قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سوره طارق» ثبت شده است

جمعه, ۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۷ ق.ظ

591 . صفحه 591



هشتم مرداد :



نفیسه :



سوره طارق،سوره هشتاد و ششم قرآن است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 17 آیه میباشد. ‏
محتواى سوره:
مطالب این سوره عمدتا بر دو محور دور مى‏زند.
1- معاد و رستاخیز.
2- قرآن مجید و ارزش و اهمیت آن.
ولى در آغاز بعد از سوگندهایى اندیشه آفرین اشاره به وجود مراقبین الهى بر انسان مى‏کند.
بعد براى اثبات امکان معاد، به زندگى نخستین و بدو پیدایش انسان از آب نطفه، اشاره فرموده، نتیجه‏گیرى مى‏کند: خداوندى که قادر است او را از چنین آب بى‏ارزش و ناچیزى بیافریند توانائى بر بازگشت مجدد او دارد.
در مرحله بعد به بعضى از ویژگیهاى روز رستاخیز اشاره کرده، سپس با ذکر سوگندهاى متعدد و پرمعنائى اهمیت قرآن را گوشزد مى‏نماید، و سرانجام سوره را با تهدید کفار به مجازات الهى پایان مى‏دهد.
درباره فضیلت تلاوت این سوره‏ در حدیثى از پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم:
«هر کس آن را تلاوت کند خداوند به تعداد هر ستاره‏اى که در آسمان وجود دارد ده حسنه به او مى‏بخشد»! بدیهى است محتواى سوره و عمل به آن است که این همه پاداش عظیم را به بار مى‏آورد نه تلاوت خالى از عمل.


(آیه 1)- این سوره نیز همچون بسیارى دیگر از سوره‏هاى جزء آخر قرآن، با سوگندهاى زیبا و اندیشه برانگیزى آغاز مى‏شود، مى‏فرماید: «سوگند به آسمان و کوبنده شب»! (و السماء و الطارق).

(آیه 2)- «و تو نمى‏دانى کوبنده شب چیست»؟! (و ما ادراک ما الطارق).

(آیه 3)- «همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکیهاست» (النجم الثاقب).
قرآن خودش در اینجا «طارق» را تفسیر کرده، مى‏گوید: «این مسافر شبانه، همان ستاره درخشانى است که بر آسمان ظاهر مى‏شود و بقدرى بلند است که گوئى مى‏خواهد سقف آسمان را سوراخ کند، و نورش به قدرى خیره کننده است که تاریکیها را مى‏شکافد و به درون چشم آدمى نفوذ مى‏کند.
منظور از «نجم ثاقب» ستارگان درخشانى است که نور آنها پرده‏هاى ظلمت را مى‏شکافد و در چشم آدمى نفوذ مى‏کند همانند ستاره «زحل» که در فارسى به آن «کیوان» مى‏گویند.

(آیه 4)- اکنون ببینیم این سوگندها براى چیست؟ در این آیه مى‏فرماید:
«مسلما هر کس مراقب و محافظى دارد» (ان کل نفس لما علیها حافظ).
که اعمال او را ثبت و ضبط و حفظ مى‏کند، و براى حساب و جزا نگهدارى مى‏نماید.
به این ترتیب شما هرگز تنها نیستید، و هر که باشید، و هر کجا باشید، تحت مراقبت فرشتگان الهى و مأموران پروردگار خواهید بود، این مطلبى است که توجه به آن در اصلاح و تربیت انسان فوق العاده مؤثر است.

(آیه 5)- اى انسان! بنگر از چه چیز آفریده شده‏اى؟
در این آیه به عنوان یک استدلال بر مسأله معاد در برابر کسانى که آن را غیرممکن مى‏شمردند، مى‏فرماید: «انسان باید بنگرد از چه چیز آفریده شده است»؟! (فلینظر الانسان مم خلق).
و به این ترتیب قرآن دست همه انسانها را گرفته و به خلقت نخستین باز مى‏گرداند، و با یک جمله استفهامیه از آنها مى‏پرسد: «آفرینش شما از چه بوده است»؟

(آیه 6)- و بى‏آنکه منتظر پاسخ آنها باشد جواب این سؤال را- که روشن است- خودش داده، مى‏فرماید: «از یک آب جهنده آفریده شده است»! (خلق من ماء دافق). که این توصیفى است براى نطفه مرد که در آب منى شناور است، و به هنگام بیرون آمدن جهش دارد.

(آیه 7)- و بعد در توصیف دیگرى از این آب مى‏گوید: «آبى که از میان پشت و سینه‏ها خارج مى‏شود» (یخرج من بین الصلب و الترائب).
«صلب» به معنى پشت است و اما «ترائب» جمع «تریبه» بنابر مشهور میان علماى لغت استخوانهاى بالاى سینه است، همانجا که گردنبند روى آن قرار مى‏گیرد.
در اینجا قرآن به یکى از دو جزء اصلى نطفه که همان نطفه مرد است، و براى همه محسوس مى‏باشد، اشاره کرده، و منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پیش روى انسان است، چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج مى‏شود.
این تفسیرى است روشن و هماهنگ با آنچه در کتب لغت در معنى این دو واژه آمده است، در عین حال ممکن است حقیقت مهمترى در این آیه نیز نهفته باشد که در حد علم امروز براى ما کشف نشده و اکتشافات دانشمندان در آینده از روى آن پرده برخواهد داشت.

(آیه 8)- سپس از این بیان نتیجه‏گیرى کرده، مى‏گوید: «مسلما او [- خدایى که انسان را از چنین چیز پستى آفرید] مى‏تواند او را بازگرداند» (انه على رجعه لقادر).
در آغاز خاک بود، و سپس بعد از طى مراحلى به صورت نطفه درآمد، و نطفه نیز بعد از طى مراحل پیچیده و شگفت‏انگیزى، تبدیل به انسان کاملى شد، بنابر این بازگشت او به حیات و زندگى مجدد هیچ مشکلى ایجاد نمى‏کند.

(آیه 9)- در این آیه به توصیف آن روز بزرگ پرداخته، مى‏فرماید: «در آن روز که اسرار پنهان (انسان) آشکار مى‏شود» (یوم تبلى السرائر).
آرى! در آن روز که «یوم البروز» و «یوم الظهور» است اسرار درون آشکار مى‏شود، اعم از ایمان و کفر و نفاق، یا نیت خیر و شر، یا ریا و اخلاص، و این ظهور و بروز براى مؤمنان مایه افتخار و مزید نعمت است، و براى مجرمان مایه سرافکندگى و منشأ خوارى و خفت و چه دردناک است که انسان عمرى با آبرو در میان مردم زندگى کند ولى در آن روز در برابر همه خلایق شرمسار و سرافکنده شود.

(آیه 10)- اما مشکل مهم در آن روز اینجاست که «و براى او هیچ نیرو و یاورى نیست» (فما له من قوة و لا ناصر).
نه نیرویى که بر زشتیهاى اعمال و نیات او پرده بیفکند، و نه یاورى که او را از عذاب الهى رهائى بخشد.

(آیه 11)- در تعقیب آیات گذشته که استدلال بر مسأله معاد از طریق توجه به آفرینش نخستین انسان از نطفه داشت، در اینجا باز براى تأکید در امر معاد و اشاره به بعضى از دلائل دیگر بحث را ادامه داده، مى‏فرماید: «سوگند به آسمان پر باران» (و السماء ذات الرجع).

(آیه 12)- «و سوگند به زمین پر شکاف» که گیاهان از آن سر بر مى‏آورند (و الارض ذات الصدع).

(آیه 13)- «که این (قرآن) سخنى است که حق را از باطل جدا مى‏کند» (انه لقول فصل).

(آیه 14)- سخنى است جدى «و هرگز شوخى نیست»! (و ما هو بالهزل).
در حقیقت این دو سوگند اشاره‏اى است به احیاى زمینهاى مرده به وسیله باران که قرآن بارها آن را به عنوان دلیلى بر مسأله رستاخیز ذکر کرده است، مانند آیه 11 سوره ق که مى‏فرماید: «ما به وسیله باران سرزمین مرده‏اى را زنده کردیم، خروج و قیام شما در قیامت نیز همین گونه است»!

(آیه 15)- سپس براى تسلى خاطر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان از یکسو، و تهدید دشمنان اسلام از سوى دیگر مى‏افزاید: «آنها پیوسته حیله مى‏کنند» و نقشه‏ها مى‏ریزند (انهم یکیدون کیدا).


(آیه 16)- «و من هم در برابر آنها چاره مى‏کنم» و نقشه‏هاشان را نقش بر آب مى‏کنم (و اکید کیدا).

(آیه 17)- «حال که چنین است کافران را (فقط) اندکى مهلت ده» تا عاقبت کار خویش را ببینند! (فمهل الکافرین امهلهم رویدا).
آرى! آنها پیوسته نقشه‏هاى شومى براى مبارزه با تو طرح مى‏کنند:
گاه از طریق استهزا وارد مى‏شوند. گاه به محاصره اقتصادى دست مى‏زنند.
گاه مؤمنان را شکنجه و آزار مى‏کنند. گاه ساحرت مى‏خوانند، گاه کاهنت مى‏گویند، گاه دیوانه‏ات مى‏شمرند.
گاه مى‏گویند کسانى که دور تو را گرفته‏اند فقرا و بینوایانند آنها را دور کن تا ما با تو باشیم.
منظور از «کید دشمنان» در آیه فوق روشن است که به نمونه‏هاى آن اشاره کردیم، و اما منظور از «کید الهى» همان الطافى است که شامل حال پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان مى‏شد و دشمنان اسلام را غافلگیر مى‏ساخت، کوششهاى آنها را از میان مى‏برد، و توطئه‏هاى آنان را در هم مى‏شکست، که نمونه‏هایش در تاریخ اسلام فراوان است.
این آیه سرمشقى است براى همه مسلمانان که در کارهاى خود مخصوصا هنگامى که در مقابل دشمنانى نیرومند و خطرناک قرار مى‏گیرند با حوصله و صبر و شکیبائى و دقت رفتار کنند، و از هرگونه شتابزدگى و کارهاى بى‏نقشه یا بى‏موقع بپرهیزند.



سوره اعلى ،هشتاد و هفتمین سوره قرآن کریم است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 19 آیه میباشد.‏
محتواى سوره:
این سوره در حقیقت از دو بخش تشکیل یافته، بخشى که در آن روى سخن به شخص پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است و دستوراتى را در زمینه تسبیح پروردگار، و اداى رسالت، به او مى‏دهد، و اوصاف هفتگانه‏اى از خداوند بزرگ در این رابطه مى‏شمرد.
و بخش دیگرى که از مؤمنان خاشع، و کافران شقى، سخن به میان مى‏آورد، و عوامل سعادت و شقاوت این دو گروه را بطور فشرده در این بخش بیان مى‏کند.
و در پایان سوره اعلام مى‏دارد که این مطالب تنها در قرآن مجید نیامده است، بلکه حقایقى است که در کتب و صحف پیشین، صحف ابراهیم و موسى، نیز بر آن تأکید شده است.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «هر کس سوره اعلى را بخواند خداوند به عدد هر حرفى که بر ابراهیم (ع) و موسى (ع) و محمد صلّى اللّه علیه و آله نازل کرده ده حسنه به او عطا مى‏فرماید».
و در حدیث دیگرى از امام صادق علیه السّلام مى‏خوانیم: «کسى که سوره اعلى را در فرائض یا نوافل خود بخواند، روز قیامت به او گفته مى‏شود: از هر یک از درهاى بهشت مى‏خواهى وارد شو ان شاء اللّه». از مجموعه روایاتى که در این زمینه رسیده استفاده مى‏شود که این سوره از اهمیت خاصى برخوردار است، تا آنجا که در حدیثى از على علیه السّلام مى‏خوانیم:
«این سوره محبوب پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله بود.»



(آیه 1)- خداوند بزرگ را تسبیح گوى! این سوره که در حقیقت عصاره مکتب انبیا و دعوت پیامبران است از تسبیح و تقدیس پروردگار شروع مى‏شود و در آغاز روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مى‏فرماید: «منزه شمار نام پروردگار بلند مرتبه‏ات را» (سبح اسم ربک الاعلى).
یعنى نام خداوند در ردیف نام بتها قرار داده نشود، و ذات پاک او را از هرگونه عیب و نقص، و صفات مخلوقها و عوارض جسم و جسمانیت، و هرگونه محدودیت و نقصان منزه بشماریم.
تعبیر به «اعلى» بیانگر این حقیقت است که او از هر کس و هر چیز و هر چه تصور کنیم، و هر خیال و قیاس و گمان و وهم، و هرگونه شرک جلى و خفى برتر و بالاتر است.


(آیه 2)- و بعد از این دو توصیف (ربّ، اعلى) در توضیح آن پنج وصف دیگر را بیان مى‏کند که همگى شرح ربوبیت اعلاى پروردگار است، مى‏فرماید:
«همان خداوندى که آفرید و منظم کرد» (الذى خلق فسوى).
نظام عالم آفرینش- که از بزرگترین منظومه‏هاى آسمانى را شامل مى‏شود تا موضوعات ساده‏اى همچون خطوط سر انگشتهاى انسان که در آیه 4 سوره قیامت به آن اشاره شده (بلى قادرین على ان نسوى بنانه)- شاهد گویایى بر ربوبیت او، و اثبات وجود پروردگار است.


(آیه 3)- بعد از مسأله آفرینش و نظم بندى خلقت، به موضوع برنامه ریزى براى حرکت تکاملى، و هدایت موجودات در این مسیر پرداخته، مى‏افزاید:«و همان که اندازه‏گیرى کرد و هدایت نمود» (و الذى قدر فهدى).
منظور از «تقدیر» همان اندازه‏گیرى و تعیین برنامه‏هاى حرکت به سوى اهدافى است که موجودات به خاطر آن آفریده شده‏اند.
و منظور از «هدایت» همان هدایت تکوینى است که به صورت انگیزه‏ها و قوانینى بر هر موجودى حاکم ساخته- اعم از انگیزه‏هاى درونى و برونى.
فى المثل از یکسو پستان مادر و شیر آن را براى تغذیه طفل آفریده و به مادر عاطفه شدید مادرى داده و از سوى دیگر در طفل انگیزه‏اى آفریده که او را به سوى پستان مادر مى‏کشاند، و این آمادگى و جاذبه دو جانبه در مسیر هدف، در همه موجودات دیده مى‏شود.
البته در مورد انسان غیر از برنامه هدایت تکوینى، هدایت دیگرى وجود دارد که از طریق وحى و ارسال انبیاء صورت مى‏گیرد، و هدایت تشریعى نام دارد، و جالب این که هدایت تشریعى انسان نیز در تمام زمینه‏ها مکمل هدایت تکوینى اوست.


(آیه 4)- در مرحله بعد اشاره به گیاهان و مخصوصا مواد غذائى چهارپایان کرده، مى‏افزاید: «و آن کسى که چراگاه را به وجود آورد» و از دل زمین بیرون فرستاد (و الذى اخرج المرعى).


(آیه 5)- و بعد مى‏افزاید: «سپس آن را خشک و تیره قرار داد» (فجعله غثاء احوى).
«غثاء احوى» (گیاهان خشکیده تیره رنگ) هم بازگو کننده فناى دنیاست و هم منافع زیادى در بر دارد هم غذاى مناسبى است براى زمستان حیوانات، و هم وسیله‏اى است براى سوخت و سوز انسان، و هم کود مناسبى براى زمینها.


(آیه 6)- در آیات گذشته سخن از ربوبیت و «توحید» پروردگار بود و به دنبال آن در اینجا سخن از قرآن و «نبوت» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله است، در آیات گذشته سخن از «هدایت عمومى» موجودات بود، و در اینجا سخن از «هدایت نوع انسان» است،و بالاخره در آیات گذشته تسبیح پروردگار «على اعلى» آمده بود، و در اینجا از قرآن که بیانگر این تسبیح است سخن به میان مى‏آورد.
مى‏فرماید: «ما به زودى (قرآن را) بر تو مى‏خوانیم و هرگز فراموش نخواهى کرد» (سنقرئک فلا تنسى).
بنابراین هنگام نزول وحى عجله مکن، و هرگز نگران فراموش کردن آیات الهى مباش، آن کس که این آیات بزرگ را براى هدایت انسانها بر تو فرستاده، هم او حافظ و نگاهبان آنهاست.
در جاى دیگر مى‏فرماید: «براى خواندن قرآن پیش از آنکه وحى آن بر تو تمام شود عجله مکن، و بگو: پروردگارا! علم مرا افزون کن» (طه/ 114).


(آیه 7)- سپس براى اثبات قدرت خداوند و این که هر خیر و برکتى است از ناحیه اوست، مى‏افزاید: تو چیزى از آیات الهى را فراموش نمى‏کنى «مگر آنچه را خدا بخواهد که او آشکار و پنهان را مى‏داند» (الا ما شاء الله انه یعلم الجهر و ما یخفى).
مفهوم این تعبیر آن نیست که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله چیزى از آیات الهى از فراموش مى‏کند بلکه هدف بیان این حقیقت است که موهبت حفظ آیات الهى از سوى خداست، و لذا هر لحظه بخواهد مى‏تواند آن را از پیامبرش بگیرد.
و این یکى از معجزات پیغمبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله است که آیات و سوره‏هاى طولانى را با یکبار تلاوت جبرئیل به خاطر مى‏سپرد، و همیشه به خاطر داشت، و چیزى را فراموش نمى‏کرد.


(آیه 8)- سپس پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را دلدارى داده، مى‏افزاید: «و ما تو را براى هر کار خیر آماده مى‏کنیم» (و نیسرک للیسرى).
و به تعبیر دیگر هدف بیان این حقیقت است که در راهى که تو در پیش دارى مشکلات و سختیها فراوان است، هم در راه گرفتن وحى و حفظ آن، و هم در تبلیغ رسالت و اداى آن، و هم در انجام کارهاى خیر و عمل به آن ما در تمام این امور (دریافت وحى و ابلاغ و نشر و تعلیم و عمل کردن به آن) به تو یارى مى‏دهیم و مشکلات را بر تو آسان مى‏سازیم.


(آیه 9)- بعد از بیان موهبت وحى آسمانى به پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، و وعده توفیق و تسهیل امور براى او، به ذکر مهمترین وظیفه او پرداخته، مى‏فرماید: «پس تذکّر ده اگر تذکر مفید باشد» (فذکر ان نفعت الذکرى).
منظور این است که تذکر به هرحال سودمند است، و افرادى که به هیچ وجه از آن منتفع نشوند کمند، به علاوه حداقل موجب اتمام حجت بر منکران مى‏شود که این خود منفعت بزرگى است.
و لذا پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله براى تبلیغات و تذکرات خود هیچ قید و شرطى قائل نبود و همگان را وعظ مى‏کرد و انذار مى‏نمود.



(آیه 10)- سپس به عکس العمل مردم در برابر تذکر، وعظ و انذار پرداخته، و آنها را به دو گروه تقسیم مى‏کند، مى‏فرماید: «و به زودى کسى که از خدا مى‏ترسد (و احساس مسؤولیت مى‏کند) متذکر مى‏شود» (سیذکر من یخشى).
آرى! تا روح «خشیت» و ترس و یا به تعبیر دیگر روح «حق طلبى» و «حق جوئى» که مرتبه‏اى از تقواست در انسان وجود نداشته باشد از مواعظ الهى و تذکرات پیامبران نفعى نمى‏برد، لذا در آغاز سوره بقره قرآن را مایه هدایت براى پرهیزگاران شمرده مى‏گوید: (هدى للمتقین).


(آیه 11)- و در این آیه به گروه دوم پرداخته، مى‏افزاید: «اما بدبخت‏ترین افراد از آن دورى مى‏گزیند» یتجنبها الاشقى).


(آیه 12)- در این آیه سرنوشت گروه اخیر را چنین بیان مى‏کند «همان کسى که در آتش بزرگ وارد مى‏شود» (الذى یصلى النار الکبرى).


(آیه 13)- «سپس در آن آتش (براى همیشه مى‏ماند) نه مى‏میرد، و نه زنده مى‏شود»! (ثم لا یموت فیها و لا یحیى).
یعنى نه مى‏میرد که آسوده گردد، و نه حالتى را که در آن است مى‏توان زندگى نام نهاد، بلکه دائما در میان مرگ و زندگى دست و پا مى‏زند، و این بدترین بلا و مصیبت براى آنهاست.توصیف آتش جهنّم به «کبرى» در مقابل آتش «صغرى» یعنى آتشهاى این دنیا مى‏باشد، همان‏گونه که در حدیثى آمده که امام صادق علیه السّلام فرمود: «این آتش شما جزئى از هفتاد جزء از آتش دوزخ است، که هفتاد مرتبه با آب خاموش شده، باز شعله‏ور گردیده و اگر چنین نبود هیچ انسانى قدرت تحمل آن را نداشت و نمى‏توانست در کنار آن قرار گیرد.


(آیه 14)- در آیات قبل اشاره‏اى به مجازات سخت کفار معاند، و دشمنان حق شده بود، و در اینجا به نجات اهل ایمان و عوامل این نجات اشاره کرده، مى‏فرماید: «به یقین کسى که پاکى جست (و خود را تزکیه کرد)، رستگار شد» (قد افلح من تزکى).


(آیه 15)- «و (آن که) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند» (و ذکر اسم ربه فصلى).
به این ترتیب عامل فلاح و رستگارى و پیروزى و نجات را سه چیز مى‏شمرد، «تزکیه» و «ذکر نام خداوند» و سپس «به جا آوردن نماز».
«تزکیه» معنى وسیعى دارد که هم پاکسازى روح از آلودگى شرک، و هم پاکسازى نفس از اخلاق رذیله، و هم پاکسازى عمل از محرمات و هرگونه ریا، و هم پاکسازى مال و جان به وسیله دادن زکات در راه خدا را شامل مى‏شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۵ ، ۰۷:۲۷
* مسافر