قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۲۶ ق.ظ

590 . صفحه 590

هفتم مرداد :


نفیسه :



سوره بروج هشتادو پنجمین سوره قرآن است.
این سوره در «مکّه» نازل شده و داراى 22 آیه میباشد. ‏
محتواى سوره:
با توجه به این که این سوره از سوره‏هاى «مکّى» است چنین به نظر مى‏رسد که هدف اصلى تقویت روحیه مؤمنان در برابر دشمنان و تشویق آنان به پایمردى و استقامت است.
و در همین رابطه در این سوره داستان «اصحاب اخدود» را نقل مى‏کند، همانها که خندقها کندند و آتشهاى عظیمى در آن افروختند، و مؤمنان را تهدید به شکنجه با آتش کردند، گروهى را زنده زنده در آتش سوزاندند، اما آنها از ایمانشان بازنگشتند.
در قسمت دیگرى از این سوره کافرانى را که مؤمنان را تحت فشار قرار مى‏دهند سخت مورد حمله قرار داده و آنها را به عذاب سوزان جهنم تهدید مى‏کند، در حالى که مؤمنان را بشارت به باغهاى پر نعمت بهشتى مى‏دهد.
در مقطع بعد آنها را به گذشته تاریخ باز مى‏گرداند، و داستان فرعون و ثمود و اقوام زورمند را در برابر دیدگانشان مجسم مى‏سازد، تا کفّار «مکّه» که نسبت به آنها قدرت ناچیزى داشتند حساب خود را بکنند، و هم مایه تسلّى خاطر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و مؤمنان بوده باشد.
و در آخرین مقطع سوره اشاره به عظمت قرآن مجید و اهمیت فوق العاده این وحى الهى مى‏کند، و سوره را با آن پایان مى‏دهد. نامگذارى این سوره به «بروج» به تناسب سوگندى است که در آیه نخستین آن آمده است.
فضیلت تلاوت سوره:
در حدیثى از پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله مى‏خوانیم: «هر کس این سوره را بخواند خداوند به تعداد تمام کسانى که در نماز جمعه اجتماع مى‏کنند، و تمام کسانى که روز عرفه (در عرفات) جمع مى‏شوند، ده حسنه به او مى‏دهد، و تلاوت آن انسان را از ترسها و شدائد رهائى مى‏بخشد».
با توجه به این که یکى از تفسیرهاى آیه «و شاهد و مشهود» روز جمعه و روز عرفه است، و نیز با توجه به این که سوره حکایت از مقاومت شدید مؤمنان پیشین در برابر شدائد و فشارها مى‏کند، تناسب این پاداشها با محتواى سوره روشن مى‏شود، و در ضمن نشان مى‏دهد که این همه اجر و پاداش از آن کسانى است که آن را بخوانند و در آن بیندیشند و سپس عمل کنند.


(آیه 1)- در آغاز سوره، مى‏فرماید: «سوگند به آسمان که داراى برجهاى بسیار است» (و السماء ذات البروج).
برجهاى آسمانى یا به معنى ستارگان درخشان و روشن آسمان است یا به معنى «صورتهاى فلکى» یعنى مجموعه‏اى از ستارگان که در نظر ما شباهت به یکى از موجودات زمینى دارد، و برجهاى دوازده‏گانه دوازده صورت فلکى است که خورشید در مسیر سالانه خود در هر ماه محاذى یکى از آنها قرار مى‏گیرد- البته خورشید حرکت نمى‏کند بلکه زمین به دور آن مى‏گردد ولى به نظر مى‏رسد که خورشید جا به جا مى‏شود و محاذى یکى از این صورتهاى فلکى مى‏گردد.

(آیه 2)- سپس مى‏افزاید: «و سوگند به آن روز موعود» روز رستاخیز (و الیوم الموعود).همان روزى که تمام انبیا و پیامبران الهى آن را وعده داده‏اند و صدها آیه قرآن مجید از آن خبر مى‏دهد.

(آیه 3)- و در سومین و چهارمین سوگند، مى‏فرماید: «و قسم به شاهد و مشهود» (و شاهد و مشهود).
در این که منظور از «شاهد» و «مشهود» چیست؟ مفسران حدود سى تفسیر ذکر کرده‏اند که مهمترین آنها تفسیرهاى زیر است:
1- «شاهد» شخص پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و «مشهود» روز قیامت است.
2- «شاهد» گواهان عمل انسانند، مانند اعضاى پیکر او و «مشهود» انسانها و اعمال آنها هستند.
3- «شاهد» به معنى روز جمعه است که شاهد اجتماع مسلمین در مراسم بسیار مهم نماز آن روز است. و «مشهود» روز عرفه است که زائران بیت اللّه الحرام شاهد و ناظر آن روزند.
4- «شاهد» روز عید قربان و «مشهود» روز عرفه مى‏باشد.
5- منظور از «شاهد» شبها و روزها، و «مشهود» بنى آدم است که به اعمال او گواهى مى‏دهد.
6- منظور از «شاهد» ملائکه و «مشهود» قرآن است.
7- منظور از «شاهد» حجر الاسود و «مشهود» حاجیانند که در کنار آن مى‏آیند و دست بر آن مى‏نهند.
8- «شاهد» خلق است، و «مشهود» حق است.
9- منظور از «شاهد» امت اسلامى است و «مشهود» امتهاى دیگر.
10- «شاهد» پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله و «مشهود» سایر انبیاء هستند.
11- «شاهد» پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و «مشهود» امیرمؤمنان على علیه السّلام است.
البته تناسب این آیه با آیات قبل ایجاب مى‏کند که «شاهد» اشاره به شهود روز قیامت باشد، اعم از پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله یا سایر پیامبران نسبت به امتهاى خود، و ملائکه و فرشتگان و اعضاى پیکر آدمى و شب و روز، و مانند آنها، و «مشهود» انسانها یا اعمال آنهاست.
و به این ترتیب بسیارى از تفاسیر فوق درهم ادغام مى‏شود و در یک مجموعه با یک مفهوم وسیع خلاصه مى‏گردد و تضادى میان آنها وجود
ندارد.
چرا که «شاهد» هرگونه گواه را شامل مى‏شود، و «مشهود» هر چیزى را که بر آن گواهى مى‏دهند.
آرى! آسمان و ستارگان درخشان و برجهاى موزونش همگى نشانه نظم و حساب است و «یوم موعود» صحنه روشنى از حساب و کتاب، و شاهد و مشهود نیز وسیله‏اى است براى رسیدگى دقیق به این حساب، وانگهى همه این سوگندها براى آن است که به شکنجه گران ظالم هشدار دهد اعمال آنها در مورد مؤمنان راستین همگى ثبت و ضبط، و براى روز موعود نگهدارى مى‏شود.

(آیه 4)- مؤمنان در برابر کوره‏هاى آدم سوزى! قرآن بعد از این سوگندها مى‏فرماید: «مرگ بر شکنجه‏گران صاحب گودال» آتش (قتل اصحاب الاخدود).

(آیه 5)- «آتشى عظیم و شعله‏ور» (النار ذات الوقود).

(آیه 6)- «هنگامى که در کنار آن نشسته بودند» (اذ هم علیها قعود).

(آیه 7)- «و آنچه را با مؤمنان انجام مى‏دادند (با خونسردى و قساوت) تماشا مى‏کردند»! (و هم على ما یفعلون بالمؤمنین شهود).
این گروه شکنجه‏گر خندقهاى بزرگى از آتش فراهم ساخته بودند، و مؤمنان را وادار مى‏کردند که دست از ایمان خود بردارند، هنگامى که با مقاومت آنان رو به رو مى‏شدند آنها را در این کوره‏هاى آدم سوزى انداخته، به آتش مى‏کشیدند!

(آیه 8)- سپس مى‏افزاید: «آنها (شکنجه‏گران) هیچ ایرادى بر مؤمنان نداشتند جز این که به خداوند عزیز و حمید ایمان آورده بودند»؟! (و ما نقموا منهم الا ان یؤمنوا بالله العزیز الحمید).
تعبیر به «عزیز» (قدرتمند شکست ناپذیر) و «حمید» (شایسته هرگونه ستایش و داراى هرگونه کمال) در حقیقت پاسخى است به جنایتهاى آنها،و دلیلى است بر ضد آنان، یعنى مگر ایمان به چنین خدائى جرم و گناه است؟! در ضمن تهدید و هشدارى نیز به این شکنجه‏گران در طول تاریخ محسوب مى‏شود که خداوند عزیز و حمید در کمین آنهاست.

(آیه 9)- سپس به بیان دو وصف دیگر از اوصاف این معبود بزرگ پرداخته، مى‏افزاید: «همان کسى که حکومت آسمانها و زمین از آن اوست و خداوند بر همه چیز گواه است» (الذى له ملک السماوات و الارض و الله على کل شى‏ء شهید).
در حقیقت این چهار وصف از اوصافى است که شایستگى براى عبودیت را مسلّم مى‏کند، قدرت و توانائى، واجد هرگونه کمال بودن، مالکیت آسمانها و زمین، و آگاهى از همه چیز.
در ضمن بشارتى است به مؤمنان که خدا حاضر و ناظر است و صبر و شکیبایى و استقامتشان را در راه حفظ ایمان مى‏بیند.
و البته توجه به این حقیقت به آنها نیرو و نشاط مى‏دهد.
از سوى دیگر تهدیدى است براى دشمنان آنها و هشدارى است که اگر خدا مانع کار آنها نمى‏شود نه به خاطر ناتوانى است، بلکه به خاطر آزمون و امتحان است، و سرانجام طعم تلخ عذاب دردناک خدا را خواهند چشید.
اصحاب اخدود چه کسانى بودند؟
«اخدود» به معنى گودال بزرگ یا خندق است، منظور در اینجا خندقهاى عظیمى است که مملوّ از آتش بود تا شکنجه‏گران، مؤمنان را در آنها بیفکنند و بسوزانند.
معروف و مشهور آن است که این ماجرا مربوط به «ذو نواس» آخرین پادشاه «حمیر» در سرزمین «یمن» است.
توضیح این که: «ذونواس» که آخرین نفر از سلسله گروه «حمیر» بود به آیین یهود درآمد، و گروه «حمیر» نیز از او پیروى کردند، او نام خود را «یوسف» نهاد، و مدتى بر این منوال گذشت، سپس به او خبر دادند که در سرزمین «نجران» (در شمال یمن) هنوز گروهى بر آیین نصرانیتند، هم مسلکان «ذونواس» او را وادار کردند که اهل «نجران» را مجبور به پذیرش آیین یهود کند، او به سوى نجران حرکت کرد، و ساکنان آنجا را جمع نمود، و آیین یهود را بر آنها عرضه داشت و اصرار کرد آن را پذیرا شوند، ولى آنها ابا کردند حاضر به قبول شهادت شدند. اما حاضر به صرف نظر کردن از آیین خود نبودند.
«ذونواس» دستور داد خندق عظیمى کندند و هیزم در آن ریختند و آتش زدند، گروهى را زنده زنده به آتش سوزاند، و گروهى را با شمشیر کشت و قطعه قطعه کرد، بطورى که عدد مقتولین و سوختگان به آتش به بیست هزار نفر رسید! بعضى افزوده‏اند که در این گیر و دار یک تن از نصاراى نجران فرار کرد و به سوى روم و دربار قیصر شتافت، و از ذونواس شکایت کرد و یارى طلبید.
قیصر گفت: سرزمین شما از من دور است، اما نامه‏اى به پادشاه حبشه مى‏نویسم که او مسیحى است و همسایه شماست، از او مى‏خواهم شما را یارى دهد، مرد نجرانى نزد سلطان حبشه «نجاشى» آمد، و نجاشى از شنیدن این داستان سخت متأثر گشت، و از خاموشى شعله آیین مسیح (ع) در سرزمین نجران افسوس خورد، و تصمیم بر انتقام شهیدان را از او گرفت.
لشکریان حبشه به جانب یمن تاختند و در یک پیکار سخت سپاه ذونواس را شکست دادند، و گروه زیادى از آنان کشته شد، و طولى نکشید که مملکت یمن به دست نجاشى افتاد و به صورت ایالتى از ایالات حبشه درآمد.

(آیه 10)- شکنجه گران در برابر مجازات الهى! بعد از بیان جنایت عظیم‏
شکنجه‏گران اقوام پیشین در اینجا به کیفر سخت الهى نسبت به آنان، و پاداشهاى عظیم مؤمنان اشاره کرده، مى‏فرماید: «کسانى که مردان و زنان با ایمان را شکنجه دادند، سپس توبه نکردند، براى آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است» (ان الذین فتنوا المؤمنین و المؤمنات ثم لم یتوبوا فلهم عذاب جهنم و لهم عذاب الحریق).
جمله «ثمّ لم یتوبوا» نشان مى‏دهد که راه توبه حتى براى چنین شکنجه‏گران ستمگرى باز است، و این نهایت لطف پروردگار را نسبت به گنهکاران نشان مى‏دهد، و ضمنا هشدارى است به مردم مکه که تا دیر نشده دست از آزار و شکنجه مؤمنان بردارند، و به سوى خدا بازگردند.
قابل توجه این که در این آیه دو گونه عذاب براى آنها ذکر کرده: یکى عذاب جهنم و دیگرى «عذاب حریق» (عذاب آتش سوزان) ذکر این دو ممکن است به خاطر این باشد که در جهنم انواعى از مجازاتها وجود دارد که یکى از آنها آتش سوزان است، و ذکر آن بالخصوص به خاطر این است که شکنجه‏گران مزبور مؤمنان را با آتش مى‏سوزاندند و باید در آنجا با آتش مجازات شوند اما این آتش کجا و آن آتش کجا.

(آیه 11)- سپس به پاداش مؤمنان پرداخته، مى‏فرماید: «و براى کسانى که ایمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند باغهایى از بهشت است که نهرها زیر درختانش جارى است، و این نجات و پیروزى بزرگ است» (ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم جنات تجرى من تحتها الانهار ذلک الفوز الکبیر).
چه فوز و پیروزى از این برتر که در جوار قرب پروردگار و در میان انواع نعمتهاى پایدار، با سربلندى و افتخار جاى گیرند، ولى نباید فراموش کرد که کلید اصلى این پیروزى و فوز کبیر، ایمان و عمل صالح است.

(آیه 12)- سپس بار دیگر به تهدید کفار و شکنجه‏گران پرداخته، مى‏افزاید:
«گرفتن قهر آمیز و مجازات پروردگارت به یقین بسیار شدید است»! (ان بطش ربک لشدید).

(آیه 13)- بعد مى‏فرماید: گمان نکنید قیامتى در کار نیست و یا بازگشت شما مشکل است «اوست که آفرینش را آغاز مى‏کند، و باز مى‏گرداند» (انه هو یبدى و یعید).

(آیه 14)- سپس به بیان پنج وصف از اوصاف خداوند بزرگ پرداخته، مى‏گوید: «و او آمرزنده و دوستدار (مؤمنان) است» (و هو الغفور الودود).

(آیه 15)- «صاحب عرش و داراى مجد و عظمت است» (ذو العرش المجید).

(آیه 16)- «و آنچه را مى‏خواهد انجام مى‏دهد» (فعال لما یرید).
در حقیقت ذکر این اوصاف در برابر تهدیدى که در آیات قبل آمده براى بیان این حقیقت است که راه بازگشت به روى گنهکاران باز است، و خداوند در عین شدید العقاب بودن غفور و ودود و رحیم و مهربان است.

(آیه 17)- دیدى خدا با لشکر فرعون و ثمود چه کرد؟
آیات قبل بیان قدرت مطلقه خداوند و حاکمیت بلامنازع او، و تهدید کفّار و شکنجه‏گران بود، براى این که معلوم شود این تهدیدها عملى است در اینجا روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مى‏فرماید: «آیا داستان لشکرها به تو رسیده است» (هل اتاک حدیث الجنود).
لشکریان عظیمى که در برابر پیامبران الهى صف آرائى کردند و به مبارزه برخاستند به گمان این که مى‏توانند در مقابل قدرت خدا عرض اندام کنند.

(آیه 18)- و بعد به دو نمونه آشکار از آنها که یکى در قدیم الایام، و دیگرى در عصر نزدیکتر واقع شد اشاره کرده، مى‏افزاید: «لشکریان فرعون و ثمود» (فرعون و ثمود).
همانها که بعضى شرق و غرب جهان را زیر سلطه خود قرار دادند، و بعضى دل کوهها را شکافتند و سنگهاى عظیم آن را برکندند، و از آن خانه‏ها و قصرهاى عظیم ساختند، و کسى را یاراى مقابله با آنها نبود.
اما خداوند گروه اول را با «آب» و گروه دوم را با «باد» که هر دو وسیله‏هاى حیات آدمى هستند، در هم کوبید!

(آیه 19)- در این آیه مى‏افزاید: «ولى کافران پیوسته در تکذیب حقند» (بل الذین کفروا فى تکذیب).
چنان نیست که نشانه‏هاى حق بر کسى مخفى و پنهان باشد، لجاجت و عناد اجازه نمى‏دهد که بعضى راه را پیدا کنند، و در طریق حق گام بگذارند.
تعبیر به «بل» که به اصطلاح براى اضراب (عدول از چیزى به چیز دیگر) است گوئى اشاره به این است که این گروه مشرک از قوم فرعون و ثمود هم بدتر و لجوج‏ترند، دائما مشغول تکذیب و انکار قرآنند.

(آیه 20)- ولى آنها باید بدانند که «و خداوند به همه آنها احاطه دارد» و همه در چنگال قدرت او هستند (و الله من ورائهم محیط).
اگر خدا به آنها مهلت مى‏دهد نه به خاطر عجز و ناتوانى است، و اگر آنها را سریعا مجازات نمى‏کند نه به خاطر این است که از قلمرو قدرتش بیرونند.

(آیه 21)- در این آیه مى‏افزاید: اصرار آنها در تکذیب قرآن و نسبت آن به سحر و کهانت و شعر بیهوده است این آیات، سحر و دروغ نیست «بلکه قرآن با عظمت است ...» (بل هو قرآن مجید).
محتوایش عظیم و گسترده، و معانیش بلند و پرمایه است، هم در زمینه معارف و اعتقادات، و هم اخلاق و مواعظ و هم احکام و سنن.

(آیه 22)- «که در لوح محفوظ جاى دارد» (فى لوح محفوظ). و دست نااهلان و شیاطین و کاهنان هرگز به آن نمى‏رسد، و از هرگونه تغییر و تبدیل و زیاده و نقصان بر کنار مى‏باشد.
بنابراین اگر نسبتهاى ناروا به تو مى‏دهند، و شاعر و ساحر و کاهن و مجنونت مى‏خوانند، هرگز غمگین مباش، تکیه‏گاه تو محکم، راهت روشن، و پشتیبانت قدرتمند و تواناست.
منظور از «لوح» در اینجا صفحه‏اى است که قرآن مجید بر آن ثبت و ضبط شده است ولى نه صفحه‏اى همچون الواح متداول در میان ما، بلکه در تفسیرى از ابن عباس آمده است «لوح محفوظ» طولش به اندازه فاصله زمین و آسمان! و عرضش به اندازه فاصله مغرب و مشرق است! و اینجاست که به نظر مى‏رسد که لوح محفوظ همان صفحه علم خداوند است که شرق و غرب عالم را فرا گرفته، و از هرگونه دگرگونى و تحریف مصون و محفوظ است.





موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۷

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی