440. صفحه 440
دهم اسفند :
نفیسه :
آیه قبل که مجرمان بىایمان را تهدید به سرنوشت پیشینیان مىکرد این سؤال را براى بسیارى از آنها و دیگران مطرح مىسازد که اگر سنت الهى درباره همه گردنکشان چنین است پس چرا این قوم مشرک و سرکش مکّه را مجازات نمىکند؟! در پاسخ این سؤال مىفرماید: «اگر خداوند همه مردم را به خاطر اعمالى که انجام دادهاند مجازات کند (و هیچ مهلتى براى اصلاح و تجدید نظر و خودسازى به آنان ندهد) جنبندهاى را بر پشت زمین باقى نخواهد گذاشت» (وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما کَسَبُوا ما تَرَکَ عَلى ظَهْرِها مِنْ دَابَّةٍ).
آن چنان مجازاتهاى پى در پى نازل مىشد و صاعقهها و زلزلهها و طوفانها گنهکاران ظالم را در هم مىکوبید که زمین جاى زندگى براى کسى نبود.
«ولى خداوند (به لطف و کرمش) آنها را تا زمان معینى به تأخیر مىاندازد» و به آنها فرصت براى توبه و اصلاح مىدهد (وَ لکِنْ یُؤَخِّرُهُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى).
اما این حلم و فرصت الهى حسابى دارد، تا زمانى است که اجل آنها فرا نرسیده باشد، «اما هنگامى که اجل آنها فرارسد (هر کس را به مقتضاى عملش جزا مىدهد چرا که) خداوند نسبت به بندگانش بصیر و بیناست» هم اعمال آنها را مىبیند و هم از نیات آنها با خبر است (فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ بِعِبادِهِ بَصِیراً).
درسهایی از سوره شریفه فاطر
1-الحمدلله فاطر السموات و الارض
3-فطرت انسان خداگر است، عوامل بیرونی اسباب انحراف او می شوند.
7-برای عذاب شدن،کفر کافی است ولی برای رسیدن به پاداش علاوه بر ایمان ،کار نیک نیز نیاز است.
10-عزت واقعی،نزد خداست و نه پیش مردم.
12-توجه به نعمت زمینه ی شکوفا شدن روح شکر گذاری است.
18-تزکیه از طریق تقوا و نماز بدست می آید.
25،26-قهر خداوند بعد اتمام حجت است.
28-علم وآگاهی بر اسرار هستی زمینه ی رسیدن به خشیت الهی است.
29-انفاق باید هم سری باشد و هم آشکارا.در انفاق پنهان خلوص آدمی رشد میکند و در انفاق آشکار،مردم تشویق می شوند.البته انفاق مخفیانه برتری دارد.برای همین قبل از انفاق علنی آمده است.
41-پدیده ها هم در پدید آمدن و هم در بقا نیازمند قدرت و لطف خداوند هستند.
44-بازدید از آثار باستانی تمدنها مورد سفارش است.
45-مهلت خداوند به بندگان گنهکار و تاخیر مجازات آنان تا قیامت از سنت ها و برنامه های الهی است.
سوره یس سی و ششمین سوره قرآن میباشد.
این سوره در «مکّه» نازل شده و 83 آیه دارد
محتواى سوره:
در این سوره چهار بخش عمده مخصوصا دیده مىشود:
1- نخست سخن از رسالت پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و اله و قرآن مجید و هدف از نزول این کتاب بزرگ آسمانى است.
2- بخش دیگر از رسالت سه نفر از پیامبران الهى، و چگونگى دعوت آنها به سوى توحید و مبارزه پىگیر و طاقتفرساى آنها با شرک سخن مىگوید.
3- بخشى از این سوره که از آیه 33 شروع مىشود و تا آیه 44 ادامه دارد مملو از نکات جالب توحیدى، و بیان گویا از آیات و نشانههاى عظمت پروردگار در عالم هستى است.
4- بخش مهم دیگرى از این سوره در مسائل مربوط به «معاد» و دلائل گوناگون آن و چگونگى حشر و نشر، و سؤال و جواب در روز قیامت، و پایان جهان، و بهشت و دوزخ سخن مىگوید، و در لابلاى این بحثها آیاتى تکان دهنده براى بیدارى و هشیارى غافلان و بىخبران آمده است که اثرى نیرومند در دلها و جانها دارد.
فضیلت تلاوت سوره:
سوره «یس» در احادیث به عنوان «قلب قرآن» نامیده شده است.
در حدیثى از پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله مىخوانیم: «هر چیز قلبى دارد، و قلب قرآن یس است». در حدیثى از امام صادق علیه السّلام نیز همین معنى آمده است و در ذیل آن مىافزاید: «هر کس آن را در روز پیش از آن که غروب شود بخواند در تمام طول روز محفوظ و پر روزى خواهد بود، و هر کس آن را در شب پیش از خفتن بخواند خداوند هزار فرشته را بر او مأمور مىکند که او را از هر شیطان رجیم و هر آفتى حفظ کنند ...» و به دنبال آن فضائل مهم دیگرى نیز بیان مىفرماید.
این عظمت به خاطر محتواى عظیم این سوره است.
محتوایى بیدارگر ایمان بخش و مسؤولیت آفرین و تقوازا که وقتى انسان در آن اندیشه کند و این اندیشه در اعمال او پرتوافکن گردد خیر دنیا و آخرت را براى او به ارمغان مىآورد.
(آیه 1)- سرآغاز «قلب قرآن» این سوره همانند 28 سوره دیگر قرآن مجید با حروف مقطعه آغاز مىشود، و این بار دو حرف «یا- سین» (یس). آیه اول سوره را تشکیل مىدهد.
در خصوص سوره «یس» در روایتى از امام صادق علیه السّلام مىخوانیم که فرمود:
«یس نام رسول خداست و دلیل بر آن این است که بعد از آن مىفرماید تو از مرسلین و بر صراط مستقیم هستى».
(آیه 2)- به دنبال این حروف مقطعه- همانند بسیارى از سورههایى که با حروف مقطعه آغاز شده- سخن از قرآن مجید به میان مىآورد، منتها در اینجا به آن سوگند یاد کرده، مىگوید: «سوگند به قرآن حکیم» (وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ).
گویى قرآن را موجودى زنده و عاقل و رهبر و پیشوا معرفى مىکند که مىتواند درهاى حکمت را به روى انسانها بگشاید.
البته خداوند نیازى به سوگند ندارد، ولى سوگندهاى قرآن همواره داراى دو فایده مهم است: نخست تأکید روى مطلب، و دیگر بیان عظمت چیزى که به آن سوگند یاد مىشود.
(آیه 3)- این آیه چیزى را که سوگند آیه قبل به خاطر آن بوده است بازگو مىکند، مىفرماید: «مسلما تو از رسولان خداوند هستى» (إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ).
(آیه 4)- رسالتى که توأم با حقیقت است و «بودن تو بر صراط مستقیم» (عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ).
(آیه 5)- سپس مىافزاید: این قرآنى است که «از ناحیه خداوند عزیز و رحیم نازل شده» (تَنْزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ).
عزّت و رحمتش که یکى مظهر «انذار» و دیگرى مظهر «بشارت» است با هم آمیخته و این کتاب بزرگ آسمانى را در اختیار انسانها گذارده است.
(آیه 6)- این آیه هدف اصلى نزول قرآن را این گونه شرح مىدهد:
قرآن را بر تو نازل کردیم «تا قومى را انذار کنى که پدران آنها انذار نشدند و به همین دلیل آنها در غفلت فرو رفتهاند» (لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ).
قرآن نازل شد تا مردم غافل را هوشیار، و خواب زدگان را بیدار سازد.
(آیه 7)- سپس قرآن به عنوان یک پیشگویى درباره سران کفر و سردمداران شرک مىگوید: «فرمان و وعده الهى بر اکثر آنها تحقق یافته و به همین دلیل ایمان نمىآورند» (لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ).
حقیقت این است که انسان در صورتى اصلاح پذیر و قابل هدایت است که فطرت توحیدى خود را با اعمال زشت و اخلاق آلودهاش بکلى پایمال نکرده باشد و گرنه تاریکى مطلق بر قلب او چیره خواهد شد و تمام روزنههاى امید براى او بسته مىشود.
(آیه 8)- این آیه ادامه توصیف این گروه نفوذ ناپذیر است، در نخستین توصیف آنها مىگوید: «ما در گردنهاى آنها غلهایى قرار دادیم که تا چانههاى آنها ادامه دارد، و سرهاى آنها را به بالا نگاه داشته است» (إِنَّا جَعَلْنا فِی أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِیَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ).
چه جالب است تشبیهى که از حال بت پرستان لجوج خصوصا سران آنها به چنین انسانهایى شده، آنها طوق «تقلید» و زنجیر «عادات و رسوم خرافى» را بر گردن و دست و پاى خود بستهاند و غلهاى آنها آنقدر پهن و گسترده است که سر آنها را بالا نگاهداشته و از دیدن حقایق محروم ساخته، آنها اسیرانى هستند که نه قدرت فعالیت و حرکت دارند و نه قدرت دید! آیه فوق هم مىتواند ترسیمى از حال این گروه بىایمان در دنیا باشد، و هم بیان حال آنها در آخرت که تجسمى است از مسائل این جهان.
(آیه 9)- این آیه توصیف دیگرى از همین افراد است، و ترسیم گویایى از عوامل نفوذ ناپذیرى آنها، مىفرماید: «و ما در پیش روى آنها سدى قرار دادیم و در پشت سرشان سدى» (وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا).
آنها در میان این دو سد چنان محاصره شدهاند که نه راه پیش دارند و نه راه بازگشت! و در همین حال «چشمانشان را پوشاندهایم لذا نمىبینند» (فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ).
و چنین است حال مستکبران خودخواه و خودبین، و مقلدان کور و کر، و متعصبان لجوج در برابر چهره حقایق!
(آیه 10)- به همین دلیل در این آیه صریحا مىگوید: «براى آنها یکسان است، چه آنها را انذار کنى، یا نکنى، ایمان نمىآورند»! (وَ سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ).
گفتار تو هر قدر نافذ، و وحى آسمانى هر قدر مؤثر باشد، تا در زمینه آماده وارد نشود تأثیر نخواهد گذاشت.
(آیه 11)- چه کسانى انذار تو را مىپذیرند؟ در آیات گذشته سخن از گروهى در میان بود که به هیچ وجه آمادگى پذیرش انذارهاى الهى را ندارند، اما در اینجا از گروه دیگرى که درست در نقطه مقابل آنها قرار گرفتهاند سخن مىگوید، تا با مقایسه با یکدیگر- همان گونه که روش قرآن در بحث است- مسأله روشنتر شود.
مىفرماید: «تو تنها کسى را انذار مىکنى که از ذکر پیروى کند، و از خداوند رحمان در پنهان بترسد» و از طریق برهان و استدلال او را بشناسد (إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَ خَشِیَ الرَّحْمنَ بِالْغَیْبِ). کسى که گوش شنوا و قلب آماده دارد.
«و کسى که چنین است او را بشارت به مغفرت و پاداش پر ارزش ده» (فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ کَرِیمٍ).
(آیه 12)- سپس به تناسب بحثى که در آیات گذشته پیرامون اجر و پاداش پر ارزش مؤمنان و پذیرندگان انذارهاى انبیا آمده بود در این آیه به مسأله «معاد و رستاخیز و ثبت و ضبط اعمال براى حساب و جزا» اشاره کرده، مىفرماید: «ما مردگان را زنده مىکنیم» (إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى).
«و تمام آثار آنها را مىنویسیم» (وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ).
بنابراین چیزى فروگذار نخواهد شد مگر این که در نامه اعمال براى روز حساب محفوظ خواهد بود.
و در پایان آیه براى تأکید بیشتر مىافزاید: «و ما همه چیز را در کتاب آشکار احصا کردهایم» (وَ کُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ).