قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
جمعه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۳۵ ق.ظ

276 . صفحه 276



بیست و هفتم شهریور :



نفیسه :



(آیه 80)- در این آیه نیز مسأله بیان نعمتها ادامه یافته، مى‏فرماید:
«و خداوند براى شما از خانه‏هایتان محل سکونت قرار داد» (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً).
و حقا نعمت «مسکن» از مهمترین نعمتهایى است که تا آن نباشد، بقیه گوارا نخواهد بود.
و به دنبال ذکر خانه‏هاى ثابت سخن از خانه‏هاى سیّار به میان آورده، مى‏گوید: «و خداوند براى شما از پوست چهارپایان خانه‏هایى قرار داد» (وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُیُوتاً).
خانه‏هایى که بسیار سبک و کم وزن است «و به هنگام کوچ کردن و موقع اقامت به آسانى آن را جابه‏جا مى‏کنید» (تَسْتَخِفُّونَها یَوْمَ ظَعْنِکُمْ وَ یَوْمَ إِقامَتِکُمْ).
«علاوه بر این از پشمها و کرکها و موهاى این چهارپایان (براى شما) اثاث و متاع و وسائل مختلف زندگى تا زمان معینى قرار داد» (وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلى‏ حِینٍ).
ذکر دو تعبیر «أَثاثاً» و «مَتاعاً» پشت سر هم ممکن است اشاره به این باشد که شما مى‏توانید از پشم و کرک و موى چهارپایان، وسائل زیادى براى خانه‏هاى خود فراهم سازید و از آن متمتع گردید.



(آیه 81)- سایه‏ها، مسکنها و پوششها: سپس به سراغ یکى دیگر از نعمتهاى الهى رفته، مى‏گوید: «و خداوند از آنچه آفریده است سایه‏هایى براى شما قرار داد» (وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالًا).
«و از کوهها، براى شما پناهگاههاى قرار داد» (وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْناناً).
ذکر نعمت «سایه‏ها» و «پناهگاههاى کوهستانى» پس از ذکر نعمت «خانه‏ها» و «خیمه‏ها» که در آیه قبل گذشت گویا اشاره به این است که انسانها از سه گروه خارج نیستند: گروهى در شهرها و آبادیها زندگى مى‏کنند و از خانه‏ها بهره مى‏گیرند.گروهى دیگر که در سفرند و خیمه با خود دارند از خیمه‏ها استفاده مى‏کنند، اما خداوند گروه سوم یعنى، مسافرانى که حتى خیمه با خود ندارند، محروم نگذاشته، و در مسیر راه پناهگاههایى براى آنها تهیه دیده است.
سپس در تعقیب این سایبانهاى طبیعى و مصنوعى به سراغ پوششهاى تن انسان مى‏رود و مى‏گوید: «خداوند براى شما پیراهنهایى قرار داد که شما را از گرما حفظ مى‏کند» (وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرابِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ).
«و (همچنین) پیراهنهایى که به هنگام جنگ، حافظ شماست» (وَ سَرابِیلَ تَقِیکُمْ بَأْسَکُمْ).
البته پوشش و لباس فایده‏اش تنها این نیست که انسان را از گرما و سرما حفظ کند، بلکه هم شکوهى است براى انسان و هم در برابر بسیارى از خطراتى که متوجه جسم او مى‏شود لباس یک وسیله دفاعى است.

در پایان آیه به عنوان یک تذکر و هشدار مى‏گوید:«این گونه خداوند نعمتش را بر شما تمام مى‏کند شاید در برابر فرمان او تسلیم شوید» (کَذلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ).
این طبیعى است که انسان با بررسى نعمتهاى مختلفى که وجودش را احاطه کرده بى‏اختیار به یاد آفریننده نعمتها مى‏افتد.



(آیه 82)- بعد از ذکر این نعمتهاى آشکار و نهان مى‏فرماید: «با این همه اگر آنها روى برتابند (و تسلیم دعوت حق نشوند، نگران مباش) چرا که وظیفه تو فقط ابلاغ آشکار است» (فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ الْمُبِینُ).
این جمله در حقیقت، براى دلدارى پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و تسلى خاطر اوست.



(آیه 83)- و براى تکمیل این گفتار اضافه مى‏کند که: «آنان نعمت خدا را مى‏شناسند (و به ابعاد آن آشنا هستند و به عمقش پى برده‏اند) ولى با این حال باز انکار مى‏کنند» (یَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ یُنْکِرُونَها).
بنابراین، دلیل کفر آنها را در عدم آگاهى نباید جستجو کرد، بلکه عامل این کفر را در صفات زشت دیگر آنها که سدّ راه ایمانشان شده است باید یافت و شاید به همین دلیل در پایان آیه اضافه مى‏کند: «و اکثر آنها کافرند» (وَ أَکْثَرُهُمُ الْکافِرُونَ).



(آیه 84)- آنجا که تمام درها به روى بدکاران بسته مى‏شود! در تعقیب آیات گذشته که واکنش نادرست منکران حق را در برابر نعمتهاى گوناگون پروردگار بیان مى‏کرد، در اینجا به گوشه‏اى از مجازاتهاى دردناک آنها در جهان دیگر اشاره مى‏کند.
نخست مى‏گوید: «و به خاطر بیاورید روزى را که ما از هر امتى گواهى (بر آنها) مبعوث مى‏کنیم» (وَ یَوْمَ نَبْعَثُ مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ شَهِیداً).
سپس اضافه مى‏کند که در آن دادگاه «اجازه سخن گفتن به کافران داده نمى‏شود» (ثُمَّ لا یُؤْذَنُ لِلَّذِینَ کَفَرُوا).
آیا ممکن است خداوند اجازه دفاع به مجرمى ندهد؟ آرى! در آنجا نیاز به سخن گفتن با زبان نیست! دست و پا و گوش و چشم و پوست بدن و حتى زمینى که انسان بر آن گناه یا ثواب کرده است، گواهى مى‏دهند بنابراین، نوبت به زبان نمى‏رسد.
نه تنها به آنها اجازه سخن گفتن داده نمى‏شود بلکه «توانایى بر جبران و اصلاح و تقاضاى عفو نیز ندارند» (وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ).
چرا که آنجا که سراى برخورد با نتیجه‏ها و بازتابهاى عمل است نه جاى انجام عمل و یا جبران و اصلاح.


(آیه 85)- در این آیه اضافه مى‏کند این ظالمان ستم پیشه هنگامى که از مرحله حساب گذشته و در برابر عذاب الهى قرار گرفتند گاهى تقاضاى تخفیف و گاهى تقاضاى مهلت مى‏کنند، اما «هنگامى که ظالمان مجازات را ببینند نه به آنها تخفیف عذاب داده مى‏شود و نه مهلت» (وَ إِذا رَأَى الَّذِینَ ظَلَمُوا الْعَذابَ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ).


(آیه 86)- در این آیه همچنان، سخن از آینده شوم مشرکان، به خاطر پرستیدن بتها است، مى‏فرماید، در صحنه قیامت که معبودهاى ساختگى و انسانهایى که همچون بت پرستش مى‏شدند در کنار پرستش کنندگان قرار مى‏گیرند، «و هنگامى که مشرکان معبودهایى را که همتاى خدا قرار دادند مى‏بینند، مى‏گویند:
«پروردگارا! اینها همتایانى هستند که ما به جاى تو آنها را مى‏خواندیم»! (وَ إِذا رَأَى الَّذِینَ أَشْرَکُوا شُرَکاءَهُمْ قالُوا رَبَّنا هؤُلاءِ شُرَکاؤُنَا الَّذِینَ کُنَّا نَدْعُوا مِنْ دُونِکَ).
این معبودان نیز، ما را در این کار وسوسه کردند و در حقیقت شریک جرم ما بودند، بنابراین، سهمى از عذاب و مجازات ما را براى آنها قرار ده.
«و در این هنگام (به فرمان خدا) معبودان (به سخن در مى‏آیند و) آنها مى‏گویند: شما قطعا دروغگو هستید»! (فَأَلْقَوْا إِلَیْهِمُ الْقَوْلَ إِنَّکُمْ لَکاذِبُونَ).
ما نه شریک خدا بودیم و نه شما را وسوسه کردیم و نه محکوم به پذیرش بخشى از مجازاتتان هستیم.


(آیه 87)- در این آیه اضافه مى‏کند که بعد از این سخن و شنیدن پاسخ «همگى در پیشگاه خدا اظهار تسلیم مى‏کنند» (وَ أَلْقَوْا إِلَى اللَّهِ یَوْمَئِذٍ السَّلَمَ). و غرور و نخوت و تعصبهاى کورکورانه این عابدان نادان با دیدن چهره حق کنار مى‏رود و سر تعظیم در پیشگاهش فرود مى‏آورند و (در این هنگام) تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ مى‏بستند، گم و نابود مى‏شود»! (وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ).
هم نسبت دروغین شریک خدا بودن، محو و بى‏رنگ مى‏شود، و هم پندار شفاعت بتها در پیشگاه خدا، بلکه همانها آتشگیره‏هاى دوزخ مى‏شوند و به جان پرستش کنندگانشان مى‏افتند!

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی