321 . صفحه 321
یازدهم آبان :
نفیسه :
(آیه 126)-در آیات قبل خواندیم کسانی که از یاد خدا رویگردان میشوند در قیامت نابینا محشور میگردند و زمانیکه علت را جویا میشوند،بلافاصله پاسخ مىشنود که، «مىفرماید: آن گونه که آیات من براى تو آمد، و تو آنها را فراموش کردى، امروز نیز تو فراموش خواهى شد» (قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى). و چشمت از دیدن نعمتهاى پروردگار و مقام قرب او نابینا مىگردد.
(آیه 127)- سرانجام به صورت یک جمع بندى و نتیجه گیرى مىفرماید:
«و اینگونه کسانى را که راه اسراف را پیش گرفتند و ایمان به آیات پروردگارشان نیاوردند جزا مىدهیم» (وَ کَذلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ).
«و عذاب آخرت از این هم شدیدتر و پایدارتر است» (وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى).
(آیه 128)- از تاریخ گذشتگان عبرت بگیرید: از آنجا که در آیات گذشته بحثهاى فراوانى از مجرمان به میان آمد در این آیه به یکى از بهترین و مؤثرترین طرق بیدارى که مطالعه تاریخ پیشینیان است اشاره کرده، چنین مىگوید: «آیا براى هدایت آنها همین کافى نیست که بسیارى از اقوام گذشته را که در قرون پیشین زندگى مىکردند هلاک کردیم» (أَ فَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ).
همان کسانى که گرفتار مجازات دردناک الهى شدند و «اینها در مساکن (ویران شده) آنان رفت و آمد دارند» (یَمْشُونَ فِی مَساکِنِهِمْ).
اینها در مسیر رفت و آمد خود، به خانههاى قوم عاد در سفرهاى یمن و مساکن ویران شده قوم ثمود در سفر شام و منازل زیر و رو گشته قوم لوط در سفر فلسطین مىگذرند، آثار آنها را مىبینند، ولى درس عبرت نمىگیرند.
آرى «در اینها دلایل روشن و آیات فراوانى است براى صاحبان عقل و اندیشه بیدار» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِأُولِی النُّهى).
موضوع عبرت گرفتن از تاریخ پیشینیان از مسائلى است که قرآن و احادیث اسلامى زیاد روى آن تکیه کرده است.
در حدیثى از پیامبر گرامى اسلام (ص) مىخوانیم: «غافلترین مردم کسى است که از دگرگون شدن دنیا اندرز نگیرد» و از ورق گردانى لیل و نهار اندیشه نکند.
(آیه 129)- این آیه در حقیقت پاسخ به سؤالى است که در اینجا مطرح مىشود و آن این که چرا خداوند همان برنامهاى را که براى مجرمان پیشین ترتیب داد براى این گروه ترتیب نمىدهد، قرآن مىگوید: «و اگر سنّت و تقدیر پروردگارت و ملاحظه زمان مقرّر نبود، به زودى عذاب الهى دامان آنها را مىگرفت» (وَ لَوْ لا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَکانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى).
این سنت الهى، اشارهاى به فرمان آفرینش دایر به آزادى انسانهاست، زیرا اگر هر مجرمى بلافاصله و بدون هیچ گونه مهلت مجازات شود، ایمان و عمل صالح، تقریبا جنبه اضطرارى و اجبارى پیدا مىکند، و بیشتر به خاطر ترس و وحشت از مجازات فورى خواهد بود، بنابراین وسیله تکامل که هدف اصلى است نخواهد شد.به علاوه اگر حکم شود که همه مجرمان فورا مجازات شوند، کسى در روى زمین زنده نخواهد ماند. (نحل/ 61) بنا بر این، باید مهلتى باشد تا گنهکاران به خود آیند و راه اصلاح در پیش گیرند، و هم فرصتى براى خود سازى، به همه پویندگان راه حق داده شود.
(آیه 130)- سپس روى سخن را به پیامبر (ص) کرده، مىگوید: «اکنون (که بنا نیست این بدکاران فورا، مجازات شوند) تو در برابر آنچه آنها مىگویند صابر و شکیبا باش» (فَاصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ).
و براى تقویت روحیه پیامبر (ص) و تسلى خاطر او دستور راز و نیاز با خدا و نماز و تسبیح را مىدهد و مىگوید: «قبل از طلوع آفتاب و پیش از غروب آن، همچنین در اثناء شب و اطراف روز تسبیح و حمد پروردگارت را به جا آور تا راضى و خشنود شوى» و قلب تو در برابر سخنان درد آور آنها ناراحت نشود (وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تَرْضى).
بدون شک این حمد و تسبیح مبارزهاى است با شرک و بت پرستى در عین صبر و شکیبایى در برابر بدگوییها و سخنان ناهنجار مشرکان.
(آیه 131)- در اینجا دستوراتى به پیامبر داده شده که در حقیقت منظور از آن عموم مسلمانان است، و تکمیلى است براى بحثى که در زمینه «شکیبایى» در آیه گذشته خواندیم.
نخست مىگوید: «و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادى که به گروههایى از آنها (کفار و مخالفان) دادهایم میفکن!» (وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ).
آرى! این نعمتهاى ناپایدار، «شکوفههاى زندگى دنیاست» (زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا). شکوفههایى که زود مىشکفد و پژمرده مىشود و پرپر مىگردد و بر روى زمین مىریزد، و چند صباحى بیشتر پایدار نمىماند.
در عین حال اینها همه «براى آن است که ما آنان را در آن بیازماییم» (لِنَفْتِنَهُمْ فِیهِ).
و به هر حال «آنچه پروردگارت به تو روزى داده بهتر و پایدارتر است» (وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقى).
خداوند انواع مواهب و نعمتها را به تو بخشیده است، ایمان و اسلام، قرآن و آیات الهى، روزیهاى حلال و پاکیزه و سر انجام نعمتهاى جاودان آخرت این روزیها پایدارند و جاودانى.
(آیه 132)- در این آیه براى تلطیف روح پیامبر (ص) و تقویت قلب او مىفرماید: «و خانواده خود را به نماز دستور ده و خود نیز بر انجام آن شکیبا و پر استقامت باش» (وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها). چرا که این نماز براى تو و خاندانت مایه پاکى و صفاى قلب و تقویت روح و دوام یاد خداست.
سپس اضافه مىکند: اگر دستور نماز به تو و خاندانت داده شده است منافع و برکاتش تنها متوجه خود شماست «ما از تو روزى نمىخواهیم بلکه به تو روزى مىدهیم» (لا نَسْئَلُکَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُکَ).
این نماز چیزى بر عظمت پروردگار نمىافزاید، بلکه سرمایه بزرگى براى تکامل شما انسانها و کلاس عالى تربیت است.
و در پایان آیه اضافه مىکند: «و عاقبت و سر انجام نیک از آن تقواست» (وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى).
آنچه باقى مىماند و سر انجامش مفید و سازنده و حیاتبخش است همان تقوا و پرهیزکارى است، پرهیزکاران سر انجام پیروزند و بىتقوایان محکوم به شکست.
(آیه 133)- این آیه به یکى از بهانه جوییهاى کفار اشاره کرده، مىگوید: «و آنها گفتند: چرا پیامبر معجزهاى از سوى پروردگارش (آن چنان که ما مىخواهیم) نمىآورد» (وَ قالُوا لَوْ لا یَأْتِینا بِآیَةٍ مِنْ رَبِّهِ).
بلافاصلهای به آنها پاسخ مىگوید: «آیا خبرهاى روشن (اقوام پیشین) که در کتب آسمانى گذشته بوده است براى آنها نیامده»؟ (أَ وَ لَمْ تَأْتِهِمْ بَیِّنَةُ ما فِی الصُّحُفِ الْأُولى). که پى در پى براى آوردن معجزات بهانهجویى مىکردند و پس از مشاهده معجزات به کفر و انکار ادامه مىدادند و عذاب شدید الهى دامنشان را مىگرفت، آیا نمىدانند اگر اینها نیز همین راه را بروند همان سرنوشت در انتظارشان است.
(آیه 134)- به هر حال این بهانه جویان مردمى حق طلب نیستند بلکه دائما در فکر بهانه گیرى تازهاى مىباشند حتى «اگر ما آنها را قبل از نزول این قرآن و آمدن پیامبر اسلام مجازات و هلاک مىکردیم در قیامت مىگفتند: پروردگارا! چرا پیامبرى براى ما نفرستادى، تا از آیات تو پیروى کنیم پیش از آن که ذلیل و رسوا شویم»؟! (وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَکْناهُمْ بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ لَقالُوا رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ إِلَیْنا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزى).
ولى اکنون که این پیامبر بزرگ با این کتاب با عظمت به سراغ آنها آمده هر روز سخنى مىگویند و براى فرار از حق بهانهاى مىتراشند.
(آیه 135)- به آنها اخطار کن و «بگو: همه ما و شما در انتظاریم» (قُلْ کُلٌّ مُتَرَبِّصٌ).
ما انتظار وعدههاى الهى را در مورد شما داریم، شما هم در انتظار این هستید که مشکلات و مصائب دامان ما را بگیرد.
«اکنون که چنین است در انتظار باشید»! (فَتَرَبَّصُوا).
«اما به زودى خواهید دانست چه کسانى اهل راه مستقیم و آیین حقند و چه کسانى (به منزلگاه حق، و نعمت جاودان الهى) هدایت یافتند» (فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحابُ الصِّراطِ السَّوِیِّ وَ مَنِ اهْتَدى).
و با این جمله قاطع و پر معنى گفتگوى خود را با این منکران لجوج و بهانهجو در اینجا پایان مىدهد.




درسهایی از سوره ی شریفه طه
114-فتعالی الله الملک الحق
2-خداوند نخواسته است که بندگانش در انجام وظایف دینی به زحمت ومشقت بیفتند.
3-انسان همواره نیاز به تذکر دارد و قران بهترین تذکر دهنده است.
14-نماز از هر عملی که خضوع عبودیت را جلوگر میکند و ذکر خدای را متجلی میسازد بهتر است.مضافا بر اینکه قالب و شکل نماز به تنهایی کافی نیست بلکه روح نماز،یاد خداوند میباشد که به آن ارزش واعتبار میبخشد.
15-علت مخفی ماندن زمان قیامت این است که در سایه آزادی عملی که هرکس دارد نسبت به اعمالش جزا ببیند.در واقع پنهان بودن زمان وقوع قیامت یک آماده باش همگانی را به دنبال دارد.
70-انسان در یک لحظه میتواند تغییر عقیده دهد و از کفر به ایمان یا از ایمان به کفر بازگردد و در اینجا ساحران که اهل فن بودند متوجه شدند کار موسی سحر نیست.
72-نشانه ایمان واقعی، فدا کردن همه هستی خود در راه دفاع از ارزشهای دینی و الهی است و ارزش انسان به فکر و عقیده اوست و با تهدید و تطمیع نمیتوان باورهای مردم را تغییر داد.
74،75-انسان دارای اراده واختیار است و هر لحظه میتواند از کفر به ایمان یا از ایمان به کفر رود.این عاقبت انسان است که مهم میباشد.چه بسا کسانی که عمری کافر هستند اما پایان عمر با ایمان از دنیا میروند و بالعکس افرادی هم وجود دارند که عمری اهل عبادت بوده اما سرانجام با کفر و شرک میمیرند.
83،84-نظر به سوال دوستمون وبا توجه به این آیات مشخص میشود که حضرت موسی (ع)به دلیل ذوق وشوقی که داشت تنها به سمت میعادگاه شتافت تا وحی الهی و ظاهرا الواح را دریافت نماید و بقیه ماجرا بعد از این رخ میدهد.
98-جز پروردگار عالم هیچ کس به گذشته وحال و آینده ما آگاه نیست تا ما را به کرنش در برابر خودش وادارد.
109-شفاعت اولیای خدا به اذن حق تعالی است و یکی از سنتهای الهی در قیامت میباشد که زمینه آن در دنیا از طریق ارتباط با اهل بیت (علیهم السلام)فراهم میگردد.
111-چهره وسیمای هر کس که در دنیا نشانه هویت فردی او است در قیامت عامل تشخیص بهشتیان از دوزخیان میباشد.
113-قران کتاب تربیت است و لازمه تربیت بیم دادن و هشدار دادن در مورد خطرات و تهدیدهاست.
116-دشمنی شیطان با انسان از آغاز خلقت او بوده است و تا قیامت هم ادامه خواهد داشت.
120-شیطان آدمی را به منکری مجبور نمیکند بلکه او را وسوسه مینماید و راه نفوذ او از طریق تمایلات نفسانی میباشد زیرا زمینه فریب خوردن در این امور بیشتر است.
124-کسی که در دنیا حاضر به دیدن حقایق معنوی نشود،در قیامت نیز کور محشور میشود که این همان تجسم عمل اوست.
128-هرکه از تاریخ گذشتگان درس نگیرد،سزاوار توبیخ وملامت است.
129- بی شک خداوند مجرمان را پس از اتمام حجت و به وقت معینش عذاب خواهد نمود.
130-اقامه نماز وحمد وتسبیح خداوندی وسیله ای برای تقویت روحیه در مقابل لجاجتها وتبلیغات دشمن است.
131-انسان به طور غریزی به مادیات گرایش دارد اما این تمایل باید کنترل گردد زیرا که تمام نعمتهای دنیوی ابزار آزمایش انسانند.
134-بعثت پیامبران برای اتمام حجت است تا مردم ناآگاهی و بی خبری خود را بهانه قرار ندهند و علاوه بر آن تا قانون ابلاغ نشود جریمه وکیفر عادلانه نخواهد بود.
114-و قل رب زدنی علما