134. صفحه 134
نهم اردیبهشت :
نفیسه :
(آیه
53)- در این آیه به ثروتمندان بىایمان هشدار مىدهد که این جریانات
آزمایشهایى است براى آنها، و اگر از کوره این آزمایشها نادرست بیرون آیند،
باید عواقب دردناک آن را تحمل کنند، مىگوید:«این چنین، بعضى از آنها را با
بعض دیگر آزمودیم» (وَ کَذلِکَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ).«فتنه» در
اینجا به معنى آزمایش است.سپس اضافه مىکند: کار این توانگران به جایى
مىرسد که با نگاه تحقیرآمیز به مؤمنان راستین نگریسته و مىگویند: «آیا
اینها هستند که خداوند از میان ما برگزیده، و نعمت ایمان و اسلام را به
آنها ارزانى داشته است» آیا اینها قابل چنین حرفهایى هستند! (لِیَقُولُوا
أَ هؤُلاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنْ بَیْنِنا).و بعد به آنها پاسخ
مىگوید که این افراد با ایمان مردمى هستند که شکر نعمت علم و تشخیص را به
جا آورده و آن را به کار بستهاند، و هم چنین شکر نعمت دعوت پیامبر صلّى
اللّه علیه و آله را به جا آورده و از او پذیرا شدهاند. چه نعمتى از آن
بزرگتر و چه شکرى از آن بالاتر و به خاطر همین، خداوند ایمان را در قلوب
آنها راسخ گردانیده است «آیا خداوند شاکران را بهتر نمىشناسد»! (أَ لَیْسَ
اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاکِرِینَ).
(آیه
54)- این آیه به صورت یک قانون کلى به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور
مىدهد که تمام افراد با ایمان را هر چند گناهکار باشند، نه تنها طرد
نکند، بلکه به خوبى بپذیرد، چنین مىگوید:«هر گاه کسانى که به آیات ما
ایمان آوردهاند به سراغ تو بیایند، به آنها بگو: سلام بر شما» (وَ إِذا
جاءَکَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ).این
سلام ممکن است از ناحیه خدا و به وسیله پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بوده
باشد، و یا مستقیما از ناحیه خود پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و در هر حال
دلیل بر پذیرا شدن و استقبال کردن و تفاهم و دوستى با آنهاست.در جمله دوم
اضافه مىکند، که «پروردگار شما رحمت را بر خود فرض کرده است» (کَتَبَ
رَبُّکُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ).و در جمله سوم که در حقیقت توضیح و
تفسیر رحمت الهى است، با تعبیرى محبت آمیز چنین مىگوید:«هر کس از شما کارى
از روى جهالت انجام دهد، سپس توبه کند و اصلاح و جبران نماید، خداوند
آمرزنده و مهربان است» (أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ
ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ).منظور از
«جهالت» در این گونه موارد، همان غلبه و طغیان شهوت است و مسلما چنین کسى
در برابر گناه خود مسؤول است.
(آیه
55)- در این آیه براى تأکید مطلب مىفرماید: «ما آیات و نشانهها و
دستورات خود را این چنین روشن و مشخص مىکنیم، تا هم راه حقجویان و مطیعان
آشکار گردد و هم راه گنهکاران لجوج و دشمنان حق» (وَ کَذلِکَ نُفَصِّلُ
الْآیاتِ وَ لِتَسْتَبِینَ سَبِیلُ الْمُجْرِمِینَ).منظور از «مجرم» همان
گناهکاران لجوج و سرسختى است که با هیچ وسیله تسلیم حق نمىشوند.یعنى بعد
از این دعوت عمومى و همگانى به سوى حق، حتى دعوت از گناهکارانى که از کار
خود پشیمانند، راه و رسم مجرمان لجوج و غیر قابل انعطاف کاملا شناخته خواهد
شد.
(آیه
56)- اصرار بیجا! در این آیه و دو آیه بعد همچنان روى سخن به مشرکان و
بتپرستان لجوج است- همانطور که بیشتر آیات این سوره نیز همین بحث را دنبال
مىکند- لحن این آیات چنان است که گویا آنها از پیامبر دعوت کرده بودند به
آئینشان گرایش پیدا کند، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مأمور مىشود که به
آنها«بگو: من از پرستش کسانى که غیر از خدا مىخوانید نهى شدهام»(قُلْ
إِنِّی نُهِیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ).سپس
مىفرماید: «بگو: اى پیامبر! من پیروى از هوى و هوسهاى شما نمىکنم» (قُلْ
لا أَتَّبِعُ أَهْواءَکُمْ). و این پاسخ روشنى به پیشنهاد بىاساس آنهاست و
آن این که بتپرستى هیچ دلیل منطقى ندارد.و در آخرین جمله براى تأکید
بیشتر مىگوید:«اگر من چنین کارى را کنم مسلما گمراه شدهام و از هدایت
یافتگان نخواهم بود»(قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ
الْمُهْتَدِینَ).
(آیه
57)- در این آیه پاسخ دیگرى به آنها مىدهد و آن این که«من بیّنه و دلیل
روشنى از طرف پروردگارم دارم اگر چه شما آن را نپذیرفته و تکذیب
کردهاید»(قُلْ إِنِّی عَلى بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ کَذَّبْتُمْ
بِهِ).خلاصه در این آیه نیز پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مأمور است روى
این نکته تکیه کند که مدرک من در مسأله خداپرستى و مبارزه با بت کاملا روشن
و آشکار مىباشد و انکار و تکذیب شما چیزى از اهمیت آن نمىکاهد.سپس به
یکى از بهانه جوییهاى آنها اشاره مىکند و آن این که آنها مىگفتند اگر تو
بر حق هستى کیفرهایى که ما را به آن تهدید مىکنى زودتر بیاور پیامبر صلّى
اللّه علیه و آله در پاسخ آنها مىفرماید:«آنچه را شما در باره آن عجله
دارید به دست من نیست» (ما عِنْدِی ما تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ).«تمام کارها و
فرمانها همه به دست خداست» (إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ).یعنى: هر گونه
فرمان در عالم آفرینش و تکوین و در عالم احکام دینى و تشریع به دست خداست،
همچنین هر منصبى اعم از رهبرى الهى و قضاوت و حکمیت به کسى سپرده شده است
آن هم از ناحیه پروردگار است.و بعد به عنوان تأکید مىگوید: «اوست که حق را
از باطل جدا مىکند و او بهترین جداکنندگان حق از باطل است» (یَقُصُّ
الْحَقَّ وَ هُوَ خَیْرُ الْفاصِلِینَ).زیرا کسى که علمش از همه بیشتر و
قدرت کافى براى اعمال علم و دانش خود نیز داشته باشد او بهترین جداکنندگان
حق از باطل است.
(آیه
58)- در این آیه به پیامبر دستور مىدهد که در برابر مطالبه عذاب و کیفر
از ناحیه این جمعیت لجوج و نادان به آنها«بگو: اگر آنچه را که شما با عجله
از من مىطلبید در قبضه قدرت من بود و من به درخواست شما ترتیب اثر مىدادم
کار من با شما پایان گرفته بود» (قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِی ما
تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِیَ الْأَمْرُ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ).اما براى
این که تصور نکنند مجازات آنها به دست فراموشى سپرده شده در پایان
مىگوید:«خداوند از همه کس بهتر ستمکاران و ظالمان را مىشناسد و به موقع
آنها را کیفر خواهد داد» (وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِینَ).
(آیه
59)- اسرار غیب! در آیات گذشته سخن از علم و قدرت خدا و وسعت دایره حکم و
فرمان او در میان بود، از این به بعد آنچه در آیات قبل اجمالا بیان شد،
مشروحا توضیح داده مىشود، نخست به موضوع علم خدا پرداخته،
مىگوید:«کلیدهاى غیب (یا خزانههاى غیب) همه در نزد خداست، و جز او کسى
آنها را نمىداند» (وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیْبِ لا یَعْلَمُها إِلَّا
هُوَ).سپس براى توضیح و تأکید بیشتر مىگوید: «آنچه در برّ و بحر است خدا
مىداند» (وَ یَعْلَمُ ما فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ).«برّ» به معنى مکان
وسیع است، و معمولا به خشکیها گفته مىشود، و «بحر» نیز در اصل به معنى محل
وسیعى است که آب زیاد در آن مجتمع باشد، و معمولا به دریاها و گاهى به
نهرهاى عظیم نیز گفته مىشود.در هر حال آگاهى خدا از آنچه در خشکیها و
دریاهاست، به معنى احاطه علم او بر همه چیز است.یعنى، او از جنبش میلیاردها
موجود زنده، کوچک و بزرگ، در اعماق دریاها، از شماره واقعى سلولهاى بدن هر
انسان و گلبولهاى خونها. از حرکات مرموز تمام الکترونها در دل اتمها. و
بالاخره از تمام اندیشههایى که از لابلاى پردههاى مغز ما مىگذرد، و تا
اعماق روح ما نفوذ مىکند ...
اعظم :
آیه
53 : تفاوتهاى اجتماعى، گاهى وسیلهى آزمایش و شکوفا شدن خصلتها و رشد
آنهاست. اغنیا، با فقرا آزمایش مىشوند. «فَتنّا بعضهم ببعض»
آیه
54 : کسی که مؤمن باشد و هر صبح و شام پروردگارش را بخواند و در صدد جلب
رضای او باشدهرگز از روی عمد یا لجاجت گناهی مرتکب نمی شود،بلکه اگر گناه
کند از روی جهالت و دستخوش غضب و شهوت شدن است
آیه 54 : توبه تنها کافی نیست بعد توبه باید عمل صالح انجام داد
آیه 56 : شرک از هوای نفس سرچشمه می گیره و قابلیت هدایت شدن رو در انسان از بین می بره
آیه 57 : عجله ى مردم، حکمت خدا را تغییر نمىدهد. «تستعجلون... واللَّه اعلم»
آیه
59 : چه خدای بزرگی داریم و چه وقتهای زیادی در غمها و غصه های کوچیکمون
دست و پا می زنیم کلیدهای غیب آسمان و زمنی دست اوست و همه چیز رو می دونه
...