120 . صفحه 120
بیست و ششم فروردین
نفیسه :
71.در
این آیه اشاره به غرور نابجاى بنی اسراییل در برابر این همه طغیان و
جنایات کرده مىفرماید: «با این حال آنها گمان مىکردند که بلا و مجازاتى
دامنشان را نخواهد گرفت»و همانطور که در آیات دیگر تصریح شده، خود را یک
نژاد برتر مىپنداشتند و به عنوان فرزندان خدا از خود یاد مىکردند! سر
انجام این غرور خطرناک و خود برتربینى همانند پردهاى بر چشم و گوش آنها
افتاد و به خاطر آن «از دیدن آیات خدا نابینا و از شنیدن کلمات حق، کر
شدند»! اما به هنگامى که نمونههایى از مجازاتهاى الهى و سر انجام شوم
اعمال خود را مشاهده کردند، پشیمان گشتند و توبه کردند و متوجه شدند که
تهدیدهاى الهى جدى است و آنها هرگز یک نژاد برتر نیستند«خداوند نیز توبه
آنها را پذیرفت» ولى این بیدارى و ندامت و پشیمانى دیرى نپایید باز طغیان و
سرکشى و پشت پا زدن به حق و عدالت شروع شد، و دیگر بار پردههاى غفلت که
از آثار فرو رفتن در گناه است بر چشم و گوش آنها افکنده شد «و باز از دیدن
آیات حق نابینا و از شنیدن سخنان حق کر شدند و این حالت، بسیارى از آنها را
فرا گرفت» و در پایان آیه، با یک جمله کوتاه و پر معنى مىگوید: «خداوند
هیچ گاه از اعمال آنها غافل نبوده و تمام کارهایى را که انجام مىدهند
مىبیند».
72.در
تعقیب بحثهایى که در مورد انحرافات یهود، در آیات قبل، گذشت، این آیه و
آیات بعد، از انحرافات مسیحیان سخن مىگوید نخست از مهمترین انحراف مسیحیت
یعنى مسأله «الوهیت مسیح» بحث کرده مىگوید:
«بطور مسلم آنها که
گفتهاند خدا همان مسیح بن مریم است، کافر شدند» در حالى که خود مسیح با
صراحت به بنى اسرائیل گفت: «خداوند یگانهاى را پرستش کنید که پروردگار من و
شماست»و نیز مسیح براى تأکید این مطلب و رفع هر گونه ابهام و اشتباه اضافه
کرد:«هر کس شریکى براى خدا قرار دهد خداوند بهشت را بر او حرام کرده و
جایگاه او آتش است»و نیز براى تأکید بیشتر و اثبات این حقیقت که شرک و غلو
یک نوع ظلم آشکار است به آنها گفت:«براى ستمگران و ظالمان هیچ گونه یار و
یاورى وجود نخواهد داشت» آنچه در آیه فوق در مورد پافشارى مسیح (ع) روى
مسأله توحید دیده مىشود مطلبى است که با منابع موجود مسیحیت نیز هماهنگ
است و از دلایل عظمت قرآن محسوب مىشود.
73.باید
توجه داشت که آنچه در آیه قبل آمد مسأله غلو و وحدت مسیح با خدا بود، ولى
در این آیه اشاره به مسأله «تعداد خدایان» از نظر مسیحیان یعنى «تثلیث در
توحید» کرده مىگوید:«آنها که گفتهاند خداوند سومین اقنوم از اقانیم
سهگانه است بطور مسلم کافر شدهاند»قرآن بطور قاطع در پاسخ آنها مىگوید:
«هیچ معبودى جز معبود یگانه نیست»و دگر بار با لحن شدید و مؤکّد به آنها
اخطار مىکند که «اگر دست از این عقیده برندارند عذاب دردناکى در انتظار
کسانى که بر این کفر باقى بمانند خواهد بود»
74.در
این آیه از آنها دعوت مىکند که از این عقیده کفرآمیز توبه کنند تا خداوند
آنها را مشمول عفو و بخشش خود قرار دهد لذا مىگوید: «آیا بعد از این همه،
آنها به سوى خداى یگانه بازنمىگردند و از این شرک و کفر طلب آمرزش
نمىکنند با این که خداوند غفور و رحیم است»؟
75.در
این آیه با دلایل روشنى در چند جمله کوتاه اعتقاد مسیحیان به الوهیت مسیح
را ابطال مىکند، نخست مىگوید: «چه تفاوتى در میان مسیح و سایر پیامبران
بود که عقیده به الوهیت او پیدا کردهاید، مسیح پسر مریم نیز فرستاده خدا
بود و پیش از آن رسولان و فرستادگان دیگرى از طرف خدا آمدند»اگر رسالت از
ناحیه خدا دلیل بر الوهیت و شرک است پس چرا در باره سایر پیامبران این مطلب
را قائل نمىشوید؟سپس براى تأیید این سخن مىگوید: «مادر او، زن بسیار
راستگویى بود»اشاره به این که کسى که داراى مادر است و در رحم زنى پرورش
پیدا مىکند چگونه مىتواند خدا باشد؟و دوم این که اگر مادر او محترم است
به خاطر این است که او هم در مسیر رسالت مسیح با او هماهنگ بود و از رسالتش
پشتیبانى مىکرد، و به این ترتیب بنده خاص خدا بود و نباید او را همچون یک
معبود همانطور که در میان مسیحیان رایج است که در برابر مجسمه او تا سر حد
پرستش خضوع مىکنند، عبادت کرد.بعد به یکى دیگر از دلایل نفى ربوبیت مسیح
اشاره کرده، مىگوید:«او و مادرش هر دو غذا مىخوردند» و در پایان آیه
اشاره به روشنى این دلایل از یک طرف و سرسختى و نادانى آنها در برابر این
دلایل آشکار از طرف دیگر کرده، مىگوید: «بنگر چگونه دلایل را به روشنى
براى آنها شرح مىدهیم و سپس بنگر چگونه اینها از قبول حق بازگردانده
مىشوند»
76.در
این آیه براى تکمیل استدلال گذشته مىگوید: شما مىدانید که مسیح خود سر
تا پا نیازهاى بشرى داشت و مالک سود و زیان خویش هم نبود تا چه رسد به این
که مالک سود و زیان شما باشد «بگو: آیا چیزى را پرستش مىکنید که نه مالک
زیان شماست، و نه مالک سود شما»و به همین دلیل بارها در دست دشمنان گرفتار
شد و یا دوستانش گرفتار شدند و اگر لطف خدا شامل حال او نبود هیچ گامى
نمىتوانست بردارد.و در پایان به آنها اخطار مىکند که گمان نکنید خداوند
سخنان نارواى شما را نمىشنود و یا از درون شما آگاه نیست «خداوند هم
شنواست و هم دانا»