282 . صفحه 282
دوم مهر :
نفیسه :
سوره اسراء هفدهمین سوره قرآن کریم است.با شروع این سوره جزء پانزدهم آغاز میشود. سوره اسراء در «مکّه» نازل شده و داراى 111 آیه است.
قبل از ورود در تفسیر این سوره توجه به چند نکته لازم است:
1- نامهاى این سوره:
نام مشهور این سوره «بنى اسرائیل» است و نامهاى دیگرى نیز از قبیل «اسراء» و «سبحان» دارد.
اگر نام «بنى اسرائیل» بر آن گذارده شده به خاطر آن است که بخش قابل ملاحظهاى در آغاز و پایان این سوره پیرامون بنى اسرائیل است.
و اگر به آن «اسراء» گفته مىشود به خاطر نخستین آیه آن است که پیرامون اسراء (معراج) پیامبر صلّى اللّه علیه و آله سخن مىگوید، و «سبحان» نیز از نخستین کلمه این سوره گرفته شده است.
2- محتواى سوره:
این سوره بنابر مشهور در مکّه نازل شده و طبعا ویژگیهاى سورههاى مکّى در آن جمع است، و بطور کلى مىتوان گفت آیات این سوره بر چند محور زیر دور مىزند:
دلائل نبوت مخصوصا قرآن و نیز معراج.
2- بحثهائى مربوط به معاد، مسأله کیفر و پاداش و نامه اعمال و نتائج آن.
3- بخشى از تاریخ پرماجراى بنى اسرائیل.
4- مسأله آزادى اراده و اختیار.
5- مسأله حساب و کتاب در زندگى این جهان.
6- حق شناسى در همه سطوح، مخصوصا در باره خویشاوندان، و بخصوص پدر و مادر.
7- تحریم «اسراف و تبذیر» و «بخل» و «فرزندکشى» و «زنا» و «خوردن مال یتیمان» و «کم فروشى» و «تکبر» و «خونریزى».
8- بحثهایى در زمینه توحید و خداشناسى.
9- مبارزه با هرگونه لجاجت در برابر حق.
10- شخصیت انسان و فضیلت و برترى او بر مخلوقات دیگر.
11- تأثیر قرآن براى درمان هرگونه بیمارى اخلاقى و اجتماعى.
12- اعجاز قرآن و عدم توانایى مقابله با آن.
13- وسوسههاى شیطان و هشدار به همه مؤمنان.
14- بخشى از تعلیمات مختلف اخلاقى.
15- و سرانجام فرازهایى از تاریخ پیامبران به عنوان درسهاى عبرتى براى همه انسانها و شاهدى براى مسائل مزبور.
3- فضیلت تلاوت سوره:
در روایات اجر و پاداش فراوانى براى کسى که این سوره را بخواند نقل شده از جمله این که: در روایتى از امام صادق علیه السّلام چنین مىخوانیم: «کسى که سوره بنى اسرائیل را هر شب جمعه بخواند از دنیا نخواهد رفت تا این که قائم را درک کند و از یارانش خواهد بود».
کرارا گفتهایم این پاداشها و فضیلتها هرگز براى خواندن تنها نیست، بلکه خواندنى است که توأم با تفکر و اندیشه و سپس الهام گرفتن براى عمل بوده باشد.
(آیه 1)- معراجگاه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله! نخستین آیه این سوره از مسأله «اسرا» یعنى، سفر شبانه پیامبر صلّى اللّه علیه و آله از «مسجد الحرام» به «مسجد اقصى» (بیت المقدس) که مقدمهاى براى معراج بوده است سخن مىگوید، این سفر که در یک شب و مدت کوتاهى صورت گرفت حد اقل در شرایط آن زمان از طرق عادى به هیچ وجه امکانپذیر نبود، و جنبه اعجاز آمیز و کاملا خارق العاده داشت.
نخست مىگوید: «منزّه است آن خداوندى که بندهاش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد اقصى- که گردا گردش را پربرکت ساختهایم- برد» (سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ).
این سیر شبانه خارق العاده «به خاطر آن بود که بخشى از آیات عظمت خود را به او نشان دهیم» (لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا).
پیامبر صلّى اللّه علیه و آله گرچه عظمت خدا را شناخته بود، اما سیر در آسمانها به روح پرعظمت او در پرتو مشاهده آن آیات بیّنات عظمت بیشترى داد تا آمادگى فزونترى براى هدایت انسانها پیدا کند.
و در پایان اضافه مىکند: «خداوند شنوا و بیناست» «إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ).
اشاره به این که اگر خداوند پیامبرش را براى این افتخار برگزید بىدلیل نبود، زیرا او گفتار و کردارى آنچنان پاک و شایسته داشت که این لباس بر قامتش کاملا زیبا بود، خداوند گفتار پیامبرش را شنیده و کردار او را دیده و لیاقتش را براى این مقام پذیرفته بود.
(آیه 2)- از آنجا که نخستین آیه این سوره از سیر پیامبر صلّى اللّه علیه و آله سخن مىگفت، و این گونه موضوعات غالبا از طرف مشرکان و مخالفان مورد انکار واقع مىشد که چگونه ممکن است پیامبرى از میان ما برخیزد که این همه افتخار داشته باشد لذا قرآن در اینجا اشاره به دعوت موسى و کتاب آسمانى او مىکند تا معلوم شود این برنامه رسالت چیز نوظهورى نیست، همچنین مخالفت لجوجانه و سرسختانه مشرکان نیز در تاریخ گذشته مخصوصا تاریخ بنى اسرائیل، سابقه دارد.
آیه مىگوید: «و ما به موسى کتاب (آسمانى) دادیم» (وَ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ).
«و آن را مایه هدایت بنى اسرائیل قرار دادیم» (وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنِی إِسْرائِیلَ).
بدون شک منظور از «کتاب» در اینجا «تورات» است که خداوند براى هدایت بنى اسرائیل در اختیار موسى (ع) گذاشت.
سپس به هدف اساسى بعثت پیامبران از جمله موسى اشاره مىکند که به آنها گفتیم: «غیر مرا وکیل و تکیهگاه خود قرار ندهید» (أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِی وَکِیلًا).
این یکى از شاخههاى اصلى توحید است، توحید در عمل که نشانه توحید در عقیده است، کسى که مؤثر واقعى را در جهان هستى تنها خدا مىداند به غیر او تکیه نخواهد کرد.
(آیه 3)- در این آیه براى این که عواطف بنى اسرائیل را در رابطه با شکرگزارى از نعمتهاى الهى مخصوصا نعمت معنوى و روحانى کتاب آسمانى برانگیزد آنها را مخاطب ساخته، مىگوید: «اى فرزندان کسانى که با نوح در کشتى حمل کردیم»! (ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ).
فراموش نکنید که: «نوح بنده شکرگزارى بود» (إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً).
شما که فرزندان یاران نوح هستید چرا به همان برنامه نیاکان با ایمانتان اقتدا نکنید؟ چرا در راه کفران گام بگذارید؟!
(آیه 4)- سپس به ذکر گوشهاى از تاریخ پرماجراى بنى اسرائیل پرداخته، مىگوید: «و ما در کتاب (تورات) به بنى اسرائیل اعلام کردیم که شما در زمین، دو بار فساد خواهید کرد، و راه طغیان بزرگى را در پیش خواهید گرفت» (وَ قَضَیْنا إِلى بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیراً).
منظور از کلمه «الارض» به قرینه آیات بعد سرزمین مقدس فلسطین است که «مسجد الاقصى» در آن واقع شده است.
(آیه 5)- سپس به شرح این دو فساد بزرگ و حوادثى که بعد از آن به عنوان مجازات الهى واقع شد پرداخته، چنین مىگوید: «هنگامى که نخستین وعده فرا رسد (و شما دست به فساد و خونریزى و ظلم و جنایت بزنید) ما گروهى از بندگان بسیار نیرومند (و رزمنده و جنگجوى) خود را به سراغ شما مىفرستیم» تا به کیفر اعمالتان شما را درهم بکوبند (فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ).
این قوم جنگجو آن چنان بر شما هجوم مىبرند که حتى براى یافتن نفراتتان «هر خانه و دیارى را جستجو مىکنند» (فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ).
«و این یک وعده قطعى و تخلف ناپذیر خواهد بود» (وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا).
(آیه 6)- «سپس (الطاف الهى بار دیگر به سراغ شما مىآید و) شما را بر آن (قوم مهاجم) چیره مىکنیم» (ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ).
«و شما را به وسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندانى کمک خواهیم کرد» (وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ).
«و نفرات شما را بیشتر (از دشمن) قرار مىدهیم» (وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً).
(آیه 7)- این گونه الطاف الهى شامل حال شما مىشود شاید به خود آیید و به اصلاح خویشتن بپردازید دست از زشتیها بردارید و به نیکیها رو آرید، چرا که:
«اگر نیکى کنید به خود نیکى کردهاید و اگر بدى کنید بازهم به خود مىکنید» (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها).
این یک سنت همیشگى است نیکیها و بدیها سر انجام به خود انسان باز مىگردد. ولى مع الاسف نه آن مجازات شما را بیدار مىکند و نه این نعمت و رحمت مجدد الهى، باز هم به طغیان مىپرازید و راه ظلم و ستم و تعدى و تجاوز را پیش مىگیرید و «فساد کبیر» در زمین ایجاد مىکنید و برترى جویى را از حد مىگذرانید.
سپس وعده دوم الهى فرا مىرسد: «و هنگامى که وعده دوم فرا رسد (باز گروهى جنگجو و پیکارگر بر شما چیره مىشوند، آن چنان بلایى به سرتان مىآورند که) آثار غم و اندوه از صورتهایتان ظاهر مىشود» (فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوؤُا وُجُوهَکُمْ).آنها حتى بزرگ معبدتان بیت المقدس را از دست شما مىگیرند «و داخل مسجد (الأقصى) مىشوند همانگونه که بار اول وارد شدند» (وَ لِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ).
آنها به این هم قناعت نمىکنند «و آنچه را زیر سلطه خود مىگیرند، درهم مىکوبند» (وَ لِیُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِیراً).
اعظم:
آیه 1 : در این آیه به مسأله عروج جسمانی و روحانی پیامبر ص اشاره شده است که درطول یک شب خداوند رسول گرامی اسلام ص را از کنار مسجدالحرام تامسجدالاقصی مبارک برده و از نشانه های خود به او نمایانده و او را تا مقامی بالا سیرداده که جبرئیل را یارای بالاتر رفتن نبوده است و در روایات و تفاسیر(2) ماجرای این کرامت پیامبر ص، مفصلا ذکر شده است .اما آنچه بطور اجمال از آنها حاصل می شود این است که یقینا حضرت محمد ص به معراج رفته و آسمانها را سیر نموده و انبیاء وعرش و سدره المنتهی و بهشت و دوزخ رادیده است و احوالات اهل آنها را مشاهده نموده و روایاتی که در این باب نقل شده همه در صدد آن بوده که امری غیر مادی را به نحو تمثیل و بصورت امری محسوس برای سایرین بازگو نماید
آیه 1 : انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس دربارهى اولیاى خدا غلوّ نکنیم. «أسرى بعَبده»
آیه 1: عبودیّت، از افتخارات پیامبر و زمینهى دریافتهاى الهى اوست. «بعَبده»
آیه 1 : هدف معراج، کسب معرفت و رشد معنوى بود. «لنُریَه من آیاتنا»
آیه 2 : مراد از (کتاب ) دراینجا تورات است ولی بطور کلی کتاب آسمانی یعنی مجموعه شرایع مکتوب برای مردم که در میان آنها در باره امور اعتقادی و عملی که در خصوص آن اختلاف می نمودند قضاوت می کند
آیه 2: خداوند می فرماید : فرستادن کتاب برای آن بود که آنهاغیر مرا وکیل خود نگیرند، یعنی نهایت و سرانجام و هدف غایی از فرستادن کتاب این هستش که مردم غیر از خداوند رو به وکالت نگیرند و کسی را برای او شریک قرار ندهند .
آیه 3 : در سوره های پیش خوندیم که خداوند به قوم نوح (آنهایی که همراه نوح در کشتی شدند ) وعده داد که رحمت و برکات خودش رو بر آنان نازل می کنه .... اینها همونایی هستن که خداوند به وسیله حضرت موسی براشون کتاب فرستاد و به راه راست هدایتشون کرد بنابراین فرستادن کتاب برای موسی ع و هدایت بنی اسرائیل به وسیله آن کتاب ، وفا نمودن به همان وعده نیکوئیست که خداوند به پدران آنها، یعنی سرنشینان کشتی نوح داده بود وعلت این امور هم آن بود که نوح بنده ای شکرگزار بوده و به همین دلیل خدا او را پاداش داده و دعوت او را باقی گذاشته و سنت الهی را بر ذریه کسانی که با او در کشتی بودنداجرا نموده و آنها را از طریق دعوت به توحید، هدایت و ارشاد کرده است .
آیه 4 : برترى جویى و فساد در زمین ، از خصلت هاى دنیاطلبان است . (لتفسدن فى الارض و لتعلنّ )
آیه 4 : آنچه از تاریخ یهود برمىآید این است که اول کسى که از ناحیه خدا مبعوث شد که بیت المقدس را ویران کند بخت النصر بود که در این نوبت هفتاد سال خرابه افتاده بود، و آن کس که در نوبت دوم بیت المقدس را ویران کرد قیصر روم اسپیانوس بود که تقریبا یک قرن قبل از میلاد مىزیسته و وزیر خود طوطوز را روانه کرد تا مسجد را خراب و مردمش را ذلیل ساخته و تنبیه نماید.
آیه 7 : آیه 7 : خداوند بعد از قتل و غارت اول قوم یهود باز هم به اونا فرصت داد تا اعمال نیک انجام بدن
آیه 7 : یک حکم کلی : هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی (إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها).