361. صفحه 361
بیست و یکم آذر :
(آیه 12)-دیروز در آیه قبل دیدیم که خداوند به کسانی که قیامت را انکار میکنند وعده آتش داده است.حال در این آیه توصیف عجیبى از این آتش سوزان کرده، مىگوید:
«هنگامى که این آتش آنها را از راه دور ببیند (چنان به هیجان مىآید که) صداى وحشتناک و خشمآلود او را که با نفس زدن شدید همراه است مىشنوند»! (إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً).
این تعبیرات از شدت این عذاب الهى خبر مىدهد و نشان مىدهد که آتش سوزان دوزخ همچون حیوان درنده گرسنهاى که در انتظار طعمه خویش است انتظار این گروه را مىکشد- پناه بر خدا.
(آیه 13)- این وضع دوزخ است به هنگامى که آنها را از دور مىبیند، اما وضع آنها را در آتش دوزخ چنین توصیف مىکند: «و هنگامى که در مکان تنگ و محدودى از آن (آتش) در حالى که در غل و زنجیرند افکنده شوند فریاد واویلاشان بلند مىشود» (وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُوراً).
«دوزخ» مکان وسیعى است اما آنها را در این مکان وسیع آن چنان محدود مىکنند که طبق بعضى از روایات وارد شدنشان در دوزخ همچون وارد شدن میخ در دیوار است!
(آیه 14)- اما به زودى به آنها گفته مىشود: «امروز یک بار واویلا نگویید، بلکه بسیار ناله واویلا سر دهید» (لا تَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً کَثِیراً).
و در هر حال این ناله شما به جایى نخواهد رسید و مرگ و هلاکى در کار نخواهد بود، بلکه باید زنده بمانید و مجازاتهاى دردناک را بچشید.
(آیه 15)- سپس روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده دستور مىدهد آنها را به یک داورى دعوت کند، مىفرماید: «بگو: آیا این (سرنوشت دردناک) بهتر است، یا بهشت جاویدانى که به پرهیزکاران وعده داده شده است؟ بهشتى که هم پاداش اعمال آنها است و هم جایگاه و قرارگاهشان» (قُلْ أَ ذلِکَ خَیْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ کانَتْ لَهُمْ جَزاءً وَ مَصِیراً).
(آیه 16)- همان بهشتى که «هر چه بخواهند در آنجا براى آنها فراهم است» (لَهُمْ فِیها ما یَشاؤُنَ).
همان بهشتى که «جاودانه در آن خواهند ماند» (خالِدِینَ).
«این وعدهاى است مسلّم که پروردگارت برعهده گرفته است» (کانَ عَلى رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلًا).
این گونه سؤالها و داورى طلبیدنها براى بیدار ساختن وجدانهاى خفته است که آنها را در برابر یک امر بدیهى و بر سر دو راهى قرار دهند.
(آیه 17)- محاکمه معبودان و عابدان گمراه: از آنجا که در آیات گذشته، سخن از سرنوشت مؤمنان و مشرکان در قیامت و پاداش و کیفر این دو گروه بود، در اینجا همین موضوع را به شکل دیگرى ادامه مىدهد و سؤالى را که خداوند از معبودهاى «مشرکان» در قیامت مىکند همراه جواب آنها به عنوان یک هشدار بیان مىفرماید.
نخست مىگوید: «و (به یاد آور) روزى را که خداوند همه آنها و معبودهایشان را که غیر از «اللّه» پرستش مىکردند جمع و محشور مىکند» (وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ وَ ما یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ). منظور، معبودهاى انسانى (همچون مسیح) یا شیطانى (همچون جن) و یا «فرشتگان» است.
«آنگاه به آنها مىگوید: آیا شما این بندگان مرا گمراه کردید یا خود آنها راه را گم کردند»؟! (فَیَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبادِی هؤُلاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِیلَ).
(آیه 18)- اما آنها در پاسخ «مىگویند: منزهى تو اى پروردگار! براى ما شایسته نبود که اولیایى غیر از تو برگزینیم» (قالُوا سُبْحانَکَ ما کانَ یَنْبَغِی لَنا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِکَ مِنْ أَوْلِیاءَ).
نه تنها ما آنها را به سوى خود دعوت نکردیم، بلکه ما به ولایت و عبودیت تو معترف بودیم و غیر از تو را معبود براى خود و دیگران برنگزیدیم! علت انحراف آنها این بود که: «آنان و پدرانشان را از نعمتها و مواهب دنیا بر خوردار نمودى (آنان به جاى این که شکر نعمتت را به جا آورند در شهوات و کامجوییها فرو رفتند) تا یاد تو را فراموش کردند» (وَ لکِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَ آباءَهُمْ حَتَّى نَسُوا الذِّکْرَ).
و به راستى زندگى مرفّه براى جمعیتى که ظرفیت کافى ندارند، و پایههاى ایمانشان سست است «غرور آفرین» است.
و به همین دلیل «تباه و هلاک گشتند» (وَ کانُوا قَوْماً بُوراً).
(آیه 19)- در اینجا خداوند روى سخن را به مشرکان کرده، مىگوید: ببینید «این معبودان شما را در آنچه مىگویید تکذیب کردند» (فَقَدْ کَذَّبُوکُمْ بِما تَقُولُونَ).مىگفتید: اینها شما را از راه منحرف کردند و به سوى عبادت خود دعوت نمودند در حالى که آنها گفته شما را دروغ مىشمرند.
و چون چنین است و خود مرتکب انحراف خویش بودهاید، «اکنون نمىتوانید عذاب الهى را بر طرف سازید (و خویش را یارى کنید و) یا از کسى یارى بطلبید» (فَما تَسْتَطِیعُونَ صَرْفاً وَ لا نَصْراً).
«و هر کس از شما ستم کند، عذاب شدید و بزرگى به او مىچشانیم» (وَ مَنْ یَظْلِمْ مِنْکُمْ نُذِقْهُ عَذاباً کَبِیراً).
(آیه 20)-
شأن نزول:
جمعى از مفسران در شأن نزول این آیه چنین آوردهاند که جمعى از سران مشرکان خدمت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله آمدند و گفتند: اى محمّد! تو از ما چه مىخواهى؟ اگر ریاست مىطلبى ما تو را سرپرست خود مىکنیم، و اگر علاقه به مال دارى از اموال خود براى تو جمع مىکنیم، اما هنگامى که دیدند پیامبر تسلیم نشد به بهانه جویى پرداختند و گفتند: تو چگونه فرستاده خدا هستى با این که غذا مىخورى و در بازارها توقف مىکنى؟! و گفتند: او مىخواهد حکمران ما شود، در حالى که روش او مخالف سیره پادشاهان است! آیه نازل شد و این حقیقت را روشن ساخت که روش پیامبر اسلام روش همه پیامبران پیشین است.
تفسیر:
همه پیامبران چنین بودند! در چند آیه قبل یکى از بهانه جوییهاى مشرکان آمده بود و جوابى اجمالى و سربسته براى آن گفته شد، این آیه به همان مطلب بازگشته و پاسخى صریحتر و مشروحتر به آن داده، مىگوید: «ما هیچ یک از رسولان را قبل از تو نفرستادیم مگر این که همه آنها (از جنس بشر بودند) غذا مىخوردند و در بازارها راه مىرفتند» و با مردم حشر و نشر داشتند (وَ ما أَرْسَلْنا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ).
و در عین حال «بعضى از شما را وسیله امتحان بعض دیگر قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً).
این آزمایش ممکن است از این طریق باشد که انتخاب پیامبران از انسانهایى که از میان تودههاى جمعیت محروم برمىخیزند خود آزمایش بزرگى است، چرا که گروهى ابا دارند زیر بار همنوع خود بروند بخصوص کسى که از نظر امکانات مادى و یا سن و سال در سطح پایینى قرار داشته باشد. و به دنبال این سخن، همگان را مورد خطاب قرار داده و سؤال مىکند: «آیا صبر و شکیبایى پیشه مىکنید»؟ (أَ تَصْبِرُونَ). چرا که مهمترین رکن پیروزى در تمام این آزمایشها صبر و استقامت و پایمردى است.
و در پایان آیه به عنوان یک هشدار مىفرماید: «پروردگار تو همواره بصیر و بینا بوده و هست» (وَ کانَ رَبُّکَ بَصِیراً).
مبادا تصور کنید چیزى از رفتار شما در برابر آزمونهاى الهى از دیده بینا و موشکاف علم خداوند مکتوم و پنهان مىماند،او همه را دقیقا مىداند و مىبیند.