109 . صفحه 109
پانزدهم فروردین :
نفیسه :
10. «کسانى که خدا را انکار کنند و آیات او را تکذیب نمایند از اصحاب دوزخند»قابل توجه این که آمرزش و اجر عظیم به عنوان یک وعده الهى در آیه قبل ذکر شده و فرموده: وعد اللّه ... ولى کیفر دوزخ به صورت نتیجه عمل بیان شده و مىفرماید:«کسانى که داراى چنین اعمالى باشند، چنان سرنوشتى خواهند داشت» و این در حقیقت اشاره به مسأله فضل و رحمت خدا در مورد پاداشهاى سراى دیگر است، که به هیچ وجه برابرى با اعمال ناچیز انسان ندارد، همانطور که مجازاتهاى آن جهان جنبه انتقامى نداشته بلکه نتیجه اعمال خود آدمى است.
11.به دنبال یادآورى نعمتهاى الهى در چند آیه قبل، در این آیه روى سخن را بار دیگر به مسلمانان کرده و قسمتى دیگر از نعمتهاى خود را به یاد آنها مىآورد تا به شکرانه آن در اطاعت فرمان خدا و اجراى اصول عدالت بکوشند، مىگوید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! نعمت خدا را بر خودتان به یاد آورید در آن زمان که جمعیتى تصمیم گرفته بودند، دست به سوى شما دراز کنند و شما را از میان بردارند، ولى خداوند شرّ آنها را از شما دفع کرد»در حقیقت این آیه مسلمانان را متوجه خطراتى که ممکن بود براى همیشه نامشان را از صفحه روزگار براندازد مىکند، و به آنها هشدار مىدهد که به پاس این نعمتها «تقوا را پیشه کنید و مؤمنان باید تنها بر خدا توکل کنند» و بدانید اگر پرهیزکار باشید، در زندگى تنها نخواهید ماند و آن دست غیبى که همیشه حافظ شما بوده، باز هم از شما حمایت خواهد کرد.
12.در
این سوره از آغاز اشاره به مسأله وفاى به عهد شده، و شاید فلسفه این همه
تأکید براى اهمیت دادن به مسأله پیمان غدیر است که در آیه 67 همین سوره
خواهد آمد.در این آیه مىفرماید:«ما از بنى اسرائیل پیمان گرفتیم که به
دستورات ما عمل کنند و به دنبال این پیمان دوازده رهبر و سرپرست براى آنها
برگزیدیم» تا هر یک سرپرستى یکى از طوایف دوازدهگانه بنى اسرائیل را بر
عهده گیرد.سپس وعده خدا را به بنى اسرائیل چنین تشریح مىکند که خداوند به
آنها گفت: «من با شما خواهم بود و از شما حمایت مىکنم».
اما به چند شرط:
1- «به شرط این که نماز را بر پا دارید».
2- «و زکات خود را بپردازید».
3- «به پیامبران من ایمان بیاورید و آنها را یارى کنید».
4- علاوه بر این، از انفاقهاى مستحب که یک نوع قرض الحسنه با خداست خوددارى ننمایید».
«اگر
به این پیمان عمل کنید، من سیئات و گناهان گذشته شما را مىبخشم»«و شما را
در باغهاى بهشت که از زیر درختان آن نهرها جارى است داخل مىکنم»«ولى آنها
که راه کفر و انکار و عصیان را پیش گیرند مسلما از طریق مستقیم گمراه
شدهاند».
13.در
تعقیب بحثى که در باره پیمان خدا با بنى اسرائیل در آیه قبل گذشت، در این
آیه اشاره به پیمان شکنى آنها و عواقب این پیمان شکنى مىکند و مىفرماید:
«چون آنها پیمان خود را نقض کردند ما آنها را طرد کردیم و از رحمت خود دور
ساختیم و دلهاى آنها را سخت و سنگین نمودیم»در حقیقت آنها به جرم پیمان
شکنى با این دو مجازات، کیفر دیدند، هم از رحمت خدا دور شدند، و هم افکار و
قلوب آنها متحجر و غیر قابل انعطاف شد.سپس آثار این قساوت را چنین شرح
مىدهد:«آنها کلمات را تحریف مىکنند و از محل و مسیر آن بیرون مىبرند»و
نیز «قسمتهاى قابل ملاحظهاى از آنچه به آنها گفته شده بود به دست فراموشى
مىسپارند».بعید نیست قسمتى را که آنها به دست فراموشى سپردند، همان
نشانهها و آثار پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله باشد که در آیات دیگر
قرآن به آن اشاره شده است، و نیز ممکن است این جمله اشاره به آن باشد که
مىدانیم تورات در طول تاریخ مفقود شده، سپس جمعى از دانشمندان یهود به
نوشتن آن مبادرت کردند و طبعا قسمتهاى فراوانى از میان رفت و قسمتى تحریف
یا به دست فراموشى سپرده شد، و آنچه به دست آنها آمد بخشى از کتاب واقعى
موسى (ع) بود که با خرافات زیادى آمیخته شده بود و آنها همین بخش را نیز
گاهى به دست فراموشى سپردند.
سپس اضافه مىفرماید:«هر روز به خیانت
تازهاى از آنها پى مىبرى، مگر دستهاى از آنها که از این جنایتها
برکنارند و در اقلیتند».و در پایان به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور
مىدهد که «از آنها صرف نظر کن و چشم بپوش، زیرا خداوند نیکوکاران را دوست
دارد».بطور مسلم این گذشت و عفو در مورد آزارهایى است که به شخص پیامبر
رسانیدند نه در مسائل هدفى و اصولى اسلام که در آنها گذشت معنى ندارد.
اعظم :
آیه 10 : کفرو و کذبوا.... کسانی که کفر ورزیدند و آیات ما را تکذیب کردند ... یعنی کسانیکه آگاهانه کفر ورزیدن .... گاهی کافری هستش که کفرش از جهلشه و نادونی ولی این نوع کفری که اینجا مطرحه کفری هستش که با علم هستش و خیلی خطرناکه و عاقبت بدی داره
آیه 11 : باز هم سفارش شده که نعمتهای خداوند رو به یاد آورید ... خیلی مهمه ... آدم خیلی باید نعمتهایی که خداوند بهش داده رو مرور کنه وگرنه دچار غفلت میشه .... خوبه هر روز یه برنامه آدم داشته باشه برای ذکر نعمتهایی که داره از سلامتی جزء جزء بدنش تا خانواده و دین و ......
آیه 11 . "وعلی الله فلیتوکل المومنون" .... توکل دو نوعه یه نوع توکلی هستش که اسمش تکوینیه یعنی آدم تنها به خداوند اعتماد کنه و اینقدر اسباب و علل رو نبینه و مستقل بهشون ارزش نده (چقدر دنیای مادیگرای امروز این علل و اسباب رو پررنگ کرده اینقدر که آدمن یادش بره خدایی هم هست ) .... یه نوع دیگه توکل تشریعی هستش یعنی آدم احکام دینی که خداوند وضع کرده رو عمل کنه و توشون دخل و تصرف کنه "مطمئن " باشه "مطمئن مطمئن" که این چیزی که خداوند وضع کرده بهترین حکمی هستش که میشده داده بشه .... تو این مورد هم خیلی ضعف داریم .... عقل فضولی داریم که اینقدر ناقص و محدوده ولی بسیار بی پروا اقدام به صدور رای می کنه و میگه خداوند نباید اینو می گفت این دیگه چه حکمیه .... حالا خوبه بارها و بارها ضعفش رو دیدیم ها ... مثلا همین دو ماه پیش قاطع و واضح راجع به چیزی حکم دادیم و الان اصلا خود دو ماه پیشمون رو قبول نداریم .... بارها و بارها ضعف عقلمون رو دیدیم اینکه با تجربه و سن و سال و معلومات و ... تغییر کرده ولی بازم مطمئن حرف می زنیم و وااااااااااااااااااااااااااااااااای خیلی مغرورییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییم "ظلوم و جهول " ................خدایا به خودت پناه می بریم از این فهم فضول
در کارخانهای که ره عقل و فضل نیست
فهم ضعیف رای فضولی چرا کند
آیه 12 : چقدر باید از تاریخ درس بگیریم تا اشتباهات رو تکرار نکنیم .... خداوند در قرآن قصد قصه سرایی نداشته این همه تاکید بر قوم بنی اسرائیل یعنی ما هم بنی اسرائیلهایی در درونمون داریم که پاش که بیفته از اون قوم کم نمیاریم .... تو این آیه میگه بهشت رو به بها می دیم نه به بهانه هرکی هم که میخوای باش .... سر وعده هات باید باشی
آیه 13 : این هم نتیجه نافرمانی قوم بنی اسرائیل .... لعنت خداوند و قساوت دل
لعنت می دونید یعنی چی ؟ یعنی دور شدن از رحمت خداوند خیلی خیلی خیلی عذاب بدیه ... فکرش رو بکن تو این دنیای بزرگ تنهای تنها بشی اونی که باید باهات مهربون باشه ، نباشه ..... مثل یه نوزاد که توی یه بیابون مادرش رو از دست بده هیچ کس دیگه ای هم نداشته باشه
وقتی کسی رو خداوند لعنت کنه ... کجا بره اونوقت ...........مگر تو عفو کنی ورنه چیست عذر گناه
حالا چی کار کنیم که این بلای عظیم سرمون نیاد ... بریم آیه 12 هر چی گفته عمل کنیم + ما هم اون 12 تا عزیز رو داریم تو دینمون ها .... همون نیمه سنگین ثقلین .... عترت ...... همون که "باب المبتلی به الناس " هستش .... یادمون نره ها