335 . صفحه 335
بیست و پنج آبان :
نفیسه :
(آیه 24)- در آیه قبل به دو مورد از مواهبی که خداوند در آخرت به مومنان صالح ارزانی میکند اشاره کردیم و بالاخره این آیه به چهارمین و پنجمین مورد که صرفا جنبه روحانى دارد میپردازد،اینکه آنها «به سخنان پاکیزه هدایت مىشوند» (وَ هُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ). سخنانى روح پرور، و جملهها و الفاظى نشاط آفرین و کلماتى پر از صفا و معنویت که روح را در مدارج کمال سیر مىدهد.
و همچنین «به سوى راه خداوند حمید و شایسته ستایش هدایت مىگردند» (وَ هُدُوا إِلى صِراطِ الْحَمِیدِ). راه شناسایى خدا و نزدیک شدن معنوى و روحانى به قرب جوار او، راه عشق و عرفان.
آرى! خداوند مؤمنان را با هدایت کردن به سوى این معانى به آخرین درجه لذات روحانى سوق مىدهد.
(آیه 25)- مانعان خانه خدا! در آیات گذشته سخن از کفار بطور مطلق در میان بود، ولى در این آیه اشاره به گروه خاصى از آنان شده است که داراى تخلفات و گناهان سنگین مخصوصا در رابطه با «مسجد الحرام» و «مراسم پر شکوه حج» هستند.
نخست مىگوید: «کسانى که کافر شدند و مردم را از راه خدا، جلوگیرى مىکنند ...» (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ).
همچنین مردم با ایمان را «از (کانون بزرگ توحید) مسجد الحرام باز مىدارند، همان مرکزى که آن را براى همه مردم یکسان قرار دادهایم، چه آنها که در آن سرزمین زندگى مىکنند و چه آنها که از نقاط دور به سوى آن مىآیند» مستحق عذابى دردناکند (وَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ الَّذِی جَعَلْناهُ لِلنَّاسِ سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ).
«و هر کس بخواهد در این سرزمین از طریق حق منحرف گردد، و دست به ظلم و ستم بیالاید ما از عذاب دردناک به او مىچشانیم» (وَ مَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِیمٍ).
در واقع این گروه از کافران علاوه بر انکار حق، مرتکب سه جنایت بزرگ شدهاند:
1- جلوگیرى از راه خدا و ایمان و طاعت او.
2- جلوگیرى از عبادت کنندگان و زوّار خانه خدا و قرار دادن امتیازى براى خود.
3- در این سرزمین مقدس دست به ظلم و گناه و الحاد مىزنند.
(آیه 26)- دعوت عام براى حجّ! به تناسب بحثى که در آیه گذشته پیرامون مسجد الحرام و زائران خانه خدا آمد در اینجا نخست به تاریخچه بناى کعبه به دست ابراهیم خلیل (ع) و سپس مسأله وجوب حجّ، و فلسفه آن، و بخشى از احکام این عبادت بزرگ اشاره مىکند، ابتدا از داستان تجدید بناى کعبه شروع کرده، مىگوید: «و (به خاطر بیاور) زمانى را که محل خانه کعبه را براى ابراهیم آماده ساختیم» تا در آن مکان اقدام به بناى خانه کعبه کند (وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهِیمَ مَکانَ الْبَیْتِ).
منظور از «بوّأنا» این است که خداوند مکان خانه کعبه را که در زمان آدم ساخته شده بود و در طوفان نوح ویران و آثارش محو گشته بود به ابراهیم (ع) نشان داد، توفانى وزید و خاکها را به عقب برد و پایههاى خانه آشکار گشت، یا قطعه ابرى آمده و در آنجا سایه افکند، و یا به هر وسیله دیگر خداوند محل اصلى خانه را براى ابراهیم معلوم و آماده ساخت، و او با همیارى فرزندش اسماعیل آن را تجدید بنا نمود.
سپس اضافه مىکند، هنگامى که خانه آماده شد به ابراهیم خطاب کردیم:
این خانه را کانون توحید کن، و «چیزى را شریک من قرار مده، و خانهام را براى طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاک کن» (أَنْ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَ الْقائِمِینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ).
در حقیقت ابراهیم (ع) مأمور بود خانه کعبه و اطراف آن را از هرگونه آلودگى ظاهرى و معنوى و هرگونه بت و مظاهر شرک پاک و پاکیزه دارد، تا بندگان خدا در این مکان پاک جز به خدا نیندیشند، و مهمترین عبادت این سرزمین را که طواف و نماز است در محیطى پیراسته از هرگونه آلودگى انجام دهند.
(آیه 27)- بعد از آماده شدن خانه کعبه براى عبادت کنندگان، خدا به ابراهیم (ع) دستور مىدهد: «و مردم را دعوت عمومى به حجّ کن، تا پیاده و سواره بر مرکبهاى لاغر از هر راه دورى به سوى تو بیایند» (وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالًا وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ).
در روایتى مىخوانیم: «هنگامى که ابراهیم چنین دستورى را دریافت داشت عرض کرد: خداوندا! صداى من به گوش مردم نمىرسد، اما خدا به او فرمود: «علیک الاذان و علىّ البلاغ! تو اعلام کن و من به گوش آنها مىرسانم»!
(آیه 28)- در این آیه در یک عبارت بسیار فشرده و پرمعنى به فلسفههاى مختلف حجّ پرداخته، مىفرماید: آنها به این سرزمین مقدس بیایند «تا منافع خویش را با چشم خود ببیند» (لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ).
کلمه «منافع» تمام منافع و برکات معنوى و نتایج مادى، فوائد فردى و اجتماعى، فلسفههاى سیاسى و اقتصادى و اخلاقى همه را شامل مىشود.
آرى! باید مسلمانان از همه نقاط جهان از میان تمام قشرها به آنجا رو آورند تا شاهد و ناظر این منافع باشند.
سپس اضافه مىکند: و آنها بیایند و قربانى کنند «و نام خدا را در ایام معینى (که از دهم ذى الحجه شروع و به سیزدهم پایان مىیابد) بر چهارپایانى که به آنها روزى داده است (به هنگام ذبح) ببرند» (وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعامِ).
اشاره به این که آنها همیشه از جمله به هنگام ذبح قربانى تمام توجهشان به خدا و قبول درگاه اوست و استفاده از گوشت آن تحت الشعاع آن قرار دارد.
قربانى کردن حیوانات در حقیقت رمزى است براى آمادگى براى قربانى شدن در راه خدا، همان گونه که در سرگذشت ابراهیم (ع) و اسماعیل (ع) و قربانى او آمده است، آنها با این عمل اعلام مىکنند که در راه او آماده هر گونه ایثارند حتى بذل جان.
به هر حال قرآن با این گفتار برنامه شرک آلود بت پرستان را نفى مىکند که به هنگام قربانى نام بتها را مىبردند، و این مراسم توحیدى را به شرک آلوده مىساختند.و در پایان آیه مىفرماید: «پس از گوشت حیوانات قربانى، هم خودتان بخورید و هم بینوایان فقیر را اطعام نمایید» (فَکُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْبائِسَ الْفَقِیرَ).
(آیه 29)- بخش مهم دیگرى از مناسک حجّ: در تعقیب بحثهایى که پیرامون مناسک حج در آیات پیشین گذشت، در اینجا به بخش دیگرى از این مناسک اشاره کرده، نخست چنین مىگوید: «بعد از آن باید آلودگیها (و زوائد بدن) را بر طرف سازند» (ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ).
«و به نذرهاى خود وفا کنند» (وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ).
«و بر گرد خانه گرامى کعبه، طواف کنند» (وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ).
منظور از «طواف» در اینجا «طواف نساء» است.
(آیه 30)- این آیه به عنوان یک جمع بندى اشاره به بحثهاى آیات گذشته کرده، مىگوید: برنامه حجّ و مناسک آن «این است» که گفته شد (ذلِکَ).
بعد براى تأکید بر اهمیت وظائفى که بیان گردید اضافه مىکند: «و هر کس برنامههاى الهى را بزرگ بشمرد و احترام آنها را حفظ کند براى او نزد پروردگارش بهتر است» (وَ مَنْ یُعَظِّمْ حُرُماتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ).
«حرمات» در اینجا اشاره به «اعمال و مناسک حجّ» است و ممکن است احترام خانه کعبه خصوصا و حرم مکه عموما نیز بر آن افزوده شود.
سپس به تناسب احکام «احرام» به حلال بودن چهارپایان اشاره کرده، مىگوید: «و چهارپایان (همچون شتر و گاو و گوسفند) بر شما حلال شده است، مگر آنچه بر شما خوانده مىشود» و دستور منعش صادر خواهد گشت (وَ أُحِلَّتْ لَکُمُ الْأَنْعامُ إِلَّا ما یُتْلى عَلَیْکُمْ).
در پایان این آیه دو دستور دیگر در رابطه با مراسم حج و مبارزه با سنتهاى جاهلیت بیان کرده، مىگوید: «پس از پلیدیها (یعنى) از بتها اجتناب کنید» (فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ).
دستور دوم این است که: «از سخن باطل و بىاساس بپرهیزید» (وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ).
آیه فوق اشاره به کیفیت «لبیک» گفتن مشرکان در مراسم حجّ در جاهلیت است زیرا آنها «لبیک» را که آئینه تمام نماى توحید و یگانه پرستى است آن چنان تحریف کرده بودند که مشتمل بر زنندهترین تعبیرات شرک آلود شده بود.
ولى توجه آیه به اعمال مشرکان مانع از کلى بودن مفهوم آن که پرهیز از هر گونه بت در هر شکل و صورت، و پرهیز از هر گفتار باطل به هر نوع و کیفیت است نمىباشد.