قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۳:۴۵ ب.ظ

282 . صفحه 282


دوم مهر :



نفیسه :



سوره اسراء هفدهمین سوره قرآن کریم است.با شروع این سوره جزء پانزدهم آغاز میشود. سوره اسراء در «مکّه» نازل شده و داراى 111 آیه است.‏
قبل از ورود در تفسیر این سوره توجه به چند نکته لازم است:
1- نامهاى این سوره:
نام مشهور این سوره «بنى اسرائیل» است و نامهاى دیگرى نیز از قبیل «اسراء» و «سبحان» دارد.
اگر نام «بنى اسرائیل» بر آن گذارده شده به خاطر آن است که بخش قابل ملاحظه‏اى در آغاز و پایان این سوره پیرامون بنى اسرائیل است.
و اگر به آن «اسراء» گفته مى‏شود به خاطر نخستین آیه آن است که پیرامون اسراء (معراج) پیامبر صلّى اللّه علیه و آله سخن مى‏گوید، و «سبحان» نیز از نخستین کلمه این سوره گرفته شده است.
2- محتواى سوره:
این سوره بنابر مشهور در مکّه نازل شده و طبعا ویژگیهاى سوره‏هاى مکّى در آن جمع است، و بطور کلى مى‏توان گفت آیات این سوره بر چند محور زیر دور مى‏زند:

دلائل نبوت مخصوصا قرآن و نیز معراج.
2- بحثهائى مربوط به معاد، مسأله کیفر و پاداش و نامه اعمال و نتائج آن.
3- بخشى از تاریخ پرماجراى بنى اسرائیل.
4- مسأله آزادى اراده و اختیار.
5- مسأله حساب و کتاب در زندگى این جهان.
6- حق شناسى در همه سطوح، مخصوصا در باره خویشاوندان، و بخصوص پدر و مادر.
7- تحریم «اسراف و تبذیر» و «بخل» و «فرزندکشى» و «زنا» و «خوردن مال یتیمان» و «کم فروشى» و «تکبر» و «خونریزى».
8- بحثهایى در زمینه توحید و خداشناسى.
9- مبارزه با هرگونه لجاجت در برابر حق.
10- شخصیت انسان و فضیلت و برترى او بر مخلوقات دیگر.
11- تأثیر قرآن براى درمان هرگونه بیمارى اخلاقى و اجتماعى.
12- اعجاز قرآن و عدم توانایى مقابله با آن.
13- وسوسه‏هاى شیطان و هشدار به همه مؤمنان.
14- بخشى از تعلیمات مختلف اخلاقى.
15- و سرانجام فرازهایى از تاریخ پیامبران به عنوان درسهاى عبرتى براى همه انسانها و شاهدى براى مسائل مزبور.
3- فضیلت تلاوت سوره:
در روایات اجر و پاداش فراوانى براى کسى که این سوره را بخواند نقل شده از جمله این که: در روایتى از امام صادق علیه السّلام چنین مى‏خوانیم: «کسى که سوره بنى اسرائیل را هر شب جمعه بخواند از دنیا نخواهد رفت تا این که قائم را درک کند و از یارانش خواهد بود».
کرارا گفته‏ایم این پاداشها و فضیلتها هرگز براى خواندن تنها نیست، بلکه خواندنى است که توأم با تفکر و اندیشه و سپس الهام گرفتن براى عمل بوده باشد.



(آیه 1)- معراج‏گاه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله! نخستین آیه این سوره از مسأله «اسرا» یعنى، سفر شبانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از «مسجد الحرام» به «مسجد اقصى» (بیت المقدس) که مقدمه‏اى براى معراج بوده است سخن مى‏گوید، این سفر که در یک شب و مدت کوتاهى صورت گرفت حد اقل در شرایط آن زمان از طرق عادى به هیچ وجه امکان‏پذیر نبود، و جنبه اعجاز آمیز و کاملا خارق العاده داشت.
نخست مى‏گوید: «منزّه است آن خداوندى که بنده‏اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد اقصى- که گردا گردش را پربرکت ساخته‏ایم- برد» (سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ).
این سیر شبانه خارق العاده «به خاطر آن بود که بخشى از آیات عظمت خود را به او نشان دهیم» (لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا).
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله گرچه عظمت خدا را شناخته بود، اما سیر در آسمانها به روح پرعظمت او در پرتو مشاهده آن آیات بیّنات عظمت بیشترى داد تا آمادگى فزونترى براى هدایت انسانها پیدا کند.
و در پایان اضافه مى‏کند: «خداوند شنوا و بیناست» «إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ).
اشاره به این که اگر خداوند پیامبرش را براى این افتخار برگزید بى‏دلیل نبود، زیرا او گفتار و کردارى آنچنان پاک و شایسته داشت که این لباس بر قامتش کاملا زیبا بود، خداوند گفتار پیامبرش را شنیده و کردار او را دیده و لیاقتش را براى این مقام پذیرفته بود.


(آیه 2)- از آنجا که نخستین آیه این سوره از سیر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله سخن مى‏گفت، و این گونه موضوعات غالبا از طرف مشرکان و مخالفان مورد انکار واقع مى‏شد که چگونه ممکن است پیامبرى از میان ما برخیزد که این همه افتخار داشته باشد لذا قرآن در اینجا اشاره به دعوت موسى و کتاب آسمانى او مى‏کند تا معلوم شود این‏ برنامه رسالت چیز نوظهورى نیست، همچنین مخالفت لجوجانه و سرسختانه مشرکان نیز در تاریخ گذشته مخصوصا تاریخ بنى اسرائیل، سابقه دارد.
آیه مى‏گوید: «و ما به موسى کتاب (آسمانى) دادیم» (وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ).
«و آن را مایه هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إِسْرائِیلَ).
بدون شک منظور از «کتاب» در اینجا «تورات» است که خداوند براى هدایت بنى اسرائیل در اختیار موسى (ع) گذاشت.
سپس به هدف اساسى بعثت پیامبران از جمله موسى اشاره مى‏کند که به آنها گفتیم: «غیر مرا وکیل و تکیه‏گاه خود قرار ندهید» (أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلًا).
 این یکى از شاخه‏هاى اصلى توحید است، توحید در عمل که نشانه توحید در عقیده است، کسى که مؤثر واقعى را در جهان هستى تنها خدا مى‏داند به غیر او تکیه نخواهد کرد.


(آیه 3)- در این آیه براى این که عواطف بنى اسرائیل را در رابطه با شکرگزارى از نعمتهاى الهى مخصوصا نعمت معنوى و روحانى کتاب آسمانى برانگیزد آنها را مخاطب ساخته، مى‏گوید: «اى فرزندان کسانى که با نوح در کشتى حمل کردیم»! (ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ).
فراموش نکنید که: «نوح بنده شکرگزارى بود» (إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً).
شما که فرزندان یاران نوح هستید چرا به همان برنامه نیاکان با ایمانتان اقتدا نکنید؟ چرا در راه کفران گام بگذارید؟!


(آیه 4)- سپس به ذکر گوشه‏اى از تاریخ پرماجراى بنى اسرائیل پرداخته، مى‏گوید: «و ما در کتاب (تورات) به بنى اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین، دو بار فساد خواهید کرد، و راه طغیان بزرگى را در پیش خواهید گرفت» (وَ قَضَیْنا إِلى‏ بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً).
منظور از کلمه «الارض» به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس فلسطین است که «مسجد الاقصى» در آن واقع شده است.


(آیه 5)- سپس به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثى که بعد از آن به عنوان مجازات الهى واقع شد پرداخته، چنین مى‏گوید: «هنگامى که نخستین وعده فرا رسد (و شما دست به فساد و خونریزى و ظلم و جنایت بزنید) ما گروهى از بندگان بسیار نیرومند (و رزمنده و جنگجوى) خود را به سراغ شما مى‏فرستیم» تا به کیفر اعمالتان شما را درهم بکوبند (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ).
این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم مى‏برند که حتى براى یافتن نفراتتان «هر خانه و دیارى را جستجو مى‏کنند» (فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ).
«و این یک وعده قطعى و تخلف ناپذیر خواهد بود» (وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا).

(آیه 6)- «سپس (الطاف الهى بار دیگر به سراغ شما مى‏آید و) شما را بر آن (قوم مهاجم) چیره مى‏کنیم» (ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ).
«و شما را به وسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندانى کمک خواهیم کرد» (وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ).
«و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار مى‏دهیم» (وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً).


(آیه 7)- این گونه الطاف الهى شامل حال شما مى‏شود شاید به خود آیید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکیها رو آرید، چرا که:
«اگر نیکى کنید به خود نیکى کرده‏اید و اگر بدى کنید بازهم به خود مى‏کنید» (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها).
این یک سنت همیشگى است نیکیها و بدیها سر انجام به خود انسان باز مى‏گردد. ولى مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار مى‏کند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهى، باز هم به طغیان مى‏پرازید و راه ظلم و ستم و تعدى و تجاوز را پیش مى‏گیرید و «فساد کبیر» در زمین ایجاد مى‏کنید و برترى جویى را از حد مى‏گذرانید.
سپس وعده دوم الهى فرا مى‏رسد: «و هنگامى که وعده دوم فرا رسد (باز گروهى جنگجو و پیکارگر بر شما چیره مى‏شوند، آن چنان بلایى به سرتان مى‏آورند که) آثار غم و اندوه از صورتهایتان ظاهر مى‏شود» (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ).آنها حتى بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما مى‏گیرند «و داخل مسجد (الأقصى) مى‏شوند همانگونه که بار اول وارد شدند» (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
آنها به این هم قناعت نمى‏کنند «و آنچه را زیر سلطه خود مى‏گیرند، درهم مى‏کوبند» (وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً).


اعظم:



آیه 1 : در این آیه به مسأله عروج جسمانی و روحانی پیامبر ص اشاره شده است که درطول یک شب خداوند رسول گرامی اسلام ص را از کنار مسجدالحرام تامسجدالاقصی مبارک برده و از نشانه های خود به او نمایانده و او را تا مقامی بالا سیرداده که جبرئیل را یارای بالاتر رفتن نبوده است و در روایات و تفاسیر(2) ماجرای این کرامت پیامبر ص، مفصلا ذکر شده است .اما آنچه بطور اجمال از آنها حاصل می شود این است که یقینا حضرت محمد ص به معراج رفته و آسمانها را سیر نموده و انبیاء وعرش و سدره المنتهی و بهشت و دوزخ رادیده است و احوالات اهل آنها را مشاهده نموده و روایاتی که در این باب نقل شده همه در صدد آن بوده که امری غیر مادی را به نحو تمثیل و بصورت امری محسوس برای سایرین بازگو نماید


آیه 1 : انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس درباره‏ى اولیاى خدا غلوّ نکنیم. «أسرى بعَبده»

آیه 1: عبودیّت، از افتخارات پیامبر و زمینه‏ى دریافت‏هاى الهى اوست. «بعَبده»

آیه 1 : هدف معراج، کسب معرفت و رشد معنوى بود. «لنُریَه من آیاتنا»

آیه 2 : مراد از (کتاب ) دراینجا تورات است ولی بطور کلی کتاب آسمانی یعنی مجموعه شرایع مکتوب برای مردم که در میان آنها در باره امور اعتقادی و عملی که در خصوص آن اختلاف می نمودند قضاوت می کند

آیه 2: خداوند می فرماید : فرستادن کتاب برای آن بود که آنهاغیر مرا وکیل خود نگیرند، یعنی نهایت و سرانجام و هدف غایی از فرستادن کتاب این هستش که مردم غیر از خداوند رو به وکالت نگیرند و کسی را برای او شریک قرار ندهند .

آیه 3 : در سوره های پیش خوندیم که خداوند به قوم نوح (آنهایی که همراه نوح در کشتی شدند ) وعده داد که رحمت و برکات خودش رو بر آنان نازل می کنه .... اینها همونایی هستن که خداوند به وسیله حضرت موسی براشون کتاب فرستاد و به راه راست هدایتشون کرد بنابراین فرستادن کتاب برای موسی ع و هدایت بنی اسرائیل به وسیله آن کتاب ، وفا نمودن به همان وعده نیکوئیست که خداوند به پدران آنها، یعنی سرنشینان کشتی نوح داده بود وعلت این امور هم آن بود که نوح بنده ای شکرگزار بوده و به همین دلیل خدا او را پاداش داده و دعوت او را باقی گذاشته و سنت الهی را بر ذریه کسانی که با او در کشتی بودنداجرا نموده و آنها را از طریق دعوت به توحید، هدایت و ارشاد کرده است .

آیه 4 : برترى جویى و فساد در زمین ، از خصلت هاى دنیاطلبان است . (لتفسدن فى الارض و لتعلنّ )

آیه 4 : آنچه از تاریخ یهود برمى‏آید این است که اول کسى که از ناحیه خدا مبعوث شد که بیت المقدس را ویران کند بخت النصر بود که در این نوبت هفتاد سال خرابه افتاده بود، و آن کس که در نوبت دوم بیت المقدس را ویران کرد قیصر روم اسپیانوس بود که تقریبا یک قرن قبل از میلاد مى‏زیسته و وزیر خود طوطوز را روانه کرد تا مسجد را خراب و مردمش را ذلیل ساخته و تنبیه نماید.

آیه 7 : آیه 7 : خداوند بعد از قتل و غارت اول قوم یهود باز هم به اونا فرصت داد تا اعمال نیک انجام بدن


آیه 7 : یک حکم کلی : هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها).

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی