قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۵۴ ق.ظ

204 . صفحه 204



هفدهم تیر :


نفیسه :


(آیه 107)-

شأن نزول:
این آیه در باره گروهى دیگر از منافقان است که براى تحقق بخشیدن به نقشه‏هاى شوم خود اقدام به ساختن مسجدى در مدینه کردند که بعدا به نام مسجد «ضرار» معروف شد.
خلاصه جریان چنین است: گروهى از منافقان نزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمدند و عرض کردند به ما اجازه ده مسجدى در میان قبیله بنى سالم (نزدیک مسجد قبا) بسازیم تا افراد ناتوان و بیمار و پیرمردان از کار افتاده در آن نماز بگزارند، و این در موقعى بود که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله عازم جنگ تبوک بود.
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به آنها اجازه داد، ولى آنها اضافه کردند آیا ممکن است شخصا بیایید و در آن نماز بگزارید؟ پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود من فعلا عازم سفرم.
هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از تبوک بازگشت نزد او آمدند و گفتند اکنون تقاضا داریم به مسجد ما بیایى و در آنجا نماز بگزارى، و از خدا بخواهى ما را برکت دهد، و این در حالى بود که هنوز پیامبر صلّى اللّه علیه و آله وارد دروازه مدینه نشده بود.
در این هنگام پیک وحى خدا نازل شد و سلسله آیات (107- 110) را آورد و پرده از اسرار کار آنها برداشت.
و به دنبال آن پیامبر دستور داد مسجد مزبور را آتش زنند، و بقایاى آن را ویران کنند، و جاى آن را محل ریختن زباله‏هاى شهر سازند!

تفسیر:
بتخانه‏اى در چهره مسجد! در این آیه به وضع گروه دیگرى از مخالفان اشاره کرده، مى‏گوید: «گروهى دیگر از آنها مسجدى در مدینه اختیار کردند» که هدفهاى شومى زیر این نام مقدس داشتند (وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً).
سپس هدفهاى آنها را در چهار قسمت زیر خلاصه مى‏کند:
1- منظور آنها این بود که با این عمل «ضرر و زیانى» به مسلمانان برسانند (ضِراراً).
2- «تقویت مبانى کفر» و بازگشت دادن مردم به وضع قبل از اسلام (وَ کُفْراً).
3- «ایجاد تفرقه در میان صفوف مسلمانان» (وَ تَفْرِیقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ).
زیرا با اجتماع گروهى در این مسجد، مسجد «قبا» که نزدیک آن بود و یا مسجد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله که از آن فاصله داشت از رونق مى‏افتاد.
از این جمله، چنین بر مى‏آید که نباید فاصله بین مساجد آن چنان باشد که روى اجتماع یکدیگر اثر بگذارند.
4- آخرین هدف آنها این بود که: «مرکز و کانونى براى کسى که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بود (و سوابق سوئش بر همگان روشن بود) بسازند تا از این پایگاه نفاق، برنامه‏هاى خود را عملى سازند» (وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ).
ولى عجب این است که تمام این اغراض سوء و اهداف شوم را در یک لباس زیبا و ظاهر فریب پیچیده بودند «و حتى سوگند یاد مى‏کردند که ما جز نیکى قصد و نظر دیگرى نداشتیم» (وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‏).
ولى قرآن اضافه مى‏کند: «خداوندى (که از اسرار درون همه آگاه است و غیب و شهود برایش یکسان مى‏باشد) گواهى مى‏دهد که بطور مسلم آنها دروغگو هستند» (وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ).


(آیه 108)- خداوند در این آیه تأکید بیشترى روى این موضوع حیاتى کرده، به پیامبرش صریحا دستور مى‏دهد که: «هرگز در این مسجد قیام به عبادت مکن» و نماز مگزار (لا تَقُمْ فِیهِ أَبَداً).
بلکه به جاى این مسجد «شایسته‏تر این است که در مسجدى قیام به عبادت کنى که شالوده آن در روز نخست بر اساس تقوا گذارده شده است» (لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ).
نه این مسجدى که شالوده و اساسش از روز نخست بر کفر و نفاق و بى‏دینى و تفرقه بنا شده است.
سپس قرآن اضافه مى‏کند: علاوه بر این که این مسجد از اساس بر شالوده تقوا گذارده شده، «گروهى از مردان در آن به عبادت مشغولند که دوست مى‏دارند خود را پاکیزه نگه دارند، و خدا پاکیزگان را دوست دارد» (فِیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ).
پاکیزگى و طهارت در اینجا معنى وسیعى دارد که هرگونه پاکسازى روحانى از آثار شرک و گناه، و جسمانى از آثار آلودگى به کثافات را شامل مى‏شود.

(آیه 109)- در این آیه مقایسه‏اى میان دو گروه مؤمنان که مساجدى همچون مسجد قبا را بر پایه تقوا بنا مى‏کنند با منافقانى که شالوده کار خود را بر کفر و نفاق و تفرقه و فساد قرار مى‏دهند به عمل آمده است.
نخست مى‏گوید: «آیا کسى که بناى آن مسجد را بر پایه تقوا و پرهیز از مخالفت فرمان خدا و جلب خشنودى او نهاده است بهتر است، یا کسى که شالوده آن را بر لبه پرتگاه سستى در کنار دوزخ نهاده که به زودى در آتش جهنم سقوط خواهد کرد»! (أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‏ تَقْوى‏ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِی نارِ جَهَنَّمَ).
تشبیه فوق با نهایت روشنى و وضوح بى‏ثباتى و سستى کار منافقان و استحکام و بقاى کار اهل ایمان و برنامه‏هاى آنها را روشن مى‏سازد.
و از آنجا که گروه منافقان هم به خویشتن ستم مى‏کنند و هم به جامعه، در آخر آیه مى‏فرماید: «خداوند ظالمان را هدایت نمى‏کند»(وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ)


(آیه 110)- در این آیه اشاره به لجاجت و سرسختى منافقان کرده، مى‏گوید:
آنها چنان در کار خود سرسختند و در نفاق سرگردان، و در تاریکى و ظلمت کفر حیرانند که حتى «بنایى را که خودشان بر پا کردند همواره به عنوان یک عامل شک و تردید- یا یک نتیجه شک و تردید- در قلوب آنها باقى مى‏ماند، مگر این که دلهاى آنها قطعه قطعه شود و بمیرند» (لا یَزالُ بُنْیانُهُمُ الَّذِی بَنَوْا رِیبَةً فِی قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ).
و در آخر آیه مى‏گوید: «و خداوند دانا و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
اگر به پیامبرش دستور مبارزه و درهم کوبیدن چنین بناى ظاهرا حق به جانبى را داد به خاطر آگاهى از نیات سوء بنا کنندگان و باطن و حقیقت این بنا بود این دستور عین حکمت و بر طبق مصلحت و صلاح حال جامعه اسلامى صادر شد نه یک قضاوت عجولانه بود و نه زاییده یک هیجان و عصبانیت.


(آیه 111)- یک تجارت بى‏نظیر! از آنجا که در آیات گذشته در باره متخلفان و جهاد سخن به میان آمد، در این آیه و آیه بعد مقام والاى مجاهدان با ایمان، با ذکر مثال جالبى، بیان شده است.
در این مثال خداوند خود را خریدار و مؤمنان را فروشنده معرفى کرده، و مى‏گوید: «خداوند از مؤمنان جانها و اموالشان را خریدارى مى‏کند، و در برابر این متاع، بهشت را به آنان مى‏دهد» (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ).
و از آنجا که در هر معامله در حقیقت «پنج رکن اساسى» وجود دارد، در این آیه به تمام این ارکان اشاره کرده است.
خودش را «خریدار» و مؤمنان را «فروشنده» و جانها و اموال را «متاع» و بهشت را «ثمن» (بها) براى این معامله قرار داده است.
منتها طرز پرداخت این متاع را با تعبیر لطیفى چنین بیان مى‏کند: «آنها در راه خدا پیکار مى‏کنند، و دشمنان حق را مى‏کشند و یا در این راه کشته مى‏شوند» و شربت شهادت را مى‏نوشند (یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ).
و به دنبال آن به «اسناد» معتبر و محکم این معامله که پنجمین رکن است اشاره کرده، مى‏فرماید: «این وعده حقى است بر عهده خداوند که در سه کتاب آسمانى تورات، انجیل و قرآن آمده است» (وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ).
سپس براى تأکید روى این معامله بزرگ اضافه مى‏کند: «چه کسى وفادارتر به عهدش از خداست»؟ (وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ).
یعنى گرچه بهاى این معامله فورا پرداخت نمى‏شود، اما خطرات نسیه را در بر ندارند! چرا که خداوند به حکم قدرت و توانایى و بى‏نیازى، از هر کس نسبت به عهد و پیمانش وفادارتر است.
و از همه جالبتر این که پس از انجام مراسم این معامله، همان گونه که در میان تجارت کنندگان معمول است، به طرف مقابل تبریک گفته و معامله را معامله پرسودى براى او مى‏خواهد و مى‏گوید: «بشارت باد بر شما به این معامله‏اى که انجام دادید» (فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ).
«و این پیروزى و رستگارى بزرگى براى همه شماست» (وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ).


اعظم :


ایه 107:
ظاهر شعارها و اعمال منافقین گولمون نزنه


ایه 107:
نیت اعمال خیلی خیلی مهمه
حتی تو ساخت مسجد و کارهای به ظاهر خیر دیگه


ایه 107:
شکستن وحدت مسلمین همطراز کفره
کفرا و تفریقا بین المومنین

ایه 107:
سوگند دروغ از شیوه های منافقینه "لیحلفن"


ایه 107:
در اسلام هر ضرری ممنوعه حتی تحت عنوان مسجد



ایه 108:
باز هم اهمیت نیت در اعمال خیر
ساخت مسجد بر بنای تقوی


ایه 108:
مسجد جایگاهی هستش برای اونایی که میخوان پاک باشن و پاک بمونن


ایه 108:
اشتیاق به خودسازى و تمایل به پاک سازى روح و اندیشه، ارزشى والا در بینش الهى
فیه رجال یحبون أن یتطهروا و اللّه یحب المطهرین

ایه 108:
خداوند، دوستدار جویندگان پاکى و طهارت است.
رجال یحبون أن یتطهروا و اللّه یحب المطهرین



ایه 109:
زوم بنا نهادن همه کارها و برنامه هاى زندگى، بر اساس تقواى الهى و رضاى خدا
أفمن أسّس بنینه على تقوى من اللّه و رضون


ایه 109:
ملاک ارزشمندی هر موسسه ای رضایت الهی و رعایت تقوا در بنیان تاسیسشه


ایه 109: سوءاستفاده از مراکز دینی و باورهای دینی مردم ظلمه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی