122. صفحه 122
بیست و هشتم فروردین :
نفیسه :
83.به علاوه «جمعى از آنان (همانند همراهان جعفر و جمعى از مسیحیان حبشه)هنگامى که آیات قرآن را مىشنیدند، اشک شوق از دیدگانشان به خاطر دست یافتن به حق سرازیرى مىشد»«و با صراحت و شهامت و بىنظرى صدا مىزدند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد صلّى اللّه علیه و آله و یاران او قرار ده»
84.آنها بقدرى تحت تأثیر آیات تکان دهنده این کتاب آسمانى قرار مىگرفتند که مىگفتند: «چگونه ممکن است ما به خداوند یگانه و حقایقى که از طرف او آمده است ایمان نیاوریم در حالى که انتظار داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد»
85.در این آیه و آیه بعد به سرنوشت این دو طایفه و پاداش و کیفر آنها اشاره شده، نخست مىگوید: «آنها که در برابر افراد با ایمان، محبت نشان دادند، و در مقابل آیات الهى سر تسلیم فرود آوردند، و با صراحت ایمان خود را اظهار داشتند، خداوند در برابر این به آنها باغهاى بهشت را پاداش مىدهد که از زیر درختان آن نهرها جارى است و جاودانه در آن مىمانند و این است جزاى نیکوکاران»
86.و در مقابل «آنها که راه دشمنى را پیمودند و کافر شدند و آیات خدا را تکذیب کردند اهل دوزخند»
87.در مورد نزول این آیه و دو آیه بعد نقل شده است: روزى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله درباره رستاخیز و وضع مردم در آن دادگاه بزرگ الهى بیاناتى فرمود، این بیانات مردم را تکان داد و جمعى گریستند، به دنبال آن جمعى از یاران پیامبر صلّى اللّه علیه و آله تصمیم گرفتند، پارهاى از لذائذ و راحتیها را بر خود تحریم کرده و به جاى آن به عبادت پردازند.روزى همسر «عثمان بن مظعون» نزد عایشه آمد، او زن جوان و صاحب جمالى بود، عایشه از وضع او متعجب شد و گفت: چرا به خودت نمىرسى، و زینت نمىکنى؟! در پاسخ گفت: براى چه کسى زینت کنم؟ همسرم مدتى است که مرا ترک گفته و رهبانیت پیش گرفته است، این سخن به گوش پیامبر صلّى اللّه علیه و آله رسید، فرمان داد همه مسلمانان به مسجد آیند، هنگامى که مردم در مسجد اجتماع کردند، بالاى منبر قرار گرفت، پس از حمد و ثناى پروردگار گفت: من سنت خود را براى شما بازگو مىکنم هر کس از آن روى گرداند از من نیست، من قسمتى از شب را مىخوابم و با همسرانم آمیزش دارم و همه روزها را روزه نمىگیرم.آگاه باشید! من هرگز به شما دستور نمىدهم که مانند کشیشان مسیحى و رهبانها ترک دنیا گویید زیرا این گونه مسائل و همچنین دیرنشینى در آیین من نیست، رهبانیت امت من در جهاد است، آنها که سوگند یاد کرده بودند، برخاستند و گفتند: اى پیامبر! ما در این راه سوگند یاد کردهایم وظیفه ما در برابر سوگندمان چیست؟ آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.
از حد تجاوز نکنید! در این آیه و آیات بعد یک سلسله احکام مهم اسلامى مطرح شده است.نخست، اشاره به تحریم قسمتى از مواهب الهى به وسیله بعضى از مسلمین شده، و آنها را از تکرار این کار نهى مىکند، و مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید «طیبات» و امور پاکیزهاى را که خداوند براى شما حلال کرده بر خود حرام مکنید» با بیان این حکم، اسلام صریحا بیگانگى خود را از مسأله رهبانیت و ترک دنیا آن چنان که مسیحیان و مرتاضان دارند اعلام داشته است.سپس براى تأکید این موضوع مىگوید: « از حد و مرزها فراتر نروید، زیرا خداوندتجاوزکنندگان را دوست ندارد»
88.در این آیه نیز مجددا روى مطلب تأکید کرده، منتها در آیه گذشته نهى از تحریم بود و در این آیه امر به بهره گرفتن مشروع از مواهب الهى کرده، مىفرماید:«از آنچه خداوند به شما روزى داده است حلال و پاکیزه بخورید» تنها شرط آن این است که «از (مخالفت) خداوندى که به او ایمان دارید بپرهیزید» یعنى، ایمان شما به خدا ایجاب مىکند که همه دستورات او را محترم بشمرید، هم در بهره گرفتن از مواهب الهى و هم رعایت اعتدال و تقوى.
89. سوگند و کفّاره سوگند! در این آیه در باره سوگندهایى که در زمینه تحریم حلال و غیر آن خورده مىشود، بطور کلى بحث کرده و قسمها را به دو قسمت تقسیم مىکند:نخست مىگوید:«خداوند شما را در برابر قسمهاى لغو مؤاخذه و مجازات نمىکند» منظور از سوگند لغو چنانکه مفسران و فقها گفتهاند، سوگندهایى است که داراى هدف مشخص نیست و از روى اراده و تصمیم سرنمىزند.قسم دوم از سوگندها، سوگندهایى است که از روى اراده و تصمیم و بطور جدّى یاد مىشود، درباره این نوع قسمها، قرآن در ادامه آیه چنین مىگوید: «خداوند شما را در برابر چنین سوگندهایى که گره آن را محکم کردهاید مؤاخذه مىکند و شما را موظف به عمل کردن به آن مىسازد» البته جدّى بودن سوگند به تنهایى براى صحت آن کافى نیست بلکه باید محتواى سوگند لااقل یک امر مباح بوده باشد و باید دانست که سوگند جز به نام خدا معتبر نیست. بنابراین اگر کسى به نام خدا سوگند یاد کند واجب است به سوگند خود عمل کند و اگر آن را شکست کفاره دارد. «و کفاره چنین سوگندى (یکى از سه چیز است: نخست) اطعام ده نفرمسکین»منتها براى این که بعضى از اطلاق این حکم چنین استفاده نکنند که مىتوان از هر نوع غذاى پست و کمارزشى براى کفاره استفاده کرد، تصریح مىکند که «این غذا باید لااقل یک غذاى حد وسط بوده باشد که معمولا در خانواده خود از آن تغذیه مىکنید» دوم:«پوشاندن لباس، بر ده نفر نیازمند»
البته ظاهر آیه این است که لباسى بوده باشد که بطور معمول تن را بپوشاند و بر حسب فصول و مکانها و زمانها تفاوت پیدا مىکند.در این که آیا از نظر کیفیت حد اقل کافى است و یا در اینجا نیز باید حد وسط مراعات شود، به مقتضاى اطلاق آیه هر گونه لباس کافى است.سوم: «آزاد کردن یک برده» اما ممکن است کسانى باشند که قدرت بر هیچ یک از اینها نداشته باشند و لذا بعد از بیان این دستور مىفرماید:«آنهایى که دسترسى به هیچ یک ندارند باید سه روز، روزه بگیرند»سپس براى تأکید مىگوید: «کفاره سوگندهاى شما این است که گفته شد» ولى براى این که کسى تصور نکند با دادن کفاره، شکستن سوگندهاى صحیح حرام نیست مىگوید: «سوگندهاى خود را حفظ کنید» و در پایان آیه مىفرماید:«این چنین خداوند آیاتش را براى شما بیان مىکند، تا شکر او را بگذارید و در برابر این احکام و دستوراتى که ضامن سعادت و سلامت فرد و اجتماع است، او را سپاس گویید»
اعظم :
آیه 83 : نشان افراد دل آماده و متواضع آن است که به مجرد شنیدن حقّ، منقلب مىشوند. (ولى نااهلان، با دیدن حقّ هم تکان نمىخورند.) «لایستکبرون و اذا سمعوا... تفیض من الدمع... یقولون ربّنا آمنّا»
آیه 83 : چه خاصیتی در اشک هستش که با دیدن حقیقت و فروریختن قساوت دل و منقلب شدن حال دل از چشم جاری میشه
آیه 83 : ایمان موقّت کارساز نیست، باید دائمى، تثبیت شده و با حسن عاقبت همراه گردد. «آمنّا فاکتبنا»
آیه 83 : روح و فطرت انسان، شیفتهى حقیقت است و چون به معشوق رسید، اشک شوق مىریزد. «تفیض من الدمع»
آیه 83 : اهل ایمان باید براى رسیدن به مراحل بالاتر دعا کنند. (ابتدا ایمان، سپس مرحلهى بالاتر که شهود است. «فاکتبنا مع الشاهدین»
آیه 84 : کسانى که پس از فهمیدن حقّ، شجاعانه وصریح وبا صداقت به آن اقرار کنند و از جوّ وهم کیشان نهراسند، از بهترین نیکوکارانند. چون هم به خود نیکى کرده و خویشتن را از عذاب دوزخ رهاندهاند، هم با اقرارشان، راه را براى دیگران گشودهاند.
آیه 84 : 1- بعد از شناخت حقّ، «ممّاعرفوا» هیچ عذرى براى ردّ آن نیست. «ومالنا...»
آیه 84 : هم نشینى با صالحان، آرمانى مقدّس است. «مع القوم الصالحین»
آیه 84 : نشانهى آرزوى صحیح، ایمان و اقدام عملى است. «و ما لنا لانؤمن... و نطمع»
آیه 84 : اقرار زبانى به توحید، رسالت پیامبر و حقّانیّت قرآن، امرى ضرورى است. «فاثابهم اللَّه بما قالوا
آیه 86 : مشرکین و یهود و سایر کسانی که از روی عناد و تکبر به آیات خدا کافر شدند ونشانه های الهی را دروغ شمردند ،اینها به جهت کفر و تکذیبشان در دوزخ مقام خواهند یافت و در آن جاودانه خواهند بود.
آیه 87 : اهل ایمان باید از چیزهاى پاکیزه و طیّبات استفاده کنند. «یا ایّها الّذین آمنوا» به جاى «یا ایّها النّاس»
آیه 87 : - ایمان، با تغییر و دست بردن در احکام الهى سازگار نیست. «یا ایّها الّذین آمنوا لاتحرّموا...»
آیه 87 : -اسلام، آیین فطرت است و فطرت کشى ممنوع است. «لا تحرّموا طیّبات» (کلمهى «طیّب» در جایى بکار مىرود که مطابق طبع و فطرت انسان باشد)
آیه 87 : - خوردنىها، پوشیدنىها و لذایذ حلال، براى انسان آفریده شده است. «لکم»
آیه 88: - ایمان، با افراط وتفریط سازگار نیست. «یا ایّها الّذین آمنوا... لاتعتدوا...»
آیه 87 : در مکتب اسلام، انزوا، رهبانیّت، افراط و تفریط ممنوع است. «لا تحرّموا طیّبات... و لاتعتدوا»
آیه 87 : - محرومکردن خود از طیّبات، یک تعدّى و تجاوز است. «لاتعتدوا»
آیه 87 : - در بهرهگیرى از حلالها، اسراف و زیاده روى نکنیم. «لا تعتدوا»
ایه 87 : افراط و تفریط، سبب محروم شدن از محبّت خداست. «انّ اللّه لایحبّ المعتدین»
آیه 88 : معمولاً فرمان «کلوا» در قرآن، همراه با دستور دیگرى آمده است، (خوردن هم باید با اهداف معنوی همراه باشه نه فقط سیر کردن شکم و لذت بردن از غذا )مانند:
کلوا . . . واشکروا» بخورید و شکر کنید.
«کلوا . . . ولاتطغوا» بخورید و طغیان نکنید.
«کلوا . . . واعملوا» بخورید و کار شایسته انجام دهید.
«کلوا . . . وأطعموا» بخورید و بخورانید.
کلوا . . . ولاتسرفوا» بخورید و اسراف نکنید.
«کلوا . . . ولاتتّبعوا خطوات الشیطان» بخورید و دنبالهرو شیطان مباشید
آیه 88 : در مسائل تغذیه دقّت کنیم. «حلالاً، طیباً، واتّقوا» (هم شیوهى کسب، حلال باشد و هم شیوهى مصرف آن)
آیه 88 : 3- رزق همه به دست اوست، پس عجله و حرص و حرامخوارى نداشته باشیم. «رزقکم اللّه حلالا طیّبا»
آیه 88 : تقوا، لازمهى ایمان است. «واتّقوا اللّه الّذى أنتم به مؤمنون»
آیه 89 : امام صادقعلیه السلام در تفسیر واژه «لغو» در سوگند فرمود: گفتن «لا واللَّه» و «بلى واللَّه» بدون آنکه قصد جدّى داشته باشد، سوگند لغو است.
آیه 89 : اسلام از هر بهانه ای برای آزاد کردن بردگان استفاده کرده (آیاتی که در مورد برده بود و بحثایی که شد در سوره نسا رو که یادتون هست )
آیه 89 : خداوند در هر کاراشتباهی امکان جبران رو گذاشته