203 . صفحه 203
شانزدهم تیر :
نفیسه :
1- «پیشگامان نخستین از مهاجرین» (وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهاجِرِینَ).
یعنى آنها که در اسلام و هجرت پیشگام بودهاند.
2- آنها که پیشگام در «نصرت و یارى پیامبر و یاران مهاجرش بودند» (وَ الْأَنْصارِ).
3- «و کسانى که به نیکى از آنها پیروى کردند» (وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ).
و با انجام اعمال نیک، و قبول اسلام، و هجرت، و نصرت آیین پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به آنها پیوستند.
جالب توجه این که: همه متفقا گفتهاند نخستین کسى که از زنان، مسلمان شد «خدیجه» همسر وفادار و فداکار پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بود، و اما از مردان، همه دانشمندان و مفسران شیعه به اتفاق گروه عظیمى از دانشمندان اهل سنت «على» علیه السّلام را نخستین کسى مىدانند که دعوت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را پاسخ گفت.
پس از ذکر این گروه سه گانه مىفرماید: «هم خداوند از آنها راضى است و هم آنها از خدا راضى شدهاند» (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ).
رضایت خدا از آنها به خاطر ایمان و اعمال صالحى است که انجام دادهاند، و خشنودى آنان از خدا به خاطر پاداشهاى گوناگون و فوق العاده و پراهمیت است که به آنان ارزانى داشته.
با این که جمله گذشته همه مواهب و نعمتهاى الهى را در بر داشت (مواهب مادى و معنوى، جسمانى و روحانى) ولى به عنوان تأکید و بیان «تفصیل» بعد از «اجمال» اضافه مىکند:
«و خداوند براى آنها باغهایى از بهشت فراهم ساخته که از زیر درختانش نهرها جریان دارند» (وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهارُ).
از امتیازات این نعمت آن است که جاودانى است و «همواره در آن خواهند ماند» (خالِدِینَ فِیها أَبَداً).«و این است پیروزى بزرگ» (ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ).
چه پیروزى از این برتر که انسان احساس کند آفریدگار و معبود و مولایش از او خشنود است و کارنامه قبولى او را امضا کرده؟
(آیه 102)-
شأن نزول:
در مورد نزول این آیه روایاتى نقل شده که در بیشتر آنها به نام «ابو لبابه انصارى» برخورد مىکنیم، طبق روایتى او با دو یا چند نفر دیگر از یاران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از شرکت در جنگ «تبوک» خوددارى کردند اما هنگامى که آیاتى را که در مذمت متخلفین وارد شده بود شنیدند بسیار ناراحت و پشیمان گشتند، خود را به ستونهاى مسجد پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله بستند و هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بازگشت و از حال آنها خبر گرفت عرض کردند: آنها سوگند یاد کردهاند که خود را از ستون باز نکنند تا این که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله چنین کند، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: من نیز سوگند یاد مىکنم که چنین کارى نخواهم کرد مگر این که خداوند به من اجازه دهد.
آیه نازل شد و خداوند توبه آنها را پذیرفت، و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آنها را از ستون مسجد باز کرد.
آنها به شکرانه این موضوع همه اموال خود را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله تقدیم داشتند.
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: هنوز دستورى در این باره بر من نازل نشده است، چیزى نگذشت که آیه بعد نازل شد و دستور داد که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله قسمتى از اموال آنها را بگیرد.
تفسیر:
توبه کاران- پس از اشاره به وضع منافقان داخل و خارج مدینه در آیه قبل در اینجا با اشاره به وضع گروهى از مسلمانان گناهکار که اقدام به توبه و جبران اعمال سوء خود کردند، مىفرماید: «گروه دیگرى از آنها به گناهان خود اعتراف کردند» (وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ).
«و اعمال صالح و ناصالح را به هم آویختند» (خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً).
سپس اضافه مىکند: «امید مىرود که خداوند توبه آنها را بپذیرد» و رحمت خویش را به آنان بازگرداند (عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ).«زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است» و داراى رحمتى وسیع و گسترده (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
(آیه 103)- زکات عامل پاکى فرد و جامعه: در این آیه به یکى از احکام مهم اسلامى یعنى مسأله زکات اشاره شده است، و به عنوان یک قانون کلّى به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مىدهد که «از اموال آنها صدقه یعنى زکات بگیر» (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً).
دستور «خذ» (بگیر) دلیل روشنى است که رئیس حکومت اسلامى مىتواند زکات را از مردم بگیرد، نه این که منتظر بماند که اگر مایل بودند خودشان بپردازند و اگر نبودند نه! سپس به دو قسمت از فلسفه اخلاقى و روانى و اجتماعى زکات اشاره کرده، مىفرماید: «تو با این کار آنها را پاک مىکنى و نموّ مىدهى» (تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها).
آنها را از رذائل اخلاقى، از دنیا پرستى و بخل پاک مىکنى، و نهال نوع دوستى و سخاوت و توجه به حقوق دیگران را در آنها پرورش مىدهى.
از این گذشته، مفاسد و آلودگیهایى که در جامعه به خاطر فقر و فاصله طبقاتى و محرومیت گروهى از جامعه به وجود مىآید با انجام این فریضه الهى بر مىچینى، و صحنه اجتماع را از این آلودگیها پاک مىسازى.
سپس اضافه مىکند: هنگامى که آنها زکات مىپردازند «براى آنها دعا کن و به آنها درود بفرست» (وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ).
این نشان مىدهد که حتى در برابر انجام وظائف واجب باید از مردم تشکر و تقدیر کرد، و مخصوصا از طریق معنوى و روانى آنها را تشویق نمود، همانطور که در روایات مىخوانیم هنگامى که مردم زکات خود را خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مىآوردند پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با جمله اللّهمّ صلّ علیهم به آنها دعا مىکرد.
بعد اضافه مىکند که: «این دعا و درود تو مایه آرامش خاطر آنهاست» (إِنَّ صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ).
چرا که از پرتو این دعا رحمت الهى بر دل و جان آنها نازل مىشود، آن گونه که آن را احساس کنند. و در پایان آیه به تناسب بحثى که گذشت مىگوید: «خداوند شنوا و داناست» (وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ).
هم دعاى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را مىشنود، و هم از نیّات زکات دهندگان آگاه است.
(آیه 104)- از آنجا که بعضى از گنهکاران مانند متخلفان جنگ تبوک به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اصرار داشتند که توبه آنها را بپذیرد در این آیه به این موضوع اشاره مىکند که پذیرش توبه، کار پیامبر نیست.
«آیا آنها نمىدانند که تنها خداوند توبه را از بندگانش مىپذیرد» (أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ).
نه تنها پذیرنده توبه اوست، بلکه «زکات و یا صدقات دیگرى را (که به عنوان کفّاره گناه و تقرب به پروردگار مىدهند) نیز خدا مىگیرد» (وَ یَأْخُذُ الصَّدَقاتِ).
شک نیست که گیرنده زکات و صدقات یا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و امام علیه السّلام و پیشواى مسلمین است و یا افراد مستحق، ولى از آنجا که دست پیامبر و پیشوایان راستین و افراد مستحقّ دست خداست گویى خداوند این صدقات را مىگیرد.
در روایتى که از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله نقل شده مىخوانیم: انّ الصّدقة تقع فى ید اللّه قبل ان تصل الى ید السّائل «صدقه پیش از آن که در دست نیازمند قرار بگیرد به دست خدا مىرسد»! حتى در روایتى تصریح شده که همه اعمال آدمى را فرشتگان تحویل مىگیرند جز صدقه که مستقیما به دست خدا مىرسد.
و در پایان آیه بار دیگر به عنوان تأکید مىفرماید: «و خداوند توبه پذیر و مهربان است» (وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ).
(آیه 105)- در این آیه بحثهاى گذشته را به شکل تازهاى تأکید مىکند و به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مىدهد که به همه مردم این موضوع را ابلاغ کن «و بگو اعمال و وظائف خود را انجام دهید، و بدانید هم خدا و هم رسولش و هم مؤمنان، اعمال شما را خواهند دید» (وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ).
اشاره به این که کسى تصور نکند اگر در خلوتگاه یا در میان جمع، عملى را انجام مىدهد از دیدگاه علم خدا مخفى و پنهان مىماند، بلکه علاوه بر خداوند، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان نیز از آن آگاهند.
این آگاهى مقدمه پاداش و یا کیفرى است که در جهان دیگر در انتظار انسان است، لذا به دنبال این جمله مىافزاید: «و به زودى به سوى کسى که آگاه از پنهان و آشکار است باز مىگردید، و شما را به آنچه عمل کردهاید خبر مىدهد» و بر طبق آن جزا خواهد داد (وَ سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
مسأله عرض اعمال:
در میان پیروان مکتب اهل بیت علیهم السّلام با توجه به اخبار فراوانى که از امامان رسیده عقیده معروف و مشهور بر این است که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و امامان علیهم السّلام از اعمال همه امت آگاه مىشوند، یعنى خداوند از طرق خاصى اعمال امت را بر آنها عرضه مىدارد.مسأله عرض اعمال اثر تربیتى فوق العادهاى در معتقدان به آن دارد، زیرا هنگامى که من بدانم علاوه بر خدا که همه جا با من است پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و پیشوایان محبوب من همه روز یا همه هفته از هر عملى که انجام مىدهم، اعم از خوب و بد در هر نقطه و هر مکان آگاه مىشوند، بدون شک بیشتر رعایت مىکنم و مراقب اعمال خود خواهم بود.
(آیه 106)-
شأن نزول:
جمعى از مفسران گفتهاند که این آیه در باره سه نفر از متخلفان جنگ تبوک به نام «هلال بن امیه» و «مرارة بن ربیع» و «کعب بن مالک» نازل شده است- شرح پشیمانى و چگونگى توبه آنها در ذیل آیه 118 همین سوره به خواست خدا خواهد آمد.
تفسیر:
در این آیه اشاره به گروه دیگرى از گنهکاران شده است که پایان کار آنها درست روشن نیست، نه چنانند که مستحق رحمت الهى باشند و نه چنانند که بتوان از آمرزش آنها بکلى مأیوس بود.
لذا قرآن در باره آنها مىگوید: «گروه دیگرى کارشان متوقف بر فرمان خداست یا آنها را مجازات مىکند و یا توبه آنان را مىپذیرد» (وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ).و در پایان آیه اضافه مىکند: خداوند بدون حساب با آنها رفتار نمىکند، بلکه با علم خویش و به مقتضاى حکمتش با آنها رفتار خواهد نمود چرا که «خداوند دانا و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
اعظم :
ایه 100:
اونایی که در کار خیر پیشقدمن امتیاز ویژه ای دارن
بشتابیم به سمت کارهای خیر
ایه 100:
فقط پیروی از کارهای خوب دارای ارزشه
واتبعوهم باحسان
ایه 102:
فقط نقاط خوب اعمال خود رو نگاه نکنیم
در پی جبران اعمال بد خود باشیم
"اعترفوا....خلطوا"
ایه 103:
پرداخت صدقه نشانه صدق در ایمانه
ایه 103:
صدقه موجب رشد فضایل اخلاقی در جامعه است "تزکیهم"
ایه 103: اگر کسی کار خوبی رو حسب وظیفه انجام داد باز هم تشکر قدر دانی کنیم ازش "خذ صل علیهم"
ایه 103: تشویق همیشه هم نباید مادی باشه گاهی تشویق معنوی بهتره
دعای خیری ....
ایه 104 :
توبه رو فقط باید خدا بپذیره حتی پیامبر خدا هم جق توبه پذیری نداره چه رسه به کشیشها و ....
ایه 105:
توجّه انسان به نظارت خدا و رسول و مؤمنان بر اعمالش، بازدارنده او از خطا و تشویق کننده به نیکیهاست.
قل اعملوا فسیرى اللّه عملکم و رسوله و المؤمنون
ایه 105 :
باخبر شدن انسانها در قیامت از حقیقت و بازتاب اعمال دنیوى خویش
فینبئکم بما کنتم تعملون
ایه 105:
غفلت و جهل انسان نسبت به حقیقت اعمال خود در دنیا
فینبئکم بما کنتم تعملون
ایه 106:
خدا، علیم (دانا) و حکیم (کاردان) است.
و اللّه علیم حکیم
یعنی با اینکه دست خداوند در عفو یا مجازات منافقان بازه
ولی یا این حال خداوند کار بی حکمت انجام نمی ده و قهر و لطفش به خاطر انتقامجویی نیست