207 . صفحه 207
بیستم تیر :
نفیسه :
(آیه 123)- دشمنان نزدیکتر را دریابید! به تناسب بحثهایى که تاکنون پیرامون جهاد در این سوره ذکر شده در این آیه به دو دستور دیگر در زمینه این موضوع مهم اسلام اشاره گردیده است.
نخست روى سخن را به مؤمنان کرده، مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! با کفارى که به شما نزدیکترند پیکار کنید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ).
آیه فوق گرچه از «پیکار مسلحانه»، و از «فاصله مکانى» سخن مىگوید، ولى بعید نیست که روح آیه در پیکارهاى منطقى و فاصلههاى معنوى نیز حاکم باشد، به این معنى که مسلمانان به هنگام پرداختن به مبارزه منطقى و تبلیغاتى با دشمنان، اول باید به سراغ کسانى بروند که خطرشان براى جامعه اسلامى بیشتر و نزدیکتر است، مثلا در عصر ما که خطر الحاد و مادّیگرى همه جوامع را تهدید مىکند، باید مبارزه با آن را مقدم بر مبارزه با مذاهب باطله قرار داد، نه این که آنها فراموش شوند، بلکه باید لبه تیز حمله متوجه گروه خطرناکتر گردد، یا مثلا مبارزه با استعمار فکرى و سیاسى و اقتصادى باید در درجه اول قرار گیرد.
دومین دستورى که در زمینه جهاد، در این آیه مىخوانیم، دستور شدت عمل است، آیه مىگوید: «دشمنان باید در شما یک نوع خشونت احساس کنند» (وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً).
بنابراین تنها، وجود قدرت کافى نیست، بلکه باید در برابر دشمن نمایش قدرت داد.و در پایان آیه به مسلمانان با این عبارت نوید پیروزى مىدهد که: «بدانید خدا با پرهیزکاران است» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ).
این تعبیر ممکن است علاوه بر آنچه گفته شد،اشاره به این معنى نیز باشد که توسل به خشونت و شدت عمل باید توأم با تقوا باشد، و هیچ گاه از حدود انسانى تجاوز نکند.
(آیه 124)- تأثیر آیات قرآن بر دلهاى آماده و آلوده: به تناسب بحثهایى که درباره منافقان و مؤمنان گذشت، در این آیه و آیه بعد اشاره به یکى از نشانههاى بارز این دو گروه شده است.
نخست مىگوید: «و هنگامى که سورهاى نازل مىشود، بعضى از منافقان به یکدیگر مىگویند: ایمان کدامیک از شما را نزول این سوره افزون ساخت»؟ (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ أَیُّکُمْ زادَتْهُ هذِهِ إِیماناً).
و با این سخن مىخواستند عدم تأثیر سورههاى قرآن و بىاعتنایى خود را نسبت به آنها بیان کنند.
اما قرآن با لحن قاطعى به آنها پاسخ مىدهد و ضمن تقسیم مردم به دو گروه، مىگوید: «اما کسانى که ایمان آوردهاند! نزول این آیات بر ایمانشان افزوده و آنها به فضل و رحمت الهى خوشحالند» (فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَزادَتْهُمْ إِیماناً وَ هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ).
(آیه 125)- «و اما آنها که در دلهایشان بیمارى (نفاق و جهل و عناد و حسد) است، پلیدى تازهاى بر پلیدیشان مىافزاید»! (وَ أَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْساً إِلَى رِجْسِهِمْ).
چرا که در برابر هر فرمان تازهاى نافرمانى و عصیان جدیدى مىکنند و در مقابل هر حقیقت لجاجت جدیدى، و این سبب تراکم عصیانها و لجاجتها، در وجودشان مىشود، و چنان ریشههاى این صفات زشت در روح آنان قوى مىگردد «و سر انجام در حال کفر و بىایمانى از دنیا خواهند رفت» (وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ).
قرآن در دو آیه بالا بر این واقعیت تأکید مىکند که تنها وجود برنامهها و تعلیمات حیاتبخش براى سعادت یک فرد، یا یک گروه کافى نیست، بلکه آمادگى زمینهها نیز باید به عنوان یک شرط اساسى مورد توجه قرار گیرد.
آیات قرآن مانند دانههاى حیاتبخش باران است که مىدانیم «در باغ، سبزه روید و در شورهزار، خس!»
(آیه 126)- در این آیه و آیه بعد نیز سخن را درباره منافقان ادامه مىدهد، و آنها را مورد سرزنش و اندرز قرار داده مىگوید: «آیا آنها نمىبینند که در هر سال، یک یا دو بار، مورد آزمایش قرار مىگیرند»! (أَ وَ لا یَرَوْنَ أَنَّهُمْ یُفْتَنُونَ فِی کُلِّ عامٍ مَرَّةً أَوْ مَرَّتَیْنِ).
و عجب این که با این همه آزمایشهاى پىدرپى «از راه خلاف باز نمىایستند و توبه نمىکنند و متذکر نمىشوند» (ثُمَّ لا یَتُوبُونَ وَ لا هُمْ یَذَّکَّرُونَ).
از تعبیر آیه چنین بر مىآید که این آزمایش غیر از آزمایش عمومى است که همه مردم در زندگى خود با آن رو برو مىشوند. بلکه از آزمایشهایى بوده که باید باعث بیدارى این گروه گردد مثل فاش شدن اعمال سوءشان و ظاهر شدن باطنشان.
(آیه 127)- سپس اشاره به قیافه انکار آمیزى که آنها در برابر آیات الهى به خود مىگرفتند کرده، مىگوید: «و هنگامى که سورهاى از قرآن نازل مىشود، بعضى از آنها با نظر تحقیر و انکار نسبت به آن سوره به بعض دیگر نگاه مىکنند» و با حرکات چشم، مراتب نگرانى خود را ظاهر مىسازند (وَ إِذا ما أُنْزِلَتْ سُورَةٌ نَظَرَ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ).
ناراحتى و نگرانى آنها از این نظر است که مبادا نزول آن سوره، رسوایى جدیدى برایشان فراهم سازد.
و به هر حال تصمیم بر این مىگیرند که از مجلس بیرون بروند، تا این نغمههاى آسمانى را نشنوند، اما از این بیم دارند که به هنگام خروج کسى آنها را ببیند، لذا آهسته از یکدیگر سؤال مىکنند: آیا کسى متوجه ما نیست «آیا کسى شما را مىبیند»؟! (هَلْ یَراکُمْ مِنْ أَحَدٍ).
و همین که اطمینان پیدا مىکنند جمعیت به سخنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مشغولند و متوجه آنها نیستند «از مجلس بیرون مىروند» (ثُمَّ انْصَرَفُوا).
در پایان آیه، به ذکر علت این موضوع پرداخته و مىگوید: «آنها به این جهت از شنیدن کلمات خدا ناراحت مىشوند که «خداوند قلوبشان را (به خاطر لجاجت و عناد و به خاطر گناهانشان) از حق منصرف ساخته (و یک حالت دشمنى و عداوت نسبت به حق پیدا کردهاند) چرا که آنها افرادى بىفکر و نفهم هستند» (صَرَفَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَفْقَهُونَ).
(آیه 128)- آخرین آیات قرآن مجید: این آیه و آیه بعد که آخرین آیاتى است که بر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نازل شده است، و با آن سوره برائت پایان مىپذیرد، در واقع اشارهاى است به تمام مسائلى که در این سوره گذشت.
نخست روى سخن را به مردم کرده، مىگوید: «پیامبرى از خودتان به سوى شما آمد»! (لَقَدْ جاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ).
«مِنْ أَنْفُسِکُمْ» (از خودتان) اشاره به شدت ارتباط پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با مردم است، گویى پارهاى از جان مردم و روح جامعه در شکل پیامبر صلّى اللّه علیه و آله ظاهر شده است.
پس از ذکر این صفت به چهار قسمت دیگر از صفات ممتاز پیامبر صلّى اللّه علیه و آله که در تحریک عواطف مردم و جلب احساساتشان اثر عمیق دارد اشاره کرده، نخست مىگوید: «هر گونه ناراحتى و زیان و ضررى به شما برسد براى او سخت ناراحت کننده است» (عَزِیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ).
و به شدت از رنجهاى شما رنج مىبرد.
دیگر این که: «او سخت به هدایت شما علاقهمند است» و به آن عشق مىورزد (حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ).
سپس به سومین و چهارمین صفت اشاره کرده، مىگوید: «او نسبت به مؤمنان رءوف و رحیم است» (بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ).
بنابراین هرگونه دستور مشکل و طاقت فرسایى را مىدهد- حتى گذشتن از بیابانهاى طولانى و سوزان در فصل تابستان، با گرسنگى و تشنگى، براى مقابله با یک دشمن نیرومند در جنگ تبوک- آن هم یک نوع محبت و لطف از ناحیه او و براى نجات شما، از چنگال ظلم و ستم و گناه و بدبختى است.
(آیه 129)- در این آیه که آخرین آیه سوره توبه است، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را دلدارى مىدهد که از سرکشیها و عصیانهاى مردم، دلسرد و نگران نشود، مىگوید: «اگر آنها روى از حق بگردانند (نگران نباش و) بگو: خداوند براى من کافى است» چرا که او بر هر چیزى تواناست (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ).
«همان خداوندى که هیچ معبودى جز او نیست» و بنابراین تنها پناهگاه اوست (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).
آرى «من تنها بر چنین معبودى تکیه کردهام، و به او دلبستهام و کارهایم را به او واگذاردهام» (عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ).
«و او پروردگار عرش بزرگ است» (وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ).
جایى که عرش و عالم بالا و جهان ماوراء طبیعت با آن همه عظمتى که دارد، در قبضه قدرت او، و تحت حمایت و کفالت اوست، چگونه مرا تنها مىگذارد و در برابر دشمن یارى نمىکند؟ مگر قدرتى در برابر قدرتش تاب مقاومت دارد؟ و یا رحمت و عطوفتى بالاتر از رحمت و عطوفت او تصور مىشود؟
اعظم :
ایه 123:
این ایه هم برای من جالب توجه بود
جهاد رو از دشمنان نزدیکتر اغاز کنیم
تفسیر ایه هم نکته های جالبی داشت
در تفسیر المیزان در مورد کلمه " غلظت " نوشته بود که :
معناى (غلظة ) در جمله (و لیجدوا فیکم غلظة ) شدت و سرسختى نشان دادن بخاطر خداست ، و معنایش این نیست که با کفار خشونت و سنگدلى و بد اخلاقى و قساوت قلب و جفا و بى مهرى نشان دهید، زیرا این معنا با هیچ یک از اصول دین اسلام سازگار نیست ، و معارف اسلامى همه آن را مذمت و تقبیح کرده اند، و آیات مربوط به جهاد هم از هر تعدى و ظلم و جفائى نهى کرده ، که شرحش در سوره بقره گذشت .
ایه 123 :
از تفسیر نور :
مساله " الاقرب فی الاقرب " اولویت دادن به انچه در نزدیکی ماست در تمام مسایل اسلامی لحاظ شده است
در انفاق و صدقه : یتیم و فقیر خوبشاوند
در زکات : محرومین محلی و نزدیک
جهاد : دشمنان نزدیکتر
دعوت و تبلیغ : بستگان و خوبشاوندان
مسجد : همسایه مسجد
در سفره و مهمانی : طعامی که نزدیکتره ....
ایه 124:
همین الان هم این خرده گیری بر مسلمونا هستش
که اونایی گه نماز میخونن چرا اینجورن
چرا فلانن
اونایی که قرآن میخونن چرا بهمانن
و اما جواب قرآن :
اگه واقعا اهل ایمان باشن ایات قرآن بر ایمانشون اضافه میکنه
ایه 124 :
منافقین همیشه در طول تاریخ روحیه منفی رو در مسلمونا القا می کردن
ایه 124 : ایجاد نشاط روحی پس از خوندن ایات قرآن نشانه رشد معنوی و ایمانی ادمهاست
ایه 125:
کفر و حق پوشی از بدترین بیماریهای روحی و دلی است
نیک ترین پیفاما و بهترین سخنها هم در ادمی که اهلش نباشه تاثیری نداره
دیگه از قرآن بالاتر
ایه 126 :
متنبّه نشدن از آزمایشات الهى، نشانهى نفاق و بیمارى قلبى است ومورد سرزنش و توبیخ است. «لا یتوبون و لا هم یذکّرون»
ایه 127:
دو تا از صفات زیبای خداوند در این ایه در پیامبر هم وجود داره "ریوف و رحیم "
چقدر پیامبر مهربانی داریم
در مهایت دلسوزیر
یاد تعبیر حضرت علی افتادم در مورد پیامبر
"طبیب دوار بطبه "پزشکی که در به در دنبال بیماران میره برای درمان
مشتاق
و حریص بر هدایت ادمها
ایه 128 :
اون همه مهربانی و حرص نه به خاطر نیازش به مردمه
چرا که به قول سعدی :
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار
دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
خدا برای او کافی است
رفیق عشق چه کم دارد از نشیب و فراز
حرص او بر هدایت از مهربانی بی نهایت او سرچشمه می گیره
ایه 129:
کسی که خدا را دارد چه کم دارد
و کسی که خدا ندارد ، چه دارد ؟