قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
چهارشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

141 . صفحه 141


شانزدهم اردیبهشت :


نفیسه 



(آیه 102)- در این آیه پس از ذکر خالقیت، نسبت به همه چیز و ابداع و ایجاد آسمانها و زمین و منزه بودن او از عوارض جسم و جسمانى و همسر و فرزند و احاطه علمى او به هر کار و هر چیز، چنین نتیجه مى‏گیرد: «خداوند و پروردگار شما چنین کسى است (و چون هیچ کس داراى چنین صفات نیست) هیچ کس غیر او نیز شایسته عبودیت نخواهد بود، پروردگار اوست و آفریدگار هم اوست (بنابراین معبود هم تنها او مى‏تواند باشد) پس او را بپرستید» (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ فَاعْبُدُوهُ).و در پایان آیه براى این که هر گونه امیدى را به غیر خدا قطع کند و ریشه هر گونه شرک و بطور کلى تکیه به غیر خدا را بسوزاند، مى‏گوید:«حافظ و نگهبان و مدبر همه چیز اوست» (وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَکِیلٌ).

 



(آیه 103)- در آیه براى اثبات حاکمیت و نگاهبانى او نسبت به همه چیز و همچنین براى اثبات تفاوت او با همه موجودات مى‏گوید: «چشمها او را نمى‏بینند، اما او همه چشمها را ادراک مى‏کند و او بخشنده انواع نعمتها و با خبر از تمام ریزه‏کاریها و آگاه از همه چیز است» مصالح بندگان را مى‏داند و از نیازهاى آنها باخبر است و به مقتضاى لطفش با آنها رفتار مى‏کند (لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ).در حقیقت کسى که مى‏خواهد حافظ و مربى و پناهگاه همه چیز باشد باید این صفات را دارا باشد.چشمها، خدا را نمى‏بیند!دلایل عقلى گواهى مى‏دهد که خداوند هرگز با چشم دیده نخواهد شد، زیرا چشم تنها اجسام یا صحیحتر بعضى از کیفیات آنها را مى‏بیند و چیزى که جسم نیست و کیفیت جسم هم نمى‏باشد، هرگز با چشم مشاهده نخواهد شد و به تعبیر دیگر، اگر چیزى با چشم دیده شود، حتما باید داراى مکان و جهت و ماده باشد، در حالى که او برتر از همه اینهاست، او وجودى است نامحدود و به همین دلیل بالاتر از جهان ماده است، زیرا در جهان ماده همه چیز محدود است.

 



(آیه 104)- وظیفه تو اجبار کردن نیست! از این به بعد قرآن یک نوع خلاصه و نتیجه گیرى از آیات گذشته مى‏کند، نخست مى‏گوید: «دلایل و نشانه‏هاى روشن در زمینه توحید و خداشناسى و نفى هرگونه شرک که مایه بصیرت و بینایى است براى شما آمد» (قَدْ جاءَکُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّکُمْ).سپس براى این که روشن سازد این دلایل به قدر کافى حقیقت را آشکار مى‏سازد و جنبه منطقى دارد، مى‏گوید:«آنهایى که به وسیله این دلایل چهره حقیقت را بنگرند به سود خود گام برداشته‏اند، و آنها که همچون نابینایان از مشاهده آن خود را محروم سازند به زیان خود عمل کرده‏اند»(فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ عَمِیَ فَعَلَیْها).و در پایان آیه از زبان پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏گوید: «من نگاهبان و حافظ شما نیستم» (وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفِیظٍ).



(آیه 105)- در این آیه براى تأکید این موضوع که تصمیم نهایى در انتخاب راه حق و باطل با خود مردم است، مى‏گوید:«این چنین ما آیات و دلایل را در شکلهاى گوناگون و قیافه‏هاى مختلف بیان کردیم» (وَ کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ).ولى جمعى به مخالفت برخاستند و بدون مطالعه و هیچ گونه دلیل، گفتند:«این درسها را از دیگران (از یهود و نصارى و کتابهاى آنها) فرا گرفته‏اى» (وَ لِیَقُولُوا دَرَسْتَ).ولى «هدف ما این است که آن را براى کسانى که علم و آگاهى دارند روشن سازیم» (وَ لِنُبَیِّنَهُ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ).

 


(آیه 106)- در اینجا وظیفه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را در برابر لجاجتها و کینه‏توزیها و تهمتهاى مخالفان، مشخص ساخته، مى‏گوید: «وظیفه تو آن است که از آنچه از طرف پروردگار بر تو وحى مى‏شود، پیروى کنى، خدایى که هیچ معبودى جز او نیست» (اتَّبِعْ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).و نیز «وظیفه تو این است که به مشرکان و نسبتهاى ناروا و سخنان بى‏اساس آنها اعتنا نکنى» (وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ).در حقیقت این آیه یک نوع دلدارى و تقویت روحیه نسبت به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است، که در برابر این گونه مخالفان در عزم راسخ و آهنینش کمترین سستى حاصل نشود.

 


(آیه 107)- در این آیه، بار دیگر این حقیقت را تأیید مى‏کند که خداوند نمى‏خواهد آنها را به اجبار وادار به ایمان سازد و «اگر مى‏خواست همگى ایمان مى‏آوردند و هیچ کس مشرک نمى‏شد» (وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَکُوا).همچنین تأکید مى‏کند:«و ما تو را مسؤول (اعمال) آنها قرار ندادیم» (وَ ما جَعَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً). همانطور که «تو وظیفه ندارى آنها را به اجبار (به ایمان) دعوت کنى» (وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ).لحن این آیات از این نظر بسیار قابل ملاحظه است که ایمان به خدا و مبانى اسلام هیچ گونه جنبه تحمیلى نمى‏تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق و استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروى کند، زیرا ایمان اجبارى ارزشى ندارد، مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند

 


(آیه 108)- به دنبال بحثى که در باره منطقى بودن تعلیمات اسلام و لزوم دعوت از راه استدلال، نه از راه اجبار، در آیات قبل گذشت، در این آیه تأکید مى‏کند که «هیچ گاه بتها و معبودهاى مشرکان را دشنام ندهید، زیرا این عمل سبب مى‏شود که آنها نیز نسبت به ساحت قدس خداوند همین کار را از روى ظلم و ستم و جهل و نادانى انجام دهند» (وَ لا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ).بطورى که از بعضى روایات استفاده مى‏شود، جمعى از مؤمنان بر اثر ناراحتى شدید که از مسأله بت‏پرستى داشتند، گاهى بتهاى مشرکان را به باد ناسزا گرفته و به آنها دشنام مى‏دادند، قرآن صریحا از این موضوع، نهى کرد و رعایت اصول ادب و عفت و نزاکت در بیان را، حتى در برابر خرافى‏ترین و بدترین ادیان، لازم مى‏شمرد. زیرا با دشنام و ناسزا نمى‏توان کسى را از مسیر غلط باز داشت چرا که هر گروه و ملتى نسبت به عقاید و اعمال خود، تعصب دارد، همانطور که قرآن در جمله بعد مى‏گوید: «ما این چنین براى هر جمعیتى عملشان را زینت دادیم» (کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ).و در پایان آیه مى‏فرماید:«بازگشت همه آنها به سوى خداست، و به آنها خبر مى‏دهد که چه اعمالى انجام داده‏اند»(ثُمَّ إِلى‏ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ).


اعظم :




آیه 102 : مشرکان خدا رو به عنوان خالق قبول دارن بارها در قرآن گفته شده اگه از اونا بپرسین فلان چیز رو کی خلق کرده می گن خدا یعنی با اصل آفرینش توط خداوند مشکلی ندارن اونا به "رب" بودن خداوند اعتقادی ندارن یعنی اینکه نه تنها آفرینش هر موجود دست خداوند بلکه بقاء و ثباتش هم به اراده خداونده و هدایت موجودات هم بر عهده داره و شایسته پرستشه .... در این آیه بعد از توصیفاتی که در صفحه قبل انجام شد از دلایل توحیدی در این آیه می گه همین خداوند "رب " شماست و شایته پرستش "فاعبدواه "


آیه 103 :مادی بودن خداوند از دید مشرکان رو ابطال می کنه



آیه 104 :درسته خداوند با چشم دیده نمیشه ولی با "بصیرت" دیده میشه .... دلایل صفحه قبلی رو اگه با چشم دل نظر کنیم خداوند رو می بینیم ....

یا این ترجیع بند هاتف اصفهانی افتادم

 

یار بی پرده از در و دیوار

در تجلی است یا اولی الابصار

 

شمع جویی و آفتاب بلند

روز بس روشن و تو در شب تار

 

گر ز ظلمات خود رهی بینی

همه عالم مشارق انوار



آیه 105 : آیات خود را با عبارات گوناگون بیان می کنیم تااین افراد شقی وبیچاره بگویند تواین سخنان را ازاهل کتاب تعلیم گرفته ای . و در آخر می فرماید: هدف دیگر ما این است که با این تنوع در گفتار،دلهای دانایان را پاک نموده و آنها را شرح صدر بدهیم ،همچنانکه فرموده است

 

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست‏

در باغ، لاله روید ودر شوره زار، خَس



آیه 106 : اعرض عن المشرکین یعنی : وظیفه تو تنها تبلیغ و ابلاغ رسالت است نه آنکه تو وکیل آنها باشی ، بلکه حفیظ و وکیل آنها خداست و خدابه جهت استکبارشان آنها را به حال خود گذاشته تا در همان ضلالت خود باقی بمانند.

 


آیه 107 : پیامبران الهى، مربّى و معلّم مردمند نه زندانبانانى که با زور و تحمیل، دستور دهند. «ما جعلناک علیهم حفیظاً»

پیامبر، نه مسئول دفع بلا از مشرکان و نه مسئول جلب منفعت براى آنان است. «ما جعلناک علیهم حفیظاً و ما انت علیهم بوکیل» انبیا ضامنِ وظیفه‏اند نه نتیجه. با آن همه تلاش، گروه بسیارى مشرک ماندند. «و ما أنت علیهم بوکیل»

پیامبر، براى هدایت مردم سوز و گداز داشت. «و ما أنت علیهم بوکیل»



آیه 108 : یک آیه خیلی مهم ...دقت کنیم

در این آیه توهین به مقدسات دیگران ممنون می شود

در این آیه خداوند مؤمنان را امر به ادب دینی می کند تا با رعایت آن احترام مقدسات جامعه دینی محفوظ بماند و دستخوش اهانت و ناسزا یاتمسخر نشود. پس اگر مؤمنان بتهای مشرکین را دشنام دهند، تعصب جاهلی ، مشرکان راوادار می کند که کرامت الوهیت را مورد تعرض قرار دهند، یعنی به خدای متعال ناسزا بگویند و در این صورت خود مؤمنین باعث هتک حرمت و جسارت نسبت به مقام کبریائی پروردگار شده اند . و از عمومیت عبارت بعدی ،نهی از هر کلام زشتی نسبت به مقدسات دینی مردم استفاده می شود، چون هر گروه و جماعتی به اعمال خود عشق ورزیده وآنها را پسندیده و زیبا می بینند

از اونجایی که این آیه خیلی مهم از تفسیر نور هم این آیه رو ببینیم تفسیر نور

1- احساسات خود را نسبت به مخالفان کنترل کنیم و از هرگونه بد دهنى و ناسزا بپرهیزیم. «لاتسبّوا»

2- به بازتاب برخوردهاى خود توجّه کنیم. «لاتسبّوا... فیسبّوااللَّه»

3- با فحش و ناسزا، نمى‏توان مردم را از مسیر غلط باز داشت. «لا تسبّوا»

4- ناسزاگویى، عامل بروز دشمنى و کینه و ناسزا شنیدن است. «لاتسبّوا... فیسبّوا... عَدْواً»

5 - دشنام، یا نشانه نداشتن منطق است، یا نداشتن ادب و یا صبر. (مسلمان با پرهیز از ناسزا، باید نشان دهد که صبر و منطق و ادب دارد.) «لا تسبّوا»

6- هر کارى که سبب توهین به مقدّسات شود، حرام است. «فیسبّوا اللَّه»

7- استفاده از حربه‏ى دشنام وناسزا، در نهى از منکر و تبلیغات ومناظرات ممنوع است. «لاتسبّوا»

8 - کارى که سبب کشیده‏شدن دیگران به گناه وحرام مى‏شود، حرام است. [451] «لاتسبّوا... فیسبّوا»

9- گاهى انسان ناخودآگاه در گناه دیگران شریک مى‏شود، آنجا که مقدّمات گناه دیگران را فراهم کند. «فیسبّوااللَّه»

10- از سنّت‏هاى الهى، زیبا جلوه کردن اعمال امّت‏ها در نظر آنان است. «زیّنا لکلّ اُمّة عملهم» (هر اُمّتى اعمال خود را هرچند ناحقّ باشد، زیبا مى‏پندارد)

11- جلوه‏نمایى و زیبادیدن، نشانه‏ى حقانیّت نیست. «زیّنا لکل اُمّة عملهم»

12- آگاه کردن مردم از کرده‏هاى خویش در قیامت، از شئون ربوبیّت الهى است. «الى ربّهم مرجعهم فینبّهم...»

آیه 109 : این همه آیات روشن که در مورد خدایی خداوند مطرح شد باز هم مشرکین طالب معجزه ان در صورتیکه با اون هم ایمان نمیارن ... امان از آدم بهانه جو و ادمی که "نخواد" حقیقتی رو قبول کنه

آیه 110 : ایمان به خدا و رسالت نیاز به قلب سالم دارد. «و نُقَلِّب أفئدتهم» و کسى را که خداوند رها کند، سرگردان مى‏شود. «نذرهم... یعمهون»



 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۱۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی