قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
چهارشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۵۳ ق.ظ

225 . صفحه 225


هفتم مرداد :


نفیسه :


(آیه 29)- من هیچ فرد با ایمانى را طرد نمى‏کنم! این آیه نیز دنباله پاسخگویى به بهانه جوییهاى قوم نوح است.
نخست یکى از دلائل نبوت را که نوح براى روشن ساختن قوم تاریکدل بیان کرده، بازگو مى‏کند: «اى قوم من! در برابر این دعوت از شما مال و ثروت و اجر و پاداشى مطالبه نمى‏کنم» (وَ یا قَوْمِ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مالًا).
«اجر و پاداش من تنها بر خداست» (إِنْ أَجرِیَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ).
خدایى که مرا مبعوث به نبوت ساخته و مأمور به دعوت خلق کرده است.
و این میزان و الگویى است براى شناخت رهبران راستین، از فرصت طلبان دروغین، که هر گامى را برمى‏دارند بطور مستقیم یا غیر مستقیم هدف مادى از آن دارند.
سپس در پاسخ آنها که اصرار داشتند نوح ایمان آورندگان فقیر و یا کم سن و سال را از خود براند با قاطعیت مى‏گوید: «من هرگز کسانى را که ایمان آورده‏اند طرد نمى‏کنم» (وَ ما أَنَا بِطارِدِ الَّذِینَ آمَنُوا).
«چرا که آنها با پروردگار خویش ملاقات خواهند کرد» و در سراى دیگر خصم من در برابر او خواهند بود (إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ).
در پایان آیه به آنها اعلام مى‏کند که: «من شما را مردمى جاهل مى‏دانم» (وَ لکِنِّی أَراکُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ).

(آیه 30)- در این آیه براى توضیح بیشتر به آنها مى‏گوید:«اى قوم من! اگر این گروه با ایمان را طرد کنم چه کسى در برابر خدا (در آن دادگاه بزرگ عدالت و حتى در این جهان) مرا یارى خواهد کرد»؟! (وَ یا قَوْمِ مَنْ یَنْصُرُنِی مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ).
طرد افراد صالح و مؤمن کار ساده‏اى نیست، آنها فرداى قیامت دشمن من خواهند بود و هیچ کس نمى‏تواند در آنجا از من دفاع کند، و نیز ممکن است مجازات الهى در این جهان دامن مرا بگیرد «آیا اندیشه نمى‏کنید» تا بدانید آنچه مى‏گویم عین حقیقت است (أَ فَلا تَذَکَّرُونَ).

(آیه 31)- آخرین سخنى که نوح در پاسخ ایرادهاى واهى قوم به آنها مى‏گوید این است که اگر شما خیال مى‏کنید و انتظار دارید من امتیازى جز از طریق وحى و اعجاز بر شما داشته باشم اشتباه است، با صراحت باید بگویم که: «من نه به شما مى‏گویم خزائن الهى در اختیار من است» و نه هر کارى بخواهم مى‏توانم انجام دهم (وَ لا أَقُولُ لَکُمْ عِنْدِی خَزائِنُ اللَّهِ).
«و نه مى‏گویم من فرشته‏ام» (وَ لا أَقُولُ إِنِّی مَلَکٌ).
این گونه ادعاهاى بزرگ و دروغین مخصوص مدّعیان کاذب است، و هیچ گاه یک پیامبر راستین چنین ادّعاهایى نخواهد کرد.
در پایان آیه بار دیگر به موضوع ایمان آورندگان مستضعف پرداخته و تأکید مى‏کند که: «من هرگز نمى‏توانم درباره این افرادى که در چشم شما حقیرند بگویم:
خداوند خیر و پاداش نیکى به آنها نخواهد داد» (وَ لا أَقُولُ لِلَّذِینَ تَزْدَرِی أَعْیُنُکُمْ لَنْ یُؤْتِیَهُمُ اللَّهُ خَیْراً) بلکه به عکس خیر این جهان و آن جهان مال آنهاست، هر چند دستشان از مال و ثروت تهى است، این شما هستید که بر اثر خیالات خام، خیر را در مال و مقام یا سن و سال منحصر ساخته‏اید و از حقیقت و معنى بکلى بیخبرید.
و به فرض که گفته شما راست باشد و آنها اراذل و اوباش باشند «خدا از درون جان آنها و نیاتشان آگاهتر است» (اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِی أَنْفُسِهِمْ).
من که جز ایمان و صداقت از آنها چیزى نمى‏بینم، و به همین دلیل وظیفه دارم آنان را بپذیرم، من مأمور به ظاهرم و بنده شناس خداست! و اگر غیر از این کارى کنم «مسلما در این صورت از ستمکاران خواهم بود» (إِنِّی إِذاً لَمِنَ الظَّالِمِینَ).

(آیه 32)- حرف بس است، مجازات کو؟ به دنبال گفتگوى نوح و قومش در این آیه از زبان قوم نوح چنین نقل مى‏کند «آنها گفتند: اى نوح این همه بحث و مجادله کردى بس است، تو بسیار با ما سخن گفتى» دیگر جایى براى بحث باقى نمانده است (قالُوا یا نُوحُ قَدْ جادَلْتَنا فَأَکْثَرْتَ جِدالَنا).
«اگر راست مى‏گویى، همان وعده‏هاى دردناکى را که به ما مى‏دهى در مورد عذابهاى الهى تحقق بخش» (فَأْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ).
انتخاب این روش در برابر آن همه محبت و لطف پیامبران الهى و گفتارهایى که همچون آب زلال و گوارا بر دل مى‏نشیند حکایت از نهایت لجاجت و تعصب و بى‏خبرى مى‏کند.

(آیه 33)- نوح در برابر این بى‏اعتنایى، لجاجت و خیره‏سرى، با جمله کوتاهى چنین «پاسخ گفت: تنها اگر خدا اراده کند به این تهدیدها و وعده‏هاى عذاب تحقق مى‏بخشد» (قالَ إِنَّما یَأْتِیکُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شاءَ).
ولى به هر حال این از دست من خارج است و در اختیار من نیست، من فرستاده اویم، و سر بر فرمانش دارم، بنابراین مجازات و عذاب را از من مخواهید.اما بدانید هنگامى که فرمان عذاب فرا رسد «شما نمى‏توانید از چنگال قدرت او بگریزید، و به مأمن و پناهگاهى فرار کنید»! (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ).

(آیه 34)- سپس اضافه مى‏کند: «اگر خداوند (به خاطر گناهان و آلودگیهاى جسمى و فکریتان) بخواهد شما را گمراه سازد، هرگز نصیحت من براى شما سودى نخواهد بخشید هر چند بخواهم شما را نصیحت کنم» (وَ لا یَنْفَعُکُمْ نُصْحِی إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَکُمْ إِنْ کانَ اللَّهُ یُرِیدُ أَنْ یُغْوِیَکُمْ).
چرا که «او پروردگار شماست و به سوى او باز مى‏گردید» و تمام هستى شما در قبضه قدرت اوست» (هُوَ رَبُّکُمْ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ).

(آیه 35)- در این آیه سخنى به عنوان یک جمله معترضه براى تأکید بحثهایى که در داستان نوح در آیات گذشته و آینده عنوان شده است مى‏گوید:
«دشمنان مى‏گویند این مطلب را او (محمد صلّى اللّه علیه و آله) از پیش خود ساخته و به خدا نسبت داده است» (أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ).
در پاسخ آنها «بگو: اگر من اینها را از پیش خود ساخته و به دروغ به خدا نسبت داده‏ام گناهش بر عهده من است» (قُلْ إِنِ افْتَرَیْتُهُ فَعَلَیَّ إِجْرامِی).
«ولى من از گناهان شما بیزارم» (وَ أَنَا بَرِی‏ءٌ مِمَّا تُجْرِمُونَ).

(آیه 36)- تصفیه شروع مى‏شود! آنچه در آیات قبل گذشت مرحله دعوت و تبلیغ پى‏گیر و مستمر نوح (ع) با نهایت جدیت، و با استفاده از تمام وسائل بود.
در اینجا به مرحله دوم این مبارزه اشاره شده مرحله پایان یافتن دوران تبلیغ و آماده شدن براى تصفیه الهى! نخست مى‏خوانیم: «به نوح وحى شد که جز افرادى که از قومت به تو ایمان آورده‏اند دیگر هیچ کس ایمان نخواهد آورد» (وَ أُوحِیَ إِلى‏ نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ یُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِکَ إِلَّا مَنْ قَدْ آمَنَ).
اشاره به این که صفوف بکلى از هم جدا شده، و دیگر دعوت براى ایمان و اصلاح سودى ندارد، و باید آماده تصفیه و انقلاب نهایى شود.
و در پایان آیه به نوح دلدارى داده، مى‏گوید: «اکنون که چنین است از کارهایى که اینها انجام مى‏دهند به هیچ وجه اندوهناک و محزون مباش» (فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَفْعَلُونَ).
ضمنا از این آیه استفاده مى‏شود که خداوند قسمتهایى از علم اسرار غیب را در هر مورد که لازم باشد در اختیار پیامبرش مى‏گذارد.


(آیه 37)- به هر حال این گروه عصیانگر و لجوج باید مجازات شوند، مجازاتى که جهان را از لوث وجود آنها پاک کند و مؤمنان را براى همیشه از چنگالشان رها سازد.
نخست مى‏فرماید: به نوح فرمان دادیم که «کشتى بساز، در حضور ما و طبق فرمان ما» (وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا).
در پایان آیه به نوح هشدار مى‏دهد که از این به بعد «درباره ستمگران شفاعت و تقاضاى عفو مکن چرا که آنها (محکوم به عذابند و) مسلما غرق خواهند شد (وَ لا تُخاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ).
این جمله به خوبى مى‏فهماند که شفاعت شرائطى دارد که اگر در کسى موجود نباشد پیامبر خدا هم حق شفاعت و تقاضاى عفو در مورد او را ندارد.


اعظم :


آیه 29 : رمز موفقیت مبلغ توقه نداشتن از مردم و بی اعتنایی به سرمایه دارانه

آیه 29 : انبیا دنبال سوءاستفاده مالی از مردم نبودن و گرنه به دنبال اشراف می رفتن و نه فقیران

آیه 29 : حکومت حق نباید به بهانه حذب مستکبران ، طبقه محروم رو طرد کنه

آیه 29 : تحقیر مومنین به خاطر فقرشان نشانه بی خردی است (قوم تجهلون )

آیه 30 : حضرت نوح (ع ) می فرماید: ای قوم کافر من ، اگر من این مؤمنان را به جرم اینکه از طبقات پایین اجتماع شماهستند، از خود برانم چه کسی مرا از عذاب خدا نجات می دهد و مانع می شود، چرا متذکر نمی شوید که طرد کردن آنان ظلم است و خدای متعال مظلوم را علیه ظالم نصرت کرده وانتقام او را می گیرد و هرگز ظالم و مظلوم با هم یکسان نیستند و خداوند ظالم رابدون کیفر رها نمی کند.

آیه 31 : پیامبران ادعای دروغین ندارن


آیه 31 : این آیه پاسخ کفار است که گفتند: توهیچ برتری بر ما نداری ، حضرت نوح (ع ) در جواب می فرماید اگر منظور شما ازرجحان ، برتری و فضل مادی است و فکر می کنید که لازمه پیامبری این است که پیغمبر صاحب خزائن پروردگار باشد، هرگز چنین نیست و من خزانه داررحمت خداوند نیستیم و اگر فکر می کنید پیامبر باید مطلقا علم به غیب داشته وبر هر امری آگاه باشد، هرگز چنین نیست من تنها به آن مقدار از غیب آگاهم که پروردگار به من تعلیم داده باشد و لذا قادر بر جلب خیرات یا دفع شرور نیستیم و نیز اگر می پندارید که پیامبر باید مثل ملائکه بوده و از لوث مادیت و جسم برترباشد، هرگز چنین نیست من هم بشری هستم محتاج به خوردن و نوشیدن وسایر لوازم جسمانی ، اما این جهات برای پیامبر فضل محسوب نمی شود و پیامبرجز ابلاغ رسالت وظیفه و ادعائی ندارد و او هم بشری مثل شماست و تنها فرق او با مردم دیگر ارتباط او به عالم غیب و قدرت شنیدن وحی است و همین امرهم موجب می شود که سایرین از او پیروی نموده و دعوت او را اجابت کنند

آیه 31 : پیامبر هم در مورد باطن آدمها قضاوت نمی کنه . اون وقت ما چه جوری راحت قضاوت می کنیم آدما رو

آیه 31 : حصرت نوح می فرماید : من نباید بدون دلیل خیر را برکسانی که ممکن است استحقاق و شایستگی آن را داشته باشند تحریم کنم ، زیراچنین حکمی ظلم است و من هرگز خود را در زمره ستمکاران قرار نمی دهم

آیه 32 : مهلت خداوند رو نشانه حقانیت راهمون ندونیم

آیه 33: خداوند قدرت مطلق دارد و هر وقت بخواهد می تواند آن عذاب را بر هر کس که مستحق است برساند

آیه 34 : تدبیر امور بندگان فقط وفقط بدست خداست ولذا اگر خداوند به جهت معصیتها و فسق ایشان بخواهدآنها را گمراه کند، هرگز خیرخواهی و موعظه پیامبر برای هدایت آنان فایده ای نخواهد داشت همچنانکه اگر خدا بخواهد بندگان را عذاب کند هیچ کس نمی تواند مانع او شود

آیه 35 : حضرت نوح می فرماید : به فرض که من در ادعای نبوتم به خدا افترا زده ام ، گناه این معصیت به گردن من است ، اما شما که حجتهای عقلی را که هرگز کذب و دروغ در آنها راه ندارد، رد کردید و هدایت را نپذیرفتید و بر جرم و گناه و فسق خود ادامه دادید،مسلما مجرم هستید.

آیه 36 : این کلام تسلیتی است از جانب خداوند برای پیامبرش . چون نوح (ع ) حدود هزار سال در میان قومش زندگی کردو آنها را به دین حق دعوت نمود و تعداد محدودی به او ایمان اوردن .خداوند می فرماید دیگه خودت رو به رنج ننداز که تعدادشون بیشتر نخواهد شد

آیه 37 : کشتی نوح تحت مظارت خداوند و با هدایت عملی توسط روح القدس ساخته شد (فلک ) یعنی سفینه یاکشتی و(اعین ) جمع (عین ) به معنای چشم است و علت بکار بردن این تعبیر که فرمود،(در برابر چشمان ما کشتی را بساز) به جهت تأکید در مراقبت وکنایه از نظارت خداوند بود و مراد از (وحی ) در این آیه هدایت عملی خداوند به وسیله تأیید روح القدوس است که به نوح اشاره کند که کشتی را چطور بسازد وچگونه عمل کند)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی