202 . صفحه 202
پانزدهم تیر :
نفیسه :
شأن نزول:
بعضى از مفسران مىگویند این آیه و دو آیه بعد درباره گروهى از منافقان که تعدادشان بالغ بر هشتاد نفر مىشد نازل گردید زیرا به هنگامى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از تبوک بازگشت دستور داد هیچ کس با آنها مجالست نکند و سخن نگوید و آنها که خود را در فشار شدید اجتماعى دیدند در مقام عذرخواهى برآمدند، آیه نازل شد و وضع آنها را مشخص ساخت.
تفسیر:
به عذرها و سوگندهاى دروغینشان اعتنا نکنید! این سلسله از آیات همچنان پیرامون اعمال شیطانى منافقان سخن مىگوید، نخست مىفرماید:
«هنگامى که شما (از جنگ تبوک) به مدینه باز مىگردید، منافقان به سراغ شما مىآیند و عذرخواهى مىکنند» (یَعْتَذِرُونَ إِلَیْکُمْ إِذا رَجَعْتُمْ إِلَیْهِمْ).
در اینجا روى سخن را به پیامبرش به عنوان رهبر مسلمین کرده، مىگوید: «به منافقان بگو: عذرخواهى مکنید، ما هرگز به سخنان شما ایمان نخواهیم آورد» (قُلْ لا تَعْتَذِرُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکُمْ).
«چرا که خداوند ما را از اخبار شما آگاه ساخته» بنابراین ما از نقشههاى شیطانى شما به خوبى باخبریم! (قَدْ نَبَّأَنَا اللَّهُ مِنْ أَخْبارِکُمْ).
ولى در عین حال راه بازگشت و توبه، به سوى شما باز است، «و به زودى خداوند و پیامبرش اعمال شما را مىبینند» (وَ سَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ).
بعد مىفرماید: همه اعمال و نیات شما امروز ثبت و بایگانى مىشود، «سپس به سوى کسى که اسرار پنهان و آشکار را مىداند باز مىگردید، و او شما را به اعمالتان آگاه مىکند» و جزاى آن را به شما خواهد داد (ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).
(آیه 95)- در این آیه بار دیگر اشاره به سوگندهاى دروغین منافقان کرده، مىفرماید: «آنها براى فریب شما به زودى دست به دامن قسم مىزنند، و هنگامى که به سوى آنان بازگشتید سوگند به خدا یاد مىکنند که از آنها صرف نظر کنید» و اگر خطایى کردهاند مشمول عفوشان سازید (سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ إِذَا انْقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ).
در حقیقت آنها از هر درى وارد مىشوند، گاهى از طریق عذرخواهى مىخواهند خود را بىگناه قلمداد کنند، و گاهى با اعتراف به گناه، تقاضاى عفو و گذشت دارند، شاید بتوانند در دل شما نفوذ کنند.
ولى شما به هیچ وجه تحت تأثیر آنان قرار نگیرید و «از آنها روى گردانید» (فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ). اما به عنوان اعتراض و خشم و انکار! نه به عنوان عفو و بخشش و گذشت.
سپس به عنوان تأکید و توضیح و بیان دلیل مىفرماید: «چرا که آنها موجوداتى پلیدند» و باید از چنین موجودات پلیدى صرف نظر کرد (إِنَّهُمْ رِجْسٌ).
و چون چنینند «جایگاهشان دوزخ است» (وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ).
زیرا بهشت جاى نیکان و پاکان است، نه جایگاه پلیدان و آلودگان! اما «همه اینها نتیجه اعمالى است که خودشان انجام دادهاند» (جَزاءً بِما کانُوا یَکْسِبُونَ)
(آیه 96)- این آیه اشاره به یکى از سوگندهاى آنها کرده و آن این که:
«با اصرار و سوگند از شما مىخواهند که از آنها خشنود شوید» (یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ).
جالب این که در این مورد خداوند نمىفرماید: از آنها راضى نشوید، بلکه با تعبیرى که بوى تهدید از آن مىآید، مىفرماید: «اگر هم شما از آنها راضى شوید خدا هرگز از جمعیت فاسقان راضى نخواهد شد» (فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یَرْضى عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقِینَ).
شک نیست آنها از نظر دینى و اخلاقى اهمیتى براى خشنودى مسلمانان قائل نبودند، بلکه مىخواستند از این راه کدورتهاى قلبى آنان را بشویند تا در آینده از عکس العملهاى آنان در امان بمانند.
(آیه 97)- بادیه نشینان سنگدل و با ایمان: در این آیه و دو آیه بعد به تناسب بحثهایى که درباره منافقان مدینه گذشت پیرامون حال منافقان بادیه نشین، و نشانهها و افکار آنها، و همچنین در باره مؤمنان مخلص و راستین بادیه گفتگو شده است.
شاید به این علت که به مسلمانان هشدار دهد چنین نپندارند که منافقان تنها همان گروهى هستند که در شهرند، بلکه منافقان بادیه نشین از آنها خشنترند.
نخست مىفرماید: «اعراب بادیه نشین (به حکم دورى از تعلیم و تربیت و نشنیدن آیات الهى و سخنان پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کفر و نفاقشان شدیدتر است» (الْأَعْرابُ أَشَدُّ کُفْراً وَ نِفاقاً).
«و باز به همین دلیل، به جهل و بىخبرى از حدود فرمانها و احکامى که خدا بر پیامبرش نازل کرده است سزاوارترند» (وَ أَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ).
در پایان آیه مىفرماید «خداوند دانا و حکیم است» (وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
یعنى اگر در باره عربهاى بادیه نشین چنین داورى مىکند روى تناسب خاصى است که محیط آنها با این گونه صفات دارد.
(آیه 98)- اما براى این که چنین توهمى پیدا نشود که همه اعراب بادیه نشین، و یا همه بادیه نشینان، داراى چنین صفاتى هستند، در این آیه مىگوید:
«گروهى از این عربهاى بادیه نشین کسانى هستند که (بر اثر نفاق یا ضعف ایمان) هنگامى که چیزى را در راه خدا انفاق کنند، آن را ضرر و زیان و غرامت محسوب مىدارند» نه یک موفقیت و پیروزى و تجارت پرسود (وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ مَغْرَماً).دیگر از صفات آنها این است که: «همواره در انتظار این هستند که بلاها و مشکلات شما را احاطه کند» و تیرهروزى و ناکامى به سراغ شما بیاید (وَ یَتَرَبَّصُ بِکُمُ الدَّوائِرَ). در واقع آنها افرادى تنگ نظر و بخیل و حسودند.
سپس اضافه مىکند: آنها نباید در انتظار بروز مشکلات و نزول بلاها بر شما باشند چرا که این مشکلات و ناکامیها و بدبختیها تنها به سراغ این گروه منافق بىایمان و جاهل و نادان و تنگ نظر و حسود مىرود «و حوادث دردناک براى خود آنهاست» (عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ).
سر انجام آیه را با این جمله پایان مىدهد که: «خداوند شنوا و داناست» (وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ). هم سخنان آنها را مىشنود و هم از نیات و مکنون ضمیر آنها آگاه است.
(آیه 99)- و در این آیه به گروه دوم یعنى مؤمنان با اخلاص بادیه نشین اشاره کرده، مىگوید:«گروهى از این عربهاى بادیه نشین کسانى هستند که ایمان به خدا و روز رستاخیز دارند» (وَ مِنَ الْأَعْرابِ مَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).
به همین دلیل هیچ گاه انفاق در راه خدا را غرامت و زیان، نمىدانند، بلکه با توجه به پاداشهاى وسیع الهى در این جهان و سراى دیگر، «این کار را وسیله نزدیکى به خدا و مایه توجه و دعاى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله» که افتخار و برکت بزرگى است مىدانند (وَ یَتَّخِذُ ما یُنْفِقُ قُرُباتٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ).
در اینجا خداوند این طرز فکر آنها را با تأکید فراوان تصدیق مىکند و مىگوید: «آگاه باشید که این انفاقها بطور قطع مایه تقرب آنها در پیشگاه خداوند است» (أَلا إِنَّها قُرْبَةٌ لَهُمْ).
و به همین دلیل «خدا آنان را به زودى در رحمت خود فرو مىبرد» (سَیُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِی رَحْمَتِهِ).
و اگر لغزشهایى از آنها سرزده باشد به خاطر ایمان و اعمال پاکشان آنها را مىبخشد «زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است» (إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ).
اعظم :
ایه 94:
با منافقان عذرتراش باید قاطعانه برخورد کرد
ایه 94 :
نزد حداوند پنهان و پیدا معنایی ندارد
به همه چیز اگاه است
ایه 95:
هر سوگندی سوگند راست نیست
منافق از مقدسات برای پبشبرد کارش زیاد اسنفاده میکنه
ایه 95: از محیط و افراد فاسد فاصله بگیرید
روحیه نفاق و پلیدی اونا ممکنه به شما برسه
ایه 96 :
منافقین پی رضای الهی و خشنودی خداوند نبودن اگه خوشنودی و رضایت مومنین رو طالب بودن نه اینکه رضایت اونا براشون مهم بود بلکه دنبال موقعیت اجتماعی گذشته خودشون بودن
ایه 96:
اگه مومنین هم رضایت بدن این رضایت به معنای رضایت الهی نیست
* Mosafer *, [08.07.15 05:12]
ایه 96:
ذیل این ایه حدیث جالبی از پیامبر بود با اینومضمون که خیلی قابل توجه هستش
فرمودن " هر کی به قیمت خشم مردم دنبال رضایت الهی باشه خداوند ازش راضی میشه و خداوند مزدم رو هم ازش راضی میکنه ولی کسی که به قیمت خشم خدا دنبال رضایت مردم باشه
خداوند ازش ناراضیه و مردم رو هم ازش ناراضی میکنه
این یه نکته کاربردی در زندگیه
من واقعا تجربه اش رو دارم
قابل توجه هممون که به خاطر حرف مردم مقابل حرف خدا وایمسیم
بعد از همون مردم حرف میشنویم
در عرصه اجتماعی و سیاسی هم همینطوره
کسی که دنبال رضایت خداوند باشه مردمش هم راضیترن تا بر عکس
ایه 97:
اعراب به معنای بادیه نشینانه نه عربها
ایه 97:
محیط اجتماعی و فرهنگی ادمها در بینش و موضع گیری او در مقابل حق تاثیر داره
ایه 97:
کقر و نفاق درجه داره
ایه 97:
دانستن احکام و حدود الهی لازمه
ایه 98:
کسی که علم به حدود الهی نداره
انقاق رو ضرر کردن حساب میکنه
ایه 98:
کسی که برای دیگران ارزوی شر داره خودش گرفتار شر میشه ( یتربص بکم الدوایر ، علیهم دایره السوء)
ایه 99:
تو قضاوتها منصف باشیم
اگه در مورد قومی صحیت می کنیم نگیم همشون فلانن
حساب خوبا رو از بدا جدا کنیم
ایه 99:
اگرچه محیط تاثیر داره در رشد معنوی
ولی این نیست که هر کی در محیط نامناسب بود امکان رشد نداره
ایه 99:
انفاق بهدنیت قرب الهی یکی از بارزترین نشانه های ایمانه
ایه 99: از امکانات مادی در جهت قرب الهی استفاده کنیم
ایه 99:
عمل یکسان با دو نیت متفاوت کاملا در ناثیر متفاوتند
یکی انفاق میکنه با اکراه و بعد فکر میکنه صرر کرده
یکی انفاق میکنه و نیتش قرب خداست
..................................................................................................
مباحثه آیات سوال برانگیز :
آیه 95 سوره توبه :
معصومه :
اولی به معنای گذشت و بخشش و صرف نظر کردن
دومی به معنای رو برگرداندن و اعتراض و ...
چرا؟
ایا بخاطر استفاده از مصدر خاصیه؟
چرا تو یه ایه دو فعل از یه مصدر دو معنی متضاد دارند؟
اعظم :
در تفسیر المیزان اومده :
وقتی شما از جهاد باز گردید به خدا قسم می خورند که دست از آنان بردارید (به منظور سرزنش نکردن و نعرص نکردن )شما هم دست از آنان بردارید، اما نه به سبب آنکه ایشان را در عذرشان تصدیق کرده باشید، بلکه به سبب اینکه اینها درباطنشان و اعتقاداتشان و اعمالشان پلید و ناپاکند و ابدا نزدیک آنها نشوید، چون راهی برای تطهیر آنها وجود ندارد، و لذا به سبب اعمالی که مرتکب شده اند،جایگاهشان جهنم است .
در واقع با توجه به ایات قبل و جمله بعد فاعرضوا معنای واقعی اعراض مشخص میشه
مثل صنعت ایهام در فارسی
که باید از قرینه ها متوجه معنای خاص کلمه شد
هر دو هم در یک باب هستن فقط به قرینه معنوی معنای اون مشخص میشه
دقیقا در فارسی قابل فهمه.....
میخوای بفمهمی هر دو رو با یه معنی استفاده کن می بینی که با قرینه معنایی اصلا جور نیست
....
مثلا یکی میگه ازم گذشت کن (از کارم )
تو هم میگی ازت گذشت کردم (عبور کردم از خودتو کلا بیخیالت شدم )
نفیسه :
استفاده از یک کلمه دو بار در یک آیه با بار معنایی متضاد (که معنای اونو میتوان بوسیله جملات قبل وبعد تشخیص داد.حال چه اعراض کردن از گناه یعنی بخشیدن وچه اعراض کردن با ناراحتی از فردی یعنی پشت کردن ونادید گرفتن او) نشانه ای از فصاحت وبلاغت ادبی قران است.
نمیدونم باید چیبگم چون دقیقا من توی دلم خواستم استخاره ی صفحه 202 رو ببینم از گوگل که نتیجه شو سرچ کردم یعنی اونقدر با اتفاقات زندگی من شباهت داشت که من تعجب کردم انگار عین آیینه آینده نزدیکم رو برام بازگو میکرد اما من.از اونجایی که خیلی زندگیمو دوست دارم هرچی میکنم نمیتونم آیات رو تو سرم فرو کنم