قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
چهارشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۲ ب.ظ

365 . صفحه 365


بیست و پنجم آذر :


نفیسه :


(آیه 56)- پاداش من هدایت شماست! از آنجا که در آیات گذشته سخن از اصرار بت پرستان بر پرستش بتهایى بود که مطلقا سود و زیانى ندارند، در این آیه اشاره به وظیفه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله در برابر این متعصبان لجوج کرده، مى‏گوید: «ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار کننده نفرستادیم» (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا مُبَشِّراً وَ نَذِیراً).
اگر آنها دعوت تو را نپذیرفتند ایرادى بر تو نیست، تو وظیفه خود را که بشارت و انذار است انجام دادى.
این سخن هم وظیفه پیامبر را مشخص مى‏کند و هم تسلّى خاطرى براى او است، و هم نوعى تهدید و بى‏اعتنایى به این گروه گمراه مى‏باشد.


(آیه 57)- سپس به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور مى‏دهد که به آنها «بگو: من در برابر آن (ابلاغ آیین خدا) هیچگونه پاداشى از شما نمى‏طلبم» (قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ).
بعد اضافه مى‏کند: «مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند» این پاداش من است (إِلَّا مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِیلًا).
یعنى تنها اجر و پاداش من هدایت شماست، آن هم از روى اراده و اختیار نه اکراه و اجبار، و این تعبیر نهایت لطف و محبت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را نسبت به پیروانش روشن مى‏سازد، چرا که مزد خود را سعادت و خوشبختى آنان مى‏شمرد.


(آیه 58)- این آیه تکیه‏گاه اصلى پیامبر را روشن مى‏سازد، مى‏فرماید:
«و توکل بر خداوندى کن که زنده است و هرگز نمى‏میرد» (وَ تَوَکَّلْ عَلَى الْحَیِّ الَّذِی لا یَمُوتُ).
با داشتن این تکیه‏گاه و پناهگاه نه نیازى به اجر و پاداش آنها دارى، و نه وحشتى از ضرر و زیان و توطئه آنان.
و اکنون که چنین است «تسبیح و حمد او به جا آور» از نقصها منزه بشمر، و در برابر همه کمالات او را ستایش کن (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ).
سپس اضافه مى‏کند: از کارشکنى و توطئه‏هاى دشمنان نگران مباش «همین بس که خداوند از گناهان بندگانش آگاه است» و به موقع حساب آنها را مى‏رسد (وَ کَفى‏ بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبِیراً).


(آیه 59)- این آیه بیان قدرت پروردگار در پهنه جهان هستى است و توصیف دیگرى است از این تکیه‏گاه مطمئن، مى‏فرماید: «او کسى است که آسمانها و زمین و آنچه را در میان آن دو است در شش روز [شش دوران‏] آفرید» (الَّذِی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ).
«سپس بر عرش قدرت قرار گرفت» و به تدبیر عالم پرداخت (ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ).
کسى که داراى این قدرت وسیع است مى‏تواند متوکلان بر خود را در برابر هر خطر و حادثه‏اى حفظ کند.
و در پایان آیه اضافه مى‏کند: «او خداوند رحمان است» (الرَّحْمنُ).
کسى که رحمت عامش همه موجودات را در برگرفته، و مطیع و عاصى و مؤمن و کافر از خوان نعمت بى‏دریغش بهره مى‏گیرند.
اکنون که خدایى دارى بخشنده و قادر و توانا، اگر چیزى مى‏خواهى «از او بخواه که از همه چیز آگاه است» (فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً).


(آیه 60)- از آنجا که در آیات پیشین سخن از عظمت و قدرت خدا بود و هم وسعت رحمت او در این آیه مى‏افزاید: «و هنگامى که به آنها گفته شود براى خداوند رحمان (که سراسر وجود شما غرق رحمت اوست) سجده کنید آنها (از روى کبر و غرور، و یا از سر استهزاء) مى‏گویند: رحمان چیست»؟ (وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمنِ قالُوا وَ مَا الرَّحْمنُ). ما اصلا «رحمان» را نمى‏شناسیم.
«آیا ما براى چیزى سجده کنیم که تو به ما دستور مى‏دهى»؟! (أَ نَسْجُدُ لِما تَأْمُرُنا).
ما زیر بار هیچ کس نمى‏رویم و تابع فرمان این و آن نخواهیم شد!
این سخن را مى‏گویند «و بر نفرت و دوریشان از خدا افزوده مى‏شود» (وَ زادَهُمْ نُفُوراً).


(آیه 61)- این آیه در حقیقت پاسخى است به سؤال آنها که مى‏گفتند:
رحمان چیست؟ هر چند آنها این سخن را از روى سخریه مى‏گفتند اما قرآن پاسخ جدّى به آنها داده، مى‏فرماید: «پربرکت و با عظمت است آن خدایى که در آسمان منزلگاههایى قرار داد» (تَبارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجا).برجهاى آسمانى اشاره به صورتهاى مخصوص فلکى است که خورشید و ماه در هر فصل و هر موقعى از سال در برابر یکى از آنان قرار مى‏گیرند مثلا مى‏گویند خورشید در برج «حمل» قرار گرفته، یعنى محاذى «صورت فلکى حمل» مى‏باشد، و یا «قمر» در «عقرب» است، یعنى کره ماه برابر صورت فلکى «عقرب» واقع شده.
به این ترتیب آیه اشاره به منزلگاههاى آسمانى خورشید و ماه کرده، و به دنبال آن اضافه مى‏کند: «و در میان آن چراغ روشن و ماه تابانى آفرید» (وَ جَعَلَ فِیها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِیراً).
آیا با این همه نشانه‏هاى روشن، با این منازل بدیع و دقیق خورشید و ماه باز او را نمى‏شناسید و مى‏گویید: «مَا الرَّحْمنُ»؟!


(آیه 62)- در این آیه باز به معرفى پروردگار عالم ادامه داده و بخش دیگرى از نظام هستى را بازگو کرده، مى‏گوید: «و او همان کسى است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد، براى آنها که بخواهند متذکر شوند و یا بخواهند شکرگذارى کنند» (وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً لِمَنْ أَرادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرادَ شُکُوراً).
نظام بدیعى که اگر نبود، زندگى انسان بر اثر شدت نور و حرارت یا تاریکى و ظلمت به تباهى مى‏کشید، براى آنها که مى‏خواهند خدا را بشناسند دلیل جالبى است.


(آیه 63)- صفات ویژه بندگان خاصّ خدا: از این به بعد بحث جامع و جالبى پیرامون صفات ویژه بندگان خاص پروردگار که تحت عنوان «عِبادُ الرَّحْمنِ» آمده، مطرح مى‏شود، و دوازده صفت از صفات ویژه آنان را بیان مى‏کند و در حقیقت تکمیلى است براى آیات گذشته که مشرکان لجوج هنگامى که نام خداوند رحمان برده مى‏شد از سر استهزاء و غرور مى‏گفتند: رحمان چیست؟
جایى که بندگان او این قدر عالى مقام و باشخصیتند عظمت خداى رحمان را بهتر مى‏توان درک کرد.نخست مى‏گوید: «و بندگان خاص خداوند رحمان کسانى هستند که با آرامش و بى‏تکبر بر روى زمین راه مى‏روند» (وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً).
نخستین توصیف نفى کبر و غرور و خودخواهى است که در تمام اعمال انسان و حتى در کیفیت راه رفتن او آشکار مى‏شود زیرا ملکات اخلاقى همیشه خود را در لابلاى اعمال و گفتار و حرکات انسان نشان مى‏دهند، تا آنجا که از چگونگى راه رفتن یک انسان مى‏توان با دقت و موشکافى به قسمت قابل توجهى از اخلاق او پى برد.
آرى! آنها متواضعند، و تواضع کلید ایمان است.
دومین وصف آنها حلم و بردبارى است چنانکه قرآن در ادامه همین آیه مى‏گوید: «و هنگامى که جاهلان آنها را مورد خطاب قرار مى‏دهند (و به جهل و جدال و سخنان زشت مى‏پردازند) در پاسخ آنها سلام مى‏گویند» (وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً). سلامى که نشانه بى‏اعتنایى توأم با بزرگوارى است، نه ناشى از ضعف، نه سلام تحیت که نشانه محبت و پیوند دوستى است.


(آیه 64)- در این آیه به سومین ویژگى آنها که عبادت خالصانه پروردگار است پرداخته، مى‏گوید: «و آنها کسانى هستند که شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قیام مى‏کنند» (وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً).
در ظلمت شب که چشم غافلان در خواب است و جایى براى تظاهر و ریا وجود ندارد خواب خوش را بر خود حرام کرده و به خوشتر از آن ذکر خدا و قیام و سجود در پیشگاه با عظمت اوست مى‏پردازد، پاسى از شب را به مناجات با محبوب مى‏گذرانند، و قلب و جان خود را با یاد و نام او روشن مى‏کنند.


(آیه 65)- چهارمین صفت ویژه آنان خوف و ترس از مجازات و کیفر الهى است «و آنها کسانى هستند که پیوسته مى‏گویند: پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان که عذابش سخت و شدید و پر دوام است» (وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً).


(آیه 66)- «چرا که جهنم بد جایگاه و بد محل اقامتى است» (إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً).
با این که آنها شبها به یاد خدا هستند و به عبادتش مشغول، و روزها در مسیر انجام وظیفه گام برمى‏دارند باز هم قلوبشان مملوّ از ترس مسؤولیتهاست، همان ترسى که عامل نیرومندى براى حرکت به سوى انجام وظیفه بیشتر و بهتر است.


(آیه 67)- سپس به پنجمین صفت ممتاز «عباد الرحمن» که اعتدال و دورى از هرگونه افراط و تفریط در کارها مخصوصا در مسأله انفاق است اشاره کرده، مى‏فرماید: «و آنها کسانى هستند که به هنگام انفاق، نه اسراف مى‏کنند و نه سختگیرى، بلکه در میان این دو حد اعتدال را رعایت مى‏کنند» (وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً).
جالب توجه این که سخن را روى کیفیت انفاق آنان مى‏برد- اصل انفاق کردن را مسلّم مى‏گیرد- و مى‏گوید: انفاقى عادلانه و دور از هرگونه اسراف و سختگیرى دارند، نه آن چنان بذل و بخششى کنند که زن و فرزندشان گرسنه بمانند، و نه آن چنان سختگیر باشند که دیگران از مواهب آنها بهره نگیرند.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی