334 . صفحه 334
بیست و چهارم آبان :
نفیسه :
«و این گونه ما قرآن را به صورت آیات بینات و نشانههاى روشن نازل کردیم» (وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ آیاتٍ بَیِّناتٍ). دلائلى براى معاد و رستاخیز همچون بررسى دوران جنینى انسان، و رشد گیاهان و زنده شدن زمینهاى مرده.
ولى با این همه، داشتن دلائل روشن به تنهایى کافى نیست بلکه آمادگى پذیرش حق نیز لازم است، به همین دلیل در پایان آیه مىگوید: «و خداوند هر کس را بخواهد هدایت مىکند» (وَ أَنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَنْ یُرِیدُ).
(آیه 17)- این آیه به شش گروه از پیروان مذاهب مختلف که یک گروه مسلم و مؤمنند، و پنج گروه غیر مسلمان اشاره کرده، مىفرماید: «کسانى که ایمان آوردهاند، و یهود، و صابئان، و نصارا، و مجوس، و مشرکان، خداوند در میان آنها روز قیامت داورى مىکند، و حق را از باطل جدا مىسازد» (إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ الَّذِینَ هادُوا وَ الصَّابِئِینَ وَ النَّصارى وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ).
مگر نه این است که یکى از نامهاى قیامت «یوم الفصل» روز جدایى حق از باطل است و «یوم البروز» روز آشکار شدن مکتومها، و روز پایان گرفتن اختلافات است.
آرى! خدا در آن روز به همه این اختلافات پایان مىدهد: «چرا که خداوند از همه چیز آگاه و با خبر است» (إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ).
(آیه 18)- همه موجودات جهان در پیشگاه او سجده مىکنند: از آنجا که در آیات گذشته سخن از مبدء و معاد بود، این آیه با طرح مسأله توحید و خداشناسى، حلقه مبدء و معاد را تکمیل مىکند، پیامبر صلّى اللّه علیه و آله را مخاطب ساخته، مىگوید: «آیا ندیدى تمام کسانى که در آسمانها و تمام کسانى که در زمین هستند براى خدا سجده مىکنند، و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درختان و جنبندگان»؟! (أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ النُّجُومُ وَ الْجِبالُ وَ الشَّجَرُ وَ الدَّوَابُّ).
«و نیز بسیارى از مردم (براى او سجده مىکنند) در حالى که بسیارى دیگر (ابا دارند و) مستحق عذابند» (وَ کَثِیرٌ مِنَ النَّاسِ وَ کَثِیرٌ حَقَّ عَلَیْهِ الْعَذابُ).
سپس اضافه مىکند: اینها نزد پروردگار بىارزشند «و هر کس را خدا بىارزش سازد هیچ کس نمىتواند او را گرامى دارد» و مشمول سعادت و ثواب کند (وَ مَنْ یُهِنِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ مُکْرِمٍ).
آرى! «خداوند هر کار را بخواهد (و مصلحت بداند) انجام مىدهد» مؤمنان را گرامى و منکران را خوار مىسازد (إِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ ما یَشاءُ).
با توجه به آنچه در آیه مورد بحث آمده موجودات عالم داراى دو گونه سجودند، «سجود تکوینى» و «سجود تشریعى».
خضوع و تسلیم بىقید و شرط آنها در برابر اراده حق و قوانین آفرینش و نظام حاکم بر این جهان همان سجود تکوینى آنهاست که تمام ذرات موجودات را شامل مىشود، حتى سلولهاى مغز فرعونها و نمرودها و منکران لجوج، و تمام ذرات وجود آنها مشمول این سجود تکوینى هستند.
به گفته جمعى از محققان تمامى ذرات جهان داراى نوعى درک و شعورند،و به موازات آن در عالم خود، حمد و تسبیح خدا مىگویند، و سجود و صلاة دارند و اگر این نوع درک و شعور را نپذیریم لا اقل تسلیم و خضوع آنها در برابر همه نظامات هستى به هیچ وجه قابل انکار نیست.
اما «سجود تشریعى» همان نهایت خضوعى است که از صاحبان عقل و شعور و درک و معرفت در برابر پروردگار تحقق مىیابد.
(آیه 19)-
شأن نزول:
«روز جنگ بدر، سه نفر از مسلمانان (على علیه السّلام و حمزه، و عبیدة بن حارث بن عبد المطلب) به میدان نبرد آمدند و به ترتیب «ولید بن عتبه» و «عتبة بن ربیعه» و «شیبة بن ربیعه» را از پاى در آوردند.
آیه نازل شد و سر نوشت این مبارزان را بیان کرد.
ولى وجود شأن نزول خاص هرگز مانع عمومیت مفهوم آیه نمىشود.
تفسیر:
دو گروه متخاصم در برابر هم! در آیات گذشته به گروه مؤمنان و طوائف مختلفى از کفار اشاره شده بود، و مخصوصا آنها را به صورت شش گروه بیان کرد، در اینجا مىفرماید: «این دو دسته (مؤمنان و غیر مؤمنان) در باره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند» (هذانِ خَصْمانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ).
سپس چهار نوع مجازات کافرانى را که دانسته و آگاهانه حق را انکار کردند بیان مىکند:
نخست از لباس آنها شروع کرده، مىگوید: «پس کسانى که کافر شدند لباسهایى از آتش براى آنها بریده مىشود» (فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیابٌ مِنْ نارٍ).
این جمله ممکن است اشاره به آن باشد که واقعا قطعاتى از آتش به صورت لباس براى آنها بریده و دوخته مىشود! و یا کنایه از این باشد که آتش دوزخ از هر سو آنها را مانند لباس احاطه مىکند.
دیگر این که: «مایع سوزان و جوشان حمیم دوزخ بر سر آنها ریخته مىشود» (یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُؤُسِهِمُ الْحَمِیمُ).
(آیه 20)- و این آب سوزان و جوشان در بدن آنها آن چنان نفوذ مىکند که «هم درونشان را ذوب مىنماید و هم پوستها و برونشان) را»! (یُصْهَرُ بِهِ ما فِی بُطُونِهِمْ وَ الْجُلُودُ).
(آیه 21)- سوم این که: «تازیانهها یا گرزهایى از آهن سوزان براى آنها آماده است» (وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِیدٍ).
(آیه 22)- و «هرگاه بخواهند از دوزخ و غم و اندوههاى آن خارج شوند آنها را به آن باز مىگردانند، و (به آنان گفته مىشود) بچشید عذاب سوزان را»! (کُلَّما أَرادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ).
و این چهارمین مجازات آنهاست.
(آیه 23)- این آیه و آیه بعد حال مؤمنان صالح را بیان مىکند تا از طریق مقایسه، وضع هر دو گروه کاملا مشخص شود، و در اینجا پنج نوع پاداش آنها را باز گو کرده، نخست مىگوید: «خداوند کسانى را که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند در باغهایى از بهشت وارد مىکند که از زیر درختانش نهرها جارى است» (إِنَّ اللَّهَ یُدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ).
گروه اول در شعلههاى آتش سوزان غوطهورند و اینها در باغهاى بهشت در کنار نهرهاى جارى آرمیدهاند.
سپس به زینت و لباس آنها پرداخته، مىگوید: «آنها با دستبندهایى از طلا و مروارید زینت مىیابند و لباسشان در آنجا از حریر است» (یُحَلَّوْنَ فِیها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً وَ لِباسُهُمْ فِیها حَرِیرٌ).
و این دو پاداش دیگر آنهاست. و اگر در این جهان از پوشیدن اینگونه لباسها و زینتها ممنوع بودند به خاطر آن بود که مایه غرور و غفلت مىشد و سبب محرومیت گروه دیگر مىگشت، ولى در آنجا که این مسائل مطرح نیست این ممنوعیتها برداشته مىشود و جبران مىگردد.