قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ یِهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ
مشخصات بلاگ
قرآن; کتاب زندگی...کتابی برای هدایت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا (30 فرقان )
و پیامبر گفت پروردگارا قوم من این قرآن را رها کردند

در تاریخ 93/09/27 تصمیم گرفتیم با گروهی از دوستان روزانه یه صفحه قرآن بخونیم
و هر کس توی هر صفحه ای نکته ای براش جالب بود ، یا چیزی در موردش می دونست ، یا تفسیری در مورد اون صفحه خونده بود رو با یقیه به اشتراک بذاره
اینجا رو هم بنا کردیم برای اینکه اگه خواستیم یه روزی مروری به مطالب بکنیم برامون ساده تر باشه
و یا اگه دوستی وسطای راه بهمون پیوست بتونه مطالب قبلی رو مرور کنه
شایدم یه زمانی بچه هامون خواستن بدونن فهم مادراشون از قرآن چه جوری بوده
هر چند امیدواریم که به زودی حضرت مهدی علیه السلام ظهور کنن و ما و بچه هامون قرآن رو همونجور بفهمیم که باید
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم

آخرین مطالب
پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ق.ظ

275 . صفحه 275


بیست و ششم شهریور :



نفیسه :


(آیه 73)- در تعقیب بحثهاى توحیدى گذشته، این آیه، به مسأله شرک پرداخته و با لحنى پر از سرزنش و توبیخ مى‏گوید: «آنها غیر از خدا، موجوداتى را مى‏پرستند که هیچ رزقى را براى آنان از آسمانها و زمین در اختیار ندارند» (وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لایَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ شَیْئاً).
نه تنها مالک چیزى در این زمینه نیستند، بلکه «توانایى (بر خلق و ایجاد و دسترسى به روزیها) نیز ندارند» (وَ لا یَسْتَطِیعُونَ).
اشاره به این که مشرکان به این گمان به دنبال پرستش بتها مى‏رفتند که آنها را در سرنوشت و سود و زیان خود، مؤثر مى‏پنداشتند.




(آیه 74)- این آیه به عنوان یک نتیجه گیرى مى‏گوید: اکنون که چنین است «پس براى خدا امثال (و شبیه‏ها) قائل نشوید» (فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ).
«چرا که خدا مى‏داند و شما نمى‏دانید» (إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).
جمله «فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ» اشاره به منطقى است که مشرکان عصر جاهلى داشته‏اند. آنها مى‏گفتند: ما اگر به سراغ بتها مى‏رویم به خاطر این است که ما شایسته پرستش خدا نیستیم باید به سراغ بتها برویم که آنها مقربان درگاه او هستند! خداوند همانند یک پادشاه بزرگ است که وزراء و خاصان او به سراغ او مى‏روند، ولى توده مردم که دسترسى به او ندارند به سراغ حواشى و خاصان و مقربانش خواهند رفت.
قرآن در پاسخ آنها مى‏گوید: «براى خداوند مثال نزنید» یعنى، مثالى که متناسب با افکار محدود و موجودات «ممکن» و مملوّ از نقایص است.
خدایى که شما را دعوت به نیایش و سخن گفتن مستقیم با خودش کرده، و درهاى خانه‏اش را شب و روز به روى شما باز گذارده، این خدا را نباید به پادشاه جبار مستکبرى تشبیه کرد که درون قصرش خزیده و جز عده معدودى، راه به درون خانه او ندارند.




(آیه 75)- دو مثال زنده براى مؤمن و کافر! در تعقیب آیات گذشته که از ایمان و کفر و مؤمنان و مشرکان سخن مى‏گفت در این آیه و آیه بعد با ذکر دو مثال زنده و روشن، حال این دو گروه را مشخص مى‏کند:
در نخستین مثال، «مشرکان» را به برده مملوکى که توانایى هیچ چیز را ندارد، و «مؤمنان» را به انسان غنى و بى‏نیازى که از امکانات خود همگان را بهره‏مند مى‏سازد تشبیه مى‏کند، و مى‏گوید: «خداوند مثالى زده: برده مملوکى را که قادر بر هیچ چیز نیست»!
(ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا عَبْداً مَمْلُوکاً لا یَقْدِرُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ).
آرى! بنده بندگان خدا بودن، نتیجه‏اى جز اسارت و محدودیت از هر نظر نخواهد داشت.
و در مقابل آن انسان با ایمانى را مثل زده، مى‏فرماید: «و کسى که از جانب خویش به او رزق حسن (و انواع روزیها و مواهب پاکیزه) بخشیده‏ایم» (وَ مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً).
«این انسان (آزاده با داشتن امکانات فراوان) پنهان و آشکار از آنچه در اختیار دارد انفاق مى‏کند» (فَهُوَ یُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً).
«آیا این دو نفر یکسانند؟!» (هَلْ یَسْتَوُونَ). مسلما نه! بنابراین «همه حمد و ستایش مخصوص خداست» (الْحَمْدُ لِلَّهِ).
خداوندى که بنده‏اش آزاده و پرقدرت و پربخشش است، نه از آن بتها که بندگانشان آن چنان ناتوان و محدود و بى‏قدرت و اسیرند! «ولى اکثر آنها (مشرکان) نمى‏دانند» (بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ).




(آیه 76)- دگر بار مثال گویاى دیگرى براى بندگان بت، و مؤمنان راستین مى‏زند و آنها را به ترتیب به گنگ مادر زادى که در عین حال برده و ناتوان است، و یک انسان آزاده گویا که دائما به عدل و داد دعوت مى‏کند و بر صراط مستقیم قرار دارد تشبیه نموده، مى‏فرماید: «و خداوند دو مرد را مثل زده: که یکى از آنها گنگ مادرزاد است و قادر بر هیچ کارى نیست» (وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلَیْنِ أَحَدُهُما أَبْکَمُ لا یَقْدِرُ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ).
«و او (در عین برده بودن) سربارى است براى مولا و صاحبش» (وَ هُوَ کَلٌّ عَلى‏ مَوْلاهُ).
به همین دلیل «او را به دنبال هر کارى بفرستد خوب انجام نمى‏دهد» (أَیْنَما یُوَجِّهْهُ لا یَأْتِ بِخَیْرٍ).
به این ترتیب او داراى چهار صفت کاملا منفى است: گنگ مادرزاد بودن، ناتوانى مطلق، سربار صاحبش بودن، و هنگامى که به دنبال کارى فرستاده شود، هیچ گام مثبتى بر نخواهد داشت.
«آیا چنین انسانى با آن کس که (زبان گویا و فصیح دارد، و) مرتبا امر به عدل و داد مى‏کند، و بر جاده صاف، و راه راست قرار دارد، مساوى است»؟! (هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَ مَنْ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ هُوَ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ).




(آیه 77)- و از آنجا که غالبا دیده‏ایم قرآن، بحثهاى مربوط به توحید و مبارزه با شرک را با مسائل مربوط به معاد و دادگاه بزرگ قیامت مى‏آمیزد، در اینجا نیز بعد از گفتارى که در آیات قبل در زمینه شرک و توحید گذشت، به سراغ معاد مى‏رود و به پاسخ قسمتى از ایرادات مشرکان- که مى‏گفتند: هنگامى که ما مردیم و ذرات خاک ما در هر گوشه‏اى پراکنده شد، چه کسى از آنها آگاهى دارد که جمع آوریشان کند؟
و سپس پرونده آنها را مورد رسیدگى قرار دهد- پرداخته، نخست مى‏گوید: «غیب آسمانها و زمین را مخصوص خداست» و او همه را مى‏داند (وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ).
سپس اضافه مى‏کند: «و امر قیامت (به قدرى نزدیک و آسان است) درست همانند چشم بر هم زدن و یا از آن هم نزدیکتر»! (وَ ما أَمْرُ السَّاعَهِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ).
این دو جمله اشاره‏اى است زنده و گویا به قدرت بى‏انتهاى خداوند مخصوصا در زمینه مسأله معاد و رستاخیز انسانها، لذا در پایان آیه مى‏فرماید: «چون خدا بر هر چیزى تواناست» (إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ).



(آیه 78)- انواع نعمتهاى مادى و معنوى: بار دیگر قرآن به عنوان یک درس توحید و خداشناسى به مسأله نعمتهاى گوناگون پروردگار باز مى‏گردد، و در این بخش از نعمتها نخست به نعمت علم و دانش و ابزار شناخت اشاره کرده، مى‏گوید: «و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون فرستاد در حالى که هیچ نمى‏دانستید» (وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً).
البته در آن محیط محدود و تاریک و وابسته، این جهل و بى‏خبرى قابل تحمل بود، ولى به هنگامى که در فراخناى این عالم پهناور گام گذاردید، دیگر ادامه آن جهل امکان پذیر نبود، لذا ابزار درک حقایق و شناخت موجودات، یعنى، «گوش و چشم و عقل در اختیار شما گذارد» (وَ جَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ وَ الْأَفْئِدَهَ).
تا حقایق هستى، و این نعمتهاى بزرگ را درک کنید، و حس شکرگزارى شما در برابر بخشنده این همه موهبت تحریک گردد «شاید شکر او را به جاى آورید» (لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ).




(آیه 79)- در این آیه اسرار عظمت خدا را در پهنه هستى همچنان ادامه مى‏دهد، و مى‏گوید: «آیا آنها به پرندگانى که بر فراز آسمان حرکت دارند نظر نیفکندند»؟ (أَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّراتٍ فِی جَوِّ السَّماءِ).
و از آنجا که طبیعت اجسام، جذب شدن به سوى زمین است، حرکت پرندگان در بالاى زمین را با عنوان مسخرات (تسخیر شده‏ها) بیان کرده است.
سپس اضافه مى‏کند: «هیچ کس جز خدا آنها را (این چنین) نگه نمى‏دارد» (ما یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا اللَّهُ).
درست است که خاصیت طبیعى بالها و عضلاتى که در آن آفریده شده و شکل مخصوص پرندگان و ویژگیهایى که در هوا موجود است، دست به دست هم داده و به پرندگان امکان پرواز مى‏دهند، ولى چه کسى- جز خداى علیم و قدیر- این شکل و خواص را آفریده؟
و در پایان آیه مى‏فرماید: «در این امر نشانه‏هایى است (از عظمت و قدرت خدا) براى کسانى که ایمان دارند» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ). یعنى، با چشم کنجکاو و حقیقت جو، این امور را مى‏نگرند و به تجزیه و تحلیل آن مى‏پردازند و در پرتو آن ایمانشان قویتر و راسختر مى‏گردد.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی