28 . صفحه 28
بیست و دوم دی:
نفیسه :
182 .به حکم اسلامی کاملامشخص شدکه هرگونه تغییر وتبدیل در وصیتها به هر صورت وبه هر مقدار باشد گناه است. اما از انجا که هر قانونی استثنایی دارد در این ایه میفرماید (هرگاه وصی بیم انحرافی در وصیت کننده داشته باشد خواه این انحراف نا اگاهانه باشد خواه عمدی واگاهانه وان را اصلاح کند گناهی بر اونیست).
183.روز سرچشمه تقوا.به دنبال چند حکم مهم اسلامی ،در اینجا به بیان یکی دیگر از این احکام که از مهمترین عبادات محسوب میشود میپردازد وان روزه است.خداوند فلسفه این عبادت انسان ساز وتربیت افرین رادر یک جمله کوتاه اما پر محتوا چنین بیان میفرماید (شاید پرهیزگار شوید).
184.دراین ایه برای اینکه از سنگینی روزه کاسته شود چند دستور در این زمینه میدهد :1.چند روز معدودی باید روزه بگیرید 2.افراد بیمار ومسافر وکسانی که روزه گرفتن برایشان مشقت دارد از این حکم معافند وروزهای دیگر را باید به جای ان روزه بگیرند 3.کسانی که کلا روزه گرفتن برای انها درهر زمانی مشکل است مثل افراد مسن که باید کفاره بدهند یا مسکینی رااطعام کنند.در اخر ایه این واقعیت رابازگو میکند که روزه گرفتن برای شما بهتر است اگر بدانید که این جمله تاکید دیگری بر فلسفه روزه میباشد.
185.این ایه زمان روزه وقسمتی از احکام وفلسفه های ان راشرح میدهد .از فواید مهم روزه این است که روح انسان راتلطیف واراده انسان راقوی وغرایز اورا تعدیل مینماید در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانی ومعنوی است .روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقی داده وبه جهان فرشتگان صعود میدهد.جمله (لعلکم تتقون )اشاره به همه این حقایق دارد .در حدیثی از پیامبر مهربانیها میخوانیم (بهشت دری داردبه نام ریان [سیراب شده]که تنها روزه داران از ان وارد میشوند) .روزه یک درس مساوات وبرابری در میان فقیران وثروتمندان است تا غنی طعم گرسنگی رابچشد ونسبت به فقیر ادای حق کند .روزه اثر درمانی دارد:عامل بسیاری از بیماریها زیاده روی در خوردن غذاهای مختلف است روزه زباله ها ومواد اضافی وجذب نشده بدن را میسوزاند ودر واقع بدن راخانه تکانی میکند.حدیثی از پیامبر (ص)است که معده خانه تمام دردهاست وامساک بالاترین داروها.قبل از مسلمانان نیز روزه درمذاهب گذشته حتی بعد از تحریف وجود داشته .
اما علت اینکه ماه رمضان برای روزه داری انتخاب شده این است که قران ونیز درروایات اسلامی امده تمام کتب بزرگ اسمانی تورات،انجیل،زبور،مصحف در این ماه نازل شده اند که این ماهرا از نظرتربیتی برجستهکرده وروزه هم از جنبه تربیتی حاءز اهمیت است.
186.سلاحی
به نام دعا ونیایش.یکی از وسایل ارتباط بندگان باخدادعا ونیایش است. خدا
به ما نزدیک است نزدیکتر از انچه که تصور میکنیم نزدیکتر از خودمان
ونزدیکتر از شریان گردنمان.خداوند میفرمایدمن دعای دعا کننده راهنگامی که
مرا میخواند اجابت میکنم.جالب اینکه در این ایه هفت مرتبه به ذات پاک خود
اشاره دارد وهفت بار به بندگان ! واز این نهایت پیوستگی وقرب وارتباط ،محبت
خود را نسبت به انان مجسم ساخته است. این که میگویند دعا فضولی در کار
خداوند است وخدا هر چه مصلحت باشد انجام میدهد،توجه ندارند که مواهب الهی
برحسب استعدادها ولیاقتهاتقیسم میشود هر قدر استعدادوشایستگی بیشتر باشد
سهم بیشتری از ان مواهب نصیب انسان میگردد.امام صادق (ع) میفرمایند:در نزد
خداوند مقاماتی است که بدون دعا کسی به ان نمیرسد .
هانیه :
و اما چیزایی که من از این ص یاد گرفتم و یه بخش کوچیک از زندگی در اینجا
به تو پناه می برم از شر خودپرستی و تکبرم که مرا از درگاه تو براند .
و اما روزه که سبب پرهیزگاری می شه. نکته جالبی در
ماه رمضون های اینجا اتفاق می افته که من خیلی دوستش دارم . یک مسجد بزرگ
مربوط به مسلمانان(اکثرا اهل تسنن)اینجا داریم که ماه رمضونا افطاری میده
به هرکسی که بیاد . چند روز پیش داشتم برای یکی از دوستای ژاپنی (که معمولا
دینشون شینتو و یا بودایی است این ماه رمضون را توضیح م یدادم که هدف
چیه! اینکه یک وعده غذای خودتو بدی به یک فقیر. اینکه به صورت عملی تمرین
می کنی فقر و گرسنگی را و .که البته این بعد اجتماعی روزه است و همون طور
که نفیسه جان گفت بعد معنوی و فردی اش خویشتن داری است اما برگردم به همون
بعد اجتماعی.) جالبه انگار هدف اجتماعی روزه هم همینه چون کفاره روز های
گرفته نشده اینه که باید یک وعده غذا به مسکینی بدیم اما افسوس که این آیین
قشنگ فرهنگی نشده .
الان
با خوندن این آیه فهمیدن پرهیزگاری مهمترین دلیل روزه است و این هم معنای
بسیار وسیعی داره. غذا که نمود ظاهری اونه. گاهی ارزو می کنم ای کاش در
زبانم روزه بگیرم که از صبح تا عصر قول بدم حرف نامربوط نزنم . گاهی یک سری
حرفا بد نیست اما ضروری نیست. بعضی اوقات وسط صحبتام حس می کنم واقعا دارم
چی می گم!الان این حرف به کجا داره ختم می
شه!!
و
در ادامه اینکه به من یاد می ده صبور باشم یک مطلبی راجع به صبر شنیده
بودم که البته به ایات صفحات قبل هم بی ربط نبود . دو کلمه وجود داره صبر و
انتظار : بسیار با هم متقاوتند. انتظار یعنی چشم داشتن به چیزی . اینکه
تماما می شیم خواسته و می خواهیم اتفاقی بیفته. اما صبر یعنی نخواستن.
گذشتن . تهی شدن از اون خواسته و از اون خود. … اینکه خدا روزه را راه نجات
و هدایت می دانه برام خیلی حالب شد جون واضح ترین چیزی که من از روزه یاد
می گیرم همین صبره!و این یعنی کم کردن خواسته های خودم … چون دیگه دلیل
نداره خواسته ای باشه یا من باشم که منتظر یک پیامد بمونه!
چقدر آیه آخر آرامش بخشه!گاهی حس می کنم که خدا همش در باره عذاب گفته اما این آیه های اینجوری خیلی بدلم می شینه
حس می کنم خیلی قوی است و واقعی !
وحیده :
در کافى از محمد بن سوقه روایت آورده که گفت : از امام ابى جعفر (علیه السلام ) معناى جمله (فمن بدله ، بعد ما سمعه ، فانما اثمه على الذین یبدلونه ) یعنى , آیه 181 سوره بقره را,, پرسیدم ، فرمود: آیه بعد از آن که مى فرماید: (فمن خاف من موص جنفا او اثما، فاصلح بینهم ، فلا اثم علیه ) ، آیه 182 سوره بقره ,,آن را نسخ کرده و معنایش این است که هرگاه وصى بترسد (یعنى تشخیص دهد) از اینکه صاحب وصیت درباره فرزندانش تبعیض قائل شده و به بعضى ظلم کرده و خلاف حقى مرتکب شده که ,خدا به آن راضى نیست ، در اینصورت گناهى بر وصى نیست که آنرا تبدیل کند و بصورت حق و خداپسندانه در آورد.
یکى از لطیف ترین آیات قران ,آیه 186 است ,در این آیه خدا 7 مرتبه گفته *خودم *
بندگان خودم ، بیایید سراغ خودم، از خودم بخواهید ،....................
این آیه براى دعا کننده بسیار لذت بخش است.
دعا
یعنى طلب خیر کردن و باید همراه با اخلاص و ایمان باشد.دعا وتوسل مت
راعوض مى کند .شرایطمان را عوض مى کند .مثله زمین کشاورزى که باید شخم
بزنیم تا اماده شود .با دعا انگار خودمان را شخم مى زنیم .
دعا باعث رشد ما مى شود به شرطى که مقدمات آن فراهم شود.
خدا مى گوید از شما دعا کردن از من اجابت کردن .اما گاهى اوقات دعا مستجاب نمى شود .حتما مشکل و گیر از طرف ماست, در دعاى ماست,
دعا یعنى طلب خیر ,,شاید آن چیزى که مى خواهیم خیر ما نباشد .یا گاهى
اوقات انچه دعا مى کنیم خیر است اما اخلاص در آن نیست به هر کس و نا کس
دیگر هم رو مى اندازیم......
اعظم :
آیه 182 : اصلاحی که می تونیم در وصیت نامه مرده بدیم باید اصلاحی باشه که مراد از اون اصلاح بین ورثه است که نزاعی بینشون اتفاق نیفته (نمیشه یکی رو از ارث محروم کرد و به دیگری بیشتر داد چون مغایر با فرمان خداوند است )این نکته رو من نمی دونستم که فهمیدم
در
مورد آیات 183 توضیحات نفیسه جان و هانیه جان خیلی خوب بود ... روزه تنها
عبادتی هستش که از نوع سلبی هستش یعنی توش نباید کاری انجام بدیم (خوردن و
شهوت ) بقیه عبادات وجودی هستن یعنی باید کاری توش انجام داد ... امیر شدن
بر نفس یکی از ثمرات روزه است به شرطی که روزه باشه نه اونقدر سحر و افطار
بخوریم که مبادا گرسنگی رو حس کنیم
در
آیه 185 : جمله یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر برای من جالب بود
... خداوند احکامش رو خیلی ساده کرده و سختی ما لا طاقت نخواسته از ما و
صرف روزه گرفتن عمل شکر گزاری از خداوند انجام شده لعلکم تشکرون
آیه
186 : همه ش لطف و همش رحمت ... خیلی زیبا و خیلی نزدیک و خیلی امیدوار
کننده یه قسمت زیبا از تفسیر المیزان رو حیفم اومد نذارم مستقیم کپی می کنم
این آیه در افاده مضمونش بهترین اسلوب و لطیف ترین و زیباترین معنا را براى دعا دارد.
اولا: اساس گفتار را بر تکلم وحده (من چنین و چنانم ) قرار داده ، نه غیبت
(خدا چنین و چنان است )، و نه سیاقى دیگر نظیر غیبت ،و این سیاق دلالت
دارد بر اینکه خداى تعالى نسبت به مضمون آیه کمال عنایت را دارد.
و
ثانیا: تعبیر فرموده به (عبادى بندگانم )، و نفرمود (ناس مردم ) و یا
تعبیرى دیگر نظیر آن و این نیز عنایت یاد شده را بیشتر مى رساند.
و ثالثا: واسطه را انداخته ، و نفرموده : (در
پاسخشان بگو چنین و چنان ) بلکه فرمود: (چون بندگانم از تو سراغ مرا مى
گیرند من نزدیکم ).
و رابعا: جمله : (من نزدیکم ) را با حرف (ان )
که تاءکید را مى رساند مؤ کد کرده و فرموده : (فانى قریب ) پس به درستى که
من نزدیکم .
و خامسا: نزدیکى را با صفت بیان کرده و فرموده : (نزدیکم ) نه با فعل ، (من نزدیک مى شوم ) تا ثبوت و دوام نزدیکى را برساند.
و سادسا: در افاده اینکه دعا را مستجاب مى کند تعبیر به مضارع آورد نه ماضى ، تا تجدد اجابت و است مرار آن را برساند.
وسابعا: وعده اجابت یعنى عبارت (اجابت مى کنم دعاى
دعا کننده ) را مقید کرد به قید (اذا دعان - در صورتى که مرا بخواند) با
اینکه این قید چیزى جز خود مقید نیست ، چون مقید خواندن خدا است و قید هم
همان خواندن خدا است و این دلالت دارد بر اینکه دعوت داعى بدون هیچ شرطى و
قیدى مستجاب است نظیر آیه : (ادعونى است جب لکم ) و این هفت نکته همه دلالت
دارد بر اینکه خداى سبحان به است جابت دعا اهتمام و عنایت دارد.
از طرفى در این آیه با همه اختصارش هفت مرتبه ضمیر متکلم (من ) تکرار شده ، وآیه اى به چنین اسلوب در قرآن منحصر به همین آیه است .
جمله
"اجیب دعو الداع اذا دعان " خیلی برای من جالب بود ... یعنی همین که بنده
خداوند رو می خونه عین استجابت دعاش هستش همینکه خودش رو با خدای خودش تنها
می بینه و اونو نزدیک می بینه و بزرگ می بیندش همین خودش عین استجابته
...می گن یکی از دلایلی که دعا استجابت نمیشه (یکی از دلایل )اینه آدم در
عین اینکه دعا می کنه امیدش به اسباب و علل هستش و قطع نکرده دلش رو از
اسباب دو روایت زیبا هم بود که می نویسمشون
زمانى
خداى تعالى به بعضى از انبیاءش وحى فرستاد، که به عزت و جلالم سوگند که
آرزوى هر آرزومندى را که به غیر من امید ببندد مبدل به نومیدى مى کنم ، و
جامة ذلت در میان مردم بر تنش مى پوشانم ، و از گشایش و فضل خودم دور مى
کنم ، آیا بنده ، بنده من باشد، و در شدائدش به غیر من امید ببندد با اینکه
شدائد همه بدست من است و آیا به غیر من امیدوار شود، با اینکه غنى بالذات و
جواد على الاطلاق منم ، و کلید همه درهاى بسته به دست من است ، و در خانه
من به روى هر کس که بخواهد مرا بخواند باز است . (تا آخر حدیث ).
نیز
در عده الداعى از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت آورده که
فرمود: خداى تعالى فرموده هیچ مخلوقى دست به دامن مخلوق دیگر نمى شود، مگر
آنکه من رشته اسباب آسمانها و اسباب زمین را علیه او قطع مى کنم ، دیگر اگر
از من چیزى بخواهد عطایش نمى کنم ، و اگر به درگاهم دعا کند دعایش را
مستجاب نمى سازم ، و هیچ مخلوقى دست به دامن خود من نمى شود و چشم امید از
مخلوق من نمى پوشد مگر آنکه آسمانها و زمین را ضامن رزقش مى کنم ، آن وقت
اگر دعا کند اجابت مى کنم ، و اگر حاجت بخواهد بر مى آورم ، و اگر طلب
آمرزش کند او را مى آمرزم .
کاش باورمون بشه که فقط خدا رو داریم ، خدایی که اینقدر نزدیکه و ما ازش دوریم
دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجب تر که من از وی دورم
چه کنم با که توان گفت که او
در کنار من و من مهجورم