قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ق.ظ

140 . صفحه 140

 


 پانزدهم اردیبشهت :


نفیسه :


 
(آیه 95)- شکافنده صبح! بار دیگر روى سخن را به مشرکان کرده و دلایل توحید را در ضمن عبارات جالب و نمونه‏هاى زنده‏اى از اسرار مشرکان و نظام آفرینش و شگفتیهاى خلقت، شرح مى‏دهد. در این آیه، به سه قسمت از این شگفتیها که در زمین است اشاره شده، نخست مى‏گوید:«خداوند شکافنده دانه و هسته است» (إِنَّ اللَّهَ فالِقُ الْحَبِّ وَ النَّوى‏).جالب این که دانه و هسته گیاهان غالبا بسیار محکمند، یک نگاه به هسته خرما و میوه‏هایى مانند هلو و شفتالو و دانه‏هاى محکم بعضى از حبوبات نشان مى‏دهد که چگونه آن نطفه حیاتى که در حقیقت نهال و درخت کوچکى است در دژى فوق العاده محکم محاصره شده است، ولى دستگاه آفرینش آنچنان خاصیت تسلیم و نرمش به این دژ نفوذ ناپذیر، و آنچنان قدرت و نیرو به آن جوانه بسیار لطیف و ظریفى که در درون هسته و دانه پرورش مى‏یابد، مى‏دهد که بتواند دیواره آن را بشکافد و از میان آن قد برافرازد.به راستى این حادثه در جهان گیاهان حادثه شگرفى است که قرآن به عنوان یک نشانه توحید انگشت روى آن گذاشته است.سپس مى‏گوید: «موجود زنده را از مرده بیرون مى‏فرستد، و موجودات مرده را از زنده» (یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ مُخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ).و این یک نظام دائمى و عمومى در جهان آفرینش است مسأله حیات و زندگى موجودات زنده از پیچیده‏ترین مسائلى است که هنوز علم و دانش بشر نتوانسته است پرده از روى اسرار آن بردارد و به مخفیگاه آن گام بگذارد که چگونه عناصر طبیعى و مواد آلى با یک جهش عظیم، تبدیل به یک موجود زنده مى‏شوند.

لذا مى‏بینیم قرآن براى اثبات وجود خدا بارها روى این مسأله تکیه کرده است، و پیامبران بزرگى همچون ابراهیم و موسى در برابر گردنکشانى همچون نمرود و فرعون، به وسیله پدیده حیات و حکایت آن از وجود مبدء قادر و حکیم جهان استدلال مى‏کردند.و در پایان آیه به عنوان تأکید و تحکیم مطلب مى‏فرماید:«این است خداى شما و این است آثار قدرت و علم بى‏پایان او، با این حال چگونه از حق منحرف، و به راه باطل کشانده مى‏شوید»(ذلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ).

 



(آیه 96)- در این آیه به سه نعمت از نعمتهاى جوّى و آسمانى اشاره شده است. نخست مى‏گوید: «خداوند شکافنده صبح است» (فالِقُ الْإِصْباحِ).قرآن در اینجا روى مسأله صبح تکیه مى‏کند که یکى از نعمتهاى بزرگ پروردگار است زیرا مى‏دانیم این پدیده آسمانى نتیجه وجود جوّ زمین (یعنى قشر ضخیم هوا که دور تا دور این کره را پوشانیده)مى‏باشد، اگر اطراف کره زمین همانند کره ماه جوّى وجود نداشت نه بین الطلوعین و فلق وجود داشت و نه سپیدى آغاز شب و شفق، اما وجود جوّ زمین و فاصله‏اى که در میان تاریکى شب، و روشنایى روز به هنگام طلوع و غروب آفتاب قرار دارد، انسان را تدریجا براى پذیرا شدن هر یک از این دو پدیده متضاد آماده مى‏سازد، و انتقال از نور به ظلمت و از ظلمت به نور، به صورت تدریجى و ملایم و کاملا مطبوع و قابل تحمل انجام مى‏گردد.ولى براى این که تصور نشود شکافتن صبح دلیل این است که تاریکى و ظلمت شب، چیز نامطلوب و یا مجازات و سلب نعمت است بلافاصله مى‏فرماید: خداوند «شب را مایه آرامش قرار داد» (وَ جَعَلَ اللَّیْلَ سَکَناً).این موضوع مسلم است که انسان در برابر نور و روشنایى تمایل به تلاش و کوشش دارد، جریان خون متوجه سطح بدن مى‏شود، و تمام سلولها آماده فعالیت مى‏گردند، و به همین دلیل خواب در برابر نور چندان آرام‏بخش نیست.

ولى هر قدر محیط تاریک بوده باشد خواب عمیقتر و آرام‏بخش‏تر است، زیرا در تاریکى، خون متوجه درون بدن مى‏گردد و بطور کلى سلولها در یک آرامى و استراحت فرو مى‏روند، به همین دلیل در جهان طبیعت نه تنها حیوانات، بلکه گیاهان نیز به هنگام تاریکى شب به خواب فرو مى‏روند و با نخستین اشعه صبحگاهان جنب و جوش و فعالیت را شروع مى‏کنند، به عکس دنیاى ماشینى که شب را تا بعد از نیمه بیدار مى‏مانند، و روز را تا مدت زیادى بعد از طلوع آفتاب در خواب فرو مى‏روند، و نشاط و سلامت خود را از دست مى‏دهند.سپس اشاره به سومین نعمت و نشانه عظمت خود کرده، مى‏گوید: «و خورشید و ماه را وسیله حساب در زندگى شما قرار داد» (وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ حُسْباناً).این موضوع بسیار جالب توجه است که میلیونها سال کره زمین به دور خورشید، و ماه به دور زمین گردش مى‏کند، و این گردش به قدرى حساب شده است که حتى لحظه‏اى پس و پیش نمى‏شود، و این ممکن نیست مگر در سایه یک علم و قدرت بى‏انتها که هم طرح آن را بریزد و هم آن را دقیقا اجرا کند.و لذا در پایان آیه مى‏گوید: «این اندازه‏گیرى خداوندى است که هم توانا است و هم دانا» (ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ).

 

 
(آیه 97)- در تعقیب آیه قبل که اشاره به نظام گردش آفتاب و ماه شده بود، در اینجا به یکى دیگر از نعمتهاى پروردگار اشاره کرده و مى‏گوید: «او کسى است که ستارگان را براى شما قرار داد تا در پرتو آنها راه خود را در تاریکى صحرا و دریا، در شبهاى ظلمانى، بیابید»(وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).و در پایان آیه مى‏فرماید:«نشانه‏ها و دلایل خود را براى افرادى که اهل فکر و فهم و اندیشه‏اند روشن ساختیم» (قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ).انسان هزاران سال است که با ستارگان آسمان و نظام آنها آشنا است، لذا براى جهت یابى در سفرهاى دریایى و خشکى بهترین وسیله او، همین ستارگان بودند.مخصوصا در اقیانوسهاى وسیع که هیچ نشانه‏اى براى پیدا کردن راه مقصد در دست نیست و در آن زمان دستگاه قطب‏نما نیز اختراع نشده بود وسیله مطمئنى جز ستارگان آسمان وجود نداشت، همانها بودند که میلیونها بشر را از گمراهى و غرقاب نجات مى‏دادند و به سر منزل مقصود مى‏رسانیدند.

 



(آیه 98)- در این آیه نیز دلایل توحید و خداشناسى تعقیب شده است، زیرا قرآن براى این هدف گاهى انسان را در آفاق و جهانهاى دور دست سیر مى‏دهد، و گاهى او را به سیر در درون وجود خویش دعوت مى‏نماید، نخست مى‏گوید: «او کسى است که شما را از یک انسان آفرید» (وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ).یعنى، شما با این همه چهره‏هاى گوناگون، ذوقها و افکار متفاوت، و تنوع وسیع در تمام جنبه‏هاى وجودى، همه از یک فرد آفریده شده‏اید، و این نهایت عظمت خالق و آفریدگار را مى‏رساند که چگونه از یک مبدء این همه چهره‏هاى متفاوت آفریده است؟

سپس مى‏فرماید:«جمعى از افراد بشر مستقر هستند و جمعى مستودع» (فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ).«مستقرّ» به معنى ناپایدار مى‏آید، و «مستودع» به معنى ناپایدار.احتمال دارد دو تعبیر فوق، اشاره به اجزاى اولیه تشکیل دهنده نطفه انسان بوده باشد، زیرا چنانکه مى‏دانیم نطفه انسان از دو جزء یکى «اوول» (نطفه ماده) و دیگرى «اسپرم» (نطفه نر) تشکیل شده است، نطفه ماده در رحم تقریبا ثابت و مستقر است، ولى نطفه‏هاى نر به صورت جانداران متحرک به سوى او با سرعت حرکت مى‏کنند و نخستین فرد «اسپرم» که به «اوول» مى‏رسد با او مى‏آمیزد و بقیه را عقب مى‏راند و تخمه اولى انسان را تشکیل مى‏دهد.

در پایان آیه بار دیگر مى‏گوید: «ما نشانه‏هاى خود را برشمردیم تا آنها که داراى فهم و درکند بیندیشند» (قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ).

 



(آیه 99)- این آیه، آخرین آیه‏اى است که در این سلسله بحثها ما را به شگفتیهاى جهان آفرینش، و شناسایى خداوند از طریق آن دعوت مى‏کند.در آغاز به یکى از مهمترین و اساسى‏ترین نعمتهاى پروردگار که مى‏توان آن را ریشه و مادر سایر نعمتها دانست اشاره مى‏کند و آن پیدایش و رشد و نمو گیاهان و درختان در پرتو آن است، و مى‏گوید:«او کسى است که از آسمان آبى (براى شما) فرستاد» (وَ هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً).این که مى‏گوید از طرف آسمان به خاطر آن است که تمام منابع آب روى زمین اعم از چشمه‏ها و نهرها و قناتها و چاههاى عمیق به آب باران منتهى مى‏گردد لذا کمبود باران در همه آنها اثر مى‏گذارد و اگر خشکسالى ادامه یابد همگى خشک مى‏شوند.سپس به اثر بارز نزول باران اشاره کرده، مى‏گوید: «به واسطه آن روییدنیها را از همه نوع از زمین خارج ساختیم»(فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ).جالب این که خداوند از یک زمین و یک آب، غذاى مورد نیاز همه جانداران را تأمین کرده است و جالبتر این که نه تنها گیاهان صحرا و خشکیها از برکت آب باران پرورش مى‏یابند، بلکه گیاهان بسیار کوچکى که در لابلاى امواج آب دریاها مى‏رویند و خوراک عمده ماهیان دریاست از پرتو نور آفتاب و دانه‏هاى باران رشد مى‏کنند، سپس به شرح این جمله پرداخته و موارد مهمى را از گیاهان و درختان که به وسیله آب باران پرورش مى‏یابند خاطرنشان مى‏سازد.نخست مى‏گوید: «ما به وسیله آن ساقه‏هاى سبز گیاهان و نباتات را از زمین خارج ساختیم» و از دانه کوچک و خشک ساقه‏اى با طراوت و سرسبز که لطافت و زیبایى آن چشم را خیره مى‏کند آفریدیم» (فَأَخْرَجْنا مِنْهُ خَضِراً).

«و از آن ساقه سبز، دانه‏هاى روى هم چیده شده،(همانند خوشه گندم و ذرت) بیرون آوردیم (نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَراکِباً).«همچنین به وسیله آن از درختان نخل خوشه سر بسته‏اى بیرون فرستادیم که پس از شکافته شدن رشته‏هاى باریک و زیبایى که دانه‏هاى خرما را بر دوش خود حمل مى‏کنند و از سنگینى به طرف پایین متمایل مى‏شوند خارج مى‏گردد» (وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِها قِنْوانٌ دانِیَةٌ). «همچنین باغهایى از انگور و زیتون و انار پرورش دادیم» (وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنابٍ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ).سپس اشاره به یکى دیگر از شاهکارهاى آفرینش در این درختان کرده مى‏فرماید: «هم با یکدیگر شباهت دارند و هم ندارند» (مُشْتَبِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ).دو درخت زیتون و انار از نظر شکل ظاهرى و ساختمان شاخه‏ها و برگها شباهت زیادى به هم دارند، در حالى که از نظر میوه و طعم و خاصیت آن بسیار با هم متفاوتند.یکى داراى ماده چربى مؤثر و نیرومند، و دیگرى داراى ماده اسیدى و یا قندى است، که با یکدیگر کاملا متفاوتند، به علاوه این دو درخت گاهى درست در یک زمین پرورش مى‏یابند و از یک آب مشروب مى‏شوند یعنى، هم با یکدیگر تفاوت زیاد دارند و هم شباهت.سپس از میان تمام اعضاى پیکر درخت بحث را روى میوه برده مى‏گوید: «نگاهى به ساختمان میوه آن به هنگامى که به ثمر مى‏نشیند و همچنین نگاهى به چگونگى رسیدن میوه‏ها کنید که در اینها نشانه‏هاى روشنى است از قدرت و حکمت خدا براى افرادى که اهل ایمان هستند»(انْظُرُوا إِلى‏ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ یَنْعِهِ إِنَّ فِی ذلِکُمْ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ).

با توجه به آنچه امروز در گیاه‏شناسى از چگونگى پیدایش میوه‏ها و رسیدن آنها مى‏خوانیم نکته این اهمیت خاص که قرآن براى میوه قائل شده است روشن مى‏شود، زیرا پیدایش میوه‏ها درست همانند تولد فرزند در جهان حیوانات است، نطفه‏هاى نر با وسایل مخصوصى (وزش باد یا حشرات و مانند آنها) از کیسه‏هاى مخصوص جدا مى‏شوند، و روى قسمت مادگى گیاه قرار مى‏گیرند، پس از انجام عمل لقاح و ترکیب شدن با یکدیگر، نخستین تخم و بذر تشکیل مى‏گردد، و در اطرافش انواع مواد غذایى همانند گوشتى آن را دربرمى‏گیرند.این مواد غذایى از نظر ساختمان بسیار متنوع و همچنین از نظر طعم و خواص غذایى و طبى فوق العاده متفاوتند، گاهى یک میوه (مانند انار و انگور) داراى صدها دانه است که هر دانه‏اى از آنها خود جنین و بذر درختى محسوب مى‏شود و ساختمانى بسیار پیچیده و تو در تو دارد.این از یک سو، از سوى دیگر مراحل مختلفى را که یک میوه از هنگامى که نارس است تا موقعى که کاملا رسیده مى‏شود، مى‏پیماید، بسیار قابل ملاحظه است زیرا لابراتوارهاى درونى میوه دائما مشغول کارند، و مرتبا ترکیب شیمیایى آن را تغییر مى‏دهند، تا هنگامى که به آخرین مرحله برسد و وضع ساختمان شیمیایى آن تثبیت گردد.هر یک از این مراحل خود نشانه‏اى از عظمت و قدرت آفریننده است.ولى باید توجه داشت که به تعبیر قرآن تنها افراد با ایمان یعنى افراد حق‏بین و جستجوگران حقیقت،این مسائل را مى‏بینند و گر نه با چشم عناد و لجاج و یا با بى‏اعتنایى و سهل‏انگارى ممکن نیست هیچ یک از این حقایق را ببینیم.

 
(آیه 100)- خالق همه اشیاء اوست! در این آیه و آیات بعد به گوشه‏اى از عقاید نادرست و خرافات مشرکان و صاحبان مذاهب باطله و جواب منطقى آنها اشاره شده است.نخست مى‏گوید: «آنها شریکهایى براى خداوند از جن قائل شدند» (وَ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ الْجِنَّ).

سپس به این پندار خرافى پاسخ گفته و مى‏گوید: «با این که خداوند آنها را (یعنى جن را) آفریده است» (وَ خَلَقَهُمْ).یعنى، چگونه ممکن است مخلوق کسى شریک او بوده باشد، زیرا شرکت نشانه سنخیت و هم افق بودن است در حالى که مخلوق هرگز در افق خالق نخواهد بود.خرافه دیگر این که «آنها براى خدا پسران و دخترانى از روى نادانى قائل شدند» (وَ خَرَقُوا لَهُ بَنِینَ وَ بَناتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ).و در حقیقت بهترین دلیل باطل بودن این گونه عقاید خرافى همان است که از جمله «بغیر علم» استفاده مى‏شود، یعنى هیچ گونه دلیل و نشانه‏اى براى این موهومات در دست نداشتند.اما این که چه طوائفى براى خدا پسرانى قائل بودند، قرآن نام دو طایفه را در آیات دیگر برده است یکى مسیحیان که عقیده داشتند عیسى پسر خداست و دیگر یهود که عزیز را فرزند او مى‏دانستند. ولى از آیه 30 سوره توبه، استفاده مى‏شود که اعتقاد به وجود فرزند پسر براى خدا منحصر به مسیحیان و یهود نبوده، بلکه در میان مذاهب خرافى پیشین نیز وجود داشته است.اما در مورد اعتقاد به وجود دختران براى خدا، خود قرآن در سوره زخرف، آیه 19 مى‏فرماید:«آنها(مشرکان) فرشتگان را که بندگان خدا هستند، دختران قرار دادند».

ولى در پایان این آیه قلم سرخ بر تمام این مطالب خرافى و پندارهاى موهوم و بى‏اساس کشیده و با جمله رسا و بیدار کننده‏اى همه این اباطیل را نفى مى‏کند و مى‏گوید: «منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از این اوصافى که براى او مى‏گویند»(سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یَصِفُونَ).

 



(آیه 101)- در این آیه به پاسخ این عقاید خرافى پرداخته نخست مى‏گوید:«خداوند کسى است که آسمانها و زمین را ابداع و ایجاد کرد» (بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).«بدیع» به معنى وجود آورنده چیزى بدون سابقه است یعنى، خداوند آسمان و زمین را بدون هیچ ماده و یا طرح و نقشه قبلى ایجاد کرده است.به علاوه «چگونه ممکن است او فرزندى داشته باشد در حالى که همسرى ندارد» (أَنَّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ).اصولا چه نیازى به همسر دارد، وانگهى چه کسى ممکن است همسر او باشد با این که همه مخلوق او هستند.بار دیگر مقام خالقیت او را نسبت به همه چیز و همه کس و احاطه علمى او را نسبت به تمام آنها تأکید کرده، مى‏گوید:«همه چیز را آفرید و او به هر چیزى داناست» (وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیمٌ)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۱۵

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی