436 . صفحه 436
ششم اسفند :
نفیسه :
(آیه 12)- دریاى آب شیرین و شور یکسان نیستند! در این آیه به بخش دیگرى از آیات آفاقى که نشانههاى عظمت و قدرت اویند در مورد آفرینش دریاها و برخى برکات و فوائد آنها اشاره کرده، مىفرماید: «دو دریا یکسان نیستند، این یکى گوارا و شیرین و براى نوشیدن خوشگوار است، و آن دیگر شور و تلخ» (وَ ما یَسْتَوِی الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ).
با آن که هر دو، روز نخست به صورت قطرات باران شیرین و گوارا از آسمان بر زمین نازل شدهاند، و هر دو از یک ریشه مشتقند، اما در دو چهره کاملا مختلف با فوائد متفاوت ظاهر گشتهاند.
و عجیب این که: «از هر دو گوشت تازه مىخورید» (وَ مِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْماً طَرِیًّا).
«و از هر دو وسائل زینتى براى پوشیدن استخراج مىکنید» (وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها).
به علاوه از هر دو مىتوانید براى نقل و انتقالات خود و متاعها بهره بگیرید لذا «کشتیها را مىبینى که از هر طرف دریاها را مىشکافند و پیش مىروند، تا از فضل خداوند بهره گیرید و شاید حق شکر او را ادا کنید» (وَ تَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَواخِرَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).
(آیه 13)- باز در اینجا به قسمت دیگرى از آیات توحید و نعمتهاى بىپایان پروردگار اشاره مىکند تا ضمن آگاهى دادن به انسان حسّ شکرگزارى آنان را در مسیر شناخت معبود حقیقى برانگیزد، مىفرماید: «او شب را در روز داخل مىکند و روز را در شب» (یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ).
بعد به مسأله تسخیر خورشید و ماه اشاره کرده، مىگوید: «و خورشید و ماه را مسخّر (شما) کرده» (وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ).
چه تسخیرى از این برتر و بالاتر که همه آنها در مسیر منافع انسان حرکت مىکنند، و سر چشمه انواع برکات در زندگى بشرند.
اما این خورشید و ماه در عین این که بطور کاملا منظم در مسیر خود مىگردند و خدمتگزار لایق و خوبى براى انسانند نظامى که حاکم بر آنهاست جاودانى نیست.
لذا به دنبال بحث تسخیر مىافزاید: «هر یک تا سر آمد معینى به حرکت خود ادامه مىدهد» (کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى).
سپس به عنوان نتیجهگیرى از این بحث توحیدى مىفرماید: «این است خداوند، پروردگار شما» (ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ). خداوندى که نظام نور و ظلمت و حرکات حساب شده خورشید و ماه را با تمام برکاتشان مقرّر فرموده است.
«حاکمیت در عالم مخصوص اوست» (لَهُ الْمُلْکُ).
«و معبودهایى را که شما جز او مىخوانید حتى حاکمیت و مالکیت (به اندازه) پوست نازکى که روى هسته خرما کشیده شده (در سرتاسر عالم هستى) ندارند» (وَ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ).
(آیه 14)- سپس مىافزاید: «اگر آنها را (براى حل مشکلات خود) بخوانید هرگز صداى شما را نمىشنوند» (إِنْ تَدْعُوهُمْ لا یَسْمَعُوا دُعاءَکُمْ).
چرا که قطعاتى از سنگ و چوب بیش نیستند جمادند و بىشعور! «و به فرض که (ناله و اصرار و الحاح شما را) بشنوند هرگز توانایى پاسخگویى به نیازهاى شما ندارند» (وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا لَکُمْ).
چرا که روشن شد حتى به اندازه پوست نازک هسته خرمایى مالک سود و زیانى در جهان هستى نیستند.
و از این بالاتر «روز قیامت که مىشود آنها پرستش و شرک شما را منکر مىشوند» (وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ).و مىگویند: خداوندا! اینها پرستش ما نمىکردند بلکه هواى نفس خویش را در حقیقت مىپرستیدند.
در پایان آیه براى تأکید بیشتر مىفرماید: «هیچ کس مانند خداوندى که از همه چیز آگاه است تو را با خبر نمىسازد» (وَ لا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ).
اگر مىگوید: بتها در قیامت پرستش شما را انکار مىکنند، و از شما بیزارى مىجویند، تعجب نکنید، زیرا کسى از این موضوع خبر مىدهد که از تمام عالم هستى و ذرّه ذرّه آن آگاه است.
(آیه 15)- در تعقیب دعوت مؤکدى که در آیات گذشته به سوى توحید و مبارزه با هرگونه شرک و بت پرستى آمده بود ممکن است این توهّم براى بعضى پیش آید که خداوند چه نیازى به پرستش ما دارد؟
در این آیه مىفرماید: «اى مردم! شما نیازمند به خدا هستید و خداوند از هر نظر بىنیاز و شایسته حمد و ستایش است» (یا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ).
آرى! بىنیاز حقیقى و قائم بالذات در تمام عالم هستى یکى است و او خدا است، همه انسانها بلکه همه موجودات سر تا پا نیازمند و فقر و وابسته به آن وجود مستقل که اگر لحظهاى ارتباطشان قطع شود هیچند و پوچ.
این ما هستیم که از طریق عبادت و اطاعت او، راه تکامل را مىپیماییم و به آن مبدأ بىپایان فیض در پرتو عبودیتش لحظه به لحظه نزدیکتر مىشویم.
بنابراین او هم «غنى» است و هم «حمید» یعنى در عین بىنیازى آنقدر بخشنده و مهربان است که شایسته هرگونه حمد و سپاسگزارى است.
(آیه 16)- در این آیه براى تأکید همین فقر و نیاز انسانها به او مىفرماید: «اگر بخواهد شما را مىبرد و خلق جدیدى را مىآورد» (إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ). او نه نیازى به طاعت شما دارد و نه بیمى از گناهانتان.
(آیه 17)- و در این آیه باز به عنوان تأکید مجدد مىفرماید: «و این کار براى خدا ناممکن نیست» (وَ ما ذلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ).آرى! او هر چه را اراده کند به آن فرمان مىدهد موجود باش آن نیز بلافاصله موجود مىشود.
(آیه 18)- این آیه به پنج «نکته» در ارتباط با آیات قبل اشاره مىکند:
نخست این که در آیات گذشته آمده بود که «اگر خدا بخواهد شما را مىبرد و قوم دیگرى را به جاى شما مىآورد» این سخن ممکن است براى بعضى این سؤال را به وجود آورد که مخاطبین این آیه همه از افراد گنهکار نیستند، آیا ممکن است مؤمنان صالح نیز گرفتار عواقب گناهان دیگران شوند و محکوم به فنا گردند؟
اینجاست که مىفرماید: «و هیچ گنهکارى بار گناه دیگرى را بر دوش نمىکشد» (وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى).
این جمله از یک سو ارتباط به عدل خداوند دارد که هر کس را در گرو کار خود مىشمرد، و از سوى دیگر به شدت مجازات روز رستاخیز اشاره دارد.
در جمله دوم همین مسأله را به صورت دیگرى مطرح مىکند، مىگوید:
«و اگر شخص سنگین بارى، دیگرى را براى حمل گناهان خود بخواند (پاسخ منفى به دعوت او مىدهد و) چیزى از آن را بر دوش نخواهد گرفت هر چند از نزدیکان او باشد» (وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْءٌ وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى).
بالأخره در سومین جمله پرده از این حقیقت برمىدارد که انذارهاى پیامبر صلّى اللّه علیه و اله تنها در دلهاى آماده اثر مىگذارد، مىفرماید: «تو فقط کسانى را بیم مىدهى که از پروردگار خود در پنهانى مىترسند و نماز را بر پا مىدارند» (إِنَّما تُنْذِرُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ).
تا در دلى خوف خدا نباشد، و در نهان و آشکار احساس مراقبت یک نیروى معنوى بر خود نکند، و با انجام نماز که قلب را زنده مىکند و به یاد خدا وا مىدارد به این احساس درونى مدد نرساند، انذارهاى انبیا و اولیا بىاثر خواهد بود.
در جمله چهارم باز به این حقیقت برمىگردد که خدا از همگان بىنیاز است، مىافزاید: «و هرکس پاکى (و تقوا) پیشه کند نتیجه آن به خودش باز مىگردد» (وَ مَنْ تَزَکَّى فَإِنَّما یَتَزَکَّى لِنَفْسِهِ). و سرانجام در پنجمین و آخرین جمله هشدار مىدهد که اگر نیکان و بدان به نتائج اعمال خود در این جهان نرسند مهم نیست چرا که «بازگشت (همگان) به سوى خداست» و سرانجام حساب همه را خواهد رسید! (وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِیرُ).