دوشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۰۵ ب.ظ
587 . صفحه 587
چهارم مرداد :
نفیسه :













سوره انفطار،سوره هشتاد و دوم قرآن است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 19 آیه میباشد.
محتواى سوره:
این سوره مانند بسیارى از سورههاى دیگر جزء آخر قرآن بر محور مسائل مربوط به قیامت دور مىزند، و روى هم رفته در آیات نوزدهگانه آن به پنج موضوع در این رابطه اشاره شده:
1- اشراط السّاعه: یعنى حوادث عظیمى که در پایان جهان و در آستانه قیامت رخ مىدهد.
2- توجه انسان به نعمتهاى خداوند که سراسر وجود او را فرا گرفته.
3- اشاره به فرشتگانى که مأمور ثبت اعمال انسانها هستند.
4- سرنوشت نیکان و بدان در قیامت.
5- گوشهاى از سختیهاى آن روز بزرگ.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: «هرکس این دو سوره: سوره انفطار و سوره انشقاق را تلاوت کند، و آن دو را در نماز فریضه و نافله برابر چشم خود قرار دهد هیچ حجابى او را از خدا محجوب نمىدارد، و چیزى میان او و خداوند حائل نمىشود، پیوسته (با چشم دل) به خدا مىنگرد و خدا (با لطفش) به او نگاه مىکند، تا از حساب مردم فارغ شود».
مسلما نعمت بزرگ حضور در پیشگاه خدا، و از میان رفتن حجابها میان او و پروردگار، براى کسى است که این دو سوره را در عمق جانش جاى دهد و خود را براساس آن بسازد، نه این که به لقلقه زبان اکتفا کند.

نخست مىفرماید: «در آن زمان که آسمان [- کرات آسمانى] از هم شکافته شود» (اذا السماء انفطرت).

نظام جهان بالا در هم مىریزد، و انفجارهاى عظیمى سراسر کرات آسمانى را فرا مىگیرد، منظومهها نظام خویش را از دست مىدهند، و ستارگان از مدار خود بیرون مىروند، و بر اثر تصادم شدید به یکدیگر متلاشى مىشوند، عمر این جهان به پایان مىرسد، و همه چیز ویران مىشود، تا بر ویرانههایش عالم نوین آخرت برپا گردد.
هدف اعلام این مطلب است جایى که این کرات عظیم آسمانى به چنین سرنوشتى دچار شوند تکلیف انسان ضعیف در این میان معلوم است.

گرچه امروز نیز تمام دریاهاى روى زمین (غیر از دریاچهها) به هم ارتباط دارند، ولى به نظر مىرسد که در آستانه قیامت بر اثر زلزلههاى شدید، یا متلاشى شدن کوهها و ریختن آنها در دریاها چنان دریاها پر مىشوند که آب سراسر خشکیها را فرا مىگیرد، و دریاها به صورت یک اقیانوس گسترده و فراگیر در مىآیند، همانگونه که یکى از تفسیرهاى آیه 6 سوره تکویر «و اذا البحار سجرت» نیز همین است.


آرى! آن روز حجابها کنار مىرود، پردههاى غرور و غفلت دریده مىشود، و حقایق جهان عریان و آشکار مىگردد، آنجاست که انسان تمامى اعمال خود را مىبیند و از نیک و بد آن آگاه مىشود، چه اعمالى را که از قبل فرستاده، و چه کارهائى که آثارش بعد از او در دنیا باقى مانده مانند خیرات و صدقات جاریه، و بناها و آثارى که براى مقاصد رحمانى یا شیطانى ساخته، و از خود به جا نهاده است، و یا کتابها و آثار علمى و غیر علمى که براى مقاصد نیک و بد تحریر یافته، و بعد از او مورد بهرهبردارى دیگران قرار گرفته است، همچنین سنتهاى نیک و بد که اقوامى را به دنبال خود کشانیده.
اینها نمونههائى است از کارهائى که نتایجش بعد از انسان به او مىرسد و مصداق «اخّرت» در آیه فوق است.
در حدیثى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم: «بعد از مرگ انسان، پرونده اعمال او بسته مىشود، و اجر و پاداشى به او نمىرسد مگر از سه طریق (و در روایت دیگرى این امور شش چیز شمرده شده:) بناها و اشیاء مفیدى که براى استفاده مردم از خود به یادگار گذارده، فرزند صالح، قرآنى که آن را تلاوت مىکند، چاهى که حفر کرده، درختى که غرس نموده، تهیه آب، و سنّت حسنهاى که بعد از او باقى مىماند و مورد توجه قرار مىگیرد.»

به مقتضاى ربوبیتش پیوسته او را در کنف حمایت خود قرار داده، و تربیت و تکامل را بر عهده گرفته، و به مقتضاى کرمش او را بر سر خوان نعمت خود نشانده، و از تمام مواهب مادى و معنوى برخوردار ساخته است.
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله آمده است که هنگام تلاوت این آیه فرمود: «غرّه جهله جهل و نادانیش او را مغرور و غافل ساخته است»! و از اینجا روشن مىشود هدف این است که با تکیه بر مسأله ربوبیت و کرم خداوند غرور و غفلت و جهل انسان را در هم بشکند.


در این آیات و بسیارى دیگر از آیات قرآن خداوند این انسان فراموشکار و مغرور را وادار به عرفان خویشتن مىکند از آغاز آفرینش در رحم مادر، تا لحظه تولد، و از آنگاه تا نمو و رشد کامل، وجود خویش را مورد بررسى دقیق قرار دهد، و ببیند در هر گام، و در هر لحظه، نعمت تازهاى از سوى آن منعم بزرگ به سراغش آمده، تا خود را سراپا غرق احسان او بیند و از مرکب غرور و غفلت پایین آید و طوق بندگى حق را بر گردن نهد.

نه مسأله کرم خداوند مایه غرور شماست، و نه لطف و نعمتهاى او، بلکه ریشه اصلى را در عدم ایمان به روز رستاخیز باید بیابید.



منظور از «حافظین» در اینجا فرشتگانى هستند که مأمور حفظ و نگهدارى اعمال انسانها اعم از نیک و بد هستند که در آیه 17 سوره ق از آنها تعبیر به «رقیب و عتید» شده است: «انسان هیچ سخنى را تلفظ نمىکند مگر این که نزد او فرشتهاى است مراقب و آماده براى انجام مأموریت».
و در همان سوره ق آیه 16 مىفرماید: «به خاطر بیاورید هنگامى را که دو فرشته از راست و چپ که ملازم شما هستند اعمال شما را تلقى و ثبت مىکنند».


این که مىفرماید: «نیکوکاران در بهشت، و بدکاران در دوزخند» ممکن است به این معنى باشد که آنها هم اکنون نیز در بهشت و دوزخ وارد شدهاند، و در همین دنیا نیز نعمتهاى بهشتى و عذابهاى دوزخى آنها را فرا گرفته، همان گونه که در آیه 54 سوره عنکبوت مىخوانیم: «دوزخ کافران را احاطه کرده است».
و نیز جمعى گفتهاند که این گونه تعبیرها اشاره به آینده حتمى است- ولى معنى اول با ظاهر آیه سازگارتر است.

هرگاه معنى آیه گذشته چنین باشد که آنها هم اکنون داخل دوزخند این آیه نشان مىدهد که در روز قیامت ورود بیشتر و عمیقترى در این آتش سوزان مىیابند و اثر آتش را به خوبى احساس مىکنند.

بسیارى از مفسران این جمله را دلیلى بر خلود و جاودانگى عذاب «فجار» گرفتهاند، و چنین نتیجهگیرى کردهاند که منظور از «فجّار» در این آیات کفّارند. چرا که «خلود» و جاودانگى جز در مورد آنها وجود ندارد بنابر این فجّار کسانى هستند که پردههاى تقوا و عفاف را به خاطر عدم ایمان و تکذیب روز جزا دریدهاند. نه به خاطر غلبه هواى نفس در عین داشتن ایمان.
ضمنا آیه فوق این حقیقت را نیز بازگو مىکند که عذاب دوزخیان هیچ گونه فترتى ندارد، و حتى براى ساعت و یا لحظهاى از آن دور نمىشوند.


جائى که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله با آن آگاهى وسیع از قیامت و علم فوق العاده او نسبت به مبدأ و معاد، حوادث آن روز بزرگ و اضطراب و وحشت عظیمى را که بر آن حاکم است به خوبى نداند تکلیف بقیه روشن است.






















هشتاد و سومین سوره،سوره مطفّفین است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 36 آیه میباشد.
محتواى سوره:
بحثهاى این سوره بر پنج محور دور مىزند:
1- هشدار و تهدید شدیدى نسبت به کم فروشان.
2- اشاره به این مطلب که گناهان از عدم ایمان راسخ به رستاخیز سرچشمه مىگیرد.
3- بخشى از سرنوشت «فجّار» در آن روز بزرگ.
4- قسمتى از مواهب عظیم و نعمتهاى روح پرور نیکوکاران در بهشت.
5- اشارهاى به استهزاى جاهلانه کافران نسبت به مؤمنان و معکوس شدن این کار در قیامت.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مىخوانیم: «هرکس سوره مطففین را بخواند خدا او را از شراب طهور زلال و خالص که دست احدى به آن نرسیده در آن روز سیراب مىکند».
و در حدیثى از امام صادق علیه السّلام آمده است: «هر کس در نمازهاى فریضه خود سوره مطففین را بخواند خداوند امنیت از عذاب دوزخ را در قیامت به او عطا مىکند، نه آتش دوزخ او را مىبیند و نه او آتش دوزخ را» پیداست این همه ثواب و فضیلت و برکت براى کسى است که خواندن آن را مقدمهاى براى عمل قرار دهد.

«ابن عباس» مىگوید: هنگامى که پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله وارد مدینه شد بسیارى از مردم سخت آلوده کم فروشى بودند، خداوند این آیات را نازل کرد و آنها پذیرفتند و بعد از آن کم فروشى را ترک کردند.
در حدیث دیگرى آمده است که: بسیارى از اهل مدینه تاجر بودند و در کار خود کم فروشى مىکردند، و بسیارى از معاملات آنها معاملات حرام بود، این آیات نازل شد و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آنها را براى اهل مدینه تلاوت فرمود سپس افزود: «پنج چیز در برابر پنج چیز است»! عرض کردند: اى رسول خدا! کدام پنج در مقابل کدام پنج است؟
فرمود: «هیچ قومى عهدشکنى نکردند مگر این که خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلّط ساخت.
و هیچ جمعیتى به غیر حکم الهى حکم نکردند مگر این که فقر در میان آنها زیاد شد.
و در میان هیچ ملّتى فحشا ظاهر نشد مگر این که مرگ و میر در میان آنها فراوان گشت! هیچ گروهى کم فروشى نکردند مگر این که زراعت آنها از بین رفت و قحطى آنها را فرو گرفت! و هیچ قومى زکات را منع نکردند مگر این که باران از آنها قطع شد»!
تفسیر:
واى بر کم فروشان! در آغاز سوره قبل از هر چیز کم فروشان را مورد تهدید شدیدى قرار داده، مىفرماید: «واى بر کم فروشان»! (ویل للمطففین).
این در حقیقت اعلان جنگى است از ناحیه خداوند به این افراد ظالم و ستمگر و کثیف که حق مردم را به طرز ناجوانمردانهاى پایمال مىکنند.
قابل توجه این که در روایتى از امام صادق علیه السّلام آمده که خداوند «ویل» را درباره هیچ کس در قرآن قرار نداده مگر این که او را کافر نام نهاده همان گونه که در آیه 37 سوره مریم، مىفرماید: «واى بر کافران از مشاهده روز بزرگ».
از این روایت استفاده مىشود که کم فروشى بوى کفر مىدهد!

«آنان که وقتى براى خود پیمانه مىکنند حق خود را بطور کامل مىگیرند» (الذین اذا اکتالوا على الناس یستوفون).

البته بعید نیست با استفاده از الغاى خصوصیت «کم فروشى» کم گذاردن در خدمات را نیز فراگیرد، فى المثل کارگر و کارمندى چیزى از وقت خود بدزدد در ردیف «مطففین» و کم فروشانى است که آیات این سوره سخت آنها را نکوهش کرده است. حتى بىتناسب نیست اگر هرگونه تجاوز از حدود الهى و کم و کسر گذاشتن در روابط اجتماعى و اخلاقى را مشمول آن بدانیم.

«آیا آنها گمان نمىکنند که برانگیخته مىشوند»؟! (ا لا یظن اولئک انهم مبعوثون).


یعنى اگر آنها قیامت را باور مىداشتند و مىدانستند حساب و کتابى در کار است، و تمام اعمالشان براى محاکمه در آن دادگاه بزرگ ثبت مىشود، هرگز چنین ظلم و ستم نمىکردند، و حقوق افراد را پایمال نمىساختند.
در حدیثى از امام باقر علیه السّلام نقل شده است: «هنگامى که امیرمؤمنان على علیه السّلام در کوفه بود همه روز صبح در بازارهاى کوفه مىآمد و بازار به بازار مىگشت و تازیانهاى (براى مجازات متخلفان) بر دوش داشت در وسط هر بازار مىایستاد و صدا مىزد: «اى گروه تجّار! از خدا بترسید»! هنگامى که بانگ على را مىشنیدند هرچه در دست داشتند بر زمین گذاشته و با تمام دل به سخنانش گوش فرا مىدادند، سپس مىفرمود:
«از خداوند خیر بخواهید، و با آسان گرفتن کار بر مردم برکت بجوئید، و به خریداران نزدیک شوید، حلم را زینت خود قرار دهید، از سوگند بپرهیزید، از دروغ اجتناب کنید، از ظلم خوددارى نمایید، و حق مظلومان را بگیرید، به ربا نزدیک نشوید، پیمانه و وزن را بطور کامل وفا کنید، و از اشیاء مردم کم نگذارید، و در زمین فساد نکنید»! و به این ترتیب در بازارهاى کوفه گردش مىکرد، سپس به دار الاماره باز مىگشت و براى دادخواهى مردم مىنشست.»