96 . صفحه 96
دوم فروردین :
نفیسه :
106.در این آیه به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مىدهد که «و از پیشگاه خداوند طلب آمرزش نما» «زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است»
107.به
دنبال دستورهاى گذشته در باره عدم حمایت از خائنان، قرآن چنین ادامه
مىدهد که: «هیچ گاه از خائنان و آنها که به خود خیانت کردند، حمایت
نکن»«چرا که خداوند، خیانت کنندگان گنهکار را دوست نمىدارد»
108.سپس
این گونه خائنان را مورد سرزنش قرار داده، مىگوید:«آنها شرم دارند که
باطن اعمالشان براى مردم روشن شود ولى از خدا، شرم ندارند!»«خداوندى که همه
جا با آنهاست، و در آن هنگام که در دل شب، نقشههاى خیانت را طرح مىکنند و
سخنانى که خدا از آن راضى نبود مىگفتند، با آنها بود و به همه اعمال آنها
احاطه دارد»
109.سپس
روى سخن را به طایفه شخص سارق که از او دفاع کردند نموده، مىگوید:«گیرم
که شما در زندگى این جهان از آنها دفاع کنید ولى کیست که در روز قیامت
بتواند از آنها دفاع نماید و یا به عنوان وکیل کارهاى آنها را سامان بخشد، و
گرفتاریهاى آنها را برطرف سازد»؟!بنابراین دفاع شما از آنها بسیار کماثر
است، زیرا در زندگى جاویدان آن هم در برابر خداوند، هیچ گونه مدافعى براى
آنها نیست. در حقیقت در سه آیه فوق، نخست به پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و
آله و همه قاضیان به حق توصیه شده که کاملا مراقب باشند، افرادى با
صحنهسازى و شاهدهاى دروغین حقوق دیگران را پایمال نکنند.سپس به افراد
خیانتکار، و بعد به مدافعان آنها هشدار داده شده که مراقب نتایج سوء اعمال
خود در این جهان و جهان دیگر باشند.
110.قرآن در تعقیب بحثهاى مربوط به خیانت و تهمت که در آیات قبل گذشت سه حکم کلى بیان مىکند:
1-
نخست اشاره به این حقیقت مىکند که راه توبه، به روى افراد بدکار به هر
حال باز است و «کسى که به خود یا دیگرى ستم کند و بعد حقیقتا پشیمان شود و
از خداوند طلب آمرزش کند و در مقام جبران برآید، خدا را آمرزنده و مهربان
خواهد یافت»از جمله فوق استفاده مىشود که توبه حقیقى آنچنان اثر دارد که
انسان در درون جان خود نتیجه آن را مىیابد.
111.
2-این آیه توضیح همان حقیقى است که اجمال آن در آیات قبل بیان شد و آن این
که:«هر گناهى که انسان مرتکب مىشود نهایتا و در نتیجه به خود ضرر زده و
به زیان خود گام برداشته است»و به این ترتیب گناهان اگر چه در ظاهر
مختلفند، ولى آثار سوء آن قبل از همه در روح و جان خود شخص ظاهر مىشود.و
در پایان آیه مىفرماید:«خداوند هم عالم است و از اعمال بندگان باخبر، و هم
حکیم است» و هر کس را طبق استحقاق خود مجازات مىکند.
112.
3-در این آیه اشاره به اهمیت گناه تهمت زدن نسبت به افراد بیگناه کرده،
مىفرماید: «هر کس خطا یا گناهى مرتکب شود و آن را به گردن بیگناهى بیفکند،
بهتان و گناه آشکارى انجام داده است» تهمت زدن به بیگناه از زشتترین
کارهایى است که اسلام آن را به شدت محکوم ساخته است.
از پیامبر اسلام
صلّى اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود: «کسى که به مرد یا زن با ایمان
تهمت بزند و یا درباره او چیزى بگوید که در او نیست، خداوند در روز قیامت
او را بر تلّى از آتش قرار مىدهد تا از مسؤولیت آنچه گفته است در آید».در
حقیقت رواج این کار ناجوانمردانه در یک محیط، سبب به هم ریختن نظام و عدالت
اجتماعى و آلوده شدن حق به باطل و گرفتار شدن بیگناه و تبرئه گنهکار و از
میان رفتن اعتماد عمومى مىشود.
113.این
آیه اشاره به گوشه دیگرى از حادثه بنى ابیرق است که در چند آیه قبل تحت
عنوان شأن نزول به آن اشاره شد، آیه چنین مىگوید:"اگر فضل و رحمت پروردگار
شامل حال تو نبود جمعى از منافقان یا مانند آنها تصمیم داشتند تو را از
مسیر حق و عدالت، منحرف سازند، ولى لطف الهى شامل حال تو شد و تو را حفظ
کرد" آنها مىخواستند با متهم ساختن یک فرد بیگناه و سپس کشیدن پیامبر صلّى
اللّه علیه و آله به این ماجرا، هم ضربهاى به شخصیت اجتماعى و معنوى
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله بزنند و هم اغراض سوء خود را درباره یک
مسلمان بیگناه عملى سازند، ولى خداوندى که حافظ پیامبر خویش است، نقشههاى
آنها را نقش بر آب کرد! سپس قرآن مىگوید:«اینها فقط خود را گمراه مىکنند و
هیچ گونه زیان به تو نمىرسانند»سر انجام علت مصونیت پیامبر صلّى اللّه
علیه و آله را از گمراهى و خطا و گناه، چنین بیان مىکند که «خدا، کتاب و
حکمت بر تو نازل کرد و آنچه را نمىدانستى به تو آموخت»و در پایان آیه
مىفرماید:«فضل خداوند بر تو بسیار بزرگ بوده است» در جمله فوق یکى از
دلایل اساسى مسأله عصمت بطور اجمال آمده است و آن این که خداوند علوم و
دانشهایى به پیامبر آموخته که در پرتو آن در برابر گناه و خطا بیمه مىشود،
زیرا علم و دانش (در مرحله نهایى) موجب عصمت است.
اعظم :
ایه 107: قضاوت و حکم کردن به قدری سخت هستش که حداوند به پیامبر هم می فرمایند که استغفار کن ...
این
امر نه به خاطر اینه که پیامبر خطایی کرده یا میخواسته بکنه بلکه منظور
اینه که از خداوند بخواد که ایشون رو از هوای نفس دور کنه تا خدای نکرده
حقی در قضاوت پایمال نشه
یعنی حتی پیامبر هم گه در مقام عصمت هستن در خصوص غلبه بر هوای نفس محتاج لطف خداوند هستن
ایه 107: هر گناهی اثار بدی داره که گنهکار دچارش میشه
حالا هر چی هم گناه رو گردن این و اون بندازه تازه بعدش باز اثار سوء تهمت دوباره به خودش بر میگرده
البته اینا چون کلمه "خوان "به کار رفته منظور کسانین که خیانت جزء زندگیشون شده نه حالا یه بار خیانت کردن و بعد توبه کردن
ایه
108 : یادمون نره خداوند همیشه حواسش به ما هست حتی اون موقعی که داریم به
اصطلاح خودمون نقشه پنهانی می کشیم برای خیانت و گناه رو گردن کسی انداختن
ایه 110: هر گناهی یه جور ظلمه در حق خودمون
باید اسنغفار کنیم
ایه 112: تو این ایه به تهمت گفته شده "رمی"یعنی تیر پرتاب کردن
و به ارتکاب تهمت گفته شده "احتمال" یعنی به دوش کشبدن و تحمل کردن
یعنی کسی که نهمت میزنه انگار تیری میرنه به شحصی که ازش نهمت کرده
تیری که بدنش سوراخ میشه ازش
و همین تاثیر سوء تمام عمر باعث میشه که تهمت زننده بار ستگین گناه رو به دوش بکشه
در روایات هستش که سنگینی نهمت از کوههای بزرگ بیشتره و باعث ذوب ایمان میشه
ایه 113: عصمت پیامبر یه نوع شعوری هستش که به طور مداوم ایشون رو از گناه مصون میداره
این شعور از طریق علم و ادراک میست
بلکه ناشی از نعالیم خداونده از طریق وحی
همونطوری که شعور انسان عادی بتعث میشه کثافات رو نخوره
شعور انسان معصوم هم مانع از گناه میشه
یعنی همونقدرناه براش نفرت زا و مشمیز کننده است .