123 . صفحه 123
بیست و نهم فروردین :
نفیسه :
90.در
تفاسیر شیعه و اهل تسنن شأن نزولهاى مختلفى درباره این آیه ذکر شده است که
تقریبا با یکدیگر شباهت دارند از جمله این که در «مسند احمد» و «سنن ابى
داود» و «نسائى» و «ترمذى» چنین نقل شده است که:
عمر (که طبق تصریح
تفسیر فى ظلال جلد سوم، صفحه 33، علاقه شدیدى به نوشیدن شراب داشت) دعا
مىکرد، و مىگفت: خدایا بیان روشنى در مورد خمر براى ما بفرما، هنگامى که
آیه 219، سوره بقره (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ ...)
نازل
شد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آیه را براى او قرائت کرد ولى او باز به
دعاى خود ادامه مىداد، و مىگفت: خدایا بیان روشنترى در این زمینه بفرما،
تا این که آیه 43 سوره نساء (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا
الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى) نازل شد، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آن
را نیز بر او خواند، باز به دعاى خود ادامه مىداد! تا این که آیه مورد بحث
که صراحت فوق العادهاى در این موضوع دارد، نازل گردید، هنگامى که پیامبر
صلّى اللّه علیه و آله آیه را بر او خواند، گفت: انتهینا انتهینا! «از
نوشیدن شراب خوددارى مىکنیم، خوددارى مىکنیم»!حکم قطعى در باره شراب و
مراحل تدریجى آن- همانطور که در ذیل آیه 43 سوره نساء اشاره کردیم،
شرابخورى و میگسارى در زمان جاهلیت و قبل از ظهور اسلام فوق العاده رواج
داشت و به صورت یک بلاى عمومى درآمده بود، تا آنجا که بعضى از مورّخان
مىگویند عشق عرب جاهلى در سه چیز خلاصه مىشد: شعر و شراب و جنگ! روشن است
که اگر اسلام مىخواست بدون رعایت اصول روانى و اجتماعى با این بلاى بزرگ
عمومى به مبارزه برخیزد ممکن نبود
و لذا از روش تحریم تدریجى و آماده ساختن افکار و اذهان براى ریشهکن
کردن میگسارى که به صورت یک عادت ثانوى در رگ و پوست آنها نفوذ کرده بود،
استفاده کرد، به این ترتیب که نخست در بعضى از سورههاى مکّى اشاراتى به
زشتى این کار نمود، ولى عادت زشت شرابخوارى از آن ریشهدارتر بود، که با
این اشارهها ریشهکن شود، لذا هنگامى که مسلمانان به مدینه منتقل شدند و
نخستین حکومت اسلامى تشکیل شد، دومین دستور- آیه 219، سوره بقره- در زمینه
منع شرابخوارى به صورت قاطعترى نازل گشت، آشنایى مسلمانان به احکام اسلام
سبب شد که دستور نهایى- همین آیه مورد بحث- با صراحت کامل و بیان قاطع که
حتى بهانهجویان نیز نتوانند به آن ایراد گیرند نازل گردد.در این آیه با
تعبیرات گوناگون ممنوعیت این کار مورد تأکید قرار گرفته، تا جایى که
شرابخوارى در ردیف بتپرستى و قمار و ازلام و از اعمال شیطانى و پلید
قلمداد شده است مىفرماید:«اى کسانى که ایمان آوردهاید شراب و قمار و بتها
و ازلام (یک نوع بختآزمایى) پلیدند و از عمل شیطانند از آنها دورى کنید
تا رستگار شوید»«انصاب» بتهایى که شکل مخصوصى نداشتند و تنها قطعه سنگى
بودند و قرار گرفتن شراب و قمار هم ردیف آن نشانگر خطر بسیار زیاد شراب و
قمار است به همین دلیل در روایتى از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله
مىخوانیم: شارب الخمر کعابد الوثن:
«شرابخور همانند بتپرست است».
91.در این آیه به پارهاى از زیانهاى آشکار شراب و قمار پرداخته نخست مىگوید:«شیطان مىخواهد از طریق شراب و قمار در میان شما تخم عداوت و دشمنى بپاشد و از نماز و ذکر خدا باز دارد»در پایان این آیه به عنوان یک استفهام تقریرى، مىگوید: «آیا شما خوددارى خواهید کرد؟»یعنى پس از این همه تأکید باز جاى بهانه جویى یا شک و تردید در مورد ترک این دو گناه بزرگ باقى مانده است؟! و لذا مىبینیم که حتى «عمر» که تعبیرات آیات گذشته را به خاطر علاقهاى که (طبق تصریح مفسران عامه) به شراب داشت وافى نمىدانست پس از نزول این آیه، گفت که این تعبیر کافى و قانعکننده است.
92.و در این آیه به عنوان تأکید این حکم نخست به مسلمانان دستور مىدهد که «خدا و پیامبرش را اطاعت کنید و از مخالفت او بپرهیزید»و سپس مخالفان را تهدید مىکند که: «اگر از اطاعت فرمان پروردگار سرباز زنید، مستحق کیفر و مجازات خواهید بود و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله وظیفهاى جز ابلاغ آشکار ندارد»
93.در تفاسیر چنین آمده است که، پس از نزول آیه تحریم شراب و قمار، بعضى از یاران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله گفتند: اگر این دو کار این همه گناه دارد پس تکلیف برادران مسلمان ما که پیش از نزول این آیه از دنیا رفتهاند و هنوز این دو کار را ترک نکرده بودند چه مىشود؟ آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.در این آیه در پاسخ کسانى که نسبت به وضع گذشتگان قبل از نزول تحریم شراب و قمار و یا نسبت به وضع کسانى که این حکم هنوز به گوش آنها نرسیده، و در نقاط دور دست زندگى داشتند، سؤال مىکردند، مىگوید: «آنهایى که ایمان و عمل صالح داشتهاند و این حکم به آنها نرسیده بوده، اگر شرابى نوشیدهاند و یا از درآمد قمار خوردهاند گناهى بر آنها نیست»سپس این حکم را مشروط به این مىکند که«آنها تقوا را پیشه کنند و ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند» بار دیگر همین موضوع را تکرار کرده، مىگوید: «سپس تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند»و براى سومین بار با کمى تفاوت همین موضوع را تکرار نموده، مىگوید:«سپس تقوا پیشه کنند و نیکى نمایند»و در پایان آیه مىفرماید: «خداوند نیکوکاران را دوست مىدارد»هر یک از این سه تقوا، اشاره به مرحلهاى از احساس مسؤولیت و پرهیزکارى است.
94.نقل شده: هنگامى که پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و مسلمانان در سال حدیبیّه براى عمره با حال احرام حرکت کردند، در وسط راه با حیوانات وحشى فراوانى رو برو شدند، بطورى که مىتوانستند آنها را با دست و نیزهها صید کنند! این شکارها بقدرى زیاد بودند که بعضى نوشتهاند دوش به دوش مرکبها و از نزدیک خیمهها رفت و آمد مىکردند.این آیه و دو آیه بعد نازل شد و مسلمانان را از صید آنها برحذر داشت، و به آنها اخطار کرد که این نوع امتحان براى آنها محسوب مىشود.احکام صید در حال احرام- این آیه و دو آیه بعد ناظر به یکى از احکام عمره و حجّ، یعنى مسأله شکار حیوانات صحرایى و دریایى در حال احرام مىباشد. نخست اشاره به جریانى که مسلمانان در سال «حدیبیه» با آن رو برو بودند کرده، مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید!خداوند شما را با چیزى از شکار مىآزماید، شکارهایى که بقدرى به شما نزدیک مىشوند که حتى با نیزه و دست مىتوانید آنها را شکار کنید» سپس به عنوان تأکید مىفرماید:«این جریان براى آن بوده است که افرادى که از خدا با ایمان به غیب مىترسند، از دیگران شناخته شوند»و در پایان آیه مىفرماید:«پس هر کس بعد از آن تجاوز کند مجازات دردناکى خواهد داشت»
95.در این آیه با صراحت و قاطعیّت بیشتر و بطور عموم فرمان تحریم صید را در حال احرام صادر کرده، مىگوید:«اى کسانى که ایمان آوردهاید! در حال احرام شکار نکنید»سپس به کفاره صید در حال احرام اشاره کرده، مىگوید: «کسى که عمدا صیدى را به قتل برساند، باید کفارهاى همانند آن از چهارپایان بدهد» یعنى، آن را قربانى کرده و گوشت آن را به مستمندان بدهد در اینجا منظور از «مثل» همانندى در شکل و اندازه حیوان است به این معنى که مثلا اگر کسى حیوان وحشى بزرگى را همانند شترمرغ صید کند، باید کفاره آن را شتر انتخاب کند و یا اگر آهو صید کند باید گوسفند که تقریبا به اندازه آن است قربانى نماید.و از آنجا که ممکن است مسأله همانندى براى بعضى مورد شک و تردید واقع شود، قرآن در این زمینه دستور داده است که «باید این موضوع زیر نظر دو نفر از افراد مطلع و عادل انجام پذیرد» و درباره این که این کفاره در کجا باید ذبح شود، دستور مىدهد که به صورت «قربانى و «هدى» اهداء به کعبه شود و به سرزمین کعبه برسد»سپس اضافه مىکند که، لازم نیست حتما کفاره به صورت قربانى باشد، بلکه دو چیز دیگر نیز هر یک مىتوانند جانشین آن شوند، نخست این که«معادل پول آن را در راه اطعام مساکین مصرف کند»«و یا معادل آن روزه بگیرد»«این کفارات به خاطر آن است که کیفر کار خلاف خود را ببیند»
اما از آنجایى که هیچ حکمى معمولا شامل گذشته نمىشود، تصریح مىکند که «خدا از تخلفاتى که در این زمینه در گذشته انجام دادهاید، عفو فرموده است»«و هر گاه کسى به این اخطارهاى مکرر و حکم کفاره اعتنا نکند و باز هم مرتکب صید در حال احرام شود، خداوند از چنین کسى انتقام خواهد گرفت و خداوند تواناست، و به موقع انتقام مىگیرد»
اعظم :
آیه 90 : 1- ایمان، با شرابخوارى و قماربازى سازگارى ندارد. «یا ایّها الّذین آمنوا انّما الخمر و المیسر... فاجتنبوه...»
2- شراب و قمار، در ردیف بتپرستى است. «الخمر والمیسر والانصاب» (بنابر اینکه مراد از انصاب، بتها باشد)
3- اسلام از پلیدىها نهى مىکند. «رجس... فاجتنبوه»
4- نه تنها شراب نخورید، گرد آن هم نروید. «فاجتنبوه»، به جاى آنکه بگوید: «لاتشربوا الخمر».
5 - لقمهى حلال و دورى از حرامخوارى، در سعادت و رستگارى انسان مؤثّر است. «فاجتنبوه لعلّکم تفلحون»
آیه 91:
1- هر کس که عامل کینه و عداوت در میان مردم شود، مانند شیطان است. «انمّا یرید الشیطان...»
2- تحریکات شیطان دائمى است. «انّما یرید الشیطان» (فعل مضارع، رمز دوام و استمرار است.)
3- جامعهاى که در آن عداوت باشد، شیطانى است. «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة...»
4- از الفت و وحدت پاسدارى کنیم و با هر چه آنها را از بین مىبرد مبارزه کنیم. «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة»
5 - الفت و مهربانى بین اهل ایمان، مورد عنایت خاص خداوند است. «انّما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوة»
6- قمار و شراب، ابزار کار شیطان براى ایجاد کینه و دشمنى است. «انّما یرید الشیطان... فى الخمر و المیسر»
7- نماز برترین سمبل یاد خداست. (با اینکه نماز ذکر خداست، نام آن جداگانه آمده است) «عن ذکر اللَّه و عن الصلوة»
8 - بیان فلسفهى احکام، یکى از عوامل تأثیر کلام در دیگران است. «العداوة و البغضاء... فهل انتم منتهون»
9-
با تمام عواملى که باعث ایجاد کینه و دشمنى مىشود باید مبارزه کرد. «یرید
الشیطان ان یوقع بینکم العداوة و البغضاء... فهل انتم منتهون»
10-
برخى از مسلمانان در صدر اسلام که على رغم تحریم شراب و قمار، باز بدان
مشغول بودند، مورد توبیخ خداوند قرار گرفتند. «فهل انتم منتهون»
آیه 92 :
1-
فرمانهاى حکومتى رسول خدا صلى الله علیه وآله همانند فرمانهاى الهى،
اطاعتش واجب است. «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول» (تکرار کلمهى «أطیعوا»،
نشانهى دو نوع دستور مىباشد؛ دستورات ثابت الهى و دستورات حکومتى
پیامبرصلى الله علیه وآله)
2- از خطر سرپیچى فرمان خدا و رسول بترسیم. «واحذروا»
3- انسان در انتخاب راه، آزاد است. «فان تولّیتم»
4- با تخلّف و روىگردانى، به کسى جز خود لطمه نمىزنیم. «فان تولّیتم... انّما على رسولنا البلاغ المبین»
5 - شرط ابلاغ احکام الهى پذیرش مردم نیست، ما باید اتمام حجّت کنیم. «فان تولّیتم... على رسولنا البلاغ المبین»
6- وظیفهى پیامبر، تنها ابلاغ رسالت است، نه اجبار و تحمیل. «انما على رسولنا البلاغ المبین»
آیه 93:
1- خلافهاى پیشین مؤمنان به شرط عدم تکرار و رعایت تقوا در آینده، قابل عفو و بخشش است. «لیس... جناحٌ... اذا ما اتّقوا»
2- اگر بعد از شنیدن حکم الهى باز هم گناه کنند خداوند بر گناهان قبلى هم مؤاخذه مىکند. «لیس... جناح فیما طعموا اذا مااتّقوا»
3-
احسان ونیکوکارى، بالاترین مرحلهى کمال و سبب محبوبیّت نزد خداوند است.
کلمهى «احسنوا» بعد از «آمنوا و عملوا... ثمّ اتّقوا...» و به دنبال آن
محبوبیّت نزد خداوند مطرح شده است. «و اللَّه یحبّ المحسنین»
آیه 94 :
1- آزمایش مؤمنان، یک سنّت قطعى پروردگار است. «یا ایّها الّذین آمنوا
لیبلونّکم» (حرف «لام» و فعل مضارع و نون تأکید، نشانهى قطعى بودن است)
2- خداترسى آنجا آشکار مىشود که زمینهى گناه فراهم باشد و انسان خطا نکند. «تناله أیدیکم»
3- نعمتهاى در دسترس، وسیلهى آزمایشند. «لیبلونّکم اللّه بشىء... تناله ایدیکم»
4- هر چیزى که دست ما به آن مىرسد، رزق و حلال نیست. «تناله أیدیکم»
5 - ملاک تقوا، خوف باطنى است، نه تنها حیاى ظاهرى. «یخافه بالغیب»
6- تکلیف و مسئولیّت، بعد از ابلاغ است. «بعد ذلک»
7- حاجىکه فرسنگها در بیابانها به عشق حقّ مىرود، گاهى یک شکارکوچک او
را از پا در مىآورد و به نافرمانى مىکشد که نتیجهى آن عذاب الهى است.
«مَن اعتدى بعد ذلک فله عذاب الیم
آیه 95 :
1- خداوند، از مؤمنان انتظار ویژهاى دارد. «یا ایها الذین آمنوا لاتقتلوا...»
1- امنیّت در حال احرام، حتّى براى حیوانات نیز باید حفظ شود. «لاتقتلوا الصید و انتم حُرُم»
2-
فلسفهى تحریم یا حلال ساختن، همیشه ذاتى و مربوط به خود موارد نیست، بلکه
گاهى به اقتضاى شرایط زمانى و مکانى است، پس زمان و مکان، تاریخ و
جغرافیا، در حکم الهى تأثیر دارد. «و انتم حُرُم»
3- اسلام براى حالات خاص، دستورات ویژهاى دارد. «و انتم حُرُم»
4- قوانین اسلام براى همه است. «و من قتله منکم»
5 - خطرناکتر از عمل و تخلّف، انگیزه و هدف و سوء قصد آگاهانه است. «من قتله منکم متعمّداً»
6- کیفر، باید عادلانه باشد. «مثل ما قتل»
7- پرداخت کیفر و جریمه باید دقیق باشد. «یحکم به ذوا عدل»
8 - اسلام به عدالت در همه جا توجّه دارد. «ذوا عدل منکم»
9- اسلام به هر مناسبتى به مسئلهى گرسنگان و فقرزدایى توجّه دارد. «طعام مسکین»
10- حیواناتى که در مکّه ذبح مىشوند، هدیه هستند. «هدیاً بالغ الکعبة»
11-
دست مجرم را در انتخاب نوع جریمه (قربانى، اطعام، روزه) باز بگذاریم و
شرایط مالى و توان جسمى او را نادیده نگیریم. «فجزاء مثل ما قتل... او عدل
ذلک صیاماً»
12- کیفر قانونشکنى به قدرى سنگین است که اطعام شصت فقیر یا گرفتن شصت روزه تنها گوشهاى از آن است، نه تمام آن. «لیذوق»
13- اجراى قوانین، پس از ابلاغ رسمى آنهاست. «عفى اللّه عما سلف» قانون موارد قبلى را شامل نمىشود.
14- در تکرار شکار، علاوه بر جریمه، انتقام و قهر الهى نیز وجود دارد. «و من عاد فینتقم اللَّه»
15- اصرار بر گناه و تکرار آن، بسیار خطرناک وعقوبت سختى در پى دارد. «و من عاد فینتقم اللَّه منه و اللّه عزیز ذو انتقام»
16- تهدیدات الهى را جدّى بگیریم. «فینتقم اللّه... عزیز ذو انتقام»
تفسیرهای این آیات از تفسیر نور انتخاب شد