۳۵۱ . صفحه ۳۵۱
یازدهم آذر :
نفیسه :
(آیه 11)- داستان پرماجراى افک (تهمت عظیم) از مجموع آیات (11- 16) استفاده مىشود که شخص بىگناهى را به هنگام نزول این آیات متهم به عمل منافى عفت نموده بودند، و این شایعه در جامعه پخش شده بود.
و نیز گروهى از منافقان به ظاهر مسلمان مىخواستند از این حادثه بهره بردارى غرض آلودى به نفع خویش و به زیان جامعه اسلامى و متزلزل ساختن وجاهت عمومى پیامبر کنند که این آیات نازل شد و با قاطعیت بىنظیرى با این حادثه برخورد کرد، و منحرفان بدزبان و منافقان تیره دل را محکم بر سرجاى خود نشاند.
بدیهى است این احکام در هر محیط و هر عصر و زمان جارى است.
قرآن در این آیه بىآنکه اصل حادثه را مطرح کند مىگوید: «مسلما کسانى که آن تهمت عظیم را مطرح کردند گروهى (متشکّل و توطئهگر) از شما بودند» (إِنَّ الَّذِینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ).
سپس به مؤمنانى که از بروز چنین اتهامى نسبت به شخص پاکدامنى سخت ناراحت شده بودند دلدارى مىدهد که: «اما گمان نکنید این ماجرا براى شما بد است بلکه خیر شما در آن است» (لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ).
چرا که پرده از روى نیات پلید جمعى از دشمنان شکست خورده و منافقان کور دل برداشت، و این بد سیرتان خوش ظاهر را رسوا ساخت، و چه بسا اگر این حادثه نبود و آنها همچنان ناشناخته مىماندند در آینده ضربه سختتر و خطرناکترى مىزدند.
این ماجرا به مسلمانان درس داد که پیروى از شایعه سازان، آنها را به روزهاى سیاه مىکشاند باید در برابر این کار به سختى بایستند. سپس در ادامه این آیه به دو نکته اشاره مىکند نخست این که مىگوید: «آنها هر کدام سهم خود را از این گناهى که مرتکب شدند دارند» (لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ).
اشاره به این که مسؤولیت عظیم سردمداران و بنیانگذاران یک گناه هرگز مانع از مسؤولیت دیگران نخواهد بود.
نکته دوم این که: «و از آنان کسى که بخش مهم آن را برعهده داشت عذاب عظیمى براى اوست» (وَ الَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِیمٌ).
(آیه 12)- سپس روى سخن را به مؤمنانى که در این حادثه فریب خوردند و تحت تأثیر واقع شدند کرده و آنها را شدیدا طى چند آیه مورد سرزنش قرار داده، مىگوید: «چرا هنگامى که این (تهمت) را شنیدید مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسى که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند»؟! (لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً).
یعنى چرا هنگامى که سخن منافقان را درباره افراد مؤمن استماع کردید با حسن ظن به دیگر مؤمنان که به منزله نفس خود شما هستند برخورد نکردید.
«و (چرا) نگفتند این یک دروغى بزرگ و آشکار است» (وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ).
شما که سابقه زشت و رسواى این گروه منافقان را مىدانستید، چرا ساکت شدید.
(آیه 13)- تا اینجا سرزنش و ملامت آنها جنبههاى اخلاقى و معنوى داشت که به هر حال جاى این نبود که مؤمنان در برابر چنین تهمت زشتى سکوت کنند و یا آلت دست شایعه سازان کوردل گردند.
سپس به بعد قضائى مسأله توجه کرده، مىگوید: «چرا چهار شاهد براى آن نیاوردند»؟ (لَوْ لا جاؤُ عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ).
«اکنون که این گواهان را نیاوردند پس آنها نزد خدا دروغگویانند» (فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکاذِبُونَ).
این مؤاخذه و سرزنش نشان مىدهد که دستور اقامه شهود چهارگانه و همچنین حد قذف در صورت عدم آن، قبل از آیات «افک» نازل شده بود.
(آیه 14)- سرانجام تمام این سرزنشها را جمع بندى کرده، مىگوید: «و اگر فضل و رحمت الهى در دنیا و آخرت شامل حال شما نمىشد به خاطر این گناهى که در آن وارد شدید عذاب سختى دامانتان را مىگرفت» (وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فِیما أَفَضْتُمْ فِیهِ عَذابٌ عَظِیمٌ).
(آیه 15)- این آیه در حقیقت توضیح و تبیین بحث گذشته است که چگونه آنها حتى مؤمنان در این گناه بزرگ بر اثر سهل انگارى غوطهور شدند، مىگوید:
به خاطر بیاورید «هنگامى را که (به استقبال این دروغ بزرگ مىرفتید و) این شایعه را از زبان یکدیگر مىگرفتید» (إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ).
«و با دهان خود سخنى مىگفتید که به آن علم و یقین نداشتید» (وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ).
«و گمان مىکردید این مسأله کوچکى است در حالى که در نزد خدا بزرگ است» (وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ).
در حدیثى از امیرمؤمنان على علیه السّلام مىخوانیم: شدیدترین گناهان گناهى است که صاحبش آن را سبک بشمارد.
در واقع این آیه به سه قسمت از گناهان بزرگ آنها اشاره مىکند:
«نخست» به استقبال این شایعه رفتن و از زبان یکدیگر گرفتن.
«دوم» منتشر ساختن شایعهاى را که هیچ گونه علم و یقین به آن نداشتند.
«سوم» کوچک شمردن شایعه و به عنوان یک وسیله سرگرمى از آن استفاده کردن.
(آیه 16)- و از آنجا که این حادثه بسیار مهمى بود که گروهى از مسلمانان آن را سبک و کوچک شمرده بودند باردیگر در این آیه روى آن تکیه کرده، و موجى تازه از سرزنش بر آنها مىبارد، و تازیانهاى محکمتر بر روح آنها مىنوازد، و مىگوید:
«چرا هنگامى که آن را شنیدید نگفتید: ما حق نداریم که به این سخن تکلّم کنیم، خداوندا! منزهى تو، این بهتان بزرگى است»! (وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهذا سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظِیمٌ).
در واقع قبلا تنها به خاطر این ملامت شده بودند که چرا با حسن ظن نسبت به کسانى که مورد اتهام واقع شده بودند نگاه نکردند، اما در اینجا مىگوید علاوه بر حسن ظن، شما مىبایست هرگز به خود اجازه ندهید که لب به چنین تهمتى بگشایید، تا چه رسد که عامل نشر آن شوید.
(آیه 17)- اشاعه فحشا ممنوع است: باز در اینجا سخن از «داستان افک» و عواقب شوم و دردناک شایعه سازى و اتهام ناموسى نسبت به افراد پاک است.
نخست مىگوید: «خداوند شما را اندرز مىدهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان (به خدا و روز جزا) دارید» (یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ).
یعنى این نشانه ایمان است که انسان به سراغ این گناهان عظیم نرود، در حقیقت جمله مزبور یکى از ارکان توبه را ترسیم مىکند، چرا که تنها پشیمانى از گذشته کافى نیست باید نسبت به عدم تکرار گناه در آینده نیز تصمیم گرفت.
(آیه 18)- و بعد براى تأکید بیشتر که توجه داشته باشند این سخنان، سخنان عادى معمولى نیست، بلکه این خداوند علیم و حکیم است که در مقام تبیین بر آمده و حقایق سرنوشت سازى را روشن مىسازد، مىگوید: «و خداوند آیات را براى شما بیان مىکند و خداوند دانا و حکیم است» (وَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ).
به مقتضاى علمش از نیازهاى شما و عوامل خیر و شرتان آگاه است و به مقتضاى حکمتش دستورات و احکامش را با آن هماهنگ مىسازد.
(آیه 19)- باز براى محکم کارى، سخن را از شکل یک حادثه شخصى به صورت بیان یک قانون کلى و جامع تغییر داده و مىگوید: «کسانى که دوست مىدارند زشتیها و گناهان قبیح در میان افراد با ایمان اشاعه یابد عذاب دردناکى در دنیا و آخرت دارند» (إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ).
این تعبیر مفهوم وسیعى دارد که هرگونه نشر فساد و اشاعه زشتیها و قبائح و کمک به توسعه آن را شامل مىشود.
و در پایان آیه مىفرماید: «و خدا مىداند و شما نمىدانید» (وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
او مىداند چه کسانى در قلبشان حب این گناه است و کسانى را که زیر نامهاى فریبنده به این عمل شوم مىپردازند مىشناسد اما شما نمىدانید و نمىشناسید.
(آیه 20)- در این آیه که در عین حال آخرین آیات «افک» و مبارزه با «اشاعه فحشا» و «قذف» مؤمنان پاکدامن است، بار دیگر این حقیقت را تکرار و تأکید مىکند که: «و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نبود و این که خدا مهربان و رحیم است» مجازات سختى دامانتان را مىگرفت (وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ).
اعظم :
کل ایات این صفحه که در مورد شایعه سازی هستش و فتنه ای که در اونه و پرهیز مومنان از دامن زدن به شایعه
.....
درس های بزرگی این ایات برای ما داره
که مرافقب باشیم
هر حرفی رو از هر کسی باور نکنیم
به خصوص در مورد مسایل ناموسی که طبق ایات قبل وجود 4 شاهد برای اثباتش لازمه و اگه کسی این شاهدها رو نداره
بهتره سکوت کنه چون در غیر اون صورت خودش باید شلاق بخوره
در سایر مسایل هم در مورد همدیگه اونقدر گمان نیک داشته باشیم که خبرهای غیر موثق رو در مورد هم باور نکنیم
اصلا اجازه شنیدن به خودمون ندیم
اگرم شنیدیم
اون طرف رو تبریه کنیم و خودمون به نشر شایعه اقدام نکنیم