331 . صفحه 331
بیست و یکم آبان :
نفیسه :
(آیه 102)- در این آیه چهار نعمت بزرگ الهى را که شامل حال گروه سعادتمند مومنان راستین است بر مىشمرد:
نخست این که «آنها صداى آتش را نمىشنوند» (لا یَسْمَعُونَ حَسِیسَها).
و چون از جهنم دورند هرگز این صداهاى وحشتناک به گوششان نمىخورد.
دیگر این که: «آنها در آنچه بخواهند و مایل باشند بطور جاودان متنعمند» (وَ هُمْ فِی مَا اشْتَهَتْ أَنْفُسُهُمْ خالِدُونَ).
یعنى آنجا محدودیت این جهان را ندارد، هر نعمت مادى و معنوى که بخواهند بدون استثناء در دسترس آنهاست، آن هم نه یک روز و دو روز بلکه در یک عمر جاویدان!
(آیه 103)- سوم این که: «فزع اکبر آنها را غمگین نمىکند» (لا یَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَکْبَرُ).
«فزع اکبر» (وحشت بزرگ) را بعضى اشاره به وحشتهاى روز قیامت دانستهاند که از هر وحشتى بزرگتر است.
بالاخره آخرین لطف خدا درباره کسانى که در آیات فوق به آنها اشاره شده این است که «فرشتگان رحمت به استقبال آنها مىشتابند» (و به آنها تبریک و شاد باش مىگویند و بشارت مىدهند) این همان روزى است که به شما وعده داده مىشد» (وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ هذا یَوْمُکُمُ الَّذِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ).
(آیه 104)- آن روز که آسمانها در هم پیچیده مىشود! در آیه قبل خواندیم، مؤمنان راستین از «فزع اکبر» (وحشت بزرگ) غمگین نمىشوند این آیه توصیفى از آن روز وحشتانگیز کرده است، و در حقیقت علت عظمت این وحشت را مجسم مىسازد، مىگوید: این امر «روزى، تحقق مىیابد که ما آسمان را در هم مىپیچیم همان گونه که طومار نامهها در هم پیچیده مىشود»! (یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ).
در این آیه تشبیه لطیفى نسبت به در نوردیدن طومار عالم هستى در پایان دنیا شده است، در حال حاضر این طومار گشوده شده و تمام نقوش و خطوط آن خوانده مىشود و هر یک در جایى قرار دارد، اما هنگامى که فرمان رستاخیز فرا رسد، این طومار عظیم با تمام خطوط و نقوشش، در هم پیچیده خواهد شد.
سپس اضافه مىکند: «همان گونه که ما در آغاز آن را ایجاد کردیم باز هم بر مىگردانیم» و این کار مشکل و سختى در برابر قدرت عظیم ما نیست (کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ).
و در پایان آیه مىفرماید: «این وعدهاى است که ما دادهایم و قطعا آن را انجام خواهیم داد» (وَعْداً عَلَیْنا إِنَّا کُنَّا فاعِلِینَ).
از بعضى روایات استفاده مىشود که منظور از بازگشت خلق به صورت اول آن است که انسانها بار دیگر پا برهنه و عریان- آن گونه که در آغاز آفرینش بودند- باز مىگردند و این یکى از چهرههاى بازگشت آفرینش به صورت نخست است.
(آیه 105)- حکومت زمین از آن صالحان خواهد بود: بعد از آن که در آیات گذشته به قسمتى از پاداشهاى اخروى مؤمنان صالح اشاره شد در این آیه و آیه بعد به یکى از روشنترین پاداشهاى دنیوى آنها که «حکومت روى زمین» است با بیان شیوایى اشاره کرده، مىگوید: «و در زبور بعد از ذکر چنین نوشتیم که سرانجام بندگان صالح من وارث (حکومت) زمین خواهند شد» (وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ).
«ارض» به مجموع کره زمین گفته مىشود و سراسر جهان را شامل مىگردد.
منظور از «زبور» کتاب داود، و «ذکر» به معنى تورات است، و به این ترتیب معنى آیه چنین مىشود، «ما، در زبور، بعد از تورات، چنین نوشتیم که این زمین را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد».
سؤال دیگرى که در اینجا باقى مىماند این است که بندگان صالح خدا «عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» کیانند؟
کلمه «صالحون» معنى گسترده و وسیعى دارد، که علاوه بر ایمان و توحید همه شایستگیها از آن به ذهن مىآید، شایستگى از نظر عمل و تقوا، شایستگى از نظر علم و آگاهى، شایستگى از نظر قدرت و قوت، و شایستگى از نظر تدبیر و نظم و درک اجتماعى.
در بعضى از روایات صریحا این آیه تفسیر به یاران حضرت مهدى- عج- شده است: که بیان یک مصداق عالى و آشکار است، و عمومیت مفهوم آیه را محدود نمىسازد.
نظام آفرینش دلیل روشنى بر پذیرش یک نظام صحیح اجتماعى در آینده، در جهان انسانیت خواهد بود، و این همان چیزى است که از آیه مورد بحث و احادیث مربوط به قیام «مصلح بزرگ جهانى» حضرت مهدى- ارواحنا فداه- استفاده مىشود.
(آیه 106)- این آیه به عنوان تأکید بیشتر مىگوید: «در این سخن ابلاغ روشنى است براى گروهى که خدا را (با اخلاص) پرستش مىکنند» (إِنَّ فِی هذا لَبَلاغاً لِقَوْمٍ عابِدِینَ).
(آیه 107)- پیامبر رحمت براى جهانیان: از آنجا که آیات گذشته بشارت حکومت روى زمین را به بندگان صالح مىداد و چنین حکومتى مایه رحمت براى همه مردم جهان است در این آیه به رحمت عامّه وجود پیامبر (ص) اشاره کرده،مىگوید: «ما تو را جز براى رحمت جهانیان نفرستادیم» (وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ).
عموم مردم دنیا اعم از مؤمن و کافر همه مرهون رحمت تو هستند، چرا که نشر آیینى را به عهده گرفتى که سبب نجات همگان است.
(آیه 108)- و از آنجا که مهمترین مظهر رحمت و محکمترین پایه و اساس آن مساله توحید و جلوههاى آن است در این آیه چنین مىگوید: «به آنها بگو: تنها چیزى که بر من وحى مىشود این است که معبود شما معبود واحدى است» (قُلْ إِنَّما یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ).
«پس آیا شما حاضرید (در برابر همین اصل اساسى توحید) تسلیم شوید» و بتها را کنار بگذارید؟! (فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ).
در واقع در این آیه، سه نکته بنیادى مطرح شده است، نخست این که پایه اصلى رحمت توحید است توحید در اعتقاد، در عمل، توحید در کلمه، توحید صفوف، و توحید در قانون و در همه چیز.
نکته دیگر این که تمام دعوت پیامبر اسلام (ص) در اصل توحید خلاصه مىشود و توحید روحى است که در کالبد تمام دین دمیده شده.
و آخرین نکته این که: مشکل اصلى تمام جوامع و ملل، آلودگى به شرک در اشکال مختلف و بیرون آمدن از شرک و مظاهر آن و بالا زدن آستین براى شکستن بتها است، نه فقط بتهاى سنگى و چوبى، که بتها از هر نوع مخصوصا طاغوتهاى انسانى!
(آیه 109)- این آیه مىگوید: اگر (با این همه تلاش باز به دعوت و پیام ما توجه نکردند و) روى گردان شوند، بگو: من به همه شما بطور یکسان (از عذاب الهى) اعلام خطر مىکنم» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُکُمْ عَلى سَواءٍ).
سپس این تهدید را به صورت آشکارترى بیان کرده، مىگوید: «و من نمىدانم آیا وعده عذاب که به شما داده شده است نزدیک است یا دور»؟! (وَ إِنْ أَدْرِی أَ قَرِیبٌ أَمْ بَعِیدٌ ما تُوعَدُونَ).
فکر نکنید این وعده دور است، شاید هم نزدیک و بسیار هم نزدیک باشد.
این عذاب و مجازاتى که در اینجا به آن تهدید شدهاند ممکن است عذاب قیامت و یا مجازات دنیا و یا هر دو باشد، در صورت اول علم آن مخصوص خداست و در صورت دوم و سوم ممکن است اشاره به جزئیات و زمان آن باشد که حتى پیامبران از جزئیات آن آگاه نیستند.
(آیه 110)- این تصور را نیز به مغز خود راه مىدهید که اگر تأخیرى در مجازات شما شود به خاطر این است که خدا از اعمال و سخنان شما آگاه نیست، نه، او همه را مىداند «او هم سخنان آشکار را و هم آنچه را کتمان مىکنید مىداند» (إِنَّهُ یَعْلَمُ الْجَهْرَ مِنَ الْقَوْلِ وَ یَعْلَمُ ما تَکْتُمُونَ).
اصولا پنهان و آشکار براى شما که علمتان محدود است مفهوم دارد، اما براى آن کس که علمش بىپایان است غیب و شهود یکى است و سر و علن در آنجا یکسان مىباشد.
(آیه 111)- و نیز اگر مىبینید مجازات الهى فورا دامن شما را نمىگیرد بواسطه آن نیست که او از کار شما آگاه نباشد «و من نمىدانم شاید این آزمایشى براى شماست» (وَ إِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَکُمْ).
«و مایه بهره گیرى (از لذائذ این جهان) تا مدّتى» معین، سپس با شدت هر چه تمامتر شما را بگیرد و مجازات کند (وَ مَتاعٌ إِلى حِینٍ).
در واقع براى تأخیر مجازات الهى در اینجا دو فلسفه بیان شده است: نخست مسأله امتحان و آزمایش است، خدا هرگز در عذاب عجله نمىکند، تا خلق را آزمایش کافى کند و اتمام حجت نماید.
دوم این که افرادى هستند که آزمایش آنها تمام شده و کلمه مجازاتشان قطعى گردیده است، اما براى این که سخت کیفر ببینند نعمت را بر آنها گسترده مىسازد تا کاملا غرق نعمت شوند، و درست در همان حال که سخت در لذائذ غوطهورند تازیانه عذاب را بر آنها بکوبد تا دردناکتر باشد، و رنج محرومان و ستمدیدگان را به خوبى احساس کنند.
(آیه 112)- این آیه که آخرین آیه سوره انبیاء است همچون نخستین آیه این سوره سخن از غفلت مردم بىخبر مىگوید، و به عنوان نقل قول از پیامبر (ص) در یک عبارت نفرین مانند ناراحتى او را از این همه غرور و غفلت منعکس مىکند و مىگوید: پیامبر بعد از مشاهده این همه اعراض و رویگردانى «عرض کرد:
پروردگار من! به حق داورى فرما» و این گروه طغیانگر را طبق قانون عدالتت کیفر ده! (قالَ رَبِّ احْکُمْ بِالْحَقِّ).
در دومین جمله روى سخن را به مخالفان کرده و مىگوید: «و پروردگار همه ما خداوند رحمان است و ما از پیشگاه مقدسش در برابر نسبتهاى ناروایى که شما به او مىدهید استمداد مىطلبیم» (وَ رَبُّنَا الرَّحْمنُ الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ).
درسهایی از سوره شریفه انبیاء
87-لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین
1-دادگاه قیامت ورسیدگی به حساب به سراغ مردم خواهد آمد،هرچند که آنها نسبت به وقوعش بی اعتنا باشند.
6-بهانه جویی و لجاجت شیوه همه مشرکان و کافران در طول تاریخ است.روحیه تکبر و خودخواهی مانع پذیرش حق توسط آنها میگردد.
10-قران عامل رشد وبیداری بشری است.غفلت انسان از خود وسرمایه های درونیش،بزرگترین خطری است که وی راتهدید میکند.این درحالی است که قران انسان را از غفلت بیرون می آورد.
13-از قهر الهی نمیتوان فرار کرد،پس در صدد اصلاح رفتارمون برآییم.
14،15-عاقبت ظلم،پشیمانی است ،اما زمانیکه دیگر سودی ندارد.
16،17-هستی هدفدار آفریده شده است و انسان نمیتواند آن را به بازیچه گرفته و هرگونه که میخواهد رفتار کند.
18-بروز و ظهور باطل،براساس سنت اختیار و مهلت دادن خداوند میباشد ولی سرانجام باطل رفتنی است وحق پایدار خواهد ماند.
19،20-ریشه ی ترک عبادت ،تکبر میباشد.وقتی تکبر در برابر دیگر انسانها مذموم ونکوهیده است.بروز این صفت رذیله در برابر خالق جبار چه معنایی دارد؟
33-برنامه دقیق طلوع و غروب خورشید وماه ،از نظم و تدبیر شگفت انگیز دستگاه آفرینش الهی حکایت دارد.اما بسیاری از افراد بشر،علیرغم آنکه زیبایی طلوع وغروب خورشید را میبینند،اما حاضر نیستند در برابر عظمت خالق آن خضوع نمایند.
35-هم تلخیها وسختیها و نداشتنها وسیله ی آزمایش است و هم شیرینیها و راحتیها و داشتنها. غنی و فقیر ونیز توانا وضعیف همه در حال آزمایشند.
42-اگر انسان از یاد خدا اعراض کند،رحمت الهی را از خود دور کرده و خود را در معرض قهر خداوند قرارمیدهد.
44-بهره مندی کافران از نعمتهای دنیا نشانه لطف الهی به آنان نیست.خداوند همه موجودات دنیا را از نعمتهای خود بهره مند میسازد و در این رابطه میان مومن و کافر هم تفاوتی قایل نمیشود.
50-اگر هنگام تلاوت قران قصد پند گرفتن داشته باشیم،این کتاب برای ما سودمند و مبارک خواهد بود.
57-کارهای بزرگ نیاز به طراحی وبرنامه ریزی دارد.پیامبران نیز با برنامه ریزی منطقی،همراه با توکل و تکیه بر خدا کارهای خود راپیش میبرند.
69-طبیعت و قوانین آن،مخلوق خداوند و محکوم به اراده اوست.او هم مسبب ساز است وهم سبب سوز.آتش که سبب سوزاندن است به خواست و اراده پروردگار سرد وسلامت میگردد.
79-هستی شعور دارد وبه تسبیح آفریدگار خود مشغول است،هرچند که ما برای آن گوش شنوایی نداریم وتسبیح موجودات را درک نمیکنیم.
89،90-در هیچ حالی نباید از رحمت الهی مایوس شد.وظیفه ما دعاست و درخواست گشایش در کارها.اگر خدا مصلحت بداند،دعای ما رابه اجابت میرساند.
94-در جهان بینی الهی،هیچ کار نیک و مفیدی از سوی خداوند بی پاسخ نمی ماند ونادیده گرفته نمیشود،گرچه دیگران آن را نبینند و از آن آگاه نشوند.
95-تا زنده هستیم در فکر انجام کارهای نیک و جبران خطاهای گذشته باشیم زیرا پس از مرگ فرصتی دوباره نخواهیم یافت.
101،102-آنانکه در دنیا غرایز خود را از کارهای حرام بازداشته و آن را کنترل میکنند،خداوند نیز در قیامت عمل آنها را جبران نموده و از آنچه بخواهند و نفسشان طلب کند بهره مندشان میسازد.
104-برپایی قیامت برای خداوند،به آسانی در هم پیچیدن طومار یک نامه است.
111-عمر دنیا کوتاه و دوران کامیابی و لذت جویی محدود و موقت است.پس بجاست که فریفته دنیا نشویم واز عاقبت خطاهای خویش بیمناک باشیم.
اعظم :
ایه 102:
انسان در دنیا، هر چند هم در رفاه و کامیابى باشد، ولى خواسته یا ناخواسته ممکن است خبرهاى ناگوار و حوادث تلخ به گوشش برسد و از لذّت و عیش او بکاهد، امّا در قیامت، اهل بهشت به دور از هر خبر بد و سر و صداى ناهنجار و ناله و فریاد گرفتاران، با عیش کامل به کامروایى مشغولند.
ایه 103: در نهج البلاغه مى خوانیم امیر مؤ منان على ( علیه السلام ) فرمود: فبادروا باعمالکم تکونوا مع جیران الله فى داره ، رافق بهم رسله ، و ازارهم ملائکته ، و اکرم اسماعهم ان تسمع حسیس نار جهنم ابدا: ((به اعمال نیک مبادرت ورزید تا از همسایگان خدا در سراى او باشید، در جائى که پیامبران را رفیق آنها قرار داده ، و فرشتگان را به زیارتشان میفرستد، خدا آنچنان این گروه را گرامى داشته که حتى گوشهایشان صداى آتش دوزخ را نمى شنود)).
ایه 104:
شاید از این ایه بشه در اورد که افرینش خلقت اول بار به چه صورت بوده ( ذهن خودم)
ایه 107:
خطاب به رسولخدا ص می فرماید تو رحمتی هستی که به سوی همه جماعتهای بشری فرستاده شده ای چون برگزیدن و عمل به دین تو تأمین کننده سعادت دنیا وآخرت ایشان است و تو از حیث آثار حسنه ای که در نتیجه قیام تو، به دعوت حقه درجوامع بشری واقع شد، برای اهل دنیا رحمت هستی
ایه 109 :(نفسیر نور)
1-نباید انتظار داشت که همهى مردم سخن حقّ را بپذیرند که این هدف براى انبیا نیز محقّق نشده است. «فاِن تولّوا»
2-در مقابل لجاجت و اعراض مردم، مسئولیّت خود را از دست ندهیم. «فان تولّوا فقل»
3- همه مردم بطور یکسان مخاطب هشدارهاى پیامبران هستند و در این میان، جنسیّت، نژاد و زبان مطرح نیست. «آذنتکم على سواء»
(آرى در تبلیغ، همه مردم را با دیدهى یکسان بنگریم) «على سواء»
4-هر چه را نمىدانیم، با صراحت بگوییم، نمىدانم. «اِن أدرى»