قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۰۱ ق.ظ

128 . صفحه 128

سوم اردیبشهت : 

 

نفیسه :

"انعام"به معنى چهارپایان مى باشد و نام ششمین سوره قرآن است.نام این سوره از آیه 136آن گرفته شده است و در این سوره به چهارپایان و احکام مربوط به آنها از نظر حلال و حرام بودن گوشت اشاره گردیده است. بعضى موضوعات دیگرى که در این سوره بیان شده عبارتند از:مبارزه با شرک و بت پرستى، دعوت به اصول سه گانه توحید و نبوّت و معاد، و بیان کردار و اعمال و بدعت هاى مشرکان و مبارزه با آن.این سوره در مکّه نازل شده و 165 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده است: «سوره انعام به یکباره بر من نازل شده و هنگام نزول ، هفتاد هزار فرشته که در حال تسبیح «سبحان الله» و تمجید «الحمدلله» گفتن هستند آنرا مشایعت و همراهی کردند. هر کس این سوره را بخواند این 70 هزار فرشته در شب و روز، به تعداد آیات سوره انعام بر او درود می فرستند.
مجمع البیان ج4 ص5

در روایت دیگری از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «هرکس سوره انعام را قرائت نماید، برای او پاداشی از درّ، به وزن همه چهارپایانی که خداوند در دار دنیا آن را آفریده است، خواهد بود و به تعداد تمام درّها، صد هزار حسنه و صدهزار درجه به او عنایت می شود...».
مستدرک الوسایل ج4 ص298

امام باقر علیه السلام فرموده است: «هرگاه به بیماری ای دچار شدی و از آن می ترسی که به تو زیان برساند، سوره انعام را قرائت کن، زیرا با قرائت این سوره آنچه از این بیماری بیم داری به تو نخواهد رسید.»
مکارم الاخلاق ص363
البته در خصوص فضایل این سوره شریفه روایات بسیار است که فقط به سه مورد از آن اکتفا کردم.

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

(آیه 1) این سوره با حمد و ستایش پروردگار آغاز شده است. نخست از طریق آفرینش عالم کبیر (آسمان و زمین) و نظامات آنها، و سپس از طریق آفرینش «عالم صغیر یعنى انسان»، مردم را متوجه اصل توحید مى‏سازد، مى‏گوید: «حمد و سپاس براى خدایى است که آسمانها و زمین را آفرید» (الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ). «خداوندى که مبدء نور و ظلمت (و بر خلاف عقیده دوگانه‏پرستان) آفریننده همه چیز است» (وَ جَعَلَ الظُّلُماتِ وَ النُّورَ).
«اما مشرکان و کافران به جاى این که از این نظام واحد درس توحید بیاموزند براى پروردگار خود شریک و شبیه مى‏سازند» (ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یَعْدِلُونَ).
کلمه «ثمّ» بیانگر این حقیقت است که در آغاز، توحید به عنوان یک اصل فطرى و عقیده عمومى و همگانى بشر بوده است و شرک بعدا به صورت یک انحراف از این اصل فطرى به وجود آمده.

(آیه 2)- و در این آیه توجه به عالم صغیر یعنى انسان مى‏دهد و در این مورد به شگفت انگیزترین مسأله یعنى، آفرینش او از خاک و گل اشاره کرده و مى‏فرماید: «اوست خدایى که شما را از گل آفرید» (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ).
از آنجا که آفرینش انسان نخستین از خاک و گل بوده، درست است که به ما نیز چنین خطابى بشود.
سپس به مراحل تکاملى عمر انسان اشاره کرده مى‏گوید: «پس از آن مدتى را مقرر ساخت که در این مدت انسان در روى زمین پرورش و تکامل پیدا کند» (ثُمَّ قَضى‏ أَجَلًا).
سپس براى تکمیل این بحث مى‏گوید: «اجل مسمّى در نزد خداست» (وَ أَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ).
و بعد مى‏گوید: «شما افراد مشرک (در باره آفریننده‏اى که انسان را از این اصل بى‏ارزش، یعنى گل آفریده و از این مراحل حیرت‏انگیز و حیرت‏زا گذرانده است) شک و تردید به خود راه مى‏دهید» (ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ).
موجودات بى‏ارزشى همچون بتها را در ردیف او قرار داده، یا در قدرت پروردگار بر رستاخیز و زنده کردن مردگان شک و تردید دارید.
در این که منظور از «اجل مسمّى» و «اجلا» در آیه چیست؟ آنچه از آیات قرآن و روایات اهل بیت علیه السّلام استفاده مى‏شود این است که «اجل» به تنهایى به معنى عمر و وقت و مدت غیر حتمى، و «اجل مسمّى» به معنى عمر و مدت حتمى است، و به عبارت دیگر «اجل مسمّى» مرگ طبیعى و «اجل» مرگ زودرس است. ولى به هر حال هر دو اجل از ناحیه خداوند تعیین مى‏شود.

(آیه 3)- در این آیه براى پاسخ گفتن به کسانى که براى هر دسته‏اى از موجودات خدایى قائلند و مى‏گویند خداى باران، خداى جنگ، خداى صلح، خداى آسمان و مانند آن چنین مى‏گوید: «اوست خداوندى که بر تمام آسمانها و زمین حکومت مى‏کند» (وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ).
بدیهى است کسى که در همه جا حکومت مى‏کند و تدبیر همه چیز به دست او است و در همه جا حضور دارد، تمام اسرار و نهانها را مى‏داند، و لذا در جمله بعد مى‏گوید: «چنین پروردگارى پنهان و آشکار شما را مى‏داند و نیز از آنچه انجام مى‏دهید و به دست مى‏آورید باخبر است» (یَعْلَمُ سِرَّکُمْ وَ جَهْرَکُمْ وَ یَعْلَمُ ما تَکْسِبُونَ).

(آیه 4)- گفتیم در سوره انعام روى سخن بیشتر با مشرکان است، و قرآن به انواع وسائل براى بیدارى و آگاهى آنها متوسل مى‏شود، در این آیه به روح لجاجت و بى‏اعتنایى و تکبر مشرکان در برابر حق و نشانه‏هاى خدا اشاره کرده، مى‏گوید: «آنها چنان لجوج و بى‏اعتنا هستند که هر نشانه‏اى از نشانه‏هاى پروردگار را مى‏بینند، فورا از آن روى برمى‏گردانند» (وَ ما تَأْتِیهِمْ مِنْ آیَةٍ مِنْ آیاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا کانُوا عَنْها مُعْرِضِینَ).این روحیه منحصر به دوران جاهلیت و مشرکان عرب نبوده، الان هم بسیارى را مى‏بینیم که در یک عمر شصت ساله حتى، زحمت یک ساعت تحقیق و جستجو در باره خدا و مذهب به خود نمى‏دهند، سهل است اگر کتاب و نوشته‏اى در این زمینه به دست آنها بیفتد به آن نگاه نمى‏کنند، و اگر کسى با آنها در این باره سخن گوید، گوش فرا نمى‏دهند، اینها جاهلان لجوج و بى‏خبرى هستند که ممکن است گاهى در کسوت دانشمند ظاهر شوند!

(آیه 5)- سپس به نتیجه این عمل آنها اشاره کرده، و مى‏گوید: «نتیجه این شد که آنها حق را به هنگامى که به سراغشان آمد تکذیب کردند» (فَقَدْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ).
در حالى که اگر در آیات و نشانه‏هاى پروردگارت دقت مى‏نمودند، حق را به خوبى مى‏دیدند و مى‏شناختند و باور مى‏کردند.
«و نتیجه این تکذیب را به زودى دریافت خواهند داشت، و خبر آنچه را به باد مسخره گرفتند به آنها مى‏رسد» (فَسَوْفَ یَأْتِیهِمْ أَنْباءُ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ).
در دو آیه فوق در حقیقت اشاره به سه مرحله از کفر شده که مرحله به مرحله تشدید مى‏گردد، نخست مرحله اعراض و روى گردانیدن، سپس مرحله تکذیب و بعدا مرحله استهزاء و مسخره کردن حقایق و آیات خدا.

(آیه 6)- سرنوشت طغیانگران! از این آیه به بعد، قرآن یک برنامه تربیتى مرحله به مرحله را، براى بیدار ساختن بت‏پرستان و مشرکان- به تناسب انگیزه‏هاى مختلف شرک و بت‏پرستى- عرضه مى‏کند.نخست براى کوبیدن عامل غرور که یکى از عوامل مهم طغیان و سرکشى و انحراف است، دست به کار شده و با یادآورى وضع اقوام گذشته و سر انجام دردناک آنها، به این افراد، که پرده غرور بر چشمانشان افتاده است هشدار مى‏دهد و مى‏گوید: «آیا اینها مشاهده نکردند چه اقوامى را پیش از آنها هلاک کردیم، اقوامى که امکاناتى در روى زمین در اختیار آنها گذاشتیم که در اختیار شما نگذاشتیم» (أَ لَمْ یَرَوْا کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ ما لَمْ نُمَکِّنْ لَکُمْ).
از جمله این که «بارانهاى پربرکت و پشت سر هم براى آنها فرستادیم» (وَ أَرْسَلْنَا السَّماءَ عَلَیْهِمْ مِدْراراً).
«و دیگر این که نهرهاى آب جارى را از زیر آبادیهاى آنها و در دسترس آنها جارى ساختیم» (وَ جَعَلْنَا الْأَنْهارَ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهِمْ).
اما به هنگامى که راه طغیان را پیش گرفتند، هیچ یک از این امکانات نتوانست آنها را از کیفر الهى بر کنار دارد «و ما آنها را به خاطر گناهانشان نابود کردیم» (فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ). «و بعد از آنها اقوام دیگرى روى کار آوردیم» (وَ أَنْشَأْنا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ).

(آیه 7)- آخرین درجه لجاجت! قرآن در اینجا اشاره به تقاضاى جمعى از بت‏پرستان کرده و مى‏گوید: «اگر همانطور که آنها تقاضا کردند، نوشته‏اى بر صفحه‏اى از کاغذ و مانند آن بر تو نازل کنیم، و علاوه بر مشاهده کردن، با دست خود نیز آن را لمس کنند باز مى‏گویند:این یک سحر آشکار است»! (وَ لَوْ نَزَّلْنا عَلَیْکَ کِتاباً فِی قِرْطاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَیْدِیهِمْ لَقالَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ مُبِینٌ).
یعنى دایره لجاجت آنها تا حدى توسعه یافته که روشنترین محسوسات را انکار مى‏کنند و به بهانه سحر از تسلیم شدن در برابر آن سرباز مى‏زنند.

(آیه 8)- بهانه جوییها! یکى دیگر از عوامل کفر و انکار، بهانه جویى است از جمله بهانه جوییهایى که مشرکان در برابر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله داشتند و در چندین آیه از قرآن به آن اشاره شده و در این آیه نیز آمده، این است که آنها مى‏گفتند: چرا پیامبر صلّى اللّه علیه و آله به تنهایى به این مأموریت بزرگ دست زده است؟ «چرا موجودى از غیر جنس بشر و از جنس فرشتگان او را در این مأموریت همراهى نمى‏کند»؟ (وَ قالُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ). مگر مى‏تواند انسانى را که از جنس ما است به تنهایى بار رسالت را بر دوش کشد؟
قرآن با دو جمله که هر کدام استدلالى را دربردارد به آنها پاسخ مى‏گوید:
نخست این که «اگر فرشته‏اى نازل شود، و سپس آنها ایمان نیاورند، به حیات همه آنان خاتمه داده خواهد شد و دیگر به آنها مهلت داده نمى‏شود» (وَ لَوْ أَنْزَلْنا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لا یُنْظَرُونَ)

 

اعظم :

 

آیه 1 :حقیقت یک چیز بیشتر نیست اما باطل در چهره های مختلفی ظاهر می شود به همین خاطر همیشه نور مفرد اومده ولی تاریکی و ظلمت به صورت جمع (ظلمات ) انگارحقیقت مانندیه خورشیده و باطل به میزان فاصله ای که از این نور می گیره مراتبی از تاریکی رو داره .... حق و حقیقت در همه جای این کره خاکی یه چهره بیشتر نداره و اگر دیدیم جایی دعوا بر ر حقیقتی هستش یا دو تایی باطلن یا یکیفقط بر حقن نمیشه دو حقیقت با هم بجنگن

آیه 2 : (اجل ) نکره آورده شده تا ابهام را برساند و دلالت کند بر اینکه این اجل برای بشر مجهول و نامعلوم است و بشر از راه معارف و علوم متداول راهی به سوی تعیین آن ندارد.

آیه 3: خداوند آشکار و نهان ما را می داند .... در واقع نهانی برای خداوند وجود نداره همه چیز نزد او ظاهر ات و آشکار

آیه 4 : بیانی از روحیه اتکباری و لجاجت کفار و اون روی بر گرداندن از آیات خداوند هستش.پس آیات حق در دلهای منکر آنان ایجاد ایمان و هدایت نمی کند،چون قلبهای آنها هدایت را نمی پذیرد، اما کسانی که پیرو حق هستند با این آیات به هدایتشان افزوده می شود.

آیه 5 : استهزا و مسخره کردن دیگر ویژگی کفار

آیه 5 : تکذیب کردن و دروغ پنداشتن آیات

آیه 6 : گناهان دخالت قطعی در پیش آمدن بلاها و محنتهای عمومی داره ، همچنانکه که حسنات و خوبیها باعث جاری شدن خیرات و برکات عمومی میشه .،پس سنت الهی در مستقر نمودن ونعمت بخشیدن به مردم در زمین جریان دارد، لذا اگر ایمان بیاورند و تقوی پیشه کنند، خداوند باب های برکات خود را در آسمان و زمین به روی آنها می گشاید واگر تکذیب نموده و مرتکب گناهان شوند ،آنها را چون قادری شکست ناپذیردر پنجه قدرت خود خواهد گرفت و آنها نمی توانند خداوند را به ستوه آورده وعاجز نمایند

ایه 7: مشرکان و کفار زیاد بهانه جویی می کردن مثلا همین که کتابی واقعا یکباره بر پیامبر نازل بشه خداوند میگه اینا همش بهانه است و ایمان اوردنی در کار نیست
مثل قون موسی
مثل قوم عیسی

ایه 8: دیدن ملائک مستلزم این است که غیب (عالم ملائک )تبدیل به شهود (عالم ماده )شود و اگر به فرض محال چنین شود باز هم ایمان نخواهند آورد، به خاطر آن استکبار ریشه داری که درقلبهایشان راسخ شده است ، در این صورت خداوند با فضل خود رفتار ننموده ،بلکه با عدل خود به هلاکت آنها حکم می راند ودیگر هیچ راهی برای مهلت داده شدن ندارند

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۰۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی