110 . صفحه 110
شانزدهم فروردین :
نفیسه:
14.دشمنان
جاویدان! در آیه قبل سخن از پیمان شکنى بنى اسرائیل در میان بود و در این
آیه به پیمان شکنى نصارى اشاره کرده، مىفرماید:«جمعى از کسانى که ادعاى
نصرانیت مىکنند، با این که از آنها پیمان وفادارى گرفته بودیم، دست به
پیمانشکنى زدند و قسمتى از دستوراتى را که به آنها داده شده بود به دست
فراموشى سپردند»آرى! آنها نیز با خدا پیمان بسته بودند که از حقیقت توحید
منحرف نشوند و دستورات الهى را به دست فراموشى نسپارند و نشانههاى آخرین
پیامبر را کتمان نکنند، ولى آنها نیز به همان سرنوشت یهود گرفتار شدند.باید
توجه داشت «نصارى» جمع «نصرانى» است و نامگذارى مسیحیان به این اسم ممکن
است به خاطر آن باشد که هنگامى که مسیح ناصران و یارانى از مردم طلبید،
آنها دعوت او را اجابت کردند همانطور که قرآن مىگوید:«همان گونه که عیسى
بن مریم به حواریّون گفت: چه کسانى در راه خدا یاوران من هستند؟
حواریّون
گفتند: ما یاوران خدا هستیم». (صف: 14) سپس قرآن نتیجه اعمال مسیحیان را
چنین شرح مىدهد که: «به جرم اعمالشان تا دامنه قیامت در میان آنها عداوت و
دشمنى افکندیم»و مجازات دیگر آنها که در آخرین جمله آیه به آن اشاره شده
این است که«در آینده خداوند نتایج اعمال آنها را به آنها خبر خواهد داد و
عملا با چشم خود خواهند دید».
15.در تعقیب آیاتى که در باره یهود و نصارى و پیمان شکنیهاى آنها بحث مىکرد، این آیه اهل کتاب را بطور کلى مخاطب قرار داده و از آنها دعوت به سوى اسلام کرده، نخست مىگوید:«اى اهل کتاب فرستاده ما به سوى شما آمد، تا بسیارى از حقایق کتب آسمانى را که شما کتمان کرده بودید آشکار سازد، و در عین حال از بسیارى از آنها (که نیازى به ذکر نبوده و مربوط به دورانهاى گذشته است) صرف نظر مىکند».سپس اشاره به اهمیت و عظمت قرآن مجید و اثرات عمیق آن در هدایت و تربیت بشر کرده مىگوید: «از طرف خداوند نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد».
16.«همان نورى که خداوند بوسیله آن کسانى را که در پى کسب خشنودى او باشند به طرق سلامت هدایت مىکند»و علاوه بر این «آنها را از انواع ظلمتها و تاریکیها (ظلمت شرک، ظلمت جهل، ظلمت پراکندگى و نفاق و ...) به سوى نور توحید، علم و اتحاد رهبرى مىکند»و از همه گذشته «آنها را به جاده مستقیم که هیچ گونه کجى در آن از نظر اعتقاد و برنامه عملى نیست هدایت مىنماید».
17.چگونه ممکن است مسیح، خدا باشد!براى تکمیل بحثهاى گذشته در این آیه شدیدا به ادعاى الوهیت مسیح (ع) حمله شده و آن را یک کفر آشکار شمرده و مىگوید: «بطور مسلم کسانى که گفتند: مسیح بن مریم خدا است کافر شدند و در حقیقت خدا را انکار کردهاند».براى روشن شدن مفهوم این جمله باید بدانیم که مسیحیان چند ادعاى بىاساس در مورد خدا دارند نخست این که: عقیده به خدایان سهگانه دارند، آیه 170 سوره نساء به آن اشاره کرده و آن را ابطال مىکند.دیگر این که: آنها خداى آفریننده عالم هستى را یکى از خدایان سهگانه مىشمرند و به او خداى پدر مىگویند، قرآن این عقیده را نیز در آیه 73 همین سوره ابطال مىکند.دیگر این که خدایان سهگانه در عین تعدد حقیقى، یکى هستند که گاهى از آن تعبیر به وحدت در تثلیث مىشود، و این همان چیزى است که در آیه فوق به آن اشاره شده که آنها مىگویند خدا همان مسیح بن مریم و مسیح بن مریم همان خدا است! و این دو با روح القدس یک واحد حقیقى و در عین حال سه ذات متعدد را تشکیل مىدهند!سپس براى ابطال عقیده الوهیت مسیح قرآن چنین مىگوید: «اگر خدا بخواهد مسیح و مادرش مریم و تمام کسانى را که در زمین زندگى مىکنند هلاک کند چه کسى مىتواند جلو آن را بگیرد».اشاره به این که مسیح مانند مادرش مریم و مانند همه افراد بشر انسانى بیش نبود و به همین دلیل فنا و نیستى در ذات او راه دارد و چنین چیزى، چگونه ممکن است خداوند ازلى و ابدى باشد! و در پایان آیه به گفتار آنهایى که تولد مسیح را بدون پدر دلیلى بر الوهیت او مىگیرند پاسخ داده، مىگوید: «خداوند حکومت آسمانها و زمین و آنچه را میان این دو است در اختیار دارد هر گونه مخلوقى بخواهد مىآفریند (خواه انسانى بدون پدر و مادر مانند آدم، و خواه انسانى از پدر و مادر مانند انسانهاى معمولى، و خواه فقط از مادر مانند مسیح، این تنوع خلقت دلیل بر قدرت اوست و دلیل بر هیچ چیز دیگر نیست) و خداوند بر هر چیزى تواناست».