قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
دوشنبه, ۲۴ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۱۶ ق.ظ

118 . صفحه 118

 

بیست و چهارم فروردین : 

نفیسه : 

58.در مورد نزول این آیه که دنباله آیه قبل است نقل شده که: جمعى از یهود و بعضى از نصارى صداى مؤذن را که مى‏شنیدند و یا قیام مسلمانان را به نماز مى‏دیدند شروع به مسخره و استهزاء مى‏کردند، قرآن مسلمانان را از طرح دوستى با این گونه افراد برحذر داشت.در این آیه در تعقیب بحث گذشته در مورد نهى از دوستى با منافقان و جمعى از اهل کتاب که احکام اسلام را به باد استهزاء مى‏گرفتند، اشاره به یکى از اعمال آنها به عنوان شاهد و گواه کرده، مى‏گوید:«هنگامى که (اذان مى‏گویید و مسلمانان را) به سوى نماز دعوت مى‏کنید، آن را به باد استهزاء و بازى مى‏گیرند»قابل ذکر این که همانطور که در روایات اهل بیت علیه السّلام وارد شده است اذان از طریق وحى به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله تعلیم داده شد.سپس علت عمل آنها را چنین بیان مى‏کند: «این به خاطر آن است که آنها جمعیت نادانى مى‏باشند و از درک حقایق بدورند»

59.در مورد نزول این آیه و آیه بعد از ابن عباس نقل شده که: جمعى از یهود نزد پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمدند و درخواست کردند عقاید خود را براى آنها شرح دهد، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله فرمود: من به خداى بزرگ و یگانه ایمان دارم و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و موسى و عیسى و همه پیامبران الهى نازل شده حق مى‏دانم، و در میان آنها جدایى نمى‏افکنم، آنها گفتند: ما عیسى را نمى‏شناسیم و به پیامبرى نمى‏پذیریم، سپس افزودند: ما هیچ آیینى بدتر از آیین شما سراغ نداریم! این دو آیه نازل شد و به آنها پاسخ گفت.در این آیه، خداوند به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد که از اهل کتاب سؤال کن و«بگو: چه کار خلافى از ما سر زده که شما از ما عیب مى‏گیرید و انتقاد مى‏کنید؟ جز این که ما به خداى یگانه ایمان آورده‏ایم و در برابر آنچه بر ما و بر انبیاء پیشین نازل شده تسلیم هستیم»و در پایان آیه جمله‏اى مى‏بینیم که در حقیقت بیان علت جمله قبل است، مى‏گوید: اگر شما توحید خالص و تسلیم در برابر تمام کتب آسمانى را بر ما ایراد مى‏گیرید به خاطر آن است که بیشتر شما فاسق و آلوده به گناه شده‏اید» چون خود شما آلوده و منحرفید اگر کسانى پاک و بر جاده حق باشند در نظر شما عیب است

60.در این آیه عقاید تحریف شده و اعمال نادرست اهل کتاب و کیفرهایى که دامنگیر آنها گردیده است با وضع مؤمنان راستین و مسلمان، مقایسه گردیده، تا معلوم شود کدامیک از این دو دسته در خور انتقاد و سرزنش هستند و این یک پاسخ منطقى است که براى متوجه ساختن افراد لجوج و متعصب به کار مى‏رود، در این مقایسه چنین مى‏گوید: اى پیامبر! به آنها بگو:آیا ایمان به خداى یگانه و کتب آسمانى داشتن در خور سرزنش و ایراد است، یا اعمال نارواى کسانى که گرفتار آن همه مجازات الهى شدند «به آنها بگو: آیا شما را آگاه کنم از کسانى که پاداش کارشان در پیشگاه خدا از این بدتر است»سپس به تشریح این مطلب پرداخته و مى‏گوید: «آنها که بر اثر اعمالشان مورد لعن و غضب پروردگار واقع شدند و آنان را به صورت «میمون» و «خوک» مسخ کرد، و آنها که پرستش طاغوت و بت نمودند، مسلما این چنین افراد، موقعیتشان در این دنیا و محل و جایگاهشان در روز قیامت بدتر خواهد بود، و از راه راست و جاده مستقیم گمراهترند»

61.در این آیه- براى تکمیل بحث در باره منافقان اهل کتاب- پرده از روى نفاق درونى آنها برداشته و به مسلمانان چنین اعلام مى‏کند:«هنگامى که نزد شما مى‏آیند مى‏گویند ایمان آوردیم در حالى که با قلبى مملو از کفر داخل مى‏شوند و به همان حال نیز از نزد شما بیرون مى‏روند و منطق و استدلال و سخنان شما در قلب آنها کمترین اثرى نمى‏بخشد»و در پایان آیه به آنها اخطار مى‏کند که «با تمام این پرده‏پوشیها، خداوند از آنچه آنها کتمان مى‏کنند، آگاه و باخبر است»

62.در این آیه نشانه‏هاى دیگرى از نفاق آنها را بازگو مى‏کند، از جمله این که مى‏گوید: «بسیارى از آنها را مى‏بینى که در مسیر گناه و ستم و خوردن اموال حرام بر یکدیگر سبقت مى‏جویند»یعنى، آنچنان آنها در راه گناه و ستم گام برمى‏دارند که گویا به سوى اهداف افتخارآمیزى پیش مى‏روند، و بدون هیچ گونه شرم و حیا، سعى مى‏کنند از یکدیگر پیشى گیرند.و در پایان آیه براى تأکید زشتى اعمال آنها مى‏گوید: «چه عمل زشت و ننگینى آنها انجام مى‏دهند» و بر آن مداومت دارند.

63.سپس در این آیه، حمله را متوجه دانشمندان آنها کرده که با سکوت خود آنان را به گناه، تشویق مى‏نمودند و مى‏گوید:«چرا دانشمندان مسیحى و علماى یهود، آنها را از سخنان گناه‏آلود و خوردن اموال نامشروع باز نمى‏دارند»یعنى، دانشمندان براى اصلاح یک اجتماع فاسد، نخست باید افکار و اعتقادات نادرست آنها را تغییر دهند، و به این ترتیب آیه، راه اصلاح جامعه فاسد را که باید از انقلاب فکرى شروع شود به دانشمندان نشان مى‏دهد.و در پایان آیه، قرآن به همان شکل که گناهکاران اصلى را مذمت نمود، دانشمندان ساکت و ترک کننده امر به معروف و نهى از منکر را مورد مذمت قرار داده، مى‏گوید: «چه زشت است کارى که آنها انجام مى‏دهند»و به این ترتیب روشن مى‏شود که سرنوشت کسانى که وظیفه بزرگ امر به معروف و نهى از منکر را ترک مى‏کنند- بخصوص اگر از دانشمندان و علماباشند- سرنوشت همان گناهکاران است و در حقیقت شریک جرم آنها محسوب مى‏شوند.از ابن عباس مفسر معروف نقل شده که مى‏گفت: این آیه شدیدترین آیه‏اى است که دانشمندان وظیفه نشناس و ساکت را توبیخ و مذمت مى‏کند.بدیهى است این حکم اختصاصى به علماى خاموش و ساکت یهود و نصارى ندارد، و تمام رهبران فکرى و دانشمندانى که به هنگام آلوده شدن مردم به گناه و سرعت گرفتن در راه ظلم و فساد، خاموش مى‏نشینند در بر مى‏گیرد، زیرا حکم خدا، در باره همگان یکسان است!

در حدیثى از امیر مؤمنان على علیه السّلام مى‏خوانیم: که در خطبه‏اى فرمود: «اقوام گذشته به این جهت هلاک و نابود گشتند که مرتکب گناهان مى‏شدند و دانشمندانشان سکوت مى‏کردند، و نهى از منکر نمى‏نمودند، در این هنگام بلاها و کیفرهاى الهى بر آنها فرود مى‏آمد، پس شما اى مردم! امر به معروف کنید و نهى از منکر نمایید، تا به سرنوشت آنها دچار نشوید».

64.در این آیه یکى از مصداقهاى روشن سخنان ناروا و گفتار گناه‏آلود یهود که در آیه قبل بطور کلى به آن اشاره شد، آمده است.
توضیح این که: تاریخ نشان مى‏دهد که یهود زمانى در اوج قدرت مى‏زیستند، و بر قسمت مهمى از دنیاى آباد آن زمان حکومت داشتند، که زمان داود و سلیمان بن داود را به عنوان نمونه مى‏توان یادآور شد، و در اعصار بعد نیز، قدرت آنها با نوسانهایى ادامه داشت، ولى با ظهور اسلام، مخصوصا در محیط حجاز، ستاره قدرت آنها افول کرده، مبارزه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با یهود «بنى النضیر» و «بنى قریظه» و «یهود خیبر» موجب نهایت تضعیف آنها گردید در این موقع بعضى از آنها با در نظر گرفتن قدرت و عظمت پیشین از روى استهزاء گفتند: دست خدا به زنجیر بسته شده و به ما بخششى نمى‏کند! و از آنجا که بقیه نیز به گفتار او راضى بودند، قرآن این سخن را به همه آنها نسبت داده، مى‏گوید: «یهود گفتند: دست خدا به زنجیر بسته شده»!ٌخداوند در پاسخ آنها نخست به عنوان نکوهش و مذمت از این عقیده ناروا مى‏گوید: «دست آنها در زنجیر باد، و به خاطر این سخن ناروا از رحمت خدا بدور گردند»سپس براى ابطال این عقیده ناروا مى‏گوید:«هر دو دست خدا گشاده است، و هر گونه بخواهد و به هر کس بخواهد مى‏بخشد»نه اجبارى در کار او هست، نه محکوم جبر عوامل طبیعى و جبر تاریخ مى‏باشد، بلکه اراده او بالاتر از هر چیز و نافذ در همه چیز است.

بعد مى‏گوید: «حتى این آیات که پرده از روى گفتار و عقاید آنان برمى‏دارد به جاى این که اثر مثبت در آنها بگذارد و از راه غلط بازگرداند، بسیارى از آنها را روى دنده لجاجت مى‏افکند و طغیان و کفر آنها بیشتر مى‏شود»اما در مقابل این گفته‏ها و اعتقادات ناروا و لجاجت و یکدندگى در طریق طغیان و کفر، خداوند مجازات سنگینى در این جهان براى آنها قائل شده، مى‏فرماید: «و در میان آنها عداوت و دشمنى تا روز قیامت افکندیم»و در قسمت اخیر آیه اشاره به کوششها و تلاشهاى یهود براى برافروختن آتش جنگها و لطف خدا در مورد رهایى مسلمانان از این آتشهاى نابود کنند کرده، مى‏فرماید: «هر زمان آتشى براى جنگ افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت و شما را از آن حفظ کرد»و این در حقیقت یکى از نکات اعجاز آمیز زندگى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است.قرآن اضافه مى‏کند:«آنها براى پاشیدن بذر فساد در روى زمین تلاش و کوشش پى‏گیر و مداومى دارند»در حالى که خداوند مفسدان را دوست نمى‏دارد»

 

اعظم : 

 

آیه 58 : تو آیه 57 خداوند فرمود که از دوستب با کسایی که دین شما رو مسخره میکنن پرهیز کنین ، تو این آیه میگه که یکی از نمونه های مسخره کردن اونا ، استهزای نماز شماست

آیه 59 : یه جورایی تو این آیه میگه باید برای نماز فراخوانی باشه که در دین ما این فراخوان با اذان هستش ..... یکی از دلنشیت ترین صداهای دنیا

آیه 59 : برام جالب بود که ایمان مسلمانان به همه کتب و پیامبران پیشین از عوامل کینه و عداوت اهل کتاب با اوناست

آیه 62 ک همونطور که جامعه ایمانی در خیرات از هم سبقت می گیرن ، جامعه کفر در فساداز هم سبقت می گیرن (یسارعون فی الاثم و العدوان )

آیه 63 : یکی از کارای علما باز داشتن مردم از فساد و گناه هستش .... این نهی از منکر نکردن اونا از گناه مردم بیشتره (لبئس ما کانوا یصنعون )

آیه 64 : اگر چه قران برای پرهیزکاران مایه هدایته (هدی للمتقین ) ولی برای لجبازان و کفار مایه طغیان بیشتره (لیزیدن ..... طغیانا و کفرا)

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۲۴

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی