى او شریکى مى‏پنداشتند، و لذا در مراسم حجّ مى‏گفتند: لبّیک لا شریک لک، الّا شریکا هو لک! و دیگر ستاره پرستان و مجوس، چرا که آنها براى خدا ولى و حامى قائل بودند.


و قل الحمدلله الذی لم یتخذ ولدا و لم یکن له شریک فی الملک ولم یکن له ولی من الذل وکبره تکبیرا(111)


نکته های سوره اسراء :


یادمون باشه گاهی دعاهامون که اصرار بر اونها داریم ممکن است خیری در اونها نباشه(11)
حواسمون به پدر و مادرمون باشه اگه در قید حیاتن به اونها نیکی کرده و اگه به رحمت خدا رفتن از خیرات براشون دریغ نکنیم(24؛23)
از اسراف دوری کنیم چون نوعی ناسپاسی است و ما رو به سطح شیطون که او نیز ناسپاس بود تنزل میده (27)
در بخشش مال به اصل اعتدال توجه داشته باشیم (29)
از عمل به چیزی که به اون علم نداریم بپرهیزیم (36)
از خودپسندی دوری کنیم(37)
از نماز شب بی بهره نباشیم (79)
عاقبت،باطل نابودشدنی است (81)
قرآن شفاست از این موهبت کمال استفاده رو ببریم(82)
و نکات اخلاقی بسیار دیگر که برای نمونه تنها به چند مورد از آنها اشاره شد،ان شاء الله در زندگی روزمره مون کاربری و تاثیرگذار باشن.
و قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا (80)




سوره کهف هجدهمین سوره قرآن است.
این سوره 110 آیه دارد و تمام آن- بجز آیه 28- در «مکّه» نازل شده است.‏
محتواى سوره:
این سوره با حمد و ستایش خداوند آغاز مى‏شود، و با توحید و ایمان و عمل صالح پایان مى‏یابد.
محتواى این سوره همچون سایر سوره‏هاى «مکى» بیشتر بیان مبدأ و معاد و بشارت و انذار است.
مسأله مهم دیگر این که مسلمانان تا آن روز که توانایى دارند به مبارزه ادامه دهند و در صورت عدم توانایى، همچون «اصحاب کهف» هجرت نمایند.
جالب این که در این سوره به سه داستان اشاره شده (داستان اصحاب کهف، داستان موسى و خضر و داستان ذو القرنین) که بر خلاف غالب داستانهاى قرآن در هیچ جاى دیگر از قرآن سخنى از اینها به میان نیامده است و این یکى از ویژگیهاى این سوره است.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى مى‏خوانیم که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: «آیا سوره‏اى را به شما معرفى کنم که هفتاد هزار فرشته به هنگام نزولش آن را بدرقه کردند و عظمتش آسمان و زمین را پر کرد؟
یاران عرض کردند: آرى فرمود: آن سوره کهف است هر کس آن را روز جمعه بخواند خداوند تا جمعه دیگر او را مى‏آمرزد (و طبق روایتى او را از گناه حفظ مى‏کند) ... و به او نورى مى‏بخشد که به آسمان مى‏تابد و از فتنه دجّال محفوظ خواهد ماند.»
و در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: کسى که در هر شب جمعه سوره کهف را بخواند شهید از دنیا مى‏رود، و با شهدا مبعوث مى‏شود و در روز قیامت در صف شهدا قرار مى‏گیرد.
بارها گفته‏ایم عظمت سوره‏هاى قرآن و آثار معنوى و برکات اخلاقیش به خاطر محتواى آن یعنى ایمان و عمل به آن است.




تفیسه :



(آیه 1)- آغاز با حمد و ستایش خدا: سوره کهف همچون بعضى دیگر از سوره‏هاى قرآن با حمد و ستایش خداوند آغاز شده است، و از آنجا که حمد و ستایش بخاطر کار یا صفت مهم و شایسته‏اى است در اینجا ستایش را در برابر نزول قرآن که خالى از هر گونه اعوجاج و کژى است بیان کرده، مى‏گوید: «حمد خدائى را که این کتاب آسمانى را بر بنده (برگزیده) اش نازل کرد، و هیچ گونه کژى در آن قرار نداد» (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَنْزَلَ عَلى‏ عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً).




(آیه 2)- «در حالى که ثابت و مستقیم و نگاهبان (کتابهاى آسمانى دیگر) است» (قَیِّماً).

این کلمه که به عنوان وصفى براى قرآن آمده، هم تأکیدى است بر استقامت و اعتدال قرآن و خالى بودن از هر گونه ضد و نقیض، و هم اشاره‏اى است به جاودانى بودن این کتاب بزرگ آسمانى و هم الگو بودن براى حفظ اصالتها و اصلاح کژیها و پاسدارى از احکام خداوند و عدالت و فضیلت بشر.
این صفت «قیّم» در واقع اشتقاقى است از صفت قیومیت پروردگار که به مقتضاى آن خداوند حافظ و نگاهبان همه موجودات و اشیاء جهان است.
سپس مى‏افزاید: «تا (بدکاران را» از عذاب او بترساند» (لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدِیداً مِنْ لَدُنْهُ).
«و مؤمنانى را که (پیوسته) کارهاى شایسته انجام مى‏دهند بشارت دهد که پاداش نیکویى براى آنهاست» (وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً).



(آیه 3)- همان بهشت برین «که جاودانه در آن خواهند ماند» (ماکِثِینَ فِیهِ أَبَداً).


(آیه 4)- سپس به یکى از انحرافات عمومى مخالفان، اعم از نصارى و یهود و مشرکان، اشاره کرده، مى‏گوید: «و (نیز) آنها را که گفتند: خداوند، فرزندى (براى خود) انتخاب کرده است، بیم دهد» (وَ یُنْذِرَ الَّذِینَ قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً).

هم مسیحیان را به خاطر اعتقاد به این که «مسیح» فرزند خداست، و هم یهود را به خاطر اعتقاد به فرزندى «عزیر» و هم مشرکان را به خاطر این که فرشتگان را دختران خدا مى‏پنداشتند هشدار دهد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی