قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ب.ظ

135 . صفحه 135

 

دهم اردیبهشت : 

 

نفیسه : 

 

(آیه 60)- در این آیه بحث را به احاطه علم خداوند به اعمال انسان که هدف اصلى است، کشانیده و قدرت قاهره خدا را نیز مشخص مى‏سازد، تا مردم از مجموع این بحث نتایج تربیتى لازم را بگیرند.نخست مى‏گوید «او کسى است که روح شما را در شب قبض مى‏کند، و از آنچه در روز انجام مى‏دهید و به دست مى‏آورید آگاه است» (وَ هُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ).
سپس مى‏گوید: این نظام خواب و بیدارى تکرار مى‏شود، شب مى‏خوابید «و روز شما را بیدار مى‏کند و این وضع هم چنان ادامه دارد تا پایان زندگى شما فرا رسد»(ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضى‏ أَجَلٌ مُسَمًّى).
سر انجام نتیجه نهایى بحث را چنین بیان مى‏کند: «سپس بازگشت همه به سوى خداست و شما را از آنچه انجام داده‏اید آگاه مى‏سازد» (ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).

(آیه 61)- در این آیه باز براى توضیح بیشتر روى احاطه علمى خداوند نسبت به اعمال بندگان، و نگاهدارى دقیق حساب آنها براى روز رستاخیز چنین مى‏گوید: «او تسلط کامل بر بندگان خود دارد و حافظان و مراقبانى بر شما مى‏فرستد که حساب اعمالتان را دقیقا نگاهدارى کنند» (وَ هُوَ الْقاهِرُ فَوْقَ عِبادِهِ وَ یُرْسِلُ عَلَیْکُمْ حَفَظَةً).سپس مى‏فرماید:«نگاهدارى این حساب تا لحظه پایان زندگى و فرا رسیدن مرگ ادامه دارد» (حَتَّى إِذا جاءَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ). «و در این هنگام فرستادگان ما که مأمور قبض ارواحند روح او را مى‏گیرند» (تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا).و در پایان اضافه مى‏کند که «این فرشتگان به هیچ وجه در انجام مأموریت خود کوتاهى و قصور و تفریط ندارند، نه لحظه‏اى گرفتن روح را مقدم مى‏دارند، و نه لحظه‏اى مؤخر» (وَ هُمْ لا یُفَرِّطُونَ).

(آیه 62)- در این آیه اشاره به آخرین مرحله کار انسان کرده، مى‏گوید:«افراد بشر پس از طى دوران خود با این پرونده‏هاى تنظیم شده که همه چیز در آنها ثبت است، در روز رستاخیز به سوى پروردگارى که مولاى حقیقى آنهاست باز مى‏گردند» (ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلاهُمُ الْحَقِّ). و در آن دادگاه، «دادرسى و حکم و قضاوت مخصوص ذات پاک خداست» (أَلا لَهُ الْحُکْمُ).و با آن همه اعمال و پرونده‏هایى که افراد بشر در طول تاریخ پرغوغاى خود داشته‏اند «به سرعت به تمام حسابهاى آنها رسیدگى مى‏کند» (وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحاسِبِینَ).تا آنجا که در بعضى از روایات وارد شده، انّه سبحانه یحاسب جمیع عباده على مقدار حلب شاة!: «خداوند حساب تمام بندگان را در زمان کوتاهى به اندازه دوشیدن یک گوسفند، رسیدگى مى‏کند»!

(آیه 63)- نورى که در تاریکى مى‏درخشد! بار دیگر قرآن دست مشرکان را گرفته و به درون فطرتشان مى‏برد و در آن مخفیگاه اسرار آمیز نور توحید و یکتا پرستى را به آنها نشان مى‏دهد و به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد به آنها«بگو: چه کسى شما را از تاریکیهاى برّ و بحر رهایى مى‏بخشد»! (قُلْ مَنْ یُنَجِّیکُمْ مِنْ ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).ظلمت و تاریکى گاهى جنبه حسى دارد و گاهى جنبه معنوى: ظلمت حسى آن است که نور بکلى قطع شود یا آن چنان ضعیف شود که انسان جایى را نبیند یا به زحمت ببیند، و ظلمت معنوى همان مشکلات، گرفتاریها و پریشانیها و آلودگیهایى است که عاقبت آنها تاریک و ناپیداست.اگر این تاریکى با حوادث وحشتناکى آمیخته شود و مثلا انسان در یک سفر دریایى«شب تاریک و بیم موج و گردابى حائل» محاصره شود وحشت آن به درجات بیش از مشکلاتى است که به هنگام روز پدید مى‏آید.در چنین لحظاتى است که انسان همه چیز را به دست فراموشى مى‏سپارد و جز خودش و نور تابناکى که در اعماق جانش مى‏درخشد و او را بسوى مبدئى مى‏خواند که تنها اوست که مى‏تواند چنان مشکلاتى را حل کند، از یاد مى‏برد.


این گونه حالات دریچه‏هایى هستند به جهان توحید و خداشناسى.لذا در جمله بعد مى‏گوید:«در چنین حالى شما از لطف بى‏پایان او استمداد مى‏کنید گاهى آشکارا و با تضرّع و خضوع و گاهى پنهانى و در درون دل و جان، او را مى‏خوانید» (تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً).«و در چنین حالى فورا با آن مبدء بزرگ عهد و پیمان مى‏بندید که اگر ما را از کام خطر برهاند بطور قطع، شکر نعمتهاى او را انجام خواهیم داد، و جز به او دل نخواهیم بست» (لَئِنْ أَنْجانا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ).

(آیه 64)-«ولى اى پیامبر به آنها بگو: خداوند شما را از این تاریکیها و از هر گونه غم و اندوه دیگر نجات مى‏دهد (و بارها نجات داده است) ولى پس از رهایى باز همان راه شرک و کفر را مى‏پویید»(قُلِ اللَّهُ یُنَجِّیکُمْ مِنْها وَ مِنْ کُلِّ کَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِکُونَ)

(آیه 65)- عذابهاى رنگارنگ! در این آیه براى تکمیل طرق مختلف تربیتى، تکیه روى مسأله تهدید به عذاب و مجازات الهى شده، یعنى همانطور که خداوند ارحم الراحمین و پناه دهنده بى‏پناهان است همچنین در برابر طغیانگران و سرکشان، قهار و منتقم نیز مى‏باشد.در این آیه به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور داده شده است که مجرمان را به سه نوع مجازات تهدید کند: عذابهایى از طرف بالا و پایین و مجازات اختلاف کلمه و بروز جنگ و خونریزى، لذا مى‏گوید:«بگو: خداوند قادر است که مجازاتى از طرف بالا یا از طرف پایین بر شما بفرستد» (قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ). «و یا این که شما را به صورت دسته‏هاى پراکنده به یکدیگر مخلوط کند و طعم جنگ و خونریزى را به بعضى به وسیله بعضى دیگر بچشاند» (أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ).مسأله اختلاف کلمه و پراکندگى در میان جمعیت به قدرى خطرناک است که در ردیف عذابهاى آسمانى و صاعقه‏ها و زلزله‏ها قرار گرفته است، و راستى چنین است،بلکه گاهى ویرانیهاى ناشى از اختلاف و پراکندگى به درجات بیشتر از ویرانیهاى ناشى از صاعقه‏ها و زلزله‏هاست، کرارا دیده شده است کشورهاى آباد در سایه شوم نفاق و تفرقه به نابودى مطلق کشیده شده است و این جمله هشدارى است به همه مسلمانان جهان! و در پایان آیه اضافه مى‏کند:«بنگر که چگونه نشانه‏ها و دلایل مختلف را براى آنها بازگو مى‏کنیم، شاید درک کنند و به سوى حق بازگردند»(انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ).

(آیه 66)- این آیه و آیه بعد در حقیقت تکمیل بحثى است که پیرامون دعوت به سوى خدا و معاد و حقایق اسلام و ترس از مجازات الهى در آیات پیشین گذشت.نخست مى‏گوید: «قوم و جمعیت تو یعنى قریش و مردم مکّه تعلیمات تو را تکذیب کردند در حالى که همه حق است» و دلایل گوناگونى از طریق عقل و فطرت و حس آنها را تأیید مى‏کند (وَ کَذَّبَ بِهِ قَوْمُکَ وَ هُوَ الْحَقُّ).بنابراین، تکذیب و انکار آنان از اهمیت این حقایق نمى‏کاهد، هر چند مخالفان و منکران زیاد باشند.سپس دستور مى‏دهد که «به آنها بگو: وظیفه من تنها ابلاغ رسالت است، و من ضامن قبول شما نیستم».(قُلْ لَسْتُ عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ).منظور از «وکیل» کسى است که مسؤول هدایت عملى و ضامن دیگران بوده باشد.

(آیه 67)- در این آیه با یک جمله کوتاه و پرمعنى به آنها هشدار مى‏دهد، و به دقت کردن در انتخاب راه صحیح دعوت مى‏کند، و مى‏گوید: «هر خبرى که خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به شما داده سر انجام در این جهان یا جهان دیگر قرارگاهى دارد، و بالاخره در موعد مقرر انجام خواهد یافت، و به زودى باخبر خواهید شد»(لِکُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَ سَوْفَ تَعْلَمُونَ).

(آیه 68)-از امام باقر علیه السّلام نقل شده که: چون این آیه نازل گردید و مسلمانان از مجالست با کفار و استهزاکنندگان آیات الهى نهى شدند جمعى از مسلمانان گفتند: اگر بخواهیم در همه جا به این دستور عمل کنیم باید هرگز به مسجد الحرام نرویم، طواف خانه خدا نکنیم (زیرا آنها در گوشه و کنار مسجد پراکنده‏اند و به سخنان باطل پیرامون آیات الهى مشغولند و در هر گوشه‏اى از مسجد الحرام ما مختصر توقفى کنیم ممکن است سخنان آنها به گوش ما برسد) در این موقع آیه بعد (69) نازل شد و به مسلمانان دستور داد که در این گونه مواقع آنها را نصیحت کنند و تا آنجا که در قدرت دارند به ارشاد و راهنمایى آنها بپردازند.

دورى از مجالس اهل باطل! از آنجا که بحثهاى این سوره بیشتر ناظر به وضع مشرکان و بت‏پرستان است در این آیه و آیه بعد به یکى دیگر از مسائل مربوط به آنها اشاره مى‏شود، نخست به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مى‏گوید: «هنگامى که مخالفان لجوج و بى‏منطق را مشاهده کنى که آیات خدا را استهزاء مى‏کنند، از آنها روى بگردان تا از این کار صرف نظر کرده به سخنان دیگرى بپردازند» (وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ).
سپس اضافه مى‏کند این موضوع به اندازه‏اى اهمیت دارد که «اگر شیطان تو را به فراموشى افکند و با این گونه اشخاص سهوا همنشین شدى به مجرد این که متوجه موضوع گشتى فورا از آن مجلس برخیز و با این ستمکاران منشین» (وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْرى‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ).سؤال: مگر ممکن است شیطان بر پیامبر مسلط گردد و باعث فراموشى او شود؟در پاسخ این سؤال مى‏توان گفت که روى سخن در آیه گر چه به پیامبر است، اما در حقیقت منظور پیروان او هستند که اگر گرفتار فراموشکارى شدند و در جلسات آمیخته به گناه کفار شرکت کردند به محض این که متوجه شوند باید از آنجا برخیزند و بیرون روند، و نظیر این بحث در گفتگوهاى روزانه ما در ادبیات زبانهاى مختلف دیده مى‏شود که انسان روى سخن را به کسى مى‏کند اما هدفش این است که دیگران بشنوند.

 

 اعظم : 

 

ایه 60: خداوند در این ایه میگه "شما را در خواب می گیره " نمی گه "روح شما رو میگیره "
چون حقیقت ادم روح اون هستش
روح جزیی از بدن مثل گوش و چشم نیست بلکه تموم وجود ادمه
کسی که برای روح خودش و خوراک روح خودش ارزشی قایل نیست
یعنی "خود" ش براش مهم نیست

ایه 61: خداوند فرشتگان نگهبانی را مأمور کرده که انسان را از بدو تولد تا زمانی که موتش فرابرسداز گزند حوادث حفظ می کنند. (و ان علیکم لحافظین کراما کاتبین یعلمون ما تفعلون )(32)،(به درستی که نگهبانانی مراقب شما هستند و آنان نویسندگان گرامی اعمال شما هستند و می دانند آنچه راکه شما انجام می دهید) . و این حفاظت تا هنگام موت هر فرد ادامه دارد و چون زمان موتش سربرسداو را به حال خود می گذارند و تا او هلاک شود و در این هنگام ملائکه مکلف به قبض روح ، جان وی را قبض می کنند و در این امر کوتاهی و مسامحه نمی نمایند، بلکه آنچه بدان امر شده اند انجام می دهند

ایه 61: براى قبض روح یک نفر چند فرشته حاضر مى‏شوند. «اذا جاء احدکم الموت توفّته رسلنا»

ایه 62: خدای تعالی خودش را به وصف مولای حق توصیف می کند، و با این وصف به علت همه تصرفاتی که قبلا ذکر کرده بود،اشاره می نماید که خداوند اگر می خواباند وبیدار می کند و می میراند و زنده می نماید، و برای این است که او مولای حقیقی وصاحب اختیار عالم است و این وصف ، هم مولویت را می رساند و هم حق بودن مولویت را بطوری که هرگز زوال در مولویت او راه ندارد

ایه 62 : - یادآورى و توجّه‏دادن انسان به خلوص او در دعا به هنگام شداید، از بهترین روشهاى خداشناسى است. «تدعونه تضرّعاً و خفیة»

انسان در سختى‏ها و شداید، دست از کفر و شرک برداشته و موحّد مى‏شود. «تدعونه تضرّعاً و خفیة»

براى هر کس، مشکل خودش، بزرگ‏ترین مشکل است. «أنجانا مِن هذه»

ایه 64: راحتّى و احساس رهایى وبى‏نیازى، زمینه‏ى غفلت از خدا و شرک به اوست. «قل اللَّه ینجّیکم منها و من کلّ کرب ثمّ انتم تُشرکون»

ایه 65: همونطوری که نفیسه جان نوشتن تفرقه هایی که در میان افراد یه قوم و مذهب و کشور میفته یکی از انواع عذابهاست
همان دسته بندیهایی که باعث ایجاد مذاهب گوناگونی در اسلام گردید و هر فرقه در باره مذهب خود اعمال تعصب و حمایت جاهلانه نمودند و آن برادر کشیها به راه افتاد و هر فرقه ای فرقه دیگر را جایز القتل و از حریم دین و مرز اسلام بیرون دانستند، عبارت (یذیق بعضکم بأس بعض )نیز اشاره به همین مسائل دارد،

خداوند خودش ما و کشور مارو از این عذاب سخت دنیایی نجات به

از تفسیر نور

ایه 68: 1- غیرت و تعصّب دینى خود نسبت به مقدّسات را به دشمنان نشان دهید. «اذا رأیت الّذین یخوضون فى آیاتنا فأعرض عنهم»
2- اعراض از بدى‏ها ومبارزه‏ى منفى با زشتکاران، یکى از شیوه‏هاى نهى از منکر است. «فأعرض عنهم»
3- توجّه و گوش دادن به سخنان باطل (و دیدن و خواندن کتب و برنامه‏هاى گمراه‏کننده) نکوهیده است. [381] «یخوضون فى آیاتنا فأعرض عنهم» البتّه در مواردى که براى آگاهى و ردّ و پاسخ دادن توسط اهل فن باشد، منعى ندارد.
4- به جاى هضم شدن در جامعه، یا گروه و مجلس ناپسند، وضع آن را تغییر دهید. «حتّى یخوضوا فى حدیث غیره»
5 - اعلام برائت ومحکوم کردن لفظى کافى نیست، باید به شکلى برخورد کرد. «فاعرض... فلاتقعد»
6- مجالست با ظالمان نارواست، پس پرهیز کنیم. «فلا تقعد»
7- شرط تکلیف، توجّه و آگاهى است. «اِمّا ینسینّک الشّیطان» (فراموشى، عذر پذیرفته‏اى است)
8 - سخن گفتن به ناحقّ درباره‏ى آیات قرآن، (از طریق استهزا، تفسیر به رأى، بدعت و تحریف) ظلم است. «الظالمین»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۱۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی