قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۳۷ ب.ظ

267 . صفحه 267



هجدهم شهریور:



نفیسه :


(آیه 91)- تقسیم کنندگان که درآیه قبل به آنها وعده عذاب داده شده چه کسانی هستند؟ «همان تقسیم کنندگانى که قرآن (و آیات الهى) را تجزیه کردند» (الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ).
آنچه به سودشان بود گرفتند و آنچه به زیانشان بود کنار گذاشتند، ولى مؤمنان راستین هیچ گونه تجزیه و تقسیم و تبعیض در میان احکام الهى قائل نیستند.


(آیه 92)- در این آیه به سرنوشت «مقتسمین» (تجزیه گران) پرداخته، مى‏گوید: «سوگند به پروردگارت که ما بطور قطع از همه آنها سؤال خواهیم کرد» (فَوَ رَبِّکَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ).

(آیه 93)- «از تمام کارهایى که انجام مى‏دادند» (عَمَّا کانُوا یَعْمَلُونَ).
روشن است که سؤال خداوند براى کشف مطلب پنهان و پوشیده‏اى نیست، چرا که او از اسرار درون و برون آگاه است. بنابراین سؤال مزبور به خاطر تفهیم به خود طرف است تا به زشتى اعمالش پى ببرد و در حقیقت این پرسشها بخشى از مجازات آنهاست.


(آیه 94)- مکتبت را آشکارا بگو! در این آیه فرمان قاطعى به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مى‏دهد، مى‏گوید: در برابر هیاهوى مشرکان و مجرمان نه تنها ضعف و ترس و سستى به خود راه مده و ساکت مباش، بلکه، «آشکارا آنچه را مأموریت دارى بیان کن» و حقایق دین را با صراحت بر ملا ساز (فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ).
«و از مشرکان، روى گردان و نسبت به آنها بى‏اعتنایى کن» (وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ).
و این آغاز «دعوت علنى» اسلام بود بعد از آن که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله سه سال مخفیانه دعوت کرد، و عده قلیلى از نزدیکان پیامبر به او ایمان آوردند.

(آیه 95)- سپس خداوند براى تقویت قلب پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به او اطمینان مى‏دهد که در برابر استهزاء کنندگان از وى حمایت مى‏کند، مى‏فرماید: «ما شرّ استهزاء کنندگان را از تو دفع کردیم» (إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ).

(آیه 96)- سپس «الْمُسْتَهْزِئِینَ» را چنین توصیف مى‏کند: «آنها کسانى هستند که با خدا معبود دیگرى قرار مى‏دهند، ولى به زودى (از نتیجه شوم کار خود) آگاه خواهند شد (الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ).
ممکن است این تعبیر اشاره به آن باشد که اینها کسانى هستند که افکار و اعمالشان خود مسخره است، چرا که آنقدر نادانند که در برابر خداوندى که آفریننده جهان هستى است معبودى از سنگ و چوب تراشیده‏اند، با این حال مى‏خواهند تو را استهزاء کنند!

(آیه 97)- بار دیگر به عنوان دلدارى و تقویت هر چه بیشتر روحیه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اضافه مى‏کند: «و ما مى‏دانیم که سخنان آنها سینه تو را تنگ و ناراحت مى‏سازد» (وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِما یَقُولُونَ).
روح لطیف تو و قلب حساست،نمى‏تواند این همه بدگویى و سخنان کفر و شرک آمیز را تحمل کند و به همین دلیل ناراحت مى‏شوى.


(آیه 98)- ولى ناراحت مباش براى زدودن آثار سخنان زشت و ناهنجارشان، «پروردگارت را تسبیح و حمد گو! و از سجده کنندگان باش»! (فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ کُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ).
چرا که این تسبیح خداوند اثرات بد گفتار آنها را از دلهاى مشتاقان «اللّه» مى‏زداید، و از آن گذشته به تو نیرو و توان، نور و صفا بخشد.
لذا در روایات مى‏خوانیم: «هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله غمگین مى‏شد به نماز برمى‏خاست و آثار این حزن و اندوه را در نماز از دل مى‏شست».

(آیه 99)- و سرانجام آخرین دستور را در این زمینه به او مى‏دهد که دست از عبادت خدا در تمام عمر بر مدار «و همواره پروردگارت را بندگى کن تا یقین (مرگ) تو فرا رسد» (وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ).
عبادت مکتب عالى تربیت است، اندیشه انسان را بیدار و فکر او را متوجه بى‏نهایت مى‏سازد، گرد و غبار گناه و غفلت را از دل و جان او مى‏شوید، صفات عالى انسانى را در وجود او پرورش مى‏دهد، روح ایمان را تقویت و آگاهى و مسؤولیت به انسان مى‏بخشد.
و به همین دلیل ممکن نیست انسان لحظه‏اى در زندگى از این مکتب بزرگ تربیتى بى‏نیاز گردد، و آنها که فکر مى‏کنند، انسان ممکن است به جایى برسد که نیازى به عبادت نداشته باشد،یا تکامل انسان را محدود پنداشته‏اند و یا مفهوم عبادت را درک نکرده‏اند.





به یاری حضرت حق تلاوت سوره حجر به انجام رسید.امید است که با تامل براین خواندن ها،بهره معنوی به فضلش حاصل گردد.در سوره حجر به حقایق زیادی اشاره شده از جمله حفظ قرآن از تحریف،اشاره به نافرمانی ابلیس در اثر تکبر با سابقه شش هزارسال عبادت خالصانه که مورد رشک دیگر فرشتگان بود و نیز رانده شدن او از درگاه قرب الهی، پیغام خداوند برای بندگانش:(بندگان مرا آگاه ساز و مژده بر که من بسیار آمرزنده ومهربانم)،عظیم بودن قرآن و سوره حمد به گونه ای که خداوند با اشاره به این دو موهبت دل پیامبر را آرام میکند، چشم نداشتن به متاع دنیوی دیگران، فرمان به علنی کردن دعوت پیامبر و....شاید دو آیه آخر این سوره شریفه مهمترین نتیجه ی عملی این سوره مبارکه باشد.(به ذکر اوصاف کمال پروردگارت تسبیح گو و از نمازگزاران باش.و دایم به پرستش خدای خود مشغول باش تا ساعت یقین بر تو فرا رسد).




سوره نحل :



سوره نحل شانزدهمین سوره قران کریم می باشد.
این سوره 128 آیه دارد قسمتى از آن در «مکّه» و قسمتى در «مدینه» نازل گردیده است‏
محتواى سوره:
در آیات این سوره هم بحثهاى خاص سوره‏هاى «مکّى» دیده مى‏شود- مانند بحث قاطع از توحید و معاد و مبارزه شدید با شرک و بت‏پرستى- و هم بحثهاى مخصوص سوره‏هاى «مدنى» مانند بحث از احکام اجتماعى و مسائل مربوط به جهاد و هجرت.
و بطور کلى محتواى این سوره را امور زیر تشکیل مى‏دهد:
1- بیش از همه بحث از نعمتهاى خداوند در این سوره به میان آمده و آن چنان ریزه کاریهاى آن تشریح گردیده که حسّ شکرگزارى هر انسان آزاده‏اى را بیدار مى‏کند.
این نعمتها شامل نعمتهاى مربوط به باران، نور آفتاب، انواع گیاهان و میوه‏ها و مواد غذایى دیگر، و حیواناتى که خدمتگزار انسانها هستند و انواع وسایل زندگى و حتى نعمت فرزند و همسر، و خلاصه شامل «انواع طیّبات» مى‏گردد.
2- بخش دیگرى از آن، از دلائل توحید و عظمت خلقت خدا، و معاد بحث مى‏کند.
3- قسمت دیگرى از آن از احکام مختلف اسلامى سخن مى‏گوید.
4- بخش دیگرى از بدعتهاى مشرکان سخن به میان آورده.
5- و بالاخره در قسمت دیگرى انسانها را از وسوسه‏هاى شیطان بر حذر مى‏دارد.
فضیلت تلاوت سوره:
در بعضى از روایات از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود:
«کسى که این سوره را تلاوت کند خداوند او را در برابر نعمتهایى که در این جهان به او بخشیده محاسبه نخواهد کرد».
البته تلاوتى توأم با تفکر و سپس تصمیم گیرى و عمل، و گام نهادن در طریق شکرگزارى.


(آیه 1)- فرمان عذاب نزدیک است: قسمت مهمى از آیات آغاز این سوره در «مکّه» نازل شده است، در همان ایام که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله درگیرى شدیدى با مشرکان و بت پرستان داشت، و هر روز در برابر دعوت حیات آفرین و آزادیبخش او به بهانه‏هایى متوسل مى‏شدند، از جمله این که هرگاه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آنها را تهدید به عذاب الهى مى‏کرد بعضى از لجوجان مى‏گفتند: اگر این عذاب و کیفر که مى‏گویى راست است پس چرا به سراغ ما نمى‏آید؟! و شاید گاهى اضافه مى‏کردند که اگر فرضا عذابى در کار باشد ما دست به دامن بتها مى‏شویم تا در پیشگاه خدا شفاعت کنند تا این عذاب را از ما بر دارد.
نخستین آیه این سوره، خط بطلان بر این اوهام کشیده، مى‏گوید: «عجله نکنید فرمان خدا (براى مجازات مشرکان و مجرمان) قطعا فرا رسیده است» (أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ).
و اگر فکر مى‏کنید بتان شفیعان درگاه اویند سخت در اشتباهید «خداوند منزه و برتر از آن است که آنها براى او شریک مى‏سازند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ).

(آیه 2)- و از آنجا که هیچ مجازات و کیفرى بدون بیان کافى و اتمام حجت عادلانه نیست، اضافه مى‏کند: «خداوند فرشتگان را با روح الهى به فرمانش بر هر کس از بندگانش که بخواهد نازل مى‏کند» (یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
و به آنها دستور مى‏دهد که: مردم را انذار کنید (و بگویید:) معبودى جز من نیست» (أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا).
بنابراین، تنها «از (مخالفت دستور) من بپرهیزید» و در برابر من احساس مسؤولیت کنید (فَاتَّقُونِ).
منظور از «روح» در این آیه وحى و قرآن و نبوت است که مایه حیات و زندگى انسانهاست.

(آیه 3)- در اینجا قرآن براى ریشه کن ساختن شرک و توجه به خداوند یکتا از دو راه وارد مى‏شود: نخست از طریق دلائل عقلى به وسیله نظام شگرف آفرینش و عظمت خلقت، و دیگر از طریق عاطفى و بیان نعمتهاى گوناگون خداوند نسبت به انسان و تحریک حسّ شکرگزارى او.
در آغاز مى‏گوید: «خداوند آسمانها و زمین را به حق آفرید» (خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ).
حقانیت آسمانها و زمین هم از نظام عجیب و آفرینش منظم و حساب شده آن روشن است و هم از هدف و منافعى که در آنها وجود دارد.
و به دنبال آن اضافه مى‏کند: «خدا برتر از آن است که براى او شریک مى‏سازند» (تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ).
آیا بتهایى که آنها را شریک او قرار داده‏اند هرگز قادر به چنین خلقتى هستند؟
و یا حتى مى‏توانند پشه کوچک و یا ذره غبارى بیافرینند!

(آیه 4)- بعد از اشاره به مسأله آفرینش آسمان و زمین و اسرار بى‏پایان آنها، سخن از خود انسان مى‏گوید، انسانى که به خودش از هر کس دیگر نزدیکتر است، مى‏فرماید: «انسان را از نطفه بى‏ارزشى آفرید، اما سرانجام به جایى رسید که موجودى (متفکر و فصیح و بلیغ و) مدافع از خویشتن و سخنگوى آشکار شد» (خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ).

(آیه 5)- پس از آفرینش انسان به نعمت مهم دیگرى یعنى خلقت چهار پایان، و فوائد مختلفى که از آنها عاید مى‏شود اشاره کرده، مى‏گوید: «خداوند چهارپایان را آفرید در حالى که در آنها وسیله پوشش براى شماست و منافع دیگر و از گوشت آنها مى‏خورید» (وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْ‏ءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ).
جالب این که در میان این همه فوائد، قبل از هر چیز مسأله «پوشش» و «مسکن» را مطرح مى‏کند، زیرا بسیارى از مردم (بخصوص بادیه نشینان) هم لباسشان از پشم و مو یا پوست تهیه مى‏شود، و هم خیمه‏هایشان که آنها را از سرما و گرما حفظ مى‏کند، و به هر حال این دلیل بر اهمیت پوشش و مسکن و مقدم بودن آن بر هر چیز دیگر است.

(آیه 6)- جالب این که تنها به منافع معمولى و عادى این چهار پایان سودمند اکتفا نمى‏کند بلکه روى جنبه استفاده روانى از آنها نیز تکیه کرده، مى‏گوید:
«و در این حیوانات براى شما زینت و شکوهى است به هنگامى که آنها را به استراحتگاهشان باز مى‏گردانید، و هنگامى که (صبحگاهان) به صحرا مى‏فرستید» (وَ لَکُمْ فِیها جَمالٌ حِینَ تُرِیحُونَ وَ حِینَ تَسْرَحُونَ).
این در واقع جمال استغناء و خودکفایى جامعه است، جمال تولید و تأمین فرآورده‏هاى مورد نیاز یک ملت است، و به تعبیر گویاتر جمال استقلال اقتصادى و ترک هرگونه وابستگى است!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی