115 . صفحه 115
بیست و یکم فروردین :
نفیسه :
42.در این آیه بار دیگر قرآن تأکید مىکند که «آنها گوش شنوا براى شنیدن سخنان تو و تکذیب آن دارند» و یا گوش شنوایى براى شنیدن دروغهاى بزرگانشان دارند.این جمله به عنوان تأکید و اثبات این صفت زشت براى آنها تکرار شده است.علاوه بر این «آنها زیاد اموال حرام و ناحق و رشوه مىخورند».سپس به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله اختیار مىدهد که «هرگاه این گونه اشخاص براى داورى به تو مراجعه کردند مىتوانى در میان آنها داورى به احکام اسلام کنى و مىتوانى از آنها روى گردانى»و براى تقویت روح پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله اضافه مىکند: «اگر صلاح بود که از آنها روى بگردانى هیچ زیانى نمىتوانند به تو برسانند»«و اگر خواستى در میان آنها داورى کنى حتما باید اصول عدالت را رعایت نمایى، زیرا خداوند افراد دادگر و عدالتپیشه را دوست دارد».
43.این آیه بحث درباره یهود را در مورد داورى خواستن از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله که در آیه قبل آمده بود تعقیب مىکند و از روى تعجب مىگوید: «چگونه اینها تو را به داورى مىطلبند در حالى که تورات نزد آنهاست و حکم خدا در آن آمده است و به آن ایمان دارند»!باید دانست که حکم مزبور یعنى (حکم سنگسار کردن زن و مردى که زناى محصنه کردهاند) در تورات کنونى در فصل بیست و دوم از سفر تثنیه آمده است.عجب این که «بعد از انتخاب تو براى داورى، حکم تو را که موافق حکم تورات است چون بر خلاف میل آنهاست نمىپذیرند»«حقیقت این است که آنها اصولا ایمان ندارند» و گر نه با احکام خدا چنین بازى نمىکردند».
44.این آیه و آیه بعد، بحث گذشته را تکمیل کرده، و اهمیت کتاب آسمانى موسى، یعنى تورات را چنین شرح مىدهد: «ما تورات را نازل کردیم که در آن هدایت و نور بود» هدایت به سوى حق و نور و روشنایى براى برطرف ساختن تاریکیهاى جهل و نادانى «به همین جهت پیامبران الهى که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند و بعد از نزول تورات روى کار آمدند همگى بر طبق آن براى یهود، حکم مىکردند»نه تنها آنها چنین مىکردند بلکه «علماى بزرگ یهود و دانشمندان با ایمان و پاک آنها، بر طبق این کتاب آسمانى که به آنها سپرده شده بود، و بر آن گواه بودند داورى مىکردند»در اینجا روى سخن را به آن دسته از دانشمندان اهل کتاب که در آن عصر مىزیستند کرده، مىگوید: «از مردم نترسید (و احکام واقعى خدا را بیان کنید) بلکه از مخالفت من بترسید» که اگر حق را کتمان کنید مجازات خواهید شد و همچنین «آیات خدا را به بهاى کمى نفروشید»در حقیقت سر چشمه کتمان حق و احکام خدا یا ترس از مردم و عوامزدگى است و یا جلب منافع شخصى و هر کدام باشد نشانه ضعف ایمان و سقوط شخصیت است، و در جملههاى بالا به هر دو اشاره شده است و در پایان آیه، حکم قاطعى درباره این گونه افراد که بر خلاف حکم خدا داورى مىکنند صادر کرده، مىفرماید: «آنها که بر طبق احکام خدا داورى نمىکنند، کافرند»
45.قصاص و گذشت! این آیه قسمت دیگرى از احکام جنایى و حدود الهى تورات را شرح مىدهد، و مىفرماید: «ما در تورات قانون قصاص را مقرر داشتیم که اگر کسى عمدا بیگناهى را به قتل برساند اولیاى مقتول مىتوانند قاتل را در مقابل اعدام نمایند»«و اگر کسى آسیب به چشم دیگرى برساند و آن را از بین ببرد او نیز مىتواند، چشم او را از بین ببرد»«و همچنین در مقابل بریدن بینى، جایز است بینى جانى بریده شود»«و نیز در مقابل بریدن گوش، بریدن گوش طرف، مجاز است»«و اگر کسى دندان دیگرى را بشکند او مىتواند دندان جانى را در مقابل بشکند»«و بطور کلى هر کس جراحتى و زخمى به دیگرى بزند، در مقابل مىتوان قصاص کرد»بنابراین، حکم قصاص بطور عادلانه و بدون هیچ گونه تفاوت از نظر نژاد و طبقه اجتماعى و طایفه و شخصیت اجرا مىگردد.ولى براى آن که این توهم پیش نیاید که خداوند قصاص کردن را الزامى شمرده و دعوت به مقابله به مثل نموده است، به دنبال این حکم مىفرماید: «اگر کسى از حق خود بگذرد و عفو و بخشش کند، کفارهاى براى گناهان او محسوب مىشود، و به همان نسبت که گذشت به خرج داده خداوند از او گذشت مىکند» و در پایان آیه مىفرماید: «کسانى که بر طبق حکم خداوند، داورى نکنند ستمگرند»
چه ظلمى از این بالاتر که ما گرفتار احساسات و عواطف کاذبى شده و از شخص قاتل به بهانه این که خون را با خون نباید شست بکلى صرف نظر کنیم!
اعظم :
ایه 42: اکالون للسحت
خورندگان مال حرام
خوردن مال حروم باعث میشه که ادم در مقابل پذیرش حق مقاومت کنه
چقدر لقمه مهمه که از کجا و چی باشه
یاد کلام امام حسین افتادم که در روز عاشورا فرمودند:
فَقَدْ مُلِئَتْ بُطُونُکُمْ مِنَ الْحَرَامِ ؛ چون شکمهای شما از حرام پرشده است ، حرفهای من در شما اثر نمی گذارد.
رایه 42: توسوره نسا دوبار تاکید شد که مبادا دلسوزی ،کینه مناسبات قوم و خویشی و ..... تو قضاوت شما تاثیر بگذاره
اینجا باز تاکید بر اصل عدالته
که باید رعایت بشه حتی در داوری با پیروان ادیان دیگه
اصل عدالت بسیاربسیار مهمه
ایه 43: کسی که مومن باشه به دین خودش
همون دستورات دینی خودش رو رعایت میکنه و دنبال حکم از اینور واونور نیست
یاد سلمان افتادم که پیش از اسلام چندین دین برگزید و در هر دینی که برگزید به حداعلی درجه تسلیم و بندگی در اون دین رسید
و نهایت این حق پذیریش اون رو رسوند به مقام "سلمان منا"یی
ایه 44: بارها تا اینجای قرآن دیدیم تاکید بر اینه که روح دین "تسلیم" بودن در مقابل اوامر الهی هستش
ان الدین عند الله الاسلام
فرقی هم نمی کرد این دین چی باشه
روح همشون بندگی و تسلیم در برابر خداونده
یهودیها هم اگه به این مقام در دینشون می رسیدن این همه در مقابل اسلام و پیامبر مقاومت نمی کردن
درس بگیریم از این مطلب
ایه 44: حکم حکم خداست
دنبال احکام راحت نباشیم
یهودیا با اینکه حکم زنا رو در دینشون داشتن
به امید اینکه حکم راحت تر پیدا کنن اومدن از پیامبر سوال کردن
ایه 45: هر کدوممون که احکام الهی رو رعایت نکنیم ظالمیم
ظلم در حق خودمون و جامعه