قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
شنبه, ۸ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۰۹ ق.ظ

438 . صفحه 438



هشتم اسفند :


نفیسه :


(آیه 31)- از آنجا که در آیات گذشته سخن از مؤمنان پاکدلى در میان بود که آیات کتاب الهى را تلاوت مى‏کنند و به کار مى‏بندند، در این آیه از این کتاب آسمانى و دلائل صدق آن و همچنین حاملان واقعى کتاب سخن مى‏گوید، و بحثى را که در آیات پیشین پیرامون توحید بود با این بحث که پیرامون نبوت است تکمیل کرده، مى‏فرماید: «و آنچه از کتاب بر تو وحى فرستادیم حق است، و آنچه را در کتب پیشین آمده تصدیق مى‏کند، خداوند نسبت به بندگانش آگاه و بیناست» (وَ الَّذِی أَوْحَیْنا إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ).

جمله (إِنَّ اللَّهَ بِعِبادِهِ لَخَبِیرٌ بَصِیرٌ) بیانگر علت حقانیت قرآن و هماهنگى آن با واقعیتها و نیازهاست، چرا که از سوى خداوندى نازل شده که بندگان خود را به خوبى مى‏شناسد و نسبت به نیازهایشان بصیر و بیناست.
«خبیر» به معنى آگاهى از بواطن و عقائد و نیات و ساختمان روحى انسان، و «بصیر» به معنى بینایى نسبت به ظواهر و پدیده‏هاى جسمانى اوست.


(آیه 32)- وارثان حقیقى میراث انبیا: این آیه به موضوع مهمى در این رابطه- یعنى حاملان این کتاب بزرگ آسمانى، همان کسانى که بعد از نزول قرآن بر قلب پاک پیامبر صلّى اللّه علیه و اله این مشعل فروزان را در آن زمان و قرون و اعصار دیگر حفظ و پاسدارى نمودند- اشاره کرده، مى‏فرماید: «سپس این کتاب آسمانى را به گروهى از بندگان برگزیده خود به ارث دادیم» (ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنا مِنْ عِبادِنا).
منظور از «کتاب» در اینجا قرآن مجید است.
«ارث» به چیزى گفته مى‏شود که بدون داد و ستد و زحمت به دست مى‏آید، و خداوند این کتاب بسیار بزرگ را این گونه در اختیار مسلمانان قرار دارد.
سپس به یک تقسیم‏بندى مهم در این زمینه پرداخته، مى‏گوید: «از میان آنها عده‏اى به خویشتن ستم کردند، و گروهى راه میانه را در پیش گرفتند، و گروهى به فرمان خدا در نیکیها بر دیگران پیشى گرفتند، و این فضیلت بزرگى است» (فَمِنْهُمْ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ وَ مِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَ مِنْهُمْ سابِقٌ بِالْخَیْراتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ).
خداوند پاسدارى این کتاب آسمانى را بعد از پیامبرش بر عهده این امت گذاشته، امتى که برگزیده خداست، ولى در میان این امت گروههاى مختلفى یافت مى‏شوند: بعضى به وظیفه بزرگ خود در پاسدارى از این کتاب و عمل به احکامش کوتاهى کرده، و در حقیقت بر خویشتن ستم نمودند.
گروهى دیگر تا حد زیادى به این وظیفه پاسدارى و عمل به کتاب قیام نموده‏اند، هر چند لغزشها و نارسائیهایى در کار خود نیز داشته‏اند.و بالأخره گروه ممتازى وظائف سنگین خود را به نحو احسن انجام داده، و در این میدان مسابقه بزرگ بر همگان پیشى گرفته‏اند که در رأس این گروه امامان معصوم علیهم السّلام قرار دارند.


(آیه 33)- آنجا که نه غمى است، نه رنجى، و نه درماندگى! این آیات در حقیقت نتیجه‏اى است براى آنچه در آیات گذشته آمده بود، مى‏فرماید: پاداش پیشگامان در خیرات و نیکیها «باغهاى جاویدان بهشت است که همگى در آن وارد مى‏شوند» (جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها).
سپس به سه بخش از نعمتهاى بهشتى که بعضى جنبه مادى دارد و ظاهرى، و بعضى جنبه معنوى و باطنى، و قسمتى نیز ناظر به نفى و طرد هرگونه مانع و مزاحم است اشاره کرده، مى‏گوید: «این پیشگامان در خیرات در آن بهشت جاویدان به دستبندهایى از طلا و مروارید آراسته‏اند و لباسشان در آنجا حریر است»! (یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ).
آنها در این دنیا به زرق و برقها بى‏اعتنایى کردند، در بند لباسهاى فاخر نبودند، خداوند به جبران اینها در جهان دیگر بهترین لباسها و زیورها را بر آنها مى‏پوشاند.


(آیه 34)- بعد از ذکر این نعمت مادى به نعمت معنوى خاصى اشاره کرده، مى‏فرماید: «آنها مى‏گویند: حمد (و ستایش) براى خداوندى است که اندوه را از ما بر طرف ساخته» (وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ).
سپس این مؤمنان بهشتى مى‏افزایند: «پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است» (إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ).
با وصف غفوریتش اندوه سنگین لغزشها و گناهان را بر طرف ساخته، و با وصف شکوریتش مواهب جاودانى که هرگز سایه شوم غم بر آنها نمى‏افتد به ما ارزانى داشته.


(آیه 35)- سرانجام به سراغ آخرین نعمت که نبودن عوارض ناراحتى و عوامل مشقت و خستگى و رنج و تعب است رفته، از قول آنها مى‏گوید: ستایش براى «آن کسى است که با فضل خود ما را در این سراى اقامت (جاویدان) جاى داد که نه در آنجا رنجى به ما مى‏رسد و نه سستى و واماندگى»! (الَّذِی أَحَلَّنا دارَ الْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ).
و به این ترتیب در آنجا نه عوامل مشقت‏بار جسمانى وجود دارد، نه از اسباب رنج روحى خبرى است.


(آیه 36)- معمولا قرآن در کنار «بشارتها» به «انذارها» مى‏پردازد تا دو عامل خوف و رجا را که انگیزه حرکت تکاملى است تقویت کند. لذا در اینجا سخن از مجازاتهاى مادى و معنوى است.
نخست مى‏فرماید: «آنها که راه کفر را پیش گرفتند آتش دوزخ براى آنهاست» (وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ).
همان گونه که بهشت دار مقام و سراى جاویدان است، دوزخ نیز براى این گروه جایگاه ابدى است.
سپس مى‏افزاید: «هرگز فرمان مرگ آنها صادر نمى‏شود تا بمیرند» و از این رنج و الم رهایى یابند (لا یُقْضى‏ عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا).
مرگ براى این گونه اشخاص یک دریچه نجات است، اما با جمله گذشته این دریچه بسته شده، باقى مى‏ماند دریچه دیگر و آن این که زنده بمانند و مجازاتشان تدریجا تخفیف یابد، و یا تحمل آنها را بیفزاید تا نتیجه آن تخفیف درد و رنج باشد، این دریچه را نیز با جمله دیگرى مى‏بندد، مى‏گوید: «چیزى از عذاب دوزخ از آنها تخفیف داده نخواهد شد» (وَ لا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها).
و در پایان آیه به عنوان تأکید بر قاطعیت این وعید الهى مى‏فرماید: «این گونه هر کفران کننده‏اى را جزا مى‏دهیم»! (کَذلِکَ نَجْزِی کُلَّ کَفُورٍ).
آرى! جزاى کفران کننده سوختن در عذاب دردناک آتش است، آتشى که با دست خود افروخته و هیزمش را افکار و اعمال و وجود او تشکیل مى‏دهد.


(آیه 37)- ما را بازگردانید تا عمل صالح انجام دهیم! این آیه به قسمت دیگرى از عذاب دردناک آنها پرداخته، و انگشت روى بعضى از نکات حساس در این زمینه گذارده، مى‏گوید: «آنها در دوزخ فریاد مى‏زنند: پروردگارا! ما را خارج کن تا عمل صالحى به جا بیاوریم غیر از آنچه انجام مى‏دادیم» (وَ هُمْ یَصْطَرِخُونَ فِیها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَیْرَ الَّذِی کُنَّا نَعْمَلُ).
آرى! آنها با مشاهده نتایج اعمال سوء خود در ندامت عمیقى فرو مى‏روند، و تقاضاى بازگشت به دنیا مى‏کنند براى انجام اعمال صالح.
به هرحال در برابر این تقاضا یک پاسخ قاطع از سوى خداوند به آنها داده مى‏شود، مى‏فرماید: «آیا شما را به اندازه‏اى که هرکس اهل تذکر است در آن متذکر مى‏شود عمر ندادیم»؟! (أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ).
«و (آیا) بیم دهنده الهى به سراغ شما نیامد»؟! (وَ جاءَکُمُ النَّذِیرُ).
اکنون که چنین است و تمام وسائل نجات در اختیارتان بوده و از آن بهره نگرفتید باید در همین جا گرفتار باشید «اکنون بچشید که براى ستمگران یاورى نیست»! (فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ).


(آیه 38)- در این آیه به تقاضایى که کفّار در دوزخ براى بازگشت به دنیا دارند پاسخ داده، مى‏گوید: «خداوند غیب آسمانها و زمین را مى‏داند، چنین خدایى مسلما از آنچه در درون دلهاست آگاه است» (إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَیْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ). آرى! او مى‏داند اگر به درخواست دوزخیان پاسخ مثبت گفته شود و باز به دنیا برگردند همان اعمال گذشته را ادامه خواهند داد.
علاوه بر این، آیه هشدارى است به همه مؤمنان که در اخلاص نیّات خویش بکوشند و جز خدا کسى را در نظر نداشته باشند.


نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی