366. صفحه 366
بیست و ششم آذر :
نفیسه :
(آیه 68)-در آیات قبل پنج ویژگی «عباد الرّحمن» را خواندیم. ششمین ویژگی آنان توحید خالص است که آنها را از هرگونه شرک و دوگانه و یا چندگانه پرستى دور مىسازد.
مىفرماید: «و آنها کسانى هستند که معبود دیگرى را با خداوند نمىخوانند» (وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ).
نور توحید سراسر قلب آنها و زندگى فردى و اجتماعیشان را روشن ساخته و تیرگى و ظلمت شرک از آسمان فکر و روح آنها بکلى رخت بربسته است.
هفتمین صفت، پاکى آنها از آلودگى به خون بىگناهان است: «و آنها هرگز انسانى را که خداوند (خونش را) حرام شمرده- جز به حق- به قتل نمىرسانند» (وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ).
از آیه فوق به خوبى استفاده مىشود که تمام نفوس انسانى در اصل محترمند و ریختن خون آنها ممنوع است، مگر عواملى پیش آید که این احترام ذاتى را تحت الشعاع قرار دهد و مجوز ریختن خون گردد.
هشتمین وصف آنها این است که: دامان عفتشان هرگز آلوده نمىشود «و زنا نمىکنند» (وَ لا یَزْنُونَ).
آنها بر سر دو راهى کفر و ایمان، ایمان را انتخاب مىکنند، و بر سر دوراهى امنیت و ناامنى جانها، امنیت را، و بر سردو راهى پاکى و آلودگى، پاکى را، آنها محیطى خالى از هرگونه شرک و ناامنى و بىعفتى و ناپاکى با تلاش و کوشش خود فراهم مىسازند.
و در پایان آیه براى تأکید هرچه بیشتر اضافه مىکند: «و هرکس یکى از این امور را انجام دهد عقوبت و مجازاتش را خواهد دید» (وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً).
(آیه 69)- از آنجا که این سه گناه نهایت اهمیت را دارد باز در این آیه روى آن تکیه کرده، مىگوید: کسانى که مرتکب این امور شوند «عذاب آنها در قیامت مضاعف مىگردد، و با خوارى، جاودانه در عذاب خواهند ماند» (یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً).
منظور از مضاعف شدن عذاب این است که بر هریک از گناهان سه گانه که در آیه قبل مذکور است مجازات جداگانهاى خواهد شد که مجموعا عذاب مضاعف است.
از این گذشته گاه یک گناه سرچشمه گناهان دیگر مىشود، مانند کفر که سبب ترک واجبات و انجام محرمات مىگردد، و این خود موجب مضاعف شدن مجازات الهى است.
(آیه 70)- ولى از آنجا که قرآن مجید هیچگاه راه بازگشت را به روى مجرمان نمىبندد و گنهکاران را تشویق و دعوت به توبه مىکند، در این آیه چنین مىگوید:
«مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند (گناهان آنان را) به حسنات مبدّل مىکند، و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است» (إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً).
تبدیل سیئات به حسنات:
در اینجا چند تفسیر است که همه مىتواند قابل قبول باشد:
1- هنگامى که انسان توبه مىکند و ایمان به خدا مىآورد، سیئات اعمالش در آینده تبدیل به حسنات مىشود، اگر در گذشته مرتکب قتل نفس مىشد در آینده دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان را جاى آن مىگذارد.
2- دیگر این که خداوند به لطف و کرم و فضل و انعامش بعد از توبه کردن سیئات اعمال او را محو مىکند، و به جاى آن حسنات مىنشاند.
3- سومین تفسیر این که منظور از سیئات آثار سوئى است که از آن بر روح و جان انسان نشسته، هنگامى که توبه کند و ایمان آورد آن آثار سوء از روح و جانش بر چیده مىشود، و تبدیل به آثار خیر مىگردد.
(آیه 71)- این آیه در حقیقت چگونگى توبه صحیح را تشریح کرده، مىگوید: «و کسى که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مىکند» و پاداش خود را از او مىگیرد (وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً).
یعنى، توبه و ترک گناه باید تنها به خاطر زشتى گناه نباشد بلکه علاوه بر آن انگیزهاش خلوص نیت و بازگشت به سوى پروردگار باشد.
(آیه 72)- نهمین صفت برجسته عباد الرّحمن احترام و حفظ حقوق دیگران است «آنها کسانى هستند که هرگز شهادت به باطل نمىدهند» (وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ). و در مجالس باطل نیز حضور پیدا نمىکنند.
به این ترتیب عباد الرحمن و بندگان خاص خدا نه شهادت به دروغ مىدهند، و نه در مجالس لهو و باطل و گناه حضور مىیابند، چرا که حضور در این مجالس علاوه بر امضاى گناه، مقدمه آلودگى قلب و روح است.
سپس در ذیل آیه به دهمین صفت برجسته آنان که داشتن هدف مثبت در زندگى است اشاره کرده، مىگوید: «و آنها هنگامى که با لغو و بیهودگى برخورد کنند، بزرگوارانه از کنار آن مىگذرند» (وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً).در حقیقت آنها نه در مجلس باطل حضور پیدا مىکنند و نه آلوده لغو و بیهودگى مىشوند.
(آیه 73)- یازدهمین صفت این گروه از بندگان خاص خدا، داشتن چشم بینا، و گوش شنوا به هنگام برخورد با آیات پروردگار است، مىفرماید: «و آنها کسانى هستند که هرگاه آیات پروردگارشان به آنها یادآورى شود کر و کور روى آن نمىافتند»! (وَ الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیاناً).
مسلما منظور اشاره به عمل کفار نیست، چرا که آنها به آیات الهى اصلا اعتنایى ندارند، بلکه منظور گروه منافقان یا به ظاهر مسلمانان قشرى است که چشم و گوش بسته بر آیات خدا مىافتند بىآنکه حقیقت آن را درک کنند، و در عمل از آن الهام گیرند.
اصولا درک آگاهانه از مذهب سرچشمه اصلى مقاومت و پایدارى و ایستادگى است، چرا که چشم و گوش بستگان را به آسانى مىتوان فریب داد، و با تحریف مذهب از مسیر اصلى منحرف ساخت، و آنها را به وادى کفر و بىایمانى و ضلالت کشاند.
(آیه 74)- دوازدهمین ویژگى این مؤمنان راستین آن است که توجه خاصى به تربیت فرزند و خانواده خویش دارند و براى خود در برابر آنها مسؤولیت فوقالعادهاى قائلند «و آنها پیوسته (از درگاه خدا مىخواهند و) مىگویند:
پروردگارا! از همسران و فرزندان ما کسانى قرار ده که مایه روشنى چشم ما گردند»! (وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ).
بدیهى است منظور این نیست که تنها در گوشهاى بنشینند و دعا کنند، بلکه دعا دلیل شوق و عشق درونیشان بر این امر است، و رمز تلاش و کوشش.
و بالاخره سیزدهمین وصف برجسته این بندگان خالص خدا که از یک نظر مهمترین این اوصاف است این که آنها هرگز به این قانع نیستند که خود راه حق را بسپرند بلکه همّتشان آن چنان والاست که مىخواهند امام و پیشواى جمعیت مؤمنان باشند و دیگران را نیز به این راه دعوت کنند.آنها چون زاهدان گوشه گیر و منزوى، تنها گلیم خویش را از آب بیرون نمىکشند، بلکه سعیشان این است که بگیرند غریق را! لذا در پایان آیه مىفرماید: آنها کسانى هستند که مىگویند: «پروردگارا! ما را امام و پیشواى پرهیزکاران قرار ده» (وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً).
آرى! آنها بندگان خاص رحمانند، و همانگونه که رحمت عام خدا همگان را فرا مىگیرد، رحمت این بندگان خدا نیز از جهاتى عام است، علم و فکر و بیان و قلم و مال و قدرتشان پیوسته در مسیر هدایت خلق خدا کار مىکند. آنها سرمشقهایى براى پرهیزکاران محسوب مىشوند.
(آیه 75)- بعد از تکمیل این اوصاف سیزده گانه اشاره به این بندگان خاص خدا با تمام این ویژگیها کرده، و در یک جمع بندى کوتاه پاداش الهى آنان را چنین بیان مىکند: «آنها کسانى هستند که درجات عالى بهشت در برابر صبر و استقامتشان به آنها پاداش داده مىشود» (أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا).
«صبر» وصف تازهاى نیست بلکه ضامن اجراى تمام اوصاف گذشته است و در اینجا مفهوم وسیعى دارد که شکیبایى و استقامت در برابر مشکلات راه اطاعت پروردگار و جهاد و مبارزه با هوسهاى سرکش و ایستادگى در مقابل عوامل گناه همه در آن جمع است.
سپس اضافه مىکند: «در آن غرفههاى بهشتى با تحیت و سلام روبرو مىشوند» (وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً).
بهشتیان به یکدیگر تحیت و سلام مىگویند و فرشتگان به آنها، و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحیت مىگوید.
(آیه 76)- سپس براى تأکید بیشتر مىفرماید: «جاودانه در آن خواهند ماند، چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زیبایى»؟ (خالِدِینَ فِیها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً).
(آیه 77)- اگر دعاى شما نبود ارزشى نداشتید! این آیه که آخرین آیه سوره فرقان است در حقیقت نتیجهاى است براى تمام سوره، و هم براى بحثهایى که در زمینه اوصاف «عباد الرّحمن» در آیات گذشته آمده است.
روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده، مىگوید: «بگو: پروردگار من براى شما ارج و وزنى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد» (قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ).
بنابراین آنچه به شما وزن و ارزش و قیمت در پیشگاه خدا مىدهد همان ایمان و دعا و توجه به پروردگار و بندگى اوست.
سپس مىافزاید: «شما تکذیب (آیات پروردگار و پیامبران خدا) کردید، و این تکذیب دامان شما را خواهد گرفت، و از شما جدا نخواهد شد» (فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً).
یعنى شما در گذشته آیات خدا و پیامبران او را تکذیب کردید اگر به سوى خدا نیایید و راه ایمان و بندگى او را پیش نگیرید هیچ ارزش و مقامى نزد او نخواهید داشت، و کیفرهاى تکذیبتان قطعا دامانتان را خواهد گرفت.
درسهایی از سوره شریفه فرقان
61-تبارک الذی جعل فی السماء بروجا و جعل فیها سراجا و قمرا منیرا.
2-نظام هستی،نظامی تصادفی نیست.بلکه براساس برنامه و اندازه گیری بسیار دقیق بناشده و قوانین حاکم بر آن قابل کشف و پیش بینی است.
18-اعطای نعمات الهی به ما دال بر خوبی و درستی ما نیست.چرا که خداوند نعمتهای خود را از مشرکان و کافران هم دریغ نمیکند.
21-تکبر و خودبزرگ بینی،انسان را به انکار قیامت میکشاند.
23-از حسرتهای قیامت،تباه شدن اعمال ناخالص است.اعمالی که به آنها امید داریم ولی در واقع پوچ و بی حاصل هستند.
28،29-دوستی های بد پیامدهای خطرناکی رو بدنبال دارد.دوستان بد ومنحرف،عوامل و کارگزاران شیطان در جهت گمراه کردن انسانند.
30-تلاوت ظاهری قران به تنهایی کافی نیست،بلکه تدبر در آیات قران وبه دنبال عمل به فرامین آن لازم است تا در حد توان خود از مهجوریت آن بزداییم.
36-از تاریخ گذشتگان درس عبرت گرفته و در برابر حق جبهه نگیریم که نتیجه تکذیب حق،نابودی و هلاکت است.
40-نقل تاریخ و بیان سرنوشت گمراهان میتواند در تربیت و هدایت انسانها تاثیرگذار باشد.
43-ریشه کفر و شرک در هوی پرستی است و نه منطق و برهانهای عقلی.
44-کسی که هدایت الهی را بپذیرد از کرامت انسانی برخوردار است و کسانی که با حق می ستیزند،در نزد خداوند از حیوانات هم پست ترند.
45-تفکر در پدیده های طبیعی،از بهترین راههای خداشناسی است.زیرا آنها براساس قدرت و حکمت الهی آفریده شده اند.
47-روز هنگام کار و شب زمان استراحت است.تغییر این زمانها به انسان آسیب میرساند و حرکتی برخلاف جریان طبیعت است.
50-خطر غفلت از خود و خالق،خطر بزرگی است که انسان را تهدید میکند.پس ضروری است که انسان به شیوه های متنوع و به طور پیوسته در معرض تذکر و یادآوری قرارگیرد.
نفیسه آشوری, [۱۷.۱۲.۱۵ ۰۶:۵۵]
52-بزرگترین جهاد،جهاد فکری و عملی با انحرافاتی است که هر روز از سوی کافران به شیوه های جدید مطرح میشود.
53-برای حیات موجودات هم آب شیرین لازم است وهم آب شور،موجودات خشکی به آب شیرین نیازمندند و موجودات دریایی به آب شور و خداوند سهم هر کدام را جداگانه مقرر فرموده است.
60-سجده مظهر یکتاپرستی و روح ادیان توحیدی است.
62-شب و روز ،نعمتی شایسته شکر و سپاسگذاری میباشد.
63-صبر و تحمل بندگان خوب خدا در برابر سخنان و کارهای ناروای دیگران را نشانه ضعف و ترس آنان ندانیم،این نشانه بزرگواری آنهاست.
67-دوری از افراط و تفریط در کارهای شخصی و اجتماعی از مهمترین سفارشهای اسلام است.
68-روابط نامشروع در ردیف شرک به خدا و کشتن بی گناهان آمده است.
70،71-اسلام بن بست ندارد.گنهکار نیز راه بازگشت دارد و هر گناهی را میشود با توبه و عمل شایسته جبران نمود.
72-نه فقط انجام گناه ،بلکه ناظر و شاهد بودن بر گناه نیز جایز نیست .اهل ایمان از حضور در مجالس گناه می پرهیزند ،گرچه خود گناهی مرتکب نشوند.
73-تعقل و تفکر پایه و اساس همه کارهای مومن است و خداوند خواسته است که بندگانش براساس آگاهی و بصیرت به سراغ دین بروند.
74-در راه تربیت فرزند ،علاوه بر آنکه باید از آگاهی لازم برخوردار باشیم و تلاش و کوشش نماییم،از خداوند نیز مدد بجوییم.
75-بنده خدا شدن،صبر و پشتکار زیاد میخواهد و بدون عزم جزم نمیتوان مقرب درگاه الهی شد.
77-آنچه سبب عنایت خداوند به انسان میشود،دعا و عبادت به درگاه حق تعالی است و آنچه قهر الهی را در بردارد معصیت و تکذیب است.
74-ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین و اجعلنا للمتقین اماما.