287 . صفحه 287
هفتم مهر :
نفیسه :
(آیه 50)- قرآن در پاسخ منکران معاد مىگوید: «بگو: (استخوان پوسیده و خاک شده که سهل است) شما سنگ باشید یا آهن» باز خدا قادر است لباس حیات در تنتان بپوشاند (قُلْ کُونُوا حِجارَةً أَوْ حَدِیداً).
(آیه 51)- «یا هر مخلوقى که در نظر شما از آن هم سختتر است» و از حیات و زندگى دورتر مىباشد، باز خدا قادر است شما را به زندگى مجدّد بازگرداند (أَوْ خَلْقاً مِمَّا یَکْبُرُ فِی صُدُورِکُمْ).
دومین ایراد آنها این بود که مىگفتند: بسیار خوب اگر بپذیریم که این استخوانهاى پوسیده و متلاشى شده قابل بازگشت به حیات است چه کسى قدرت انجام این کار را دارد، چرا که این تبدیل را یک امر بسیار پیچیده و مشکل مىدانستند «پس آنها مىگویند: چه کسى ما را باز مىگرداند»؟ (فَسَیَقُولُونَ مَنْ یُعِیدُنا).
پاسخ این سؤال را قرآن چنین مىگوید: «به آنها بگو: همان کسى که شما را بار اول آفرید» (قُلِ الَّذِی فَطَرَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
سرانجام به سومین ایراد آنها پرداخته، مىگوید: «پس آنها سر خود را از روى تعجب و انکار به سوى تو تکان مىدهند و مىگویند: چه زمانى این معاد واقع مىشود»؟ (فَسَیُنْغِضُونَ إِلَیْکَ رُؤُسَهُمْ وَ یَقُولُونَ مَتى هُوَ).
آنها در حقیقت با این ایراد خود مىخواستند این مطلب را منعکس کنند که به فرض این ماده خاکى قابل تبدیل به انسان باشد، و قدرت خدا را نیز قبول کنیم، اما این یک وعده نسیه بیش نیست و معلوم نیست در چه زمانى واقع مىشود؟
قرآن در پاسخشان مىگوید: «به آنها بگو: شاید زمان آن نزدیک باشد» (قُلْ عَسى أَنْ یَکُونَ قَرِیباً).
و البته نزدیک است چرا که مجموعه عمر این جهان هرچه باشد در برابر زندگى بىپایان در سراى دیگر لحظه زود گذرى بیش نیست.
و از این گذشته، اگر قیامت در مقیاسهاى کوچک و محدود ما دور به نظر برسد آستانه قیامت که مرگ است به همه ما نزدیک است چرا که مرگ قیامت صغرى است «اذا مات الانسان قامت قیامته»، درست است که مرگ، قیامت کبرى نیست ولى یادآور آن است.
(آیه 52)- در این آیه بىآنکه تاریخ دقیقى از قیامت ذکر کند بعضى از خصوصیات آن را چنین بیان مىکند:«این بازگشت به حیات «همان روز (ى خواهد بود) که شما را (از قبرهایتان) فرا مىخواند، شما هم اجابت مىکنید در حالى که حمد او را مىگویید» (یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ).
و آن روز است که فاصله مرگ و رستاخیز یعنى دوران برزخ را کوتاه خواهید شمرد «و مىپندارید تنها مدت کوتاهى (در جهان برزخ) درنگ کردهاید» (وَ تَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا).
(آیه 53)- برخورد منطقى با همه مخالفان: از آنجا که در آیات پیشین سخن از مبدأ و معاد و دلائلى بر این دو مسأله مهم اعتقادى در میان بود، در اینجا روش گفتگو و استدلال با مخالفان مخصوصا مشرکان را مىآموزد چرا که مکتب هر قدر عالى باشد و منطق قوى و نیرومند ولى اگر با روش صحیح بحث و مجادله توأم نگردد و به جاى لطف و محبت، خشونت بر آن حاکم گردد، بىاثر خواهد بود.
لذا آیه مىگوید: «و به بندگان من بگو: سخنى را بگویند که بهترین باشد» (وَ قُلْ لِعِبادِی یَقُولُوا الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ).
بهترین از نظر محتوى، بهترین از نظر طرز بیان، و بهترین از جهت توأم بودن با فضائل اخلاقى و روشهاى انسانى.
«چرا که (اگر قول احسن را ترک گویند و به خشونت در کلام و مخاصمه و لجاج برخیزند) شیطان در میان آنها فساد و فتنه مىکند» (إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ).
و فراموش نکنید شیطان در کمین نشسته و بیکار نیست «زیرا شیطان از آغاز دشمن آشکارى براى انسان بوده است» (إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِیناً).
گاهى مؤمنان تازه کار طبق روشى که از پیش داشتند با هر کس که در عقیده با آنها مخالف بود به خشونت مىپرداختند.
از این گذشته تعبیرات توهین آمیز مخالفان نسبت به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله که بعضى از آنها در آیات پیشین گذشت مانند مسحور، مجنون، کاهن، شاعر، گاهى سبب مىشد که مؤمنان عنان اختیار را از دست بدهند و به مقابله با آنها در یک مشاجره لفظى خشن برخیزند و هرچه مىخواهند بگویند.
«قرآن» مؤمنان را از این کار باز مىدارد و دعوت به نرمش و لطافت در بیان و انتخاب بهترین کلمات را مىکند تا از فساد شیطان بپرهیزند.
(آیه 54)- این آیه اضافه مىکند:«پروردگار شما از حال شما آگاهتر است اگر بخواهد شما را مشمول رحمت خویش قرار مىدهد، و اگر بخواهد مجازاتتان خواهد کرد» (رَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِکُمْ إِنْ یَشَأْ یَرْحَمْکُمْ أَوْ إِنْ یَشَأْ یُعَذِّبْکُمْ).
در پایان آیه روى سخن را به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله کرده و به عنوان دلدارى و پیشگیرى از ناراحتى فوق العاده پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از عدم ایمان مشرکان مىفرماید: «و ما تو را و کیل بر آنها نفرستادهایم» که ملزم باشى حتما آنها ایمان بیاورند (وَ ما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ وَکِیلًا).
وظیفه تو ابلاغ آشکار و دعوت مجدّانه به سوى حق است، اگر ایمان آوردند چه بهتر و گر نه زیانى به تو نخواهد رسید.
(آیه 55)- این آیه سخن را از این فراتر مىبرد و مىگوید: خدا تنها آگاه از حال شما نیست بلکه: «پروردگارت نسبت به حال همه کسانى که در آسمانها و زمین هستند، از همه آگاهتر است» (وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِمَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
سپس اضافه مىکند: «و ما بعضى از پیامبران را بر بعضى دیگر فضیلت بخشیدیم و به داود کتاب زبور دادیم» (وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلى بَعْضٍ وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً).
این جمله در حقیقت پاسخ به یکى از ایرادات مشرکان است، که با تعبیر تحقیر آمیز مىگفتند: آیا خداوند شخص دیگرى را نداشت که محمد یتیم را به نبوّت انتخاب کرد؟ وانگهى چه شد که او سر آمد همه پیامبران و خاتم آنها شد؟! قرآن مىگوید: این جاى تعجب نیست خداوند از ارزش انسانى هر کس آگاه است و پیامبران خود را از میان همین توده مردم برگزیده، یکى را به عنوان خلیل اللّهى مفتخر ساخت، دیگرى را کلیم اللّه، و دیگرى را روح اللّه قرار داد، پیامبر اسلام صلّى اللّه علیه و آله را به عنوان حبیب اللّه برگزید و خلاصه بعضى را بر بعضى فضیلت بخشید، طبق موازینى که خودش مىداند و حکمتش اقتضا مىکند.
با این که داود داراى حکومت عظیم و کشور پهناورى بود، خداوند این را افتخار او قرار نمىدهد بلکه کتاب زبور را افتخار او مىشمرد تا مشرکان بدانند عظمت یک انسان به مال و ثروت و داشتن قدرت و حکومت ظاهرى نیست و یتیم و بىمال بودن دلیلى بر تحقیر نخواهد شد.
(آیه 56)- در این آیه باز سخن از مشرکان است و در تعقیب بحثهاى گذشته به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله مىگوید: «به آنها بگو: معبودهایى را که غیر خدا شایسته پرستش مىپندارید بخوانید، آنها نه قدرت دارند مشکلات و گرفتاریها را از شما برطرف سازند و نه دگرگونى در آن ایجاد کنند» (قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا یَمْلِکُونَ کَشْفَ الضُّرِّ عَنْکُمْ وَ لا تَحْوِیلًا).
در حقیقت این آیه همانند بسیارى دیگر از آیات قرآن، منطق و عقیده مشرکان را از این راه ابطال مىکند که پرستش و عبادت آلهه یا به خاطر جلب منفعت است یا دفع زیان، در حالى که اینها قدرتى از خود ندارند که مشکلى را برطرف سازند و نه حتى مشکلى را جابهجا کنند.
تعبیر به «الَّذِینَ» در این آیه بیانگر آن است که منظور همه معبودهاى غیر اللّه نیست، بلکه معبودهایى همچون فرشتگان و حضرت مسیح (ع) و مانند آنهاست.
(آیه 57)- این آیه در حقیقت دلیلى است براى آنچه در آیه قبل گفته شد، مىگوید: مىدانید چرا آنها قادر نیستند مشکلى را از دوش شما، بدون اذن پروردگار بردارند براى این که خودشان براى حل مشکلات به در خانه خدا مىروند، خودشان سعى دارند به ذات پاک او تقرب جویند و هرچه مىخواهند از او بخواهند: «کسانى را که آنان مىخوانند، خودشان وسیلهاى (براى تقرّب) به پروردگارشان مىجویند» (أُولئِکَ الَّذِینَ یَدْعُونَ یَبْتَغُونَ إِلى رَبِّهِمُ الْوَسِیلَةَ).
«وسیلهاى هر چه نزدیکتر» (أَیُّهُمْ أَقْرَبُ).
«و به رحمت او امیدوارند» (وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ).
«و از عذاب او مىترسند» (وَ یَخافُونَ عَذابَهُ).
«چرا که عذاب پروردگارت (چنان شدید مىباشد که) همواره درخور پرهیز و وحشت است» (إِنَّ عَذابَ رَبِّکَ کانَ مَحْذُوراً).
(آیه 58)- تسلیم بهانه جویان نشو! به دنبال بحثهایى که با مشرکان در زمینه توحید و معاد در آیات گذشته خواندیم این آیه آنها را با گفتار بیدار کنندهاى اندرز مىدهد و پایان و فناء این دنیا را در مقابل دیدگان عقلشان مجسّم مىسازد تا بدانند این سرا، سراى فانى است، و سراى بقا جاى دیگر است، و خود را براى مقابله با نتائج اعمالشان آماده سازند مىگوید: «و هیچ آبادى در روى زمین نیست مگر این که ما آن را قبل از روز قیامت هلاک مىکنیم، یا به عذاب شدیدى گرفتارش مىسازیم» (وَ إِنْ مِنْ قَرْیَةٍ إِلَّا نَحْنُ مُهْلِکُوها قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ أَوْ مُعَذِّبُوها عَذاباً شَدِیداً).
بدکاران ستمگر و طاغیان گردنکش را به وسیله عذاب نابود مىکنیم و دیگران را با مرگ طبیعى و یا حوادثى معمولى.
بالاخره این جهان پایان مىگیرد و همه راه فنا را مىپیمایند «و این (یک اصل مسلّم و قطعى است که) در کتاب الهى [لوح محفوظ] ثبت است» (کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً).
اعظم :
تفسیر ها بسیار جامع و کامل بود
فقط من باب تاکید ایه 53 رو دوباره بخونیم
بسیار بنیادی هستش در روابط
ایه 53:
به بندگان مؤمن من بگو که در گفتارشان با مردم از کلمات نیکو ومؤدبانه استفاه کنند، به گونه ای که گفتارشان خالی از خشونت و ناسزا وپیامدهای بد آن مثل ضرب و شتم و اعمال بد، باشد و بدانند که گفتن این گونه سخنان ناشایست از آثار فریب شیطان است ، چون اوست که می خواهد میان انسانها افساد کند و علت این خواسته او این است که او دشمنی آشکار وظاهرالعداوه برای بشر است
جالبه که گفته این از فریب شیطانه که ما بد با هم حرف بزنیم
و به اصطلاح به هم بپریم
و شیطان به طور کل دشمن انسانه
فارغ از اینکه اصلا دیندار باشیم یا نه
اون از هر جدال و بحث کلامیی سود میبره